محفل “گرایش مارکسیست انقلابی” و “نطفه” جدیدش! 

“.. این یک حزب «مارکسیست- لنینست» و یا حزبی با پسوند اسامی دیگر نیست زیرا بر اساس اعتقاد تئوریک ساخته نمی شود. این حزب کارگران آگاه نیست زیرا معیار عضوگیری آن نه آگاهی به طور کلی بلکه اعتقاد به سوسیالیسم علمی و پذیرش برنامه سوسیالیستی است….”(علیرضا بیانی)

مقدمه:

پروژه “گرایش مارکسیست انقلابی” یکی از موضوعاتی است که من مدتهاست ، دنبالش می کنم و بعنوان سمبلی از تاریخ کمونیزم ایرانی نقدش را واجب می دانم(۲). تازگیها این محفل مطالعاتی وارد “فاز ” جدیدی شده که نسلهای قبلی محفلهای “کمونیستی” هم دچارش می شدند! تاریخا اینجور است که یک محفلی تشکیل می شده بعد از گرد و خاک کردنهای زیاد و “ردیه نویسی ها” ، اثبات می کند که دیگر احزاب کمونیست و چپ و سازمانهای رویزیونیست و کافر هستند و “حزب طبقه کارگر” اصلا وجود ندارد چون طبقه کارگر دنبال اون سازمانها و احزاب نیست! بعد از مدتی همون تعداد “هوادار محفل” به “رهبری محفل ، فشار می آوردند و اون “رهبری” بالاخره توی چاه می افتد و شروع می کند به “فاز حزب سازی”! تاریخ گرایش مارکسیستی را دنبال کنید یک نمونه کامل این تاریخ کمونیزم ایرانیست! همه این “فاز بندیها” یکباره درش خلاصه شده.برای هر فردی که تاریخ کمونیزم ایرانی را بخواهد بداند کافیست اینها را خوب ملاحظه کنند!

گرایش مارکسیستی زمانی می گفت اصلا حزب خارج کشور نمی شود کارگری باشد.باید “مطالعه کرد”! باید “احیای مارکسیزم کرد”! مارکسیزم لنینیزم و تروتسکیزم باید خوب فهمیده شود! مدتی بعد وارد رهنمود دادن به کارگران ایران شد و فراخوان مخفی شدن داد! بعد گفت “ازادی بیان مخالف ممنوع! بعد خواهان استفاده تیرهای چراغ برای اعدام شد! هم سیاستهای لنین در زمان بعد از شروع حکومتش را نقد کرد و هم خود را لنیسنیست خواند! زیر سوالش هم بردیم ، تهدید کرد که فک می شکند!(۳) چرا که اینجور سیاست طبقه کارگر خوب محقق می شود!

زیاد مدتی نگذشته از اینکه گرایش مارکسیستی فراخوان “اتحاد حول مارکسیزم” صادر کرد…خلاصه خیلی حرفها زدند تا بالاخره وقتی بگذرد ! اما رسیدیم به این “فاز “نطفه سازی حزب سوسیالیستی  یعنی “حزب پیشتاز کارگری! ببینیم این فاز سازی از زبان علیرضا بیانی چه ماجرائی است؟!

(۱)فرمول بندی علیرضا بیانی برای توضیح “طرح حزب پیشتاز”!

علیرضا بیانی در مقاله اش (۱) مقدمه ای می گوید از اینکه چرا حزب ساختن بین کمونیستها مهم هست و چرا این حزب می تواند اون آگاهی طبقه کارگر را متمرکز کند . از این مقدمه کلی به این نکته می رسد که اعضای اون حزب رویائی ایشان که تنها حزب لنینی هست، “کارگران شجاع اگاه و پیشرو” هستند .بعدش ایشان نگاهی به احزاب موجود کمونیستی ایرانی انداخته و همه اونها را رد می کند (مثل سابق) و دانه به دانه اسامیشان را ایراد می گیرد و توضیح می دهد انتخابهای بد این اسامی چگونه باعث عدم تشکیل حزب کمونیست شده و بعد فرمول خودش را در مورد “حزب پیشتاز کارگری ” که قرار است نطفه حزب سوسیالیست باشد و ایران را در بربگیرد و عضوی از کمونیزم جهانی هم باشد ارائه می دهد.اینها خلاصه حرفهای ایشان!  فکر می کنم حرفهای ایشان را اونها که از نسلهای قدیمتر هستند کاملا بیاد دارند و تایید می کنند که چند نسل کمونیست ایرانی همین سعی صفا و مروه را کرده اند! علیرضا بیانی و محفلش هم طبیعی بود بعد از مدتی وقت گذراندن در کتابخانه شان وارد “فاز حزب سازی” بشوند!

