تهاجم اخیر رژیم علیه کردستان و اهداف آن

تهاجم اخیر رژیم علیه کردستان و اهداف آن

جمهوری اسلامی در ماه های اخیر تهاجم نظامی سیاسی خود علیه مردم کردستان،  علیه نیروهای اپوزیسیون کرد که در کردستان عراق مستقر اند و همچنین علیه زندانیان و فعالین سیاسی کرد را شدت بخشیده  است. از آن جمله می توان به موج وسیع اعدامها در کردستان و برخورد وحشیانه و شکنجه های شدید زندانیان سیاسی کرد که به جان باختن سه زندانی سیاسی زیر شکنجه  تنها در عرض چند روزمنجر شد، اشاره کرد. همچنین می توان به ایجاد محدودیت ها و دستگیری فعالین سیاسی و هواداران حقوق ملی مردم کردستان و احکام زندان طولانی مدت به آن ها و ایجاد رعب و وحشت در شهرهای کردستان اشاره کرد.

اگر چه سرکوب در کردستان یک سیاست دائم رژیم جمهوری اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدنش  بوده اما تشدید و گسترده گی دوباره آن در چند ماه اخیر بیان از تغییر و تحولاتی دارد که رژیم جمهوری اسلامی نسبت به آن حساس بوده و از طرف دیگر از آن احساس خطر می کند. دستگاه تروریستی حکومت جمهوری اسلامی برای ترور و قتل فعالین سیاسی بارها از مرزها عبور کرده است. طبق آماری که بنیاد برومند بر اساس یک تحقیق در ماه ژوئیه منتشر کرد تنها  ۳۸۰ فقره قتل و ترور در کردستان عراق توسط جمهوری اسلامی و مزدورانش صورت گرفته است که اکثریت آنها فعالین سیاسی کرد بوده اند. نمونه اخیر آن در مرداد ماه امسال رخ داد که آدم کشان جمهوری اسلامی یک عضو کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان به نام موسی باباخانی را در مسیر شهر اربیل ربوده و پس از شکنجه های فراوان به قتل رساندند  و جسد او در یکی از اتاق های هتلی در شهر اربیل یافت شد.همچنین می توان به حملات هوایی جمهوری اسلامی به کردستان عراق علیه احزاب مخالف رژیم در چند سال گذشته اشاره کرد.

تهاجم گسترده و چند جانبه رژیم علیه کردستان اینبار با  حملات شدید هوایی و توپخانه ای سپاه پاسداران در شهریور ماه  به مناطق مرزی در کردستان عراق که برخی از نیروهای کرد ایرانی در آنجا مستقر هستند، ادامه یافت و جنبه آشکارتری به خود گرفت. حملاتی که با چندین فروند هواپیماهای جنگنده و همچنین پهبادهای سپاه پاسداران در ۱۸ شهریورآغاز شد و با آتش سنگین توپخانه ای سپاه پاسداران در روزهای بعد ادامه یافت. این حملات نه تنها علیه نیروهای کرد مخالف جمهوری اسلامی بلکه همچنین تهدیدی بود علیه  مهاجرین کرد ایرانی  و کردهای ساکن این مناطق که  روزهای متوالی را در هراس و نگرانی به سر بردند. در همان حال جمهوری اسلامی درشهرهای مرزی کردستان ایران حکومت نظامی اعلام نشده ای را ایجاد کرده بود.

کشتاربیرحمانه و وحشیانه زحمتکشان کولبرکردستان توسط نیروهای نظامی که سیاستی آگاهانه و از طرف بالاترین رده های حکومتی  اتخاذ می شود را نمی توان خارج از چارچوب سیاست های کلی رژیم در مورد مردم کردستان به حساب آورد.

دشمنی جمهوری اسلامی با مردم کردستان و مبارزات شان سابقه طولانی دارد. از تابستان سال ۵۸ تنها چند ماه پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی حملات وحشیانه و فاشیستی علیه مردم کردستان که سال ها برای حقوق ملی و حق تعیین سرنوشت خود علیه رژیم شاه مبارزه کرده بودند آغاز شد. اما کردستان تسلیم نشد و در مقابل جمهوری اسلامی بصورت توده ای ایستاد و جنگید و به مظهر مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی و یکی از کانون های مهم مبارزه انقلابی مبدل شد. علیرغم افت و خیز در مسیر مبارزه و پیشروی های رژیم و میلیتاریزه کردن کردستان بخصوص در زمان جنگ ایران و عراق و کنترل بر شهرهای آن، کردستان همچنان به مثابه یکی از کانون های مبارزه جامعه ایران باقی ماند.

