استقلال کردستان عراق یا خلق فاجعه در کرکوک؟

استقلال کردستان عراق یا خلق فاجعه در کرکوک؟

انجمن استان کرکوک روز سه شنبه ۲۸ مارس ۲۰۱۷ با رای اکثریت ارای اعضای این انجمن تصمیم گرفت پرچم کردستان عراق را بر بالای نهاد انجمن و همچنین دیگر نهادهای اداری و حکومتی در این منطقه بر افرازد. این اقدام از سوی دولت مرکزی عراق با واکنش تندی روبرو شد و آنرا مغایر با قوانین و قراردادهای بین حکومت مرکزی با حکومت اقلیم کردستان عراق ارزیابی کرد.
از مقطع تشکیل حکومت محلی ( اقلیم کردستان عراق ) تا به امروز، مسئله کرکوک که با نظارت و دخالت دوگانه حکومت مرکزی و حکومت اقلیم اداره میشده است همچنان در وضع بلاتکلیفی بسر میبرد. استان کرکوک بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین از نظر جغرافیایی بعنوان یکی از استانهای عراق محسوب شده و از نظر بافت جمعیتی، شهروندانی منتسب به، ترکمن، کرد و عرب و همچنین منتسب به مذاهبی نظیر ( سنی، شیعه، آسوری، مسیحی و غیره ) را دارا میباشد.
اما سئوال اصلی این است که از مقطع تشکیل حکومت اقلیم کردستان عراق چرا تا کنون انجمن استان کرکوک دست به چنین اقدامی نزده است؟ آیا جنگی دیگر بر سر این واقعه بین دولت مرکزی و حکومت اقلیم در راه خواهد بود؟ چه عواملی در اجرایی کردن تصمیم اعضای انجمن استان کرکوک برای برافراشتن پرچم کردستان بر بالای نهادهای اداری در این منطقه تعیین کننده بوده است؟
اینها و سئوالات بسیار دیگری حول این اقدام مطرح هستند که میتوان به آنها پرداخت.
ناسیونالیسم در هر قامت و مدلی این ظرفیت را بویژه در اوضاع بحرانی عراق و کردستان عراق دارد که بر سر برافراشتن یا پایین کشیدن پرچم متعلق به ناسیونالیسم بغل دستی جامعه ای را به قهقرا ببرد و بدان خون بپاشد. اما جنگ اصلی صرفا بر سر یک تکه پارچه نیست. برافراشتن پرچم کردستان عراق بر بالای نهادهای اداری کرکوک تنها سمبل اعلام و بیان وقایع خون باری خواهد بود که در پشت آن منافع اقتصادی و سیاسی خاصی از سوی دولت اقلیم، دولت مرکزی عراق، جمهوری اسلامی، دولت ترکیه و دیگر جریانات ناسیونالیسم منطقه خوابیده است.
طی چهارده سال اخیر بارها مسئله کرکوک بین دولت مرکزی و حکومت اقلیم مورد بحث، مذاکره و جدل قرار گرفته است. ماده ۱۴۰ قانون اساسی در عراق، کرکوک را یکی از استانهای عراق بر شمرده است. احزاب حاکم بر کردستان عراق نیز بارها با نمایندگان دولت مرکزی بر سر اصلاح ماده ۱۴۰ و قرار دادن کرکوک بعنوان یکی از استانهای حکومت اقلیم مذاکراتی انجام داده اند و دولت مرکزی عراق نیز بویژه بخاطر منابع نفتی کلانی که در کرکوک وجود دارد قصد ندارد به این خواسته تن دهد. پیشتر و در دوران حاکمیت صدام حسین نیز کوچ اجباری ساکنان غیر عرب زبان و ایجاد فضای نا امن تا سطح جنگ و کشتار، بدلیل وجود همین ذخائر نفتی بود.
