چپ و آزادیخواهی باید چه خواستهائی را در مقابل صحنه جنگ تروریستها نمایندگی کند؟

مقدمه:

افزایش جنگ تروریستی حکومتها و تروریزم اسلامی در منطقه خاورمیانه که امروز به اروپا و افریقا هم کشیده و باعث مهاجرتهای وسیع و دربدری وسیعی شده که از زمان جنگ دوم جهانی سابقه ندارد این سوال را در مقابل نیروها و گرایشات چپ قرار می دهد که توی این صحنه چه باید بکنند؟

مرحله اول اینست که تحلیل درست و اصولی در مورد عوامل شرکت کننده در این بحران جهانی داده شود.این مرحله اگاه سازی جامعه است. اما طبیعتا اگر چپ در این مرحله بماند ، نتواند راه حل مشخص ارائه دهد ، نمی تواند به عنصر مداخله گر تبدیل شود.نمی تواند نقش آفرینی کند .

موازنه جدیدی در صحنه قدرتهای جهانی و منطقه ای در حال شکل گیریست و جنگ نیابتی در خاورمیانه مکانیزم تنظیم این موازنه است.بلوک غرب ، اتحاد روسیه و چین ، امپراتوریهای منطقه ای عربستان و رژیم اسلامی ، داعش، بشار اسد  عوامل و بازی کننده های جنگ تروریستی و جنایتکارانه ای هستند که شیرازه تمدن را در منطقه خاورمیانه به هم پاشیده اند و بزرگترین صحنه آوارگی و بدبختی را به انسانیت تحمیل کرده اند.

مهاچرت میلیونها انسان در خاورمیانه از کشوری به کشور دیگر و اغاز امواج پناهندگی به اروپا و بحرانهای متعاقب آن، شعله ور شدن عملیات تروریستی اسلامیها در اروپا صحنه های بعدی هستند که متاسفانه بستر  رشد گرایشات راست و نژاد پرست را بیشتر و بیشتر فراهم می آورند و روانشناسی خشونت و تنفر و عدم اطمینان به آینده را در سطحی جهانی بازتولید می کنند.

این صحنه ها درد آور و تاریک است . در هم پیچیده است.فهمیدنش آسان نیست. بسیاری در این نبردها طعمه تبلیغاتی قطبهای تروریستی می شوند. راست سیاسی با دستگاه تبلیغاتیش مردم را فریب می دهد و می خواهد مردم در خط راست صف بکشند .منافع راست سیاسی در بطن بحران جهانی سرمایه داری در تداوم این بحرانست نه در پایان یافتن این بحران.

لذا داعش را سرپا نگه داشته اند تا زیر فشار روانیش همان کنند که در دوران طولانی جنگ سرد با “بلوک شرق” و خطر سرخ کردند. اسلام سیاسی ابزار  فریب افکار عمومی است و لذا تلاش حکومتهای غرب اینست که هر چه ممکنست داعش را نگه دارند. سیاست رسمی اوباما هنوز “محدود کردن” داعش است!

دینامیزم داعش را در عراق و سوریه لازم دارند تا به بازسازی نقشه خاورمیانه کمک کند.داعش را نگه می دارند تا در فضای تروریزم اسلامی، بحران سرمایه داری جهانی در کشورهای غربی را راحت تر و کم خرج تر در فضای پلیسی پشت سر بگذارند.

اینها فقط مقدمه تا برسیم به این سوال که چه خواستهائی باید چپ ارائه دهد تا بتواند به پرچم تغییر وضعیت به نفع مردم تبدیل شود.در عدم حضور فعال چپ نقشه های طرح شده برای دنیای امروز قدم به قدم پیش خواهد رفت و مردم فقط ملعبه خواهند ماند:

 

(۱)دفاع از حق پناهندگی آوارگان نمی تواند تنها خواست مردم باشد:

بسیاری از چپهای اروپا تمرکزشان روی اینست که حق انسانی آوارگان حفظ شود و اینها در کشورهای میزبان بطور انسانی استقبال شوند و نژاد پرستی زندگی وارونه شده این مردم را نابودتر نکند. این هدف انسانی است و بیشک باید دنبال شود و به یکی از خواستهای جنبش مترقی اروپا و کشورهای غربی تبدیل شود.

