پاسخی به درد و دلهای علیرضا بیانی از محفل تروتسکیستی احیا کننده مارکسیزم

پاسخی به درد و دلهای علیرضا بیانی از محفل تروتسکیستی  احیا کننده مارکسیزم

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۱۳ فوریه ۲۰۱۶

 

مقدمه:

 

علیرضا بیانی از دید من یک نمونه بسیار خوب از نسل  رو به زوال کمونیزم ایرانی است که در صف پایان یافتن، ایستاده و تلاشش در محفل مازیار رازی برای حزب ساختن به شکست انجامیده و برای حفظ روحیه خودش هنوز تقلاهائی می کند .

محفل مازیار رازی مدتهاست دنبال “احیای مارکسیزم” دوید و در فاز بعد خواست “نطفه جدید” بسازد (۳) که نشد! از درون همین محفلش ۳ نفراستعفا دادند(از جمله ناصر احمدی) و اعلام کردند  که “رهبری محفل ” استالینیستی برخورد می کند” در حالیکه این محفل سنگ تروتسکی ضد استالین را به سینه می زند! این تاتری کمدی  است که شاید خلاصه شده داستان زار کمونیزم ایرانی در چند نسل را در چند سال تکرار کرده و لذا از جهت آسیب شناسی کمونیزم ایرانی موضوع نقدهای من برای چاره چوئی بحران چپ بوده.

در این کانتکس عمومی می خواهم وارد بررسی نوشته بامزه علیرضا بیانی (۱) بشوم که از دید من یک درد دل کامل است و مخاطب من هم طبیعتا خوانندگانی است که شاید به سرنوشت کمونیزم و ازادیخواهی و برابری طلبی حساسیت دارند و خوهان تحقق ارمانهای انسانی هستند.

نکته دیگر ، اینست که خوشحالم علیرضا بیانی ، حتی بخاطر حفظ ابرو ، بجای ارسال فحاشی و مسخرگی معروفش در فیسبوک که بخشی از فرهنگ محفلش می باشد که تا حد تهدید جانی من پیش رفته بود(۲) اینبار سعی کرده یک مقاله بنویسد و از دید خودش به یکی از ۹۴ برنامه مناظره سیاسی پاسخی بدهد!

پروژه مناظره را من بیش از دو سال است که به همت چند همکارم پایه گذاشتم و خوشحالم که افراد زیادی از گرایشات مختلف درش حاضر شدند و نظرات خود را دادند(۴و۵). این پروژه در نوع خود و با امکانات اندک در فرهنگ سیاسی ما کم نظیر است چرا که تلاشش در فضاسازی است برای تقابل نظرات گرایشات سیاسی که جامعه بتواند بهترینها را انتخاب کند.

از این مقدمه ها می گذرم و به درد و دل علیرضا بیانی از نزدیکتر می پردازم:

(۱)فضای ذهنی حاکم بر درد نامه علیرضا بیانی بر چه استوار است؟

 

علیرضا بیانی در این درد نامه ، مدعی است که سعید صالحی نیا نقدهائی دارد که کم هم نیستند اما چون “تنگ مایه” و “بی اهمیت” و “کم وزن “ هستند …” به لحاظ فقدان ارزش پاسخگویی، ما نیز نسبت به آن واکنشی نداشته ایم.”

اولا: معلوم نیست ایشان من تشریف دارند یا “ما”؟! مشاهدات من در مورد فرقه ها منجمله فرقه های اسلامی اینست که آدمهاشان همیشه “ما” تشریف دارند! بنوعی مرز بین “من” و “ما” و “اونها” که علامت درک واقعی از محدوده فرد و محیط است، در ذهنیت آدم از خود بیگانه به هم می ریزد و آدم از خود بیگانه که در فرقه “جذب” می شود ، دیگر “منیت” درش حل شده و یکسره “ما” می شود! توی ادبیات علیرضا بیانی هم ما مرزی بین “من” و “ما” نمی بینیم! خارج از معضل روانشناسی فرقه ای، از بعد حقوقی هم معلوم نیست که این “ما” دقیقا کی ها هستند ؟ آیا ایشان منظورش اینست که مثلا محفلش که هنوز حزب نیست دارد یک موضع سیاسی بر علیه سعید صالحی نیا می گیرد؟! یعنی این دردنامه را من باید اطلاعیه محفل ایشان تلقی کنم؟!