ظاهرا استدلال احزاب ناسیونالیست کرد بویژه اتحادیه میهنی برای الحاق کرکوک به کردستان عراق، بافت جمعیتی آن را و اینکه مردم کرد زبان در اکثریت هستند بیان میکند. آنها مدعی هستند که مردم عرب زبان در اقلیت هستند. استان کرکوک تاریخا مدام مورد مشاجره بوده است. دولت مرکزی آنرا رسما و تاریخا از نظر جغرافیایی متعلق به عراق میداند و احزاب حاکم بر کردستان عراق نیز به بافت جمعیتی آن و اینکه اکثریت با “ملیتهای غیر عرب زبان ” است آنرا بخشی از محدوده اقلیم محسوب میکنند. استدلال هر دو طرف بنا به معیارهای تعریف شده بین دولتها و برای عوامفریبی ظاهرا معقول بنظر میرسد اما اصل داستان بر سر گنجینه غنی از نفت در کرکوک است. برای بورژوازی و ناسیونالیسم به بن بست رسیده که در گرداب بحران دست و پا میزنند، ادعای تملک به خاک و یا بافت جمعیتی، توجیهاتی عامه پسند برای برپا کردن جنگ و خانه خرابی و کشتار بخاطر منافع مادی و سیاسی خودشان است. حاکمیت قومی عشیره ای بیش از دو دهه احزاب شریک در حکومت اقلیم کردستان عراق سیاست و عملکرد آنان را در مقابل چشم همگان قرار داده است که با و بدون کرکوک و با و بدون نفت کرکوک، سهم مردم، فقر فلاکت، جنگ، کشتار و خانه خرابی بوده است و سهم احزاب حاکم ثروتهای افسانه ای از قبل هستی مردم بوده است.
تا جاییکه به موضوع مشخص کرکوک و دعوای تاریخی بر سر آن مربوط است، فاکتور دیگری در این مسئله دخیل است. با پایان یافتن جنگ علیه داعش و کنار زدن این جریان اسلامی آدمکش در این محدوده، سهم خواهی ها و تقسیم غنائم یکی دیگر از موضوعات حل نشده بین دولت مرکزی و حکومت اقلیم از یک سو و دخالت و ایفای نقش دولتهای منطقه نظیر جمهوری اسلامی و دولت ترکیه از سوی دیگر است.
فاکتور دیگری که میتوان آنرا نادیده نگرفت این است که در مدت زمان تشکیل حکومت اقلیم کردستان عراق، دو حزب اصلی ( اتحادیه میهنی طالبانی و حزب دمکرات بارزانی ) دو رقیب اصلی و تاریخی برای دست بالا داشتن حاکمیت بر کردستان عراق بوده اند. در حال حاضر و طی چند سال گذشته حزب دمکرات دست بالا را داشته است و با داشتن بیشترین کرسی های پارلمانی، عملا در اوضاع داخلی، مناسبات خارجی، موقعیت نظامی و امور اقتصادی و مالی یکه تاز میدان بوده است. دو استان اربیل و دهوک تمام و کمال در حیطه کنترل، دخالت و اختیارات حزب دمکرات بارزانی است و اتحادیه میهنی و دیگر احزاب پارلمانی در این دو استان نقش چندانی ندارند.
اتحادیه میهنی بعنوان حزب سوم که تنها متکی به استان سلیمانه و چند شهر کوچک و بزرگ اطراف آن است، علاوه بر اینکه در تقسیم قدرت بطور مساوی در حکومت سهیم نیست، از طرفی با عدم انسجام درونی روبرو است. استاندار فعلی کرکوک ( نجم الدین کریم ) از اعضای رهبری اتحادیه میهنی بارها از استقلال کرکوک از اقلیم و از دولت مرکزی سخن گفته است تا جاییکه اعضای انجمن کرکوک که از ملیتهای مختلف هستند را با خود همراه کرده تا بلکه وزنه ای در تعیین تکلیف سرنوشت کرکوک را ( اقلا در الحاق به اقلیم ) رقم بزند.
بنابراین تلاش نجم الدین کریم در انجمن استان کرکوک برای برافراشتن پرچم کردستان بر بالای نهادهای اداری این استان راهکاری برای ایجاد توازن در تقسیم سود و قدرت بعد از پایان دادن به کار داعش بین اتحادیه میهنی طالبانی و حزب دمکرات بارزانی نیز هست.
