آرام بختیاری

نسبی گرایی،- عیب و اشکال بزرگ مکتب ” تاریخ گرایی”

ترجمه و تفسیرهای مغشوش از جریان تاریخ گرایی. مهمترین نقد به مکتب “تاریخ گرایی”، نسبی گرایی آن است. مثلا اگر بگویی هیتلر ۶ میلیون یهودی را به قتل رساند، سفسطه گر تاریخ گرا میگوید: استالین موجب مرگ ۲۰ میلیون شد!، یا اگر بگویی در زندانهای شاه ۳۰۰۰ مبارز وجود داشت، مدافع تاریخ گرایی میگوید: خمینی در یک هفته این رقم ...

ادامه مطلب »

دفاع یا اعاده حیثیت؟ از سوسیالیسم تخیلی!

moses heß wilhelm weitling سوسیالیسم تخیلی نیز جنبشی: سکولار، عدالتخواه، آرمانگرا، خونین. لیبرالهای دانشگاهی در غرب، سوسیالیسم تخیلی را سوسیالیسم پیشین یا سوسیالیسم آغازین مینامند. آنها مدعی هستند که بخشی از بحران کنونی مارکسیسم را میتوان با کمک اندیشه های سوسیالیستم تخیلی حل کرد. به این دلیل از مارکسیست ها خواهان دفاع و اعاده حیثت از سوسیالیسم تخیلی هستند. لیبرالها ...

ادامه مطلب »

دائرت المعارفی ها،- پیشگامان روشنگری و انقلاب

Enzyklopädisten. دائرت المعارفی ها،- پیشگامان روشنگری و انقلاب. مقاله نویسان دائرت المعارفی، خالق مانیفست انقلاب بودند. دانشنامه نویسان یا دائرت المعارفی های سکولار و منتقد فرانسوی، بین سالهای ۱۷۸۰-۱۷۵۱ میلادی، ۳۵ جلد” انسیکلوپدی” را در راه روشنگری و انقلابات فرانسه و امریکا منتشر کردند. ناشر آنها ۲ روشنگر بنام:  دیدرو و دلامبر ، و مهمترین مقاله نویسان آن: ولتیر، روسو، ...

ادامه مطلب »

مکتب فرانکفورت؛ مسخ انسان در فرهنگ مهندسی شده ارتجاع

horkheimer,max(1895-1973) نئو مارکسیسم فرویدی، مقابل جامعه مصرف، و مارکسیسم پادگانی جزایر گولاک. فلسفه یعنی نقد شرایط موجود. یکی از وظایف “مکتب فرانکفورت”، پرداختن به نقش فرد در جهان و در فرهنگ مهندسی شده یا مدیریت شده سرمایه داری بین سالهای ۱۹۸۴-۱۹۴۴ میلادی بود. آن مرکز توجه و نگاه جدید به فلسفه مارکس بود، و مدعی شد که تنها جریانی است ...

ادامه مطلب »

هگل، فاقد اتوپی، ولی آرمانگرا ؟ 

تناقضات فلسفه هگل؛ دولت چون خداست. هگل(۱۸۳۱- ۱۷۷۰) یا ارسطوی آلمانی، در آغاز، الهیات خوانده بود و تحت تاثیر کانت کتاب “زندگی مسیح) را در در ۲۵ سللکی نوشت، بخشی از روحانیون پروتستان، دکترین مذهبی او را نیز تعقیب میکردند، و زمانیکه ناپلئون را سوار اسب در شهر اشغال شده اش دید، چون داستان نیچه و اسب درشکه چی، شادی ...

ادامه مطلب »

 هگل و رویای وحدت: دولت، ملت، فرد

Hegel, G.W.F (1770-1831)  هگل و رویای وحدت: دولت، ملت، فرد.   هگل،- جمعبندی دانش زمان، و ادعای پایان فلسفه. هگل(۱۸۳۱-۱۷۷۰م)، فیلسوف بعد از انقلاب است؛ البته انقلاب فرانسه!، نخست آنرا طلوع خورشید نامید، ولی سپس دست آوردهای آنرا نه آزادی خلق، بلکه خشونت گیوتین گروه یعقوبی مسیحی نامید. هگل میگفت فلسفه یعنی بیان و طرح زمان خود از طریق اندیشه و ...

ادامه مطلب »

در سوسیال داروینیسم،- انسان گرگ انسان است

سوسیال داروینیسم در خدمت کاپیتالیسم، فاشیسم، و راسیسم. طرح و پروژه “سوسیال داروینیسم” انسان ستیز، بین سالهای ۱۹۴۰-۱۹۰۰ میلادی در غرب جهت:  انحراف مبارزه طبقاتی، تبلیغ آنتی کمونیسم، و تضعیف جنبش کارگری اشاعه یافت. تئوری” تکامل انواع در موجودات زنده” که داروین و لامارک مطرح کرده بودند، نیم قرن بعد توسط: اسپنسر، مالتوس، و چامبرلین، تبدیل به تفکر راسیستی سوسیال ...

