بخش اول نقد به برنامه و نظریات حزب “ایران آباد” از موضع چپ و سوسیالیزم خواهی

مقدمه:

نزدیک به دو سال است که کوروش عرفانی و بیژن افتخاری پایه گذار حزبی شده اند بنام “ایران آباد”. نزدیک ۴ سال قبل این پایه گذاری، همین دو نفر گروهی را ساختند بنام “خود رهاگران” . تبلیغات این دو نفر در تلویزیونهای ماهواره ای خصوصا تلویزیون اندیشه اغاز شد و بعد از پایه گذاری حزب “ایران آباد” به تاسیس تلویزیون ماهواره ای “گویا” پرداختند و با ارائه برنامه سیاسی خود به ترویج و سازماندهی پرداختند.

حرکت این فعالین سیاسی را باید تبریک گفت.از این جهت که با همین امکانات کم در خارج کشور و در فضای جو نامناسب فرهنگی سنتی تلاش کرده اند فرمولبندیهائی ارائه دهند که در بسیاری وجوه از فرهنگ سیاسی سنتی جامعه ایران جلوتر است و تاثیر گرفته از فرهنگ مدرن غرب. اینها در مواضعشان از انسانگرائی و مشارکت مردم صحبت می کنند و فاصله خود را با فرهنگ اسلام زده و مذهبی و سنتی ایرانی اعلام می کنند. مرزبندی اصولی با گرایشات متفاوت درون و حاشیه رژیم اسلامی دارند و خوهان جامعه ای هستند که درش انسانگرائی حاکم باشد. تا همینجا هم جای خوشحالی دارد. بعنوان یک فعال کمونیست کارگری من خوشحالی خودم را اعلام می کنم از اینجهت که هر قدر فعالین سیاسی و اجتماعی از گفتمان فرهنگ سنتی ایرانی بیرون بزنند ، به نفع جامعه است . هر قدر به درک مدرنیته نزدیک شوند به عبور گلیت جامعه از منجلاب فرهنگ شرق زده و اسلام زده کمک می شود.

اما در این نقطه متوقف نمی شوم و طی مقالاتی سعی می کنم نابسامانیها و محدودیتهای برنامه و نظرگاههای این حزب تازه تاسیس را از منظر کمونیزم کارگری و نظریه سازماندهی سوسیالیستی ارائه دهم. همانطور که تلاشم در نقد برنامه کنونی احزاب کمونیست کارگری بنام “برنامه دنیای بهتر” به آرشیوی پربار تبدیل شد(۱) در این سری از نقدها به برنامه “حزب ایران آباد” تلاش می کنم اگاهی جامعه را نسبت به ضعفهای این حزب بالا ببرم و در عین حال همانطور که در مورد نقد برنامه دنیای بهتر ، به استقبال حامیان اون برنامه برای مناظره اجتماعی رفتم، اینجا نیز دعوت می کنم از حامیان این حزب تازه تاسیس، به مناظره اجتماعی.

در طرح کلی، نقد من به برنامه “حزب ایران اباد” اینست که این حزب یک گرایش میانه ، سوسیال دموکرات است که در زمینه های مختلف برنامه اش ناتوان است در پیشبرد جامعه ازاد و برابر. مقالاتم را بطور متدیک از سطح کلی تر آغاز می کنم و به موارد مشخص تر در شماره های بعدی خواهم رسید.

(۱)اصول پایه ای حزب “ایران آباد” چیست؟

در سند “بیانیه تاسیس”  این حزب ، به تاریخ مارس ۱۹۹۲ به امضای کوروش عرفانی و بیژن افتخاری می خوانیم (۲) که این حزب ، انسان مدار است و می خواهد جامعه را سازمان دهد.

۴ محور اصلی یا هدف اصلی این حزب عبارتند از:” – آزادی، عدالت اجتماعی، مردمسالاری و لائیسیته –” که بنا به نظر پایه گذاران این حزب، تحقق این اهداف ،   نیازمند یک مسیر طولانی است.