جمهوری اسلامی در حمایت از اتحادیه میهنی آتش بیار این معرکه است. در حال حاضر نفت کرکوک ظرفیت ۴ درصد از تولید نفت کل عراق را دارد. در صورتیکه کرکوک به یمن یک جنگ خانه خراب کن و کشتار شهروندان به تصرف حکومت اقلیم درآید و متعاقب آن اتحادیه میهنی با حمایت بی دریغ جمهوری اسلامی قادر شود بر دو استان سلیمانیه و کرکوک مسلط شود، برنده این خانه خرابی جمهوری اسلامی خواهد بود. اینکه در آینده سرنوشت حاکمیت بر کردستان عراق آیا دو اقلیمی خواهد شد یا اینکه هر دو حزب رقیب به توافقاتی خواهند رسید موضوع ثانوی تری در ادامه روند این تحولات است.
اما راه پایان دادن به اوضاع فلاکتبار مردم کردستان عراق برافراشتن پرچم بر هر کوی و برزنی نیست. حکومت اقلیم کردستان عراق با به اهتزاز درآوردن پرچم خود بر بالای ۳ استان اصلی ( سلیمانیه، اربیل و دهوک ) و طی بیش از دو دهه اخیر چه گلی به سر مردم کردستان عراق زده است که با برافراشتن این پرچم در استان کرکوک بخواهد آنرا تکمیل کند؟
طی حاکمیت این احزاب سهم مردم چیزی جز فقر، نداری، فلاکت، نداشتن امکانات رفاهی، بی حقوقی، بیکاری، بریدن دستمزدهای معوقه و تهدید و ترور نبوده است. اما از آنسو سهم احزاب قومی اسلامی حاکم از قبل هستی جامعه کردستان عراق، از طریق، دزدی، فساد و ایجاد باندها و شبکه های کانگسری، انباشت ثروتهای افسانه ای، و داشتن زندگی مرفه در ناز و نعمت بوده است.
نباید اجازه داد که برای تقسیم سهم و سود حاصله از تصرف یک استان، بخاطر منابع و ذخائر نفتی آن و سرازیر شدنش به جیب احزاب رقیب و دول جمهوری اسلامی و ترکیه، زندگی مردم کردستان عراق، بویژه شهروندان ساکن در کرکوک دستخوش جنگ و کشتار، فقر و خانه خرابی هر چه بیشر بشود.
راه حل مردم کردستان عراق برای نجات از وضع موجود چیزی جز اعلام استقلال کردستان عراق در یک رفراندم آزاد نیست. شهروندان ساکن در کرکوک نیز تنها با شرکت در یک رفراندم آزادانه است که میتوانند تصمیم بگیرند آیا در چهارچوب کردستان استقلال یافته زندگی خواهند کرد یا همچنان بخشی از کشور عراق باقی خواهند ماند؟. افق و دورنمای مردم کردستان عراق برای داشتن یک زندگی آرام و بدون چپاول، دزدی، فساد، جنگ و خونریزی، داشتن حکومتی استقلال یافته است که احزاب حاکم فعلی در آن جایگاهی نداشته باشند. اگر چنین خواست و توقعی که ممکن است به زعم بسیاری دور از دسترس باشد، اما میتوان آنرا بعنوان افق، امید و چشم انداز مردم کردستان عراق به گفتمان وسیعی در جامعه تبدیل کرد. اگر در اواخر دهه نود طرح خواست و ایده استقلال کردستان عراق به امیدی برای مردم کردستان عراق تبدیل شده بود و اکنون به امری بدیهی تبدیل شده است، امروز دیگر این توقع کافی نیست. احزاب قومی و ناسیونالیست کرد بیش از دو دهه است بطور مستقل به چپاول هستی جامعه پرداخته اند، با بن بست و بحران همه جانبه روبرو هستند و جامعه ای چند میلیونی را به ورطه نابودی کشانیده اند. وقت آن است که مردم کردستان عراق به استقلالی بیاندیشند که در آن جایی برای مانوور دادن احزاب فی الحال موجود و امتحان پس داده وجود نداشته باشد.

۲۹ مارس ۲۰۱۷

ایسکرا ۸۷۷