فولادوندیزم و “انجمن پادشاهیش” چه نقشی در فرهنگ سیاسی دارند؟

مقدمه:

تلاشهای بخش راست “اپوزسیون” حول شاهزاده پهلوی ، برای تشکیل شورای ملی همچنان در حال درجا زدن است.(۱) هواداران رضا پهلوی از همان بدو سرنگونی حکومت پهلوی دچار یک مخمصه بزرگ بوده اند چرا که حکومت سرنگون شده توسط انقلاب مردم ایران در سال ۵۷، بخاطر درنده خوئی، عقب افتادگی ، دیکتاتوری، بخاطر پایه گذاری جرم سیاسی ، شکنجه و اعدام و زندانهای سیاسی، بخاطر اسلام پناهیش، بخاطر سازمان دادن یک حکومت سرمایه داری که فقر و حاشیه نشینی را به جامعه تحمیل کرد، آنرا بعد از چندین نسل مبارزه جانانه بالاخره سرنگون کردند. این از حافظه یک جامعه زدودنی نیست.نمی شود یک جامعه را با هر ابزاری چنان فریب داد که نقطه سر خط ، بشود و بایستد پشت همه آنچه بگونه ای دیگر در جریان حکومت جنایتکار رژیم اسلامی بازتولید شد!

هر موقع کسی بخواهد آدرس “شاهنشاه آریامهر” را به مردم ایران بدهد، یک فعال آزادیخواه و برابری طلب کافیست یادآوری کند که زندان اوین و کشتار و شکنجه را همان پهلوی پایه گذاشته و همه آنچه رژیم اسلامی را مشخص می کند در نظام پهلوی بنوع دیگرش وجود داشته! لذا مشکل هوادار پهلوی مشکلی بنیادی است ، آنقدر بنیادی که شاهزاده پهلوی هنوز هم جرات نکرده رو به جامعه از بازگرداندن رسمی پهلویزم و بساط سلطنت دفاع کند!

واقعیت های بالا اما باعث نمی شود که راست سیاسی دست از بازی با مهره سلطنت خواهی بکشد. مهمترین دلیلش اینست که اینها بواقع مهره های زیادی برای بازی ندارند! همانطور که در بازی انتخابات رژیم اسلامی، باز سروکله خاتمی و رفسنجانی سبز می شود! رژیمهای پهلوی و اسلامی بواقع کفگیرهایشان به ته دیگ خورده و این معضلی است ناگشوندی !

لذا تنها مهره اینها برای بازی کردن، عقب ماندگی و کم تجربگی نسلهای جدید جامعه ایرانست و حمایت نظامهای سرمایه جهانی.توی اون شکاف نسلی و با حساب باز کردن روی ضعف حافظه تاریخی، پهلویزم و رژیم اسلامی دائم در تقلاست تا مگر تقی به توقی بخورد، معجزه ای بشود و دوباره “شاه را به کاخش بنشانند” یا ولی فقیه را با انتخاباتی قلابی، ۴ سال دیگر مشروعیت بخشند!

از مرکز سیاست سلطنت طلبی و پهلویزم در دوره معینی، دو انشعاب بیرون داده شد که هر دوی آنها نشان از خستگی بخشی از پهلوی چی ها بود که رضا پهلوی را “بی عرضه ” می دانستند اما هنوز امید داشتند سلطنت یا بقول خودشان “پادشاهی” به ایران برگردد. این دو انشعاب یکی فولادوندیزم بود و دیگری با تاخیری کوتاه، هخائیزم را ساخت.اولی بیشتر دوام آورده و در این نوشته کوتاه نگاهی خواهیم داشت به فولادوندیزم و نقشی که دارد در فرهنگ سیاسی ایفا می کند:

(۱)ریشه های فولادوندیزم و “انجمن پادشاهیش”