جمهوری اسلامی هیچ گاه از ایجاد و اعمال ترور وارعاب در کردستان غافل نمانده در حالیکه هیچگاه ترس و وحشتش از مبارزات و به پا خیزی مردم این خطه کاسته نشده است.  این نگرانی را می توان در تشدید سرکوب و فشار بر مردم کردستان و بخصوص فعالین و مبارزین آن دیار بخوبی دید. همچنین مقامات جمهوری اسلامی این نگرانی را قبل از حملات هوایی اشان به کردستان عراق نیز بیان کرده بودند. محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران و فرمانده قرارگاه حمزه دو روز قبل از این حملات گفته بود که ” اقلیم کردستان “نباید به تروریست‌ها اجازه جولان و برپایی مقر در این سرزمین” را بدهد و تهدید به ” پاسخ قاطع و کوبنده و پشیمان کننده” کرده بود. همچنین در مرداد ماه همین سال علی شمخانی دبیر امنیت ملی جمهوری اسلامی در دیدار با وزیر خارجه عراق خواهان اخراج گروه های مخالف جمهوری اسلامی از خاک عراق شده بود.

جمهوری اسلامی به خوبی می داند که با این تهدید ها و جنایات قادر نخواهد بود که مبارزات مردم کردستان را در هم بشکند. مبارزه مردم کردستان نه تنها یک پایه بنیادی به نام ستم ملی دارد و خواهان حق تعیین سرنوشت خود هستند بلکه همچنین همراه با بقیه مردم ایران علیه یک سیستم استثماری که کل کشور را تحت حاکمیت استبدادی و استثماری و جنایات سیستم فاسد خود قرار داده است مبارزه می کنند.

اهداف جمهوری اسلامی از تحرکات اخیر در کردستان:

بطور کلی می توان تحرکات جمهوری اسلامی را از سه جنبه مورد بررسی قرار داد، اول بعد داخلی، دوم تنظیم مناسبات با دولت اقلیم کردستان و سوم گسترش نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی که در ارتباط با برجام و همچنین تحولات اخیر منطقه ای از جمله به قدرت رساندن طالبان در افغانستان است. اگر چه هر سه جنبه آن در ارتباط با هم اند و تداخلاتی نیز دارند.

مورد اول بیش از همه در ارتباط با تحولاتی است که اوضاع داخلی ایران را شکل می دهد. اوضاعی که با گسترش مبارزات مردمی در عرصه های مختلف به پیش می رود، مبارزاتی که در دی ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ به اوج خود رسید و مبارزات کلیه اقشار مردم کارگران، کشاورزان، معلمان، دانشجویان، زنان و…. را در برگرفته است. مبارزاتی که در نتیجه گره خوردن تضادهای مختلف جامعه  از اقتصادی گرفته تا سیاسی و اجتماعی را در خود متبلور کرده است. با چنین شرایطی جمهوری اسلامی دلواپسی همیشگی خود نسبت  به کردستان را از نظر دورنداشته است. منطقه ای که علاوه بر رنج بردن از مشکلات مختلف اقتصادی، سیاسی همانند سایر نقاط جامعه  از تبعیض ملی و مذهبی نیز رنج می برد. رژیم نگران است که منطقه ای که سابقه مبارزاتی طولانی بخصوص علیه جمهوری اسلامی را دارد  به یک کانون زنده مبارزاتی مبدل شود. از طرف دیگر جمهوری اسلامی در تابستان گذشته با خیزش مردم تشنه خوزستان روبرو بود. خیزشی  که جرقه آن را بی آبی زد اما تبعیض شدید ملی از ریشه های اصلی این خیزش بود. این شباهت بنیادی و همچنین تاثیراتی که خیزش خوزستان بر سایر نقاط کشور وبخصوص بر شهرهای مختلف کردستان نهاد بدون شک مایه نگرانی سردمداران جمهوری اسلامی بوده است. اما جمهوری اسلامی که هیچ راهی غیر از سرکوب را نمی شناسد و در اصل راه دیگری در مقابل خود ندارد به نشان دادن دندان های تیز خود می پردازد تا سرکوب های خونین گذشته را یادآوری کند و وانمود کند که قدرت سرکوب گذشته را دارد اما شرایط و اوضاع جمهوری اسلامی با سالهای ۶۰ و ۷۰ تفاوت اساسی کرده است . به عبارت دیگر نه جمهوری اسلامی در موقعیت آن سالها قرار دارد و نه مردم.[i]

