تقدیم به زنده یاد ( احمد رضا احمدی ) میانِ لحظه و هَوا آمیخته با این مَعرکه ایم : آیا می شود یا نه که با هر نَفَس ، به میهَنِ تو حَتّا نَزدیک تَر : به موطنِ مَن خیره بمانیم و گَرده هایِ خون را در مَشامِ مان احساس نکنیم ؟ مَگر آب هایِ راکد اضطرابِ هزارانْ نَعره ...
ادامه مطلب »امید آدینه
بیدار شوید
تقدیم به جانْ فدا ( رفیق زهرا آقا نَبی قُلهَکی ) بیدار شوید از چَمبَرِ خیال به پا خیزید که خونِ آمیخته با ماه ! ضَجّه یِ هزارانْ آدَمی در حُکومتِ نظامی ست هر اُجاق : به ستاره ای خاموش یا فُرواُفتاده بر زمین ، می ماند که با وَعده هایش ، گُرسنگان را در عُبور از ایستْ بازرسی ...
ادامه مطلب »زمان را
تقدیم به جانْ فدا ( رفیق بهروز عبّاس زاده دهقانی ) زمان را از اُتاقَکِ هر فانوسِ دَریایی ، که شاهد باشید کِشتی ها و دود کِش هاشان ، پیغام ها دارند به وَقتِ لَنگر : نامه ها و اجناسِ گوناگون خالی می شوند مَلوان ها … با چَشمانی نَمکْ اَندود و بازوانی پُرآشوب اَند که مَعشوقه ای شَهوانی ...
ادامه مطلب »تقدیم به کودکِ قُربانی
تقدیم به کودکِ قُربانی ( جانْ فدا کیان پیر فَلَک ) برخیزید : ای زَنانِ مَغموم در آشپزخانه ها آی مَردانِ ماسیده بر چَرخْ دَنده و آجُر برخیزید : تا رَنگینْ کمان را کودکان به کلاسِ دَرس ، بیاورند آن گاه مُعَلّمان ! از لطافتِ شَبنَم و مَکتَبِ گُل جُغرافیا ، و تاریخ خواهند ساخت برخیزید : ای پسرانِ ...
ادامه مطلب »نقّاشی با حُقوقِ بَشَر
تقدیم به زنده یاد ( رفیق شاهرخ زمانی ) با چَرخشِ کلید در قُفل آیاتی از صورَتَک هایِ اعدام فُرو ریختند : اصواتِ شان گویی تَرجُمانِ کینه ، و شومِ قَهقَهه بودند آری … این گونه است سِلّول هایِ انفرادی ، از نَسلِ تَبعیداَند که هر آدَمی را ناگُزیر ! در بَهایِ عُصیان یا شیون اَش مَصلوب می کنند ...
ادامه مطلب »پَرچَم هایِ نیمهْ اَفراشته
تقدیم به زنده یاد ( سیاوش کسرایی ) از حُبابِ نا روشنِ اضطراب با رونَقِ یک سُئوال ، روئیدیم کوچه ها امّا : به واعظ یا سَفیرانِ فَریب ایمان داشتند سالیان … بر خَلسه هایِ انتظار لُعاب گرفت تا ناگهان آرام ولی مأیوسانه ، صدایی از امتدادِ صاعقه و سُرب برآمد به گمان اَم ! چَندین هِجا یا چَند ...
ادامه مطلب »دنیایی وارونه از تجربه ها
تقدیم به زنده یاد ( رضا براهنی ) هَم چنان که باروت ، لَبْ هامان را می پوشاند مَردُمَکانِ آن سَرباز نیز … تا ادراکِ قَحطی و بوسه رَج به رَج ، می شوند اینک بگویید کیست ؟ که آزمونِ عشق را با مِضرابِ گلوله ، بر پیراهن اَش لَمس ، کرده باشد به گمان اَم ! وقتی فُصول ...
ادامه مطلب »سَبزه میدان
تقدیم به زنده یاد ( عبّاس کیا رُستمی ) پَرنده را بِنگر : از شاخَکِ پیر و هُجومِ اتّفاق در سایه اَش ، خَبَر ندارد مَگر زندگی ضَرباهَنگِ مُلاقات ، در تکرارِ یک هَمهَمه نیست ؟ به راستی کُدامینْ طلوع فَرداها را در سوگِ مان ، خواهد سُرود شَباهنگام به نوازشِ آن کاجِ بُلند … آغوش می گشاییم امّا ...
ادامه مطلب »رَهایی
تقدیم به زنده یاد ( منوچهر آتشی ) دَست هامان بی اختیار ، بویْ ناکیِ بَلوط است بَلوط ها ، از مِهْ آلودِ خون یا لَکّه ای ، با شَمایلِ میهَن خَبَر دارند آری ! هزارانْ بامداد : مَردانِ دَقایق سَمتِ انقلاب می دَوَند تا زَنانگی … آوازِ هر چَکاوَک و خیابان ، باشد . # رَهایی # امید ...
ادامه مطلب »گُنبَدِ کبود
تقدیم به زنده یاد ( صادق چوبک ) فقط می خواستم سَیّاره ها را از نو ، بنگرم امّا آدَمَک ! آویزانِ دار بود می خواستم از اشتیاقِ ناودان با لاله عبّاسی ، بگویم هنگامی که خُنَکایِ باد : نَسیمِ پاییزی حَیاط را می روبَد و تَراشه هایِ نان ، در ازدحامِ شَمعدانی و گنجشک بَدَل به خیال ، ...