دوما: علیرضا بیانی ، نقدهای من را “تنگ مایه”و “کم وزن” و بی اهمیت” اعلام کرده که “ما” به این خاظر ، واکنشی بهش نشان نداده. آیا من باید بپذیرم که ناگهان یکی از ۹۵ برنامه که یکی از بخشهای فعالیت منست ، پر وزن، با اهمیت و پرمایه شده که این “ما” اینبار ، آنرا شایسته “تذکر” دانسته؟ خوب اگر اینست، بجز افتخاری که ایشان دادند، باید بپرسم که این افتخار از چه روست؟ آیا هر نقدی و بحثی که نام مبارک علیرضا بیانی درش برده شده باشد ، ناگهان “پر اهمیت” می شود؟ “پروزن” می شود؟ منطقی باشد که معیار وزن ناگهان بالا می رود! ظاهرا علیرضا بیانی اسمش تولید وزن و اهمیت می کند و لذا هر جا اسمش باشد ، ایشان افتخار پاسخگوئی می دهد!

این علامت یکی دیگر از شاخص های چپ ایرانی است! یک خود بزرگ بینی علاج ناپذیر که “من” را به “ما” تبدیل می کند و ارزش دیگران و نوشته ها را هم با وجود خودش می سنجد! اما در واقعیت چپ ایرانی و خصوصا فرقه هایش خودشان را باد کرده اند تا بزرگ جلوه کنند!

واقعیت اما اینست که محفل مازیار رازی را مثل بسیاری گرایشات راست و چپ و مذهبی، من بطور سیستماتیک نقد کرده ام (۳) و آرشیو نقدهای من ابزار خوبی خواهد بود تا فعالین اجتماعی و سیاسی این پدیده ها را بجای مخالفین وضع کنونی اشتباه نگیرند! طبیعتا این فعالیتهای من بسیار دردناک است برای اینها و راهی که یافته اند همان متد معروف بایکوت است که چپ ایرانی چدین نسل است بکار می برد. سرش را می کند توی برف تا دیده نشود!

(۲)ایراد علیرضا بیانی در دردنامه اش چیست؟

علیرضا بیانی ایراد گرفته که من در برنامه اخیرم در مناظره با یک لنینیست دیگر، اعلام کرده ام که علیرضا بیانی معتقد به تحقق سوسیالیزم در انقلاب اکتبر بوده در حالیکه ایشان تاکیید دارد که خیر! ایشان بخاطر اعتقادات تروتسکیستی مدعی است که سوسیالیزم در کشور نمی شود! این خلاصه درد اخیر علیرضا بیانی است . در ادامه می فرماید:

“…. در نتیجه در مناظرۀ یاد شده، بهتر این بود که وی به اعتقاد خودش در این مورد رفرنس می داد و می گفت، من سعید صالحی نیا اگر چه معتقدم تاکنون سوسیالیسم محقق نشده، اما در عین حال معتقدم که سوسیالیسم می تواند حتی در یک کشور هم محقق شود!”

من در اینجا به چند لایه از این بحث می پردازم:

 

اول: علیرضا بیانی و من در اینکه سوسیالیزم در انقلاب اکتبر و توسط حزب لنین تحقق نیافت موافقیم.خوشحالم که این را ایشان تاکیید دارد! لذا همینجا اشتباهم را تصحیح می کنم و باور دارم که تایید اشتباه از ناتوانیهای کمونیزم ایرانیست و از علل عقب ماندگیهایش!

دوم: در همان مناظره(۴) اما ایشان دو نکته می فرماید: اولا انقلاب اکتبر از جهت سیاسی پیروز شده و دوما طبقه کارگر در انقلاب اکتبر به رهبری رسیده. طبیعتا این دو تا را ایشان فرموده که موضوع اساسی اختلاف من با تروتسکیزم و فرقه ایشانست.

