⭕گوسفندان همیشە رأی میدهند! محمود میرزاعبداللە (عبدی) گوسفندان همیشە رأی میدهند! سیگارش را جنب لباهایش گذاشت و در گوشهی ممتلی کلهاش، دنبال خاطرات پانصد سال گذشتەاش میگشت! و از امتزاج و اختلاط خاطراتش مقلق و نگران بود! به خودش میفرمود: ” نکند براستی در دوران پیرانهسر حیاتم باشم!؟” بنا به عادت در جیب عبا، دنبال فندک نداشتەاش گشت و بعد ...
ادامه مطلب »محمود میرزاعبدالله
بیدارم نکنید! (روایت واقعی از حضور در تظاهرات مردمی شهر بوکان)
بیدارم نکنید! “محمود میرزاعبدالله” (روایت واقعی از حضور در تظاهرات مردمی شهر بوکان) امروز صبح جمعە است. هنوز تو رخت خوابم. می خواهم بخوابم ،تا ظهر. چرا نخوابم؟ اصلا چرا تا ظهر؟ تا هر وقت دلم بخواهد و دوست داشتە باشم ! باید بخوابم! حالم خوش نیست. تنها راه فرارم از این وضعیت خواب است! چرا نە شود ؟ می ...
ادامه مطلب »