(۲) چند نکته در مورد تناقضات کنونی علیرضا بیانی:

علیرضا بیانی در دوران قبلی مدتی روی فراخوان مخفی شدن کارگران و استدلال اینکه چرا علنی کاری کار بسیار بدیست، روی اویزان کردن حاکمان و عمالان رژیم اسلامی به تیرهای چراغ برق، روی استدلال برعلیه آزادی بدون قید و شرط بیان خلاصه روی خیلی چیزها حرف زده بود! طبعا انتظار بود که در “فاز حزب سازی” هم حرفهائی بزند.(۱) منتها من از میان حرفهایش چند نکته متناقض و بامزه پیدا می کنم اینبار و ارائه می دهم .بحث عمیقتر شاید اساسا لازم نباشد! دور باطل ردیه نویسی بر علیه تحزب و بعد حزب سازی یکی از داستانهای شناخته شده کمونیزم ایرانیست.چیز تازه ای نیست!

الف: حزب علیرضا بیانی بر اساس اعتقاد ایدئولوژیک مارکسیزم لنینیزم ساخته نمی شود اما اعضایش باید معتقد به سوسیالیزم علمی باشند!

. این یک حزب «مارکسیست- لنینست» و یا حزبی با پسوند اسامی دیگر نیست زیرا بر اساس اعتقاد تئوریک ساخته نمی شود. این حزب کارگران آگاه نیست زیرا معیار عضوگیری آن نه آگاهی به طور کلی بلکه اعتقاد به سوسیالیسم علمی و پذیرش برنامه سوسیالیستی است….”(۱)

خواننده می ماند بالاخره! این محفل از همان ابتدا مدعی مارکسیزم لنینیزم و تروتسکیزم بود بعد فراخوان اتحاد حول مارکسیزم صادر کرد حالا می گوید مارکسیزم لنینیزم نه اما اعتقاد به “سوسیالیزم علمی” واجب است! حالا ازشان بپرسید اون افتقاد به سوسیالیزم علمی فرقش با اون اعتقاد به مارکسیزم لنینیزم چیست؟ هم بپرسید و هم مقداری با اینها فاصله بگیرید تا فک شما نشکند!

ب: اندر خصائل کارگران عضو حزب علیرضا بیانی:!

این قشر از کارگران (منظور اعضای حزب علیرضا بیانی- از مترجم!) گرچه نسبت به سایر اقشار کارگری تعداد بسیار محدودی را تشکیل می دهند، اما برجسته ترین خصوصیات، از جمله شجاعت و پیگری، آگاهی و از خود گذشتگی، نظم پذیری، ابتکار، خلاقیت و … از ویژگی های آن ها است.”

ملاحظه بفرمائید که حزب علیرضا بیانی کمویسیونی تشکیل می دهد هنگام عضو گیری که “شجاعت” و “پیگیری” و سایر خصائل بسیار مهم را اندازه می گیرد.”اگاهی” را اندازه می گیرد “خلاقیت” را اندازه می گیرد..این ابرآدمهای تاریخ را جمع می کند و در صورت پذیرش آنها “عضو می گیرد”! اینرا تا اینجا داشته باشید تا برسیم به این یکی جمله ایشان!:

” حزب کارگران آگاه:این نام نیز قادر به روشن کردن دقیق خصلت درونی و کمونیستی یک حزب نیست. به خصوص در دوره ای که فاصله آگاه بودن یک کارگر با دیگری بسیار کم شده و اکثریت مطلق کارگران دارای سطحی از آگاهی هستند که تعیین این صفت نمی تواند تمایزی خاصی بین آنها ایجاد کند.”

ملاحظه بفرمائید! اول گفت کارگر اگاه باید باشد اما حالا می گوید “امروزه فاصله اگاه بودن یک کارگر با دیگری کم شده و اکثریت کارگران اگاه هستند”! بالاخره معلوم نشد کارگر “اگاه کم است یا اکثریت است ..؟!” بحث کشاف انواع اگاهی طبقه کارگر و اون نوع اگاهی که علیرضا بیانی فهمیده را می گذارم برای خواننده!

ج: حزب طبقه کارگر اصلا بدون کمونیزم جهانی امکان ندارد!

خالا امدیم و حزب طبقه کارگر تمامی ایران را در برگرفت! اینهم کافی نیست! علیرضا بیانی شرط کافی ارائه می دهد به این ترتیب!