ادامه مطلب »

فرم و محتوا؛ یادی از ادبیات هومانیستی خونین سرخ

فرم یا محتوا ؟- پرسشی اجتماعی، فلسفی، زیبا شناسی. رابطه فرم و محتوا یکی از پرسشهای مهم و کهن تاریخ ادبیات و فلسفه در غرب است. دو مقوله فرم و محتوا مفاهیمی دیالکتیکی ماتریالیستی هستند که وحدت متضاد تمام پدیدهها، ظواهر، و اشیاء را منعکس میکنند. میان فرم و محتوا یک وحدت دیالکتیکی برقرار است. خصوصیات آن دو نسبی است ...

ادامه مطلب »

انقلاب سفید نیاز به فلسفه اسپینوزا می داشت

  اسپینوزا،نبوغی چون مارکس،در ۳ قرن پیش. فلسفه اسپینوزا(۱۶۷۷-۱۶۳۲م)، یک هلندی یهودی تبار، ضد روحانیون و ضد فئودال، تفکری: سیاسی، اخلاقی، پانته ایستی، آته ایستی، سکولار،و ماتریالیستی است. او از جمله نخستین منتقدان کتاب انجیل به روش علمی بود. نقد عقل گرایانه اش ضدمتافیزیکی است. وی پایه گذار نقد علمی کتب مذهبی از طریق رد معجزه و وحی میباشد. او در ...

ادامه مطلب »

از فلسفه ایده آلیسم و متافیزیک چه خبر؟

فلسفه متافیزیک بخشی از مکتب ایده آلیسم است. فلسفه ایده آلیسم و تداوم آن بقول رفقا، محصول جامعه طبقاتی و تضادهایش است. این اندیشه طبق ریشه و منابعش، اشتراکاتی با دین و خداباوری دارد. مورخین، تاریخ فلسفه را به دو شاخه: ایده آلیسم و ماتریالیسم تقسیم میکنند. فلسفه ایده آلیستی خود به دو رشته: ایده آلیسم ذهنی و ایده الیسم ...

ادامه مطلب »

“فلسفه زندگی”،- عنوانی جعلی،ذهنی،بورژوایی؟

فلسفه زندگی؛ محصول بحران عبور کاپیتالیسم به امپریالیسم؟ “فلسفه زندگی” نتیجه اندیشه ۴ فیلسوف بورژاویی با نام: دیلتای، برگسن، شوپنهاور، و نیچه است که هرگونه امکان شناخت و موضوع شناخت را نسبی میداند. این جریان فکری شاخه ای از مکتب رمانتیسم آلمانی است که افکار: خردگریز، بدبین، نسبی گرا، شکاک، آگنوستیک، درونگرا، و لاادری را در فلسفه بورژوایی نمایندگی میکرد. ...

ادامه مطلب »

از طبقات و مبارزات طبقاتی چه خبر ؟

 رهبری و هژمونی پرولتاریا، بجای دیکتاتوری آن. از جمله ترکیبات لغوی” طبقه” در دانشنامه های چپ و لیبرال: منافع طبقاتی، کینه طبقاتی، مبارزه طبقاتی، جامعه طبقاتی، آگاهی طبقاتی، حکومت طبقاتی، منفت طلبی طبقاتی، آشتی ناپذیری طبقاتی، تئوری طبقاتی، فرهنگ طبقاتی، ساختارطبقاتی، اقشار طبقاتی، انقلاب طبقاتی، عشق طبقاتی، و غیره است. انگلیسی ها گاهی به طبقه میگویند” قشر”. خمینی به کانون ...

ادامه مطلب »

عرفان،- میان طبیعت خدایی و صحرای کربلا

عارف برای نزدیکی به خدا، نیاز به روحانی و کلیسا ندارد. عرفان مسیحی توتالیتاریسم کلیسا را زیر سئوال برد و واسطگی کلیسا میان خدا و انسان مذهبی را غیرضروری ساخت. عرفان اغلب شرح و توضیحی پانته ایستی طبیعت خدایی از جهان دارد که ممکن است به مواضع آته ایستی عارف منتهی گردد. هدف عارف این است که اختلاف میان عین ...

