باریش نصیریان ، کپی سازی اوجالانیزم به زبان فارسی!

باریش نصیریان ، کپی سازی اوجالانیزم به زبان فارسی!

بخش سوم و آخر  نقد باریش نصیریان

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۳۰ آوریل ۲۰۱۶

مقدمه:

بعنوان یک فعال منفرد کمونیست کارگری که دو سال قبل بطور سیتماتیزه مهملات عبدلله اوجالان را نقد کردم(۱) و امروزها آثار کتبی باریش نصریان را بررسی می کنم، قضاوتم اینست که باریش نثیریان دارد تمامی مواضع عبدلله اوجالان را کپی می کند!

دوستان خواننده را به نقدهایم به عبدلله اوجالان از یکسو و آثار کتبی باریش نصریان از سوی دیگر  ارجاع می دهم . طبعا عیبی نیست که آدمی بیاید نظرات آدم دیگر را کپی کند! بالاخره حق آدمهاست! سنت فرهنگ ایرانی هم همینست! مرتب ما “واردات” کردیم و تقلید!  اینکه چه نظریه یا کالا را کپی کردیم مربوط است به اینکه خودمان در چه جایگاهی ایستادیم.

وارد کردن و تقلید کردن کار ساده تریست! زحمت نمی خواهد.جملات یکی را می گیریم ترجمه می کنیم و معیار قرار می دهیم.لذا کپی کردن در فرهنگ ایرانی علامت ناتوانی و عدم بلوغ است. جامعه ایرانی در دو سده اخیر مرتب واردات داشته.مشروطه اش کپی دست چندم ادبیات غرب بوده. کمونیزمش کپی “ادبیات” مارکس و لنین و استالین و مائو، لیبرالیزمش؟ البته با تاخیر دارد تکرار همان حرفهای لیبرالهای قرن ۱۸ می شود! همانطور که گفتم کپی کردن بخشی از ژنتیک فرهنگی ایرانی می شود!

دلیل دیگر تمایل به کپی کردن ، ناتوانی روشنفکری ایرانیست که زیر فشار سرکوبها و دیکتاتوریها از مهمترین ابزار تکاملش یعنی آزادی بیان محروم مانده و لذا رشد نکرده . کوتوله مانده و حتی بین “فعالین آزادیخواه و چپ” این روشنفکری مثل حکومتهای پهلوی و اسلامی تحقیر شده! لذا این روشنفکری بعد از دو سده هنوز در مرحله جنینی خود مانده. “واردات” فکری می کند.به بلوغ نرسیده .هم توسط حکومتها تحقیر و سرکوب شده و هم توسط “اپوزسیون حزبی و سازمانی”! هر دو تکفیرش کرده اند و این احساس تحقیر درونی بیشتر مجبورش کرده که کپی کند و روی پای خودش نایستد!

باریش نصیریان از دید من ، وارد کننده عبدلله اوجالان است! مشکلش اینست که بالاخره دوران دیگریست و برخی حداقل آثار عبدلله اوجالان را خوانده اند و تشخیص می دهند که باریش فقط کپی کننده آثار عبدلله اوجالان است!

در دو مقاله قبلی بخشهائی از نظرات باریش نصیریان را مرور کردم(۲). در این بخش بقیه ساختار فکری او را بررسی می کنم.هدف من در این بخش اینست که سایر وجوه مشابه نظرات عبدلله اوجالان را با باریش نشان دهم و پاسخهائی هم به ایشان بدهم:

(۱)آنارشیزم باریش نصیریان:

باریش نصیریان مثل همه آنارشیستها و اوجالان، “ضد دولت ” است! به یکسان هم مخالف رولت سرمایه داری و هم مخالف دولت سوسیالیستی!

او می گوید:

با پایان دادن به دولت مقدس دموکراسی عینیت مییابد.لفظ دولت دموکراتیک و سوسیالیستی با همه رنگ امیزیهای دروغینی که تا اکنون در تاریخ ساخته گردیده دروغی برای فریب ستم کشان برای تداوم ستم کشی بوده است”

مثل اوجالان، باریش نصیریان فرای نبرد طبقاتی واقعی ، وضعیتی را فرض می کند که “قدرت مرکزی” ناگهان محو شده و “شوراها” بطور غیر متمرکز! بجایش نشسته اند! او “طریق” این تحول را هم معلوم کرده! فراخوان داده که همه انسانها اون هویت طبقاتی خود را فراموش کنند تا؟ دولت طبقاتی توی یک روز آفتابی محو شود و بشود “حکومت غیر متمرکز شوراها”!

(۲)باریش نصیریان از تروتسکیزم هم غرض می گیرد ، “از موضع منافع ملی”!

باریش نصیریان فقط “ضد مارکسیست” نیست! فقط آنارشیست نیست! برای فرمول بندی خود از تروتسکیزم هم غرض گرفته! او می گوید:

نظریه ایجاد یک دولت سوسیالیستی در یک کشور با ماهیت منافع ملی همه مردمان و خصوصا کارگران ان در تضاد تفکر انترناسیونالیزم بین المللیست”

خواننده ملاحظه می کند که این سرهم بندی “تئوریک” برای توجیه آنارشیزم و اوجالانیزم، رسید به تز “سوسیالیزم در یک کشور نمی شود”! اینجا رد پای متفکری که برای ساختن کالایش مجبور است مرتب غرض بگیرد ، مشخص تر است!