در همین سند می خوانیم که:

“هدف حزب ایران آباد دستیابی به یک جامعه ی انسانی است. جامعه ای که در آن، دو عنصر جان و کرامت انسان، به طور نهادینه مورد حفاظت و حمایت خواهد بود. پس، حزب ما یک حزب انسان مدار است. انسانیت، که در دو قالب جسم و کرامت او متبلور می شود، بالاترین ارزش برای ماست. دستیابی به یک جامعه ی انسانی را از طریق استقرار «مردمسالاری اجتماعی» میسر می دانیم. نظامی که در آن، حکومت تحت نظارت نهادهای مدنی و شهروندی قرار دارد. نظامی مبتنی بر نظارت قدرت اجتماعی بر قدرت سیاسی. نظامی که در آن، مردم، با تشکیل واحدها و شبکه های اجتماعی منسجم و پیوسته، مدیریت جامعه را در سطوح مختلف در دست دارند. برای این که چنین نظامی بتواند در کشورمان مستقر شود چهار عنصر مورد نیاز است: آزادی، در وسیعترین شکل ممکن خویش، عدالت اجتماعی درعملی ترین حالت خود، مردمسالاری، به شکل قانومند و نهادینه ی  آن و لائیسیته، یعنی بریدن پای مذهب از دخالت در امور عمومی جامعه”

در همین سطح ، چه نکات مثبت و چه  ایرادتی بر این اصول پایه ای وجود دارد؟ می دانیم که وقتی پایه یک ساختمان  ضعیف باشد ، انتظاری نمی شود از ماندگاری آن داشت!

اینکه این حزب دنبال “جان و کرامت انسان” است بواقع دارد تعلق خودش را به دستاوردهای مدرنیته اعلام می کند.اما وقتی عمیقتر می شود در کنار  درک راست میانه فرود می آید.

مهمترین انشعاب در مدرنیته ، بین راست و لیبرالیزم بود با چپ و کمونیزم.این دو فرزندان مدرنیته بودند.اولی مدرنیته و “کرامت انسانی” را به نظام سرمایه داری “عاقل شده” گره زد و دیگری “کرامت انسانی را به پایان نظام سرمایه داری و جامعه سوسیالیستی. “حزب ایران آباد” از گرایش دوم نیست!

 حزب “ایران آباد” ، عدالت اجتماعی را در “عملی ترین”؟ حالت خود، مردم سالاری را “به شکل قانونمند(؟) و لائیستیه را “بریدن پای مذهب”؟ می نامد!

در مقالات بعدی بطور مشخص تر هر کدام از این ۴ هدف تعیین شده توسط طراحان “حزب ایران اباد” را مورد سنجش قرار می دهم. کدهای اعلام شده در اهداف این حزب، کدهای گرایشات راست میانه است.

(۲)مخاطب سازماندهان حزب ایران آباد چه کسانی هستند؟

عمق نقدی که رویش برنامه سیاسی یک حزب قرار می گیرد، دقت در تبیین برنامه  حزب و توضیح اینکه اهداف اصلی اون حزب چگونه توسط تاکتیکها و استراتژیهائی قرار است تحقق یابد ، مشخص می کند که اون حزب مخاطبش کی ها هستند. قرار است چه گرایشها و جلایه بندی جامعه را متحد کند و سازمان دهد؟

در ابتدای بیانیه تاسیس این حزب می خوانیم:

کشورمان ایران بیش از سه دهه و نیم است که در نوعی بن بست به سر می برد”

گذشته از بکارگیری کدهای ناسیونالیستی مثل “کشورمان ایران” یا “تکیه به اراده ملی”(۷) سوال اینست که با چه استدلالی کشور ایران، ۳ دهه و نیم است که در تنوعی بن بست به سر می برد؟ آیا ایران در زمان پهلوی در بن بست به سر نمی برد؟

آیا “اغاز تاریخ به بن بست رسیدن” از آغاز حکومت اسلامی شروع شده؟ ممکنست بگوئیم که این یک اشتباه از سوی نویسندگان این متن بوده! من فکر نمی کنم! از دید من این جداسازی تاریخ عمومی دیکتاتوری و تاثیرات نظامهای سرمایه داری در جامعه ایران به قبل و بعد از به حاکمیت رسیدن خمینیریال یک تلاش سیاسی است برای ایجاد سقف مشترک بین مخالفان راست رژیم اسلامی با گرایش سلطنت و مخالفان راست میانه با گرایش جمهوریخواهی.

تنها در بستر یک نقد رادیکال و طبقاتی از تاریخ ایران می شود به نگاه علمی و رادیکال برای تغییر جامعه امید داشت. حزبی که نقدش را به دوران خمینی محدود می کند بوی راست می دهد.بوی نشستن بین صندلی! دقیقا همانکه در بهترین حالت به حزب سوسیال دموکرات و درکش از تاریخ و نظام سرمایه داری و تاریخ می انجامد.

(۳)خلاصه کنم:

آرشیو نقد برنامه “حزب ایران آیاد” را به این هدف آغاز می کنم که متد نقد سیاسی و مدرن و سوسیالیستی را ابزاری سازم تا جامعه بتواند محدودیتهای احزاب موجود ایرانی را خوب ببیند. این نقدها به گرایشات چپ محدود نخواهد بود. اگر زندگی مجال دهد به تک تک احزاب و گرایشات سیاسی خواهم پرداخت.

در نمای کلی ، جامعه در حال گذار ایران، تناقضات و تضادهای خود را در عروج و سقوط احزاب سیاسیش نشان می دهد. در فضای سیاسی اپوزسیون ایرانی ، گرایشاتی بتدریج پیدایشان می شود که بیشتر و بیشتر از فضای فرهنگ اسلام زده و ناسیونالیستی سنتی ایرانی بیرون می زنند.”حزب ایران آباد” یکی از این گرایشات است. اعلام اراده بخشی از راست میانه و است که دارد خودش را با برخی معیارهای فرهنگ غربی منطبق می کند اما هم از جهت درک مفاهیمی مثل آزادی دچار اشکال است و هم از جهت محدودیتهایش در تحلیل طبقاتی جامعه و ایجاد ارتباط بین مدرنیته و پایان نظام سرمایه داری.

حزب “ایران آزاد” از دید من یکی از گرایشات سوسیال دموکرات است که محصول رشد تمایزات جامعه طبقاتی در ایران و پیدایش و رشد بخشهای ناراصی شهری و طبقه متوسط است. فقط فرخ نگهدارها نیستند که با ساختن “جمهوریخواهان دموکرات” این ضعف تاریخی راست میانه را پر می کنند.از دید من “حزب ایران آباد” یک نمونه دیگر از رشد سوسیال دموکراسی است.

وظیفه روشنفکران کمونیست انقلابی اینست که این تحولات را خوب دنبال کنند و فضای مناظره اجتماعی را گسترش دهند.جامعه باید تضادها و اشتراکات گرایشات سیاسی را خوب بفهمد تا درست انتخاب کند.

منابع دیگر:

(۱)ارشیو نقد برنامه دنیای بهتر(برنامه احزاب موسوم به کمونیست کارگری)

http://monazere-siasi.com/در-نقد-برنامه-دنیای-بهتر

(۲)سایت حزب ایران آباد(بیانیه تاسیس)

http://iraneabad.org/fa/?p=52

(۳)شیر تو شیر در تلویزیون اندیشه:

http://iranian.com/posts/view/post/13416

(۴)کوروش عرفانی کیست؟ ( ادعای فروزنده در مورد کوروش عرفانی)

https://www.youtube.com/watch?v=4B4QX8nMa04

https://www.youtube.com/watch?v=_5udly0Zi4I

(۵)سایت “خودرهاگران”

http://khodrahagaran.org/Fa/archives/tag/%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%DB%8C

(۶)سایت کوروش عرفانی

http://www.korosherfani.com/

(۷)آیا به حزب نیاز داریم؟ (کوروش عرفانی)

https://www.youtube.com/watch?v=VPHLDi-5Qwk

(۸)دیدگاه حزب ایران آباد در مورد ایران فردا و مذهب

https://www.youtube.com/watch?v=-FyvvHsgrw0