سوم: مورد اول و دوم را اگر کنار هم بگذاریم، تناقض لنینیستها و تروتسکیستها بیشتر روشن می شود:

اینها از یک سو مدعی بدست گیری “طبقه کارگر” و پیروزی سیاسی طبقه کارگر در روسیه در انقلاب اکتبر هستند اما مخالف تحقق سوسیالیزم در اون کشور هستند! لنین اما در فازهای مختلف در مورد همین سوالها نظرات مختلف داده! اولها گفته این انقلاب اکتبر سوسیالیستی بوده ، بعدها گفته همین انقلاب بیش از نظام سرمایه دولتی، سرمایه خصوصی (کنار هم) نساخته! هم از جهت سیاسی پیروز شده، هم طبقه کارگر حاکم شده هم ….بقول علیرضا بیانی سوسیالیزم تحقق نیافته و اصلا در یک کشور نمی شود!

البته داستان اختلاف لنین با تروتسکی هم داستانی مهم است توی این ابهامات!  تروتسکس تا لنین زنده بود بیشتر به امر سرکوب مشغول بود و بعد از کنار زده شدن از استالین این بحثهای “سوسیالیزم تو روسیه نمی شود” را فرموله تر کرد ! آدمی که تروتسکیست است در این میانه نمی داند با بخش لنینیست بودنش چه کند!

چهار: من در مورد تحقق سوسیالیزم چه فکر  می کنم؟

علیرضا بیانی بجای خواندن فکر من ، بد نبود سوال می کرد!

از دید من سوسیالیزم یک روند است.حتما می توان در یک کشور آغازش کرد و حتما عمیقش کرد و حتما نیاز دارد نظام منطقه ای و جهانی بشود تا تحقق کامل یابد.

نظریه سوسیالیزم در یک کشور نمی شود ذاتا نظریه راست است. جرا که به راحتی ابزار انهاست که اساسا مخالف شعار سوسیالیزم امروز در ایران هستند چون در یک کشور “نمی شود”! لذا تروتسکیستها از جهت برنامه سیاسی مشخص می ایستند کنار توده ایها که تحقق سوسیالیزم را با امام زمان تداعی می کنند چون در “یک کشور نمی شود”!

از دید من شعار “سوسیالیزم در یک کشور نمی شود” یک شعار سیاسی بود در برابر کمونیستها که در روسیه تلاش داشتند نظام سوسیالیستی را پایه بزنند و الگوئی بسازند برای توسعه اثباتی ان در سایر کشورها.خط راستی است که نقاب چپ می زده و الانهم می زند.

تروتسکیستها در تاریخ ایران هم همین نقش راست را به عهده داشته اند.

(۳) “چهار مورد گفته، دوتاش صحیح دوتاش غلط” نگاهی عقب مانده به تعریف کمونیزم!

یکی از بحثهای بسیار مهم در مقابل مدافعالان لنینیست محفل مازیار رازی ، اینست که متفکرشان (مازیار رازی) مورد بمورد “اشتبهات لنین” بعد بقدرت رسیدن را شمرد و من در مقاله ای (۶) به متدهای نادرست او در نتیجه گیریهایش پرداختم.

هم در اون مقاله و هم در مناظره با علیرضا بیانی تاکیید کردم که نمی شود سیاست سرکوب، سیاست متمرکز کردن قدرت سیاسی بدور حزب و سرکوب شوراها و سیاستهای اقتصادی نپ و کمونیزم جنگی و ..را نادرست خواند و هنوز خود را لنینیست نامید! اینها اصول سیاستهای لنین بعد از بقدرت رسیدن بودند.

علیرضا بیانی، در این دردنامه که باید متمرکز بماند روی همان اعتراض اولش، می فرماید:

“، مثلاً در همان مناظرۀ شمارۀ یک، ایشان چهار مورد به نقل از مازیار رازی ذکر می کند که دو مورد آن صحیح و دو مورد آن به کلی غلط است.”

علیرضا بیانی ظاهرا از خواننده انتظار دارد که این جملات ایشان را حجت بگیرد! همینکه ایشان فرمود “دوتاش صحیح دوتاش “به کلی”؟ غلط، دیگر تمامست!یا آدم بحثی جدید را باز نمی کند یا درست باز می کند تا من هم بفهمم  که اون دو تا صحیح و اون دو تا غلط چی ها بوده؟!

گذشته از متد مضحک علیرضا بیانی در بحث کردن، سوال اساسی بجاست! چگونه مدعی نظریه ای می شویم که خودمان نادرستی بخشی از آون نظریه را تایید داریم؟

پاسخ من اینست که علمی برخورد کردن اینست که ما انتخابی به تاریخ نگاه کنیم و کیلوئی خودمان را به شخصیتی وصل نکنیم.لذا کمونیزم قرم ۲۱ را بطور مستقل بازتعریف کنیم.نه بر اساس آدمها بلکه بر اساس برنامه سیاسی. این را من راه حل می دانم.

کمونیزم علیرضا بیانی، کمونیزم چند تا آدم است و وظیفه او اینست که این ادمها را از تاریخ نجات دهد! ثابت کند این ادمها را! کمونیزم من کمونیزم برنامه سیاسی معین است با گرفتن تجارب از همه دنیا و یافتن بهترین پاسخها.همانطور که علوم با اسامی تداعی نمی شوند.

 

(۴)”حق دموکراتیک علیرضا بیانی”!

علیرضا بیانی می فرماید:

“در پایان از سعید صالحی نیا می خواهم که در ابتدای برنامۀ بعدی مناظرۀ خود، ضمن عذر خواهی از خطایی که مرتکب شده، نقل قول وارونه را اصلاح کند؛ در غیر این صورت این جانب حق دمکراتیک خود می دانم که درخواست وقت کافی برای توضیحات شفاهی در همان برنامۀ ایشان کرده و بنا بر عرف دمکراتیک، ایشان نیز موظف است این وقت را در اختیار من قرار دهد، مگر آن که همۀ ادعاهای ایشان مبنی بر دفاع از حقوق دمکراتیک و نظایر آن دروغ باشد.”

خواننده ملاحظه بفرماید!

اول:ایشان تلاشها و فعالیتهای من را “سبک” و “بی ارزش” می داند که “ما” لازم نمی دهد پاسخش دهد. اما ناگهان ایشان یاد “حق دموکراتیک” خود افتاده و می خواهد در این پروژه شرکت کند و “پاسخ” بگوید! ایا ایشان دارد می پذیرد که این پروژه مناظره بالاخره بینندگانی یافته؟ خوب این را رسما بنویسد .رسما بنویسد که برایش مهم است چه گفته می شود در این پروژه تا بشود جلو رفت !

دوم: محفلی که حامی تروتسکی است. ادمی که تمامی سکوبهای دوران لنین را منجمله سرکوب کرونشتاد را حمایت کرده از سانسور نشریات مخالف منجمله نشریه گورکی حمایت کرده حالا یاد “حقوق دموکراتیک” افتاده! غجیب نیست کمونیستهای ایرانی در خارج کشور مقداری ازادیهای را دیده اند و خواست “حقوق دموکراتیک” دارند که در حکومت ایده الشان خیال بود برای مخالفین؟!

خلاصه کنم :

موارد اختلاف من با علیرضا بیانی یکی دو تا نیست.لازم هم نیست اختلاف کم شود.واقعیت اینست که زیر بنای فرهنگی تروتسگیستها و لنینیستها خراب است.اینها توان و کالیبر دیالوگهای مدرن اجتماعی را ندارند.رهبرانشان این توان را نداشتند.فحاشی و اتهام زنی و لیچار گوئی و بایکوت ابزار اینها بوده و در زمان حکومت کردن سرکوب و اعدام و تبعید! چپی که از این ریشه ها به دنیا نگاه کند فقط می تواند بدور خودش بچرخد!

علیرضا بیانی مثل بقیه می تواند در پروژه مناظره شرکت کند. در حل حاضر پروژه مناظره چند چلسه در مورد زوایای برنامه سیاسی سوسیالیزم و رابطه اش با ازادی بحث داشته و دو برنامه اینده را ما روی اقتصاد سوسیالیستی و سوال “ایا شعار سوسیالیزم امروز در ایران قابل طرح است؟ را بررسی خواهیم کرد.ایشان را توسط همین مقاله دعوت به مناظره می کنم.

منابع بیشتر:

(۱)علیرضا بیانی: یک تذکر لازم به سعید صالحی نیا

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=57566

(۲)نامه سرگشاده به مازیار رازی و “گرایش مارکسیستی” در موضوع تهدید جانی مخالفین توسط فعالین شما!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۱۹-نامه-سرگشاده-به-مازیار-رازی-و-گرایش-مارکسیستی-در-موضوع-تهدید-جانی-مخالفین-توسط-فعالین-شما

(۳)آرشیو نقد به گروه “مارکسیست انقلابی”(مازیار رازی )

محفل “گرایش مارکسیست انقلابی” و “نطفه” جدیدش!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۷۰۶-محفل-گرایش-مارکسیست-انقلابی-و-نطفه-جدیدش

بازهم مازیار رازی و فتواهایش !

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۵/۸۲۲-بازهم-مازیار-رازی-و-فتواهایش

تلاش محفل مازیار رازی برای قبضه کردن شاهرخ زمانی و حمله متقابل علی رسولی تلاشهائی برای هیچ !

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۵/۸۴۲-تلاش-محفل-مازیار-رازی-برای-قبضه-کردن-شاهرخ-زمانی-و-حمله-متقابل-علی-رسولی-تلاشهائی-برای-هیچ

نمونه دیگر ناتوانی در درک اتحاد چپ توسط مازیار رازی

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۵/۸۶۲-نمونه-دیگر-ناتوانی-در-درک-اتحاد-چپ-توسط-مازیار-رازی

 مازیار رازی: نوآوری یا اصلاح گرائی؟

http://www.azadi-b.com/G/2015/08/post_344.html

“طوفان در پیاله” شرح حال “گرایش مارکسیست انقلابی”!

http://monazere-siasi.com

/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۵/۷۷۰-طوفان-در-پیاله-شرح-حال-گرایش-مارکسیست-انقلابی

محفل “گرایش مارکسیست انقلابی” و نطفه جدیدش (سعید صالحی نیا)

محفل “گرایش مارکسیست انقلابی” و “نطفه” جدیدش! 

نامه سرگشاده به مازیار رازی و “گرایش مارکسیستی” در موضوع تهدید جانی مخالفین توسط فعالین شما!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۱۹-نامه-سرگشاده-به-مازیار-رازی-و-گرایش-مارکسیستی-در-موضوع-تهدید-جانی-مخالفین-توسط-فعالین-شما

سعید صالحی نیا:تقلاهای مازیار رازی در یافتن علل شکست انقلاب اکتبر در عین دفاع از لنینیزم و تروتسکیزم!

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۸۹-تقلاهای-مازیار-رازی-در-یافتن-علل-شکست-انقلاب-اکتبر-در-عین-دفاع-از-لنینیزم-و-تروتسکیزم

سعید صالحی نیا: نمونه ای دیگر از استیصال لنینیستها در مناظره فکری , در حاشیه “نقد” دیر رس علیرضا بیانی

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۳۷-نمونه-ای-دیگر-از-استیصال-لنینیستها-در-مناظره-فکری-,-در-حاشیه-“نقد”-دیر-رس-علیرضا-بیانی

(۴) بخش اول مناظره سیاسی:کمونیزم معاصر و جایگاه  و لنینیزم.با شرکت: سعید صالحی نیا و علیرضا بیانی

https://www.youtube.com/watch?v=XVx3FdJykSo&index=1&list=PLhFhqB5TF-vo2CXwCAiCKLbdoBlhYgxG8

(۵) شماره ۹۴ بخش ۱۹ مناظره سیاسی: موضوع: سوسیالیزم و مشارکت مردمبا شرکت: علا احمدی، سعید صالحی نیا و امین قضائیبا مدیریت: رویا غیاثی

https://www.youtube.com/watch?v=aBhANI9CCa4&feature

(۶) سعید صالحی نیا:تقلاهای مازیار رازی در یافتن علل شکست انقلاب اکتبر در عین دفاع از لنینیزم و تروتسکیزم!

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۸۹-تقلاهای-مازیار-رازی-در-یافتن-علل-شکست-انقلاب-اکتبر-در-عین-دفاع-از-لنینیزم-و-تروتسکیزم

۰۸-۰۲-۲۰۱۶