گرایشات نژاد پرستانه و حکومتهای غربی خصوصا بعد از حمله تروریستی اسلامیها در فرانسه تلاش دارند با فشار بر روی آوارگان امواج انها را متوقف کنند و بیشتر برای انها مشکل بسازند.اتهام تروریست اسلامی به این اوارگان بسازند و قوانین ضد پناهندگی را تشدید کنند.

لذا یک وجه مبارزه چپ و انسانگرائی معاصر باید این هدف باشد. اما اگر فقط همین هدف دنبال شود معضل این مردم حل نخواهد شد. سکنی گزیدن این صدها هزار نفر در کشورهای غربی یک درمان موقت و مسکن موقت است. ملیونها میلیون دیگر در کشورهای خاورمیانه اواره هستند و تمدنی در عراق و سوریه روی پا نیست.معضل را باید ریشه ای تر دید و درمان کرد.

 

(۲)خواست سرکوب جنبش تروریستی اسلامی و افشای عوامل حمایتی این جنبش در سطح حکومتها:

حنبش تروریستی اسلامی بی شک نقش مهمی در ایجاد بحران جهانی موجود بازی کرده.سرهائی هم دارد.سر اسلامی شیعی و سر اسلامی سنی که الان توسط داعش و القاعده و طالبان نمایندگی می شود که شبکه سرطانی خود را در اروپا و افریقا و اسیا توسعه داده اند. داعش توانسته یک حکومت بسازد و مثل هر حکومتی دارای منابع مادی است . پایه گذاریش به کنار الان توسط حکومتهای عربستان و ترکیه مستقیما حمایت می شود و حکومتهای غرب و روسیه هم با بهانه های وجودی داعش در حال پیشبرد نقش خود و فضاسازی در منطقه خاورمیانه و کشورهای خود هستند.

یکی از خواستهای مردم باید این باشد که این ارتباطات کاملا روشن شود. وضعیت کنونی شبیه وضعیت اروپا در اغاز عروج هیتلر و فاشیزم موسولینی است. مردم را تلاش دارند گیج نگه دارند تا در این فضا بتوانند سیاستهای خود را پیش ببرند.لذا یک نقش چپ همینست که به روشن کردن عوامل این بحران کمک کند و مردم را فرابخواند تا حکومتها را زیر فشار قرار دهند و تروریزم اسلامی را هر چه زودتر از صحنه تمدن بشویند. تا جنبش مردم در صحنه نباشد استفاده از هیولای خودساخته داعش و تروریزم اسلامی ادامه خواهد یافت.

(۳)خواست ساختن مناطق امن در خاورمیانه تحت نظارت سازمان ملل برای زندگی مردم در عراق و سوریه:

مردم خاورمیانه حق دارند در فضای خودشان در امنیت و شادی زندگی کنند.در حال حاضر ملیونها ملیون انسان در این مناطق آواره شده اند و زندگیشان را از دست داده اند. معضلات بسیاری در مقابل اینهاست وقتی خانه و کاشانه و فضای فرهنگی خودشان را ترک می کنند. ضربات روانی بسیاری ناشی از این جابجائیهاست.

یکی از خواستهای مردم و چنبش چپ باید این باشد که فضای زندگی در کشورهای عراق و سوریه فراهم شود.این وظیفه جامعه جهانی است که زندگی را برای مردم این منطقه ممکن سازد. همکاری مشترک نیروهای نظامی برخواسته از مردم و نیروهای سازمان ملل و نهادهای بین المللی باید زمینه ساختن مناطق امن را فراهم اورد .از این راه به مهاجرتهای وسیع می توان دهنه زد و از اوراگیهای بیشتر پیش گیری کرد و زمینه را برای برگشت مردم منطقه خاورمیانه فراهم کرد.