اما هدف دیگر جمهوری اسلامی از حمله به نیروهای کرد مستقر در کردستان عراق، تنظیم رابطه با دولت اقلیم کردستان است.  جمهوری اسلامی که رابطه طولانی مدتی را با احزاب حاکم در کردستان عراق یعنی اتحادیه میهنی کردستان و حزب دمکرات کردستان عراق داشته و در میان این احزاب به درجاتی نفوذ دارد می خواهد که با استفاده از این نفوذ و همچنین نفوذی که بر حکومت مرکزی عراق دارد، شرایط را برای احزاب کرد ایرانی که در کردستان عراق مستقر می باشند سخت تر کند و در صورت ممکن به حضور آنها در این منطقه پایان دهد و یا حداقل آنها را خلع سلاح کرده و از مناطق مرزی عقب براند. با توجه به سکوت دولت اقلیم کردستان در مقابل تهدیدات و تجاوز آشکار جمهوری اسلامی به حریم هوایی خود نشان می دهد  که حملات هوایی جمهوری اسلامی یا با توافق حاکمین اقلیم کردستان صورت گرفته است و یا حداقل با این مسئله تضادی ندارند. همچنین نق زدن ها و نارضایتی برخی از مقامات و نمایندگان مجلس کردستان عراق از حضور نیروهای کرد ایرانی در این منطقه تحت این بهانه که باعث نا امنی ساکنین می شود خود تاییدی است بر این نظر. بطور کلی می توان گفت که حداقل در درون حاکمیت اقلیم کردستان تضادهایی بر سر این مسئله موجود است که جمهوری اسلامی تلاش می کند با استفاده از این حملات و ایجاد رعب و وحشت برای ساکنین،  مخالفین حضور نیروهای کرد ایرانی در کردستان عراق را تقویت کند.

در عین حال هماهنگ با تجاوز نظامی سپاه پاسداران به کردستان عراق، ارتش ترکیه نیز به حمله هوایی علیه مخالفین کرد خود که در کردستان عراق مستقر هستند، پرداخت. این همزمانی حملات ارتش ترکیه و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی از یک طرف بیان یک اتحاد عمل و همگونی دو دولت برای سرکوب مخالفین کرد خود است اما از طرف دیگر بیان رقابتی است که برای نفوذ در کردستان عراق و منطقه با هم دارند و نمی توان آن را بی رابطه با تحولات منطقه و تغییر قدرت درافغانستان دانست. تغییر اولویت های استراتژیک آمریکا که به تغییرات در افغانستان منجر شد به نوعی دیگر ایران و منطقه غرب ایران را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. آمریکا که قصد دارد تنش های منطقه خاورمیانه را حداقل تا حدی کاهش دهد، در پی احیاء برجام نیز می باشد. احیاء برجام می تواند به معنای به رسمیت شناختن نفوذ نسبی جمهوری اسلامی در منطقه تلقی شود هر چند که این موضوع نهایی نیست و همچنان مورد مشاجره و با مخالفت شدید اسرائیل و عربستان سعودی همراه است. در واقع شاخ و شانه کشیدن های جمهوری اسلامی در منطقه  و استفاده از خلاء ای که ممکن است با بیرون رفتن نیروهای آمریکایی از عراق بوجود بیاید،  از جمله ابزاری هستند که می تواند موقعیت جمهوری اسلامی در میز مذاکره بر سر برجام را تقویت کند. در حقیقت جمهوری اسلامی با این تجاوز آشکار نیز در صدد بود تا بتواند دست اندازی های خود در منطقه را بیازماید و سکوت آشکار آمریکا و دیگر قدرت های امپریالیستی در این مورد جواب مثبتی برای جمهوری اسلامی بود. جمهوری اسلامی تلاش دارد که با جهت گیری به طرف چین و روسیه از یک طرف و افزایش مداخلات خود در منطقه یا حداقل نشان دادن قدرت خود وانمود کند که میل چندانی برای پیوستن به برجام ندارد  و ازاین طریق موقعیت خود بر سر میز مذاکره را تقویت کند. از طرف دیگر تحرکات دیگری از جانب رقبای جمهوری اسلامی درمنطقه همچون ترکیه در جریان است. در عین هماهنگی میان جمهوری اسلامی و ترکیه در سرکوب نیروهای مخالف اما ترکیه در مقابل نفوذ ایران در کردستان عراق بیکار نخواهد نشست. همانگونه که در شرایط کنونی نیز تنش های جمهوری اسلامی با دولت آذربایجان بی رابطه با رقابت های میان جمهوری اسلامی و ترکیه برای نفوذ در منطقه نمی باشد. اگر چه نقشه و برنامه های جمهوری اسلامی همانند دیگر قدرت های ارتجاعی منطقه پایانی در خود نیست و با موانع  و چالش های بسیاری روبرو خواهند شد و فرصت هایی را برای توده های مردم ستمدیده و نیروهای انقلابی فراهم خواهد کرد که در صورت آمادگی می توانند از آن شرایط برای پیشروی های انقلابی استفاده کنند.