فرود فولادوند یکی از حامیان رژیم پهلوی بود که حدود ۱۸ سال بعد از انقلاب ۵۷ در انگلستان، برنامه سیاسی ارائه داد به نام “آئین ریشه ای”(۴) و بعد از ارائه این برنامه، از طریق ارسال برنامه های تلویزیونی روی ایران، بتدریج برای خودش معروفیتی پیدا کرد و با بکارگیری روانشناسی معینی توانست بخشی محدود و عاصی از رضا پهلوی “بی عرضه” را بسیج کند و “هسته های انجمن پادشاهی” را در خارج کشور و در داخل ایران سازمان دهد. در سال ۲۰۰۷ چند نفر از “هوادارانش” او را به ترکیه دعوت کردند تا بقول خودش از طریق عبور از مرز ترکیه وارد ایران شده و “سرنگونی نظامی و مسلحانه رژیم اسلامی” را پیش ببرد که ظاهرا معلوم شد، در تور اطلاعات رژیم اسلامی افتاد و در زندان رژیم اسلامی کشته شد یا جان باخت.

علاوه بر نا امیدی پهلوی دوستها از رضا پهلوی، فرود فولادوند از تنفر مردم ایران از رژیم اسلامی و اسلام هم سود جست و برنامه های تلویزیونیش را متمرکز کرد روی “تازی نامه” خوانی.با این ادعا که قرآن را اعراب آوردند در ایران لذا اسلام دین تازیست و مردم ایران که آریائی هستند بخاطر تازی بودن اسلام باید باهش مبارزه کنند و هر کس مسلمان است در ایران، از سمت “مادری مورد تجاوز اعراب” بوده! و ..باید برگشت به آئین نیاکان قبل از اسلام! لذا محور دوم تبلیغاتی فرود فولادوند ، همین باد زدن در تنور ضد اسلام بود اما ضد اسلامی به شدت قشری و نژاد پرستانه و ارتجاعی که قرار بود از تویش آئین پادشاهی ، زرتشتی گری و مهملات مذاهب قبل حمله اعراب جای مهملات مذهبی اسلام را بگیرد!(۵و۶و۷و۸)

خارج از دو زمینه و عرصه گفته شده، فرود فولادوند از دو متد بسیار زشت برای “ترویج افکارش” استفاده می کرد: یکی بکار گیری فحاشی چاله میدانی و لمپنیزم بود و دیگری اتهام زنی سیاسی به مخالف.همانکه ما در فرقه مجاهد و بخشی از اپوزسیون رژیم اسلامی هم می بینیم!

از دید فرود فولادوند و هوادارانش، هر مخالف فرود فولادوند ، حامی رژیم اسلامی، مزدور رژیم اسلامی است و تمامی خانواده اش از سمت مادری بنوعی توسط “اعراب مورد تجاوز قرار گرفته اند”! اونها که برنامه های تلویزیونی فرود فولادوند را دنبال کرده اند تمامی رئوس گفته شده در این مقاله را تصدیق خواهند کرد!

(۲)”آئین ریشه ای” چه می خواهد؟

سند اصلی نوشته شده توسط فرود فولادوند به جهت سیاسی ، برنامه ای است بنام “آئین ریشه ای”(۴). من از خواننده می خواهم به منبع این “برنامه” رجوع کند و دقیق بخواند. این سند تمامی حرفهای سیاسی فرود فولادوند را خلاصه کرده است:

الف: در مقدمه فولادوند با تحلیلی از تاریخ بعد از سرنگونی محمد رضا شاه به این نتیجه می رسد که پسر او یعنی محمد رضای دوم بی عرضه هست و توان بلند کردن پرچم پهلویها و نظام پادشاهی را ندارد. همانجا تکلیف رضا پهلوی را تعیین کرده و به هواداران سرخورده و نا امید شاهی نوید می دهد که “آئین پادشاهی” را باید از پهلویزم نجات داد!