ادامه مطلب »

مکتب فرانکفورت، اطاق فکرجنبش:  زنان، دانشجویان، مسلحانه؟

 مکتب فرانکفورت و شعار: هو هو هوشی مین، یانکی گوو هووم! مکتب فرانکفورت (۱۹۷۵-۱۹۲۵.م)، نوعی از مارکسیسم نو بود که مفسر و منتقد مارکسیسم؛ ولی مخالف مارکسیسم-لنینیسم بود،و در میان جریانات و گروههای چپ  قرن ۲۰ در غرب، توانست بشکل مکتب و سیستم فلسفی درآید و حدود نیم قرن در جوامع صنعتی اروپا، بعد از جنگ جهانی دوم تاثیرگذار باشد. ...

ادامه مطلب »

بابف اعدام شد، بلانک حبس ابد گرفت، مارکس جهانی شد

Babeuf (1760-1797) , Blanqui (1805- 1881), Marx (1818- 1883) بابف اعدام شد، بلانک حبس ابد گرفت، مارکس جهانی شد. یک قرن میان مشی چریکی بابف- و حزب پرولتری مارکس. بابف، انقلابی فرانسوی در سال ۱۷۶۰ میلادی بدنیا آمد و در سال ۱۷۷۹ اعدام شد. ایده های انقلابی اجتماعی او روی کمونیسم اروپایی و روی فلسفه مارکسیستی تاثیر مهمی گذاشت. وی ...

ادامه مطلب »

شناخت و تئوری شناخت، میان آرمانگرایان زمینی

شناخت و تعاریف چپ انسان گرا از آن. بحث و ماهیت شناخت با پرسش اصلی فلسفه یعنی مبارزه جریان ماتریالیسم با ایده آلیسم مرتبط است. شناخت به معنی آگاهی موجب تسلط انسان بر طبیعت و برجامعه میگردد. شناخت میتواند بشکل تئوری یا بشکل دانش تجربی، اساسی برای اقدامات عملی انسان مسئول باشد. آن در لباس دانش نظری و تجربی؛ ورای ...

ادامه مطلب »

ارسطوگرایی؛ تحریف و تفسیرهای اسلامی- مسیحی از آن

ارسطوگرایی میان تفسیر ماتریالیستی و ایده آلیستی. ارسطو گرایی، جهانبینی و جریانی است ۲۳۰۰ ساله که توسط شاگردان، مریدان، مفسران و مترجمان افکار ارسطو در شرق و غرب وارد فلسفه، دین و فرهنگ شد. آن همچون خود فلسفه ارسطو چند جانبه و متناقض است. نخستین نسل بعد از مرگ ارسطو(۳۲۲-۳۸۴ پ.م) کوشید تفسیری ماتریالیستی از اندیشه های او ارائه دهد. ...

ادامه مطلب »

رنسانس،- چگونه غرب غرب شد و ما شرق هم نشدیم

رنسانس: آغاز هومانیسم،روشنگری، رفرماسیون، سکولاریسم. دوره رنسانس یا عصر نوزایی، حدود ۶ قرن پیش در اروپا علیه کلیسا و نظام فئودالی آغاز شد. آن واژه ای است فرانسوی و به معنی بیداری و رستاخیز نیروهای خلاق و فرهنگی؛ مفهومی است تاریخی فرهنگی میان قرون ۱۶-۱۳ میلادی؛ که شامل تحول و پیشرفت در: هنر، ادبیات، فلسفه، علوم طبیعی، آموزش، تکنیک، موسیقی،تئاتر، ...

ادامه مطلب »

تاریخ فلسفه غرب در منابع چپ و لیبرال

سیر اندیشه فلسفی در شرق و غرب. واژه فلسفه، مفهومی است یونانی و به معنی عشق به دانش است. افکار فلسفی در اختلاف با عقاید دینی و اسطوره ای، هر نوع بینش مستدل نظری در باره کل جهان، جا و منزلت انسان در آنست. فلسفه بشکل آگاهی، نتیجه شناخت و کسب نظری پیرامون جهان از طریق انسان است. آن در ...

ادامه مطلب »

فلسفه کمونیستی،- دین، ایدئولوژی، جهانبینی، یا مکتب رهایی بخش؟

فلسفه کمونیستی برای آنارشیست ها و نسل های برباد رفته. فلسفه کمونیستی متکی به ماتریالیسم تاریخی و ماتریالیسم دیالکتیکی است، آن راهنمایی است برای عمل انقلابی در مبارزه طبقاتی،و راهبردی است برای انقلاب سوسیالیستی، طرحی است برای ساختار سوسیالیسم و کمونیسم در جامعه ناعادلانه طبقاتی.  فلسفه کمونیستی متکی است به ماتریالیسم مدرن و سوسیالیسم علمی مدرن. آن تئوری و برنامه ...

ادامه مطلب »

Google Translate