(۴)خواست پایان دادن به دخالتهای نظامی نیروهای منطقه ای و جهانی بیرون از نظارت سازمان ملل:

یکی از عوامل گسترش جنایت در منطقه خاورمیانه حضور نظامی حکومتهای منطقه ای و حکومت روسیه و امریکا و کشورهای غرب در این منطقه است.خواست بیرون رفتن همه این ارتش ها که برای حفظ منافع  اونجا هستند باید به خواست مردم تبدیل شود.

تنها نهادی که باید در منطقه خاورمیانه نظارت داشته باشد نهاد بین المللی سازمان ملل باید باشد.نهادی که توسط مردم دنیا نظارت شود و پاسخگو باشد.

(۵)خواست جمع کردن بساط داعش بعنوان حکومت در سوریه در کنار خواست تغییر حکومت در سوریه:

تا فرقه تروریستی داعش در منطقه خاورمیانه دارای حکومت است تا بشار اسد جنایتکار در بخشی از سوریه قدرت دارد امکان صلح و زندگی برای منطقه خاورمیانه وجود ندارد.این دو لکه ننگ باید از منطقه خاورمیانه زدوده شوند.

البته حکومتهای ارتجاعی اسلامی در ایران و عربستان و حکومت اسرائیل و بلوک امریکا-غرب و بلوک روسیه با این خواست مقابله خواهند کرد. اما جنبش مردم راهش را باید در این مسیر باز کند تا خاورمیانه روی صلح ببیند.

(۶)گسترش مناظره های اجتماعی در مورد نقش مذهب ، تروریزم اسلامی و تروریزم دولتی  در مورد مطالبات مشخص مادی مردم

حکومتها و مدیای حاکم بر غرب تلاش زیادی دارند که برای مردم دنیا و غرب مشغله ای درست کنند تا مردم یادشان برود که خواستهاشان چیست. قبل از عروج این فضای تروریستی مردم اروپا و امریکا و غرب همینطور مردم خاورمیانه دنبال چه بودند؟ دنبال زندگی انسانی دنبال پایان دادن فقر دنبال اینده بهتر .اعتراض می کردند بر علیه کمتر از یک در صد حاکم بر دنیا .

حالا با عروچ بحران تروریزم و فضاسازیها فضای اجتماعی غرب پر شده از این موضوعات و جنبشهای مطالباتی به انفعال کشیده شده اند.نظامهای تبلیغاتی موفق شدند که مردم را به موضوعات دیگری بکشانند.فضا را حکومتها دارند پلیسی می کنند و خصومتهای نژادی ضد خارجی را رشد می دهند.

یک محور مبارزات چپ هم این باید باشد که فضای دوران قبل از عروچ تروریزم را برگرداند.جنبشهای اکثریت جامعه بر علیه طبقات مرفه را  جلو بکشد.

خلاصه کنم:

بی تردید چپ می تواند فضاسازی کند و جامعه را از این وضعیت دفاعی کنونی بیرون بکشد اگر سازماندهی کند.اگر خودش را و وظیفه تاریخیش را در یایبد و مقهور صحنه گردانی راست نشود. رئوسی که مطرح کردم طبعا ناقص است و نایجه عقل فردی.امیدوارم در ادامه بحثها سایر دوستان هم به این رئوس بپردازند و گسترشش دهند.

منابع بیشتر:

(۱)چرا اخبار جنایتهای داعش در فرانسه و اروپا در صدر اخبار است و نه اخبار جهان سومی ها؟ (سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56546

(۲)فاجعه پاریس، بحران سوریه، داعش، ریشه ها و بدیل؟ (تقی روزبه)

http://www.azadi-b.com/M/2015/11/post_368.html

(۳)تریبون مناظره شماره ۸۸: نگاهی به حمله تروریستی داعش در فرانسه از موضع چپ و سوسیالیزم خواهی

با شرکت: سپهرداد گرگین و سعید صالحی نیا و مدیریت سیمین مجد

https://www.youtube.com/watch?v=EgBe7skUEsE&feature=youtu.be