ب: در فصلهای بعدی، فولادوند بر طبق “اسطوره های شاهنامه فردوسی” و تاریخ دروغین پادشاهان اسطوره ای که یک نفرشان هم آنطور که ادعا می کرده انسان و آزاده و برابری طلب نبوده، طرحی از یک نظام پادشاهی را ارائه می دهد که هم ویژگیهای اسطوره ای و پیش تاریخی “پادشاهان حامل فره ایزدی” را داراست و هم جابجا تکرار می شود که این طرح معادل “پادشاهیهای مدرن اروپای اسکاندیناویست”.

ج: فولادوند در طرح آئین ریشه ای خود خواهان “انتخاب”پادشاه اول توسط مردم می شود (که البته از میان صاحبان خون آریائی باید باشد) که معلوم نیست توسط چه متخصص خونی این خون آریائی باید مشخص شود! و بعدش بعد از به تحت نشستن اون پادشاه منتخب، فرزندان نرینه اش و فرزندان فرزندان نرینه اش به حسب همخونی، نسل به نسل به مردم مظلوم ایران حکومت بفرمایند!

د: فولادوند برای فریب مردم، از نظام سرمایه دولتی و مدلهای سوبسیدی دولتهای رفاه، شعارهای “تحصیل رایگان، بهداشت رایگان” را قرض می گیرد و در یک سر هم بندی بسیار مضحک، آنرا با نظامهای بسته “مشاور پادشاهی” گره می زند و “وظایفی” هم برای پادشاه در نظر می گیرد که البته مثل قوانین اساسی پهلوی و رژیم اسلامی ، روکش است برای حفظ قدرت در طبقه سرمایه دار و حاکم

ه: فولادوند با روکش “حکومت سوسیال” وارد بازار فریب افکار عمومی می شود اما طرح اقتصاد سیاسی او همان دنباله روی از نظام سرمایه و بهره کشی است. مثل همه “سوسیال دموکراتها” سرش را زیر برف می کند تا کسی متوجه نشود که دولت رفاه ایشان بر چه پایه ای از واقعیت معادله سرمایه داری در ایران قابل پیاده شدن است.

بحث در نقد “ائین ریشه ای” را می شود بسیار توسعه داد و تناقضهای بیشمار این مدینه “پادشاهی” اسطوره ای را بیرون کشید.اما در حوصله این مقاله نخواهد بود.

(۳)هواداران “انجمن پادشاهی” چه سرنوشتی داشته اند ؟

با مرگ فرود فولادوند در زندان رژیم جنایتکار اسلامی، ظاهرا دو شاخه مدعی نمایندگی انجمن او شده اند.بمب گذاریها و ترورهائی در ایران به حامیان فولادوند نسبت داده شده یا خودشان به عهده گرفته اند(۲و۳). تعدادی جوان که از بساط رژیم اسلامی متنفر هستند بخاطر “تند بودن” ظاهری فولادوند در سخنانش، قشریت مضحک او در نقد اسلام و رژیم اسلامی، دورانی افتادند بدنبال حرکتهای تروریستی . در خارج کشور هم عموما همان ابواب جمعی یاغیان حاشیه ای نظام پادشاهی، اینجا و انجا در تلویزیونها یا فیسبوک ظاهر می شوند و با پرتب فحشها و اتهامها سعی می کنند بازار گرمی کنند. این سرانجام های و هوی جریانی بود که از هخائیزم بیشتر دوام آورد اما دچار همان بن بستهای راست سیاسی است. همان بستهائی که برگرداندن نظام پادشاهی را برای رضا پهلوی اینقدر مشکل کرده، دچار حامیان فولادوند هم هست.مهمترینش؟ شعور و درک مردم و تجربه تاریخی جامعه ایرانست که از فضای نظامهای استبدادی به سرعت دارد فاصله می گیرد. معادله موجود بین جنبش انقلابی و راست سیاسی چه در حکومت و چه در چهره اپوزسیون، مشکل اساسی جامیان مظامهای پادشاهیست.

(۴)اثر بسیار منفی فرهنگی در سیاست ایران:

طبعا وقتی جنبشی یا جریانی افق سیاسی واقعی برای جامعه نداشت، