“همه قدرت به دست زنان!”- جداسازی جنسیتی نسخه آنارکوفمینیزم به روایت خانم رزا روشن!

“همه قدرت به دست زنان!”- جداسازی جنسیتی نسخه  آنارکوفمینیزم به روایت خانم رزا روشن!

بخش چهارم از سری نقد به آنارکوفمینیزم

از: سعید صالی نیا

Salehinia@aol.com

۵ آوریل ۲۰۱۴

“…. بیشتر ما فمینیست هستیم و نمی دانیم آیا آنارشیست هم هستیم یا نه…. نگرانم. بخصوص اینکه ناتوانایی من در پاسخگویی این سوء تفاهم را بوجود آورد که آنارکوفمنیسم راه حل یا طرح سیاسی- اجتماعی که به شرایط کنونی بخورد را ندارد. ”   (رزا روشن)

 

مقدمه:

در مقالات قبلی در نقد خانم رزا روشن و آنارکوفمینیزم، به وجوه مختلف این ایدئولوژی مغشوش و ارتجاعی اشاراتی داشتم.(۲). توضیح دادم که این ایدئولوژی معجونیست از آنارشیزم و همینیزم راست و ضد مرد و کودک که رسما تاریخ نابرابری را بر علیه مردها تفسیر می کند.ضد سوسیالیزم خواهی و کمونیزم است. فحاش است، دروغ می گوید و مخالفش را بر طبق ذهن خودش می سازد و فاکتهای دروغ از قول مخالفش می آورد تا مردم را قانع کند که راه حلهای هپروتیش ، راه حل هستند.

آنارکوفمینیزم ، دنبال “کسب مالکیت زن بر بدنش”، توهمی می سازد که نمونه های “اعتراض عریان” فقط بخشی از اینهاست و متاسفانه تعدادی کمونیست ایرانی را هم فریفته و بدنبال خود کشیده است. آنارکوفمینیزم مثل بسیاری از گرایشها و تفکرات بنجل موجود در غرب، برای کمونیستهای ایرانی شناخته شده نبوده.کمونیستهای ایرانی زیادی سرگرم “آثار کلاسیک” خودشان بوده اند، زیادی در “ادبیات مارکسیت لنینیستی” غرق شدند و زیادی دنبال “احیای مارگسزم” و مشتقاتش بوده اند و از کالیبر بررسی افکار و چنبشهای ارتجاعی تازه بدنیا آمده در غرب را ندارند.

در جریان جنبشهای اعتراضی اروپا و امریکا، و خاورمیانه، متدهای آنارشیستی و جریانات آنارشیستی را برخی کمونیستها زیر سبیلی در کردند و به حساب خود گذاشتند، همانطور که امروزه “اعتراض برهنگی” را مال خود می دانند! یک دلیلش عدم آگاهی از حرکتها و تفکرهای چند دهه اخیر و گرایشها و برداشتهای اخیر از گرایشات سیاسی آنارشیستی است و اثرات سوء و مخرب این گرایشها در جنبشهای اعتراضی را هم متاسفانه نتوانستند بخوبی آنالیز کنند.

اینست که من در کنار نقدهایم یه دو الگوی کمونیستی اخیر در میان کمونیستهای ایران، یکی پروژه احزاب کمونیست کارگری و دیگری محفل مازیار رازی، به این انارکوفمینیزم برخورد کردم که ریشه “اعتراض عریان” در غرب بوده و بنیانگذار آن و طبعا تلاشهای اخیرم را گذاشته ام برای نقد و افشای این تفکر و سیاست ارتجاعی.

آنارکوفمینیزم یک گرایش التقاطی از انارشیزم کلاسیک است که با گرایشی افراطی و راست از فمینیزم که کاملا ضد مرد است تلاقی یافته. این گرایش ، توسط فردی به نام مستعار رزا روشن دارد نمایندگی می شود و طبعا ایشان فرصتی به من داده برای نقد افکارش و نشان دادن پروفایل این گرایش و روانشناسیش تا امکان ایجاد شود، جامعه بتواند قضاوتی بهتر در مورد افکار ایشان و سیاستهایش داشته باشد.از دید من کمونیستها و ازادیخوهان وطیفه دارند بطور دائک بروند سراغ این محصولات نظام سرمایه داری و این عکس العملهای ضد منطقی و اعتراضهائی که در عمل فقط به بقای نظام سرمایه داری کمک می کنند چرا که جامعه را به سمت نخود سیاه می فرستند و انرژی جامعه را همانطور که در جریان اعتراضات ۹۹ در صدیها دیدیم به هدر می دهند.

در این مقاله، من به بخشی از نظرات خانم رزا روشن بر طبق مصاحبه ایشان با “گزارشگران”(۱) خواهم پرداخت:

(۱)جداسازی جنسیتی مدل زنانه! و انارکوفمینیزم خانم رزا روشن:

جنبشهای قومی از طریق ایستادن پشت ظلم بر اقلیتهای قومی ، بدنبال جداسازی اقوام و ملیتها هستند. جنبشهای ارتجاعی “ضد سفید پوستان” ، با پرچم مزاد پرستی معکوس (مثلا قداست ایجاد کردن برای نژاد سیاه) وارد مبارزات می شوند. انارکوفمینیزم بروایت خانم رزا روشن هم برای مبارزه با مردسالاری ، از موضع ایجاد قداست به زن و جداسازی جنسیتی معکوس وارد مبارزه برای حل مسئله زن شده است!

رژیم اسلامی، در مذهبش مدعی است که زن هویت معادل انسانی ندارد.مرد از زن برتر است.مرد هم برای کودک و هم برای زن باید تعیین تکلیف کند.خانم رزا روشن برعکسش را می گوید! می گوید زن پدیده ای ویژه و “ذاتا صلح طلب(؟) است. باید سازمانهای خودش را داشته باشد، مبارزه زن باید بر علیه مردها باشد تا مالک بدنش شود، و یک راه مالک شدن زن بر بدنش هم اینست که حق داشته باشد که “کودکش” را بتواند تا زمانی که بند نافش را نبریده اند بکشد! اینها را هم در مناظره اش گفته و هم در مصاحبه اش و هم در سایتش هست!

در اینجا من چند نمونه دیگر از فرمایشات ایشان را منتشر می کنم(۱)

“.. حضور هر گرایش از زنان در جنبش های اجتماعی (مثلا علیه نژادپرستی، محیط زیست، علیه جهانی شدن از بالا و غیره) اغلب جلوی بی تفاوتی این جنبشها را به ستم جنسیتی می گیرد. یعنی وقتی زنان بطور متشکل با خواستها و مطالبات مشخص در مبارزات اجتماعی شرکت کنند، دیگر ستم جنسیتی نمی تواند فرعی قلمداد شود… . فمینیستهای تندرو (رادیکال) از آنجایی که با هدف همه قدرت بدست زنان حرکت می کنند و خواهان اجرای مدیریت بدست زنان می باشند با ایجاد محیط هایی برای توانمندی زنان، سازمان های خودگردان، کمک و همیاری، پخش قدرت و دانسته ها در جهت رسیدن به اهدافشان حرکت می کنند….. اصولا این مردان برابری طلب برای چه جایگاهی در تشکل های زنان می خواهند؟ آیا می خواهند با ستم جنسیتی آشنا شوند؟ یا اینکه یاد بگیرند چگونه علیه آن مبارزه کنند؟ برای این کار نیازی به عضویت در سازمان های زنان نیست…”

 

در مصاحبه بالا خانم رزا روشن بحثهائی هم در موضوع “طرح های آنارشیستیشان” هم داشته اند که من در مقالات بعدی بهش می پردازم.هدف من در این مقاله فقط پرداختن به بعد فمینیستی ایشانست.

(۲) چند پاسخ به خانم رزا روشن و آنارکوفمینیزمش:

همانطور که خواننده مشاهده می کنید، خانم رزا روشن ضمن اینکه ایشان رسما زنها را “صلح طلب” می نامد و برایشان ذاتی ویژه قائل می شود، خواهان بدست گیری قدرت توسط زنهاست! مخالف همکاری مردها و زنها در سازمانهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی زیر یک سقف است.چرا؟ چون ریشه ظلم به زن را مرد می داند! این دوانشناسی معکوس نظام های اسلامی و مذهبی ضد زن است.روی دیگر سکه مردسالاری ، یعنی زن سالاریست! ایشان می خواهد از طریق ساختن دنیائی که قدرت بدست زنها باشد، مسئله زن را حل کند! اما دقیقتر بشویم:

اولا: ایشان مدعی است که “هر گرایش از زنان” وقتی وارد فعالیت اجتماعی بشود بنفع خواستهای ایشان است! طبها مارگارت تاپرها و رئیس جمهوری فعلی آلمان یا خانم کلینتون هم از دید ایشان کنار زنان شریک در رژیم اسلامی در ایران از دید ایشان مشمول کلمه “هر گرایش” هستند! لذا ایشان ، نفس زن بودن را خوش آمد می گوید مهم نست چه  سیاستی را اون زن دارد نمایندگی می کند!

دوما: ایا غیر از اینست که مردهای دیکتاتور و ضد انسان همه در گهواره مادرهاشان و محیط رنانه مخصوصشان بار می آیند؟ غیر از اینست که فرهنگ مردسالار حداقل بخشیش یک نظام ناشی از آموزش است که زنها در آموختن و انتقال آن به مردها نقش حداقل مهمی دارند؟ اگر این احکام درست است، چرا خانم رزا روشن به واحد بودن پدیده مردسالاری نمیپردازد؟ چرا نقش زنها در انتقال مردسالاری را نمی بیند و اگر می بیند چرا این تداخل جنسیتی در پیدایش و تکامل نظام مرد سالار را نمی بیند؟

سوما: خانم رزا روشن از یکسو خودش را ضد سرمایه داری می داند و از سوئی ضد سوسیالیزم و کمونیستهاست! چرا ایشان نقش مناسبات طبقاتی جامعه در تداوم نابرابری منجمله نابرابری جنسیتی را منکر است؟ چرا از طریق فرار به ساحل “فراطبقاتی” بر علیه مبارزه طبقاتی شعار می دهد و “هر گرایشی زنان” را حمایت می کند و نه گرایشهای چپ را؟ چرا بر عکس به راست سوبسید می دهد و کمونیستها را مورد حمله قرار می دهد؟!

چهارم: مذهب سیاسی و خصوصا اسلام سیاسی دنبال جداسازی جنسیتی است.هر چند در ایران، رژیم بنا به علل مختلف پذیرفته که زنها را بطور وسیع در عرصه هائی فعال کند و حتی در مناسب معینی در حکومت هم ازشان استفاده کند که این برمی گردد به خصلت سرمایه دارانه نظام ایران که لازم دارد زن را وارد بازار کار کند تا نرخ نیروی کار را پائین نگه دارد. اما در بسیاری عرصه ها رژیم اسلامی می خواهد سازمانهای سیاسی و فرهنگی را مردانه نگه دارد و کنترلها را مردانه نگه دارد.حالا خانم رزا روشن رسما برعکسش را تبلیغ می کند! در دنیای رویائی ایشان، زنها صاحب قدرت هستند! در حالیکه خانم رزا روشن قرار بود ضد قدرت و اتوریته باشد! معلوم شد اینجا هم دنبال اتوریته و قدرت است منتهی قرار است شاهش را عوض کند! تا اینجا مردها سالار بودند قرار شده خانم روشن، جامعه زن سالار بسازد تا ؟ شاید تلافی شود! این کمدی خانم رزا روشنست!

خلاصه و نتیجه گیری:

“طرح انارکوفمینیستی” هانم رزا روشن، بجای سالار بودن مرد قرار است با سالار بودن زن را بنشاند به کرسی! ایشان تداخل عمیق زن و مرد در کانتکس هویت انسانی را نمی بیند.مثل مذهبیون قرار دارد از سمت دیگر پشت بام خودش و دیگران را پرتاب کند پائین! می خواهد احزاب زنانه و حکومت زنانه تشکیل دهد.می خواهد جلوی اتوبوسها را زنانه کند.می خواهد به زن بودن یک سوبسید بدهد. می خواهد همانطور که سیاهانی به سیاه بودنشان ارزش بالاتر می دهند تا “ضد سفید” باشند، همانطور که برخی  کردها به کرد بودنشان یا برخی  ترکها به ترک بودنشان یا برخی “فارسها” به فارس بودنشان بعنوان هویت ویژه می بالند، خانم رزا روشن به زن بودنش می بالد انرا ویژه می داند.فکر می کند زنها از عالم جداگانه ای به زمین فرود امده اند و تاریخ واقعی هویت سازی جنسیتی را منکر است.تاریخ هویت جنسی دست ساخت زن و مرد است.دست ساخت انسانهاست.دست ساخت نظامهای طبقاتی است و هم اکنون هم این هویت سازی به دقت توسط نظام سرمایه داری بمنظور استثمار و تحمیق انسانها بکار می رود.

انارکوفمینیزم پاسخ مسئله زن نیست همانطور که نژاد گرائی معکوس پاسخ نژاد گرائی نیست همانطور که قوم گرائی پاسخ حل مسئله ملی نیست!

منابع بیشتر:

(۱)رزا روشن: آنارشیسم و مغز انسان! برخوردی به نظرات سعید صالحی نیا همراه با مصاحبه ای در مورد آنارکا فیمینیسم

http://www.azadi-b.com/G/2014/04/post_300.html

(۲)آرشیو نقدها به آنارکوفمینیزم خانم رزا روشن (از: سعید صالحی نیا)

“سقط جنین گرائی” خانم رزا روشن آنارکوفمینیزم چه ریشه ای دارد؟( سیمین مجد-سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۱۶-سقط-جنین-گرائی-خانم-رزا-روشن-آنارکوفمینیزم-چه-ریشه-ای-دارد؟

آشنائی با آنارکوفمینیزم، خانم رزا روشن و ریشه “اعتراض عریان”(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۱۴-آشنائی-با-آنارکوفمینیزم،-خانم-رزا-روشن-و-ریشه-اعتراض-عریان

دردسر های رزا روشن در “دفاع علمی” از آنارکوفمنیزم!(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-پزشکی/۶۱۵-دردسر-های-رزا-روشن-در-دفاع-علمی-از-آنارکوفمنیزم