” از این گذشته، چگونه یک کشور می تواند یک حزب کمونیست سراسری داشته باشد بدون آنکه آن حزب عضوی از یک بین الملل کمونیستی باشد! مگر طبقه کارگر یک کشور بخشی از طبقه کارگر جهانی نیست، پس چرا حزب آن فقط باید مخصوص یک کشور باشد.”

علیرضا بیانی در عبارات بالا به نفطه ای صعود کرد که اساسا حزب کمونیست کشوری را غیر ممکن ارائه می داند! چرا؟ چون اون حزب اول باید عضو “بین الملل کمونیستی باشد”! خلاصه کسی فکر نکند او دنبال حزب کمونیست است خیر! او دنبال؟ …یک نهاد اوانگارد است که قرار است بعدها وقتی بین المللی کمونیستی تشکیل شد وقتی تمام ایران زیر پرچم اون حزب در آمد از ایشان بالاخره برگه بگیرد خودش را حزب طبقه کارگر اعلام کند!

(۳) نمی شود احزاب طبقه کارگر باشند! فقط یکی می تواند!

علیرضا بیانی دنبال تئوری “حزب یکی خدا یکی دل یکی دلدار یکیست!” یک حزب هست و دیگر هیچ بقیه حزب نیستند! نمی شود احزاب و سازمانهائی باشند همه دعوی طبقه کارگر داشته باشند!سوال از ایشان اینست که این وحدانیت حزبی ایشان بر چه اساس استوار است؟ ایا یک سیاست یک خط مشی همیشه راه حل هست؟ طبیعتا ذهن ایشان از متد خطی پیروی می کند! طبیعتا چون حقیقت یکیست حزب یکیست! اما معلوم نیست چرا تاریخا اینهمه مدعیان حقیقت واحد مرتب تو سر هم زده اند؟! یک دلیل ساده اش همینست که حقیقت اساسا واحد نیست! توهمی بوده که حقیقت واحد است!

تاریخ ایران و جهان هرگز نشان نداده که یک گرایش یک حزب توانسته باشد همه خواستهای طبقه کارگر را حتی نمایندگی کند چرا؟ چون طبقه کارگر هم یکی نیست! چون گرایشات طبقه کارگر یکی نیستند تحزب واحد هم نمی تواند داشته باشد! گرایشات راست و چپ و میانه همواره در طبقه کارگر بوده اند و لذا احزاب و گرایشات متعدد طبقه کارگر بوده اند.وجود فراکسیونها درگیریها و اختلافات سیاسی درونی تنها علامت چنین گرایشات متعدد هستند.

خلاصه کنم:

مقاله علیرضا بیانی بسیار طولانی و کشدار است.مثل سایر نوشته های او! دوستان علاقه مند می توانند مستقیم به این اثر ایشان مراجعه کنند.فعالین کمونیست زیادی نبودند که این فعالیتهای محفل گرایش مارکسیستی را جدی بگیرند.من اگر جدی گرفتم برای نشان دادن خصلتهای بازتولید شده کمونیزم ایرانیست که همچنان بدور خودش می چرخد! نمونه ای هستند این فعالین گرایش مارکسیستی برای اعلام نگرانی مجدد من که جائی بدجوری لنگ است توی این صحنه ها! این مقاله فقط یک لایه بردای از این داستان بود!

منابع بیشتر:

(۱)حزب پیشتاز کارگری چه نوع حزبی است؟(علیرضا بیانی)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=50499

(۲)آرشیو نقدها به “گرایش مارکسیست انقلابی” از: سعید صالحی نیا(آپدیت ۱۸ می ۲۰۱۴)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۴۲-آرشیو-نقدها-به-“گرایش-مارکسیست-انقلابی”-از-سعید-صالحی-نیا-آپدیت-۱۸-می-۲۰۱۴

(۳) نامه سرگشاده به مازیار رازی و “گرایش مارکسیستی” در موضوع تهدید جانی مخالفین توسط فعالین شما!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۱۹-نامه-سرگشاده-به-مازیار-رازی-و-گرایش-مارکسیستی-در-موضوع-تهدید-جانی-مخالفین-توسط-فعالین-شما

(۴)چرا نمی شود حول “مارکسیزم” متحد شد؟(نقد گرایش مارکسیست انقلابی و فراخوان حول اتحاد حول مارکسیزم)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/۵۱۹-چرا-نمی-شود-حول-مارکسیزم-متحد-شد؟