اما در مقابل چه باید کرد؟

حمله هوایی جمهوری اسلامی به نیروهای کرد مستقر در کردستان عراق و همچنین ترور و وحشتی را که در کردستان علیه مردم و نیروهای مبارز و فعالین سیاسی به راه انداخته  توسط بسیاری نیروهای انقلابی و مردمی  محکوم شده است اگر چه این محکومیت باید جنبه گسترده تری یابد و حمایت بسیاری از نیروها و مردم مترقی و آزادیخواه در ایران و سراسر جهان را به خود جلب کند. علیرغم اینکه رژیم جمهوری اسلامی و رژیم  ترکیه همدلانی در درون دولت اقلیم کردستان با خود دارند اما چنین همدلی در میان توده های کردستان عراق بسیار ناچیز است و به بخش عقب مانده  آن محدود می شود و اکثریت توده های مردم کردستان به هم سرنوشتی خود با مردم کردستان ایران و ترکیه باور دارند و ستم ها و زورگویی های رژیم جمهوری اسلامی و دولت اردوغان را بخوبی درک می کنند. بنابراین بسیج  و بالفعل کردن مبارزات مردم کردستان عراق در حمایت از مبارزات کردستان ایران و ترکیه و هم چنین محکوم کردن اختناق و سرکوب در کردستان ایران می تواند سیاست و اهداف جمهوری اسلامی را به ضد خود مبدل کند. در چنین شرایطی همبستگی مردم کردستان عراق و هم چنین مردم دیگر نقاط ایران با مردم کردستان نه تنها یک خواسته بلکه یک ضرورت برای پیشروی انقلاب علیه نظام جمهوری اسلامی است.

برخلاف چنین جهت گیری برخی از رهبران احزاب کرد  در تلاشند که برای مقابله با شرایط پیش رو مسئله را از بالا حل کنند. بدین صورت که یا از طریق حاکمین دولت اقلیم کردستان و یا با رجوع به نهادهای بین المللی و قدرت های بزرگ امپریالیستی به «حل مسئله» بپردازند و یا حتی در پی مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی باشند. اول این که واکنش نهاد های بین المللی نه بر اساس منافع و حق واقعی ملت ها بلکه بر این مبناست که  آیا در خدمت منافع استراتژیک آنها قرار خواهد گرفت یا خیر. بر چنین مبنایی نیرویی مانند طالبان از نیرویی الترا تروریست به نیروهای لایق و شایسته و مسئول برای حکومت کردن مبدل می شوند[ii]. بنابر این انتظار داشتن از امپریالیست ها و یا مجامع وابسته به امپریالیست ها که منافع ملت ها را به معنای واقعی در نظر بگیرند بیهوده و عبث است. از طرف دیگر تا جایی که به دولت اقلیم کردستان بر می گردد باید یاد آور شد که بی تفاوتی و سکوت آنها در مقابل تجاوز آشکار جمهوری اسلامی به مناطق کردستان عراق به اندازه کافی گویا است و نشان می دهد که اگر با جمهوری اسلامی کاملا موافق نباشند حداقل مخالف هم نیستند. در نتیجه بیگانگی حاکمین اقلیم کردستان از منافع مردم کردستان چه در اداره کردستان عراق و چه در برخورد به منافع کردستان ایران و ترکیه تا به حال روشن شده است.

اما موضوع هنگامی حساس تر می شود که امید مذاکره کردن با جمهوری اسلامی بر سر مسئله ملی کردستان توسط برخی از احزاب کرد مطرح می شود. رژیم جمهوری اسلامی در ۴۴ سال گذشته موضع اش را در مورد کردستان و مسئله ملی روشن کرده است و مشخص کرده است که حاضر به هیچ نوع مذاکره ای در مورد مسئله ملی نیست. در حقیقت در ماهیت این سیستم شونیست و تئوکراتیک نیست که بخواهد موضوع ستم ملی در کردستان و یا بقیه مناطقی را که مسئله ملی دارند را حل کند و یا در مورد آن به مذاکره بپردازد مگر این که در موقعیت ضعف مطلق قرار گیرد. علاوه بر زمینه های تاریخی و ماهیت کلی رژیم تحولات اخیر جمهوری اسلامی و شیفت استراتژیک آن که از سال های قبل از ۸۸ آغاز شد که بالاخره با منصوب کردن رئیسی به عنوان رئیس جمهور نهایی شد[iii]، موضوع مذاکره را بیش از هر زمان دیگر به یک توهم مبدل می کند. در شرایط کنونی پای میز مذاکره رفتن با جمهوری اسلامی عملا به معنای سهیم شدن در سیستم ستم و استثمار حاکم است. به معنی سهیم شدن در سرکوب مردم کردستان و سراسر ایران است.

   اما آن چه که از درجه اهمیت بالائی بر خوردار است نه سازش با رژیم شوینستی جمهوری اسلامی بلکه اتکا به توده های مردم و پیشبرد مبارزه که بتواند هم رژیم را به عقب نشینی وادار کند و هم پیشروی های انقلابی را تسهیل کند. بنابراین نیروهای انقلابی از یک طرف با جلب حمایت مردم کردستان عراق که حمایت شان بصورت سازماندهی شده از اهمیت حیاتی برخوردار است و دیگر بسیج و حمایت مردم ایران در بعد سراسری و درحمایت از مردم کردستان علیه ستم ملی می توانند به حل مسئله ستم ملی کردستان و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی نزدیک تر شوند. این مسئله همچنین برای مقابله با تفکرات شونیستی که طبقه حاکمه و جمهوری اسلامی حافظ و تضمین کننده آنست از اهمیت برخوردار است.  با چنین فعالیتی می توان کارزار جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان را به ضد خود تبدیل کرد تا جنایتکاران رژیم جمهوری اسلامی دریابند که نمی توانند مردم کردستان و سراسر ایران را مرعوب کنند بلکه  آتش خشم سراسری را دامن خواهند زد.

جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران

مهرماه ۱۴۰۰                                                                                                                                      تماس با ما: jake.ir@gmail.com

[i]   برای بحث بیشتر در این مورد به جزوه ما ” خیزش های اخیر و نیروهای منتسب به جنبش کمونیستی ایران” رجوع کنید. برای دریافت نسخه پی دی اف آن با ای میل ما تماس بگیرید.

[ii]  به بیانیه های “افغانستان : صلح نه، که مرحله جدیدی از جنگ در پیش است”. و همچنین  “افغانستان: خیانت تاریخی امپریالیست ها و درس بزرگ تاریخ”  منتشر شده از طرف  ” جمعی از انقلابیون کمونیست – افغانستان”  رجوع کنید. برای دریافت نسخه پی دی اف با ای میل grcf.afghan@gmail.com  تماس بگیرید.

[iii]  رجوع کنید به جزوه ” خیزش های اخیر و نیروهای منتسب به جنبش کمونیستی ایران”. برای دریافت نسخه پی دی اف آن با ای میل ما تماس بگیرید.


Google Translate