اما خوب دقت کنید! می گوید: “دولت سوسیالیستی با “منافع ملی” در تضاد است! لذا درست است که حرف باریش در روکش، تروتسکیستی است(رد سوسیالیزم در یک کشور) اما در باطن مخالفت یک ناسیونالیست حامی “منافع ملی” است با سوسیالیزم! دم خروس اینجاست!

(۳) مخالفت با جنبش جهانی کارگری از موضع حمایت از جنبشهای ملی!

باریش نصیریان ، مثل عبدلله اوجالان، زور زیادی می زند که خودش را ناسیونالیست نشان دهد! هردوی اینها ابتدا با جهانی بودن جنبش کارگری مخالفت می کنند و مدعی می شوند “علمی نیست”! بعد می گویند که هویت ناسیونالیستی غلط است اما؟ مجدد آنرا در نظریه “مردمی کردن جنبشهای ملی” بازسازی می کنند!

ایشان در مقاله اخیرش(۳) می فرماید:

هیچ یک از جنبشهای ملتهای تحت ستم خواهان برتری ملی خود بر دیگری نیست و فقط خواهان پایان بخشی برتری طلبی زبانی و قومی و ملی حاکمان است .متاسفانه بخش اعظم  نگرش  چپ که رهایی بخشی را تنها از ان طبقه کارگر و پیامبرانش میبینند  در منطقه نمیتواند واقعیت های موجود در جنبشهای مردمی هویت خواه ملی را درک نماید و بجای تغییر  ساختار تئوریکی مقدس شده خود کل حقیقت را انکار میکنند

خوب دقت کنید! باریش نصیریان بعنوان وکیل “جنبشهای ملی” اولا مدعی است که این جنبشها خوهان حاکمیت قومی ملی نیستند و دوما “چپها” مقصرند که طبقه کارگر و پیامبرانش را جلو می کشند! اینست دم خروس حمایت از ناسیونالیزم به شیوه اوجالانی!

اینکه باریش نصیریان بعد از همه این “فعالیتهای فکری” ناراحت است که کمونیستها از حکومت اوجالانی شمال سوریه حمایت نمی کنند، پشت بندش حمله به کمونیستهاست بخاطر حمایتشان از طبقه کارگر و حکومت کارگری!

لذا “تز تحرک نیروهای انقلابی” باریش نصیریان هم تزهای عبدلله اوجالان است در “مانیفست تمدن دموکراتیک” باریش هیچ اختراعی نکرده بلکه کپی کرده! با همان متدهای بامزه عبدلله اوجالان! زیر پوست “فراخوان برای هویت انسانی” مخفی شده تا ناسیونالیزم قومی را “مردمی” کند و طبعا مخالش را در میان کمونیستها و طبقه کارگر می بیند و مدعی است این یکی اگر بخواهد جهانی شود “علمی نیست اما حکومت مدل اجولانی انارشیستی ایشان جهانی شدنی است و علمی!

خلاصه کنم:

برای من بعنوان نقد اوجالانیزم آدرسهای باریش نصیریان اینقدر خاطره انگیز بود و هست که لازم نمی بینم نقدهایم را به باریش نصیریان ادامه دهم! چرا که قبلا نظرات مهمل اوجالان را نقد کرده ام! اوجالانیزم در اپوزسیون ایرانی در حال بازتولید است.از سوئی انارشیزم در حال توسعه است و از سوئی ناسیونالیزم تغییر شکل یافته.محل تقاطع اینها اوجالانیزم است.

کمونیستها و آزادیخواهان باید هوشیار باشند و این مدل نظریات وارداتی دست چندم را بازشناسی کنند و جلوی جامعه قرار دهند. باریش نصیریان پرچم گرایشات ناسیونالیستی انارشیستی را بلند کرده و کارش در حد کپی برداری است.

امید من اینست که این ۳ مقاله اخیرم در شناخت نظزیات باریش نصیریان کمکی باشد.

منابع بیشتر:

 (۱)آرشیو نقدها به اوجالانیزم: (سعید صالحی نیا)

 

“تمدن دموکراتیک اوجالانی و اسلام پناهی اوجالان!(بخش چهارم)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۷۳۶-تمدن-دموکراتیک-اوجالانی-و-اسلام-پناهی-اوجالان

چرائی التقاطی گری اوجالانیزم و ماهیت طبقاتی آن(بخش سوم)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۷۳۴-چرائی-التقاطی-گری-اوجالانیزم-و-ماهیت-طبقاتی-آن-بخش-سوم

نگاهی به مهمل گوئیهای عبدالله اوجالان در “مانیفست تمدن دموکراتیک”(بخش دوم)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۷۳۳-نگاهی-به-مهمل-گوئیهای-عبدالله-اوجالان-در-مانیفست-تمدن-دموکراتیک-بخش-دوم

نگاهی به اوجالانیزم، رجویزم حاکم بر کانتونهای کردستان سوریه(بخش اول)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۷۳۱-نگاهی-به-اوجالانیزم،-رجویزم-حاکم-بر-کانتونهای-کردستان-سوریه-بخش-اول

(۲)دو مقاله در نقد باریش نصیریان(از: سعید صالحی نیا)

http://www.tipf.info/anarshiste,poloteri.htm

۳)حق تعیین سرنوشت بزبان ساده  (باریش نصیریان)

http://www.azadi-b.com/G/2016/04/post_136.html

(۴)آرشیو نقدها به آنارشیزم-آپدیت ۵ می ۲۰۱۴  (سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۲۵-آرشیو-نقدها-به-آنارشیزم-آپدیت-۱۶-آوریل-۲۰۱۴

(

.