ادامه مطلب »تَختهْ سیاه
تقدیم به جانْ فدا ( رفیق فرزاد کمانگر ) صُلح الیافِ کدامینْ دیار است ؟ که حَدیث اَش این گونه تاریک ، می روید از دَهانِ قَناری وقتی شهر را سَربازان به یَغما بُردند : آزادی نامِ زَنی بود با بُقچه یِ فُصول … با اشارتی رو به زَنگارِ خانه اَش سالیان ، از خَلوتِ ییلاق گذشت ولی عاقبت ...
ادامه مطلب »دوست داشتن اَت را
تقدیم به زنده یاد ( مدیا کاشیگر ) دوست داشتن اَت را با یک سُرود … به شالی کاران می سپارم این گونه : شباهنگام از تُردِ دقایق ! می گذریم و واپسین گفت و گویِ مان میانِ شَبنم ، و ستاره تکرار خواهد شد .. # الکساندر سِرگِیویچ پوشکین # ترجمه # امید آدینه
ادامه مطلب »ميوه های جعلی
تقدیم به جانْ فدا ( رفیق علی رضا نابدل ) خَطاب به ازدحامِ پیر آن حجابِ مَعصوم : سایه یِ لَزج خَطاب به دیوارَکِ لال : نَشئه بر خیابان مَلول خَطاب به چاهِ مَدفون در نَثرِ کبوتر که غَضَب می زاید … خَطاب به دوزخِ شب در هلهله یِ روز که نارسِ قانون را در ثقلِ ترازو عدالت می ...
ادامه مطلب »پایتختِ بَشَر
تقدیم به جانْ فدا ( رفیق علی اکبر صفایی فراهانی ) بَهار و پینه خویشاوندِ یک سال اَند ! این نَجوا را من از نوزادِ حَریص در گهواره یِ طَمَع شنیده اَم … کسانی با اشکالِ رؤیا و رَنج کسانی ، آن چنان زیبا رَقصیدند تا زوالِ الیافِ شان در انعکاسِ خون امّا دریغا : که تصویراَش خامِ یقین ...
ادامه مطلب »خیالْ بافی نکن
تقدیم به جانْ فدا ( رفیق حمید مؤمنی ) خیالْ بافی نکن مگر نمی بینی ؟ دهقان و بَرزگر در ازدحامِ پنبه ، و آهن گُم گشته اَند … دود شده اَند هیاهویی ، جُز لغزشِ خورشید بر چهره ها نیست کارخانه ها : با سوگند به حقوقِ بَشر تقویمِ شقاوت و حیله اَند بِیرَقِ وحشت بر انبوهِ سیّاره ...
ادامه مطلب »مجله ی انقلابی
تقدیم به زنده یاد ( بیژن جلالی ) وقتی آدمی قَتلِ پروانه را در پیله اَش ، احکامِ طبیعت می پندارد یا چونان خاطره ای دور ! به خودکُشیِ نهنگ ها می خَندد یعنی تیترِ روزنامه ها … و تقوایِ تو و یقینِ من غُباری بر هیأتِ جانان است وقتی چَمدان مَملو از تصاویر و خاک ، می شود یعنی ...
ادامه مطلب »نگاه کن / شعری از اریش فرید
تقدیم به جانْ فدا ( رفیق محمّد حُرمتی پور ) نگاه کن تَقدیرِمان به قابِ یک پنجره ، در ازدحامِ جَنگ می ماند اینک سُکوت کُن ! زیرا ما با هیاهویِ هر درختِ نیمْ سوز با اجسادِ ماسیده بر خاک سَمفونی می سازیم : آری اینجا ویتنام طرحی از تردیدِ جهان است … # اریش فرید # ترجمه ...
ادامه مطلب »ساعت معکوس
تقدیم به زنده یاد ( علی اشرف درویشیان ) آخ نیمْ واره هایِ مان ، جَمعِ گورستان است ذَراتی از پُتک و داس : که در پَرگارِ خَفگی آوازها خوانده اَند و حجمِ اسارتِشان حصارِ تُردِ زمین نیست دریغا … اینان گفتگویِ نَسیم با دانه اَند و خاک ، از گرده هایِ خونِ شان نُطفه می بَندد و دائم ...
ادامه مطلب »جَزر و مَد
تقدیم به زنده یاد ( سهراب شهید ثالث ) آی غُربتِ شورش ای آشنا هَمهَمه کنید که : بر طبلِ سالیان نکوبند زیرا صحنه و صدا شرحِ زنگار است بر صفحاتِ تاریخ انگار آدمی به صُوتِ فاتحان نمی ماند ! آنان که حدیثِ غایب را در مِصرع و مَشقِ رسولان می جویند : باوری به شهوتِ کلام با سیّال ...
ادامه مطلب »سپید بانگِ طبیعت
تقدیم به زنده یاد ( علی رضا اسپهبد ) تنها شعبده یِ ما حدسِ باران بود : زیرِ ناودانک و پنجره … میانِ اراده و اَبر و سالیان ، آن نرمکْ دقایقِ ناشاد با عبورِ ارابه ها و فتحِ پوتین ها با حیرت و خشم گذشت انگور خُشکید پیاله شِکُفت و سَراَنجام خدایگانِ بیم و بیمار عصمتِ پاسبان ها ...
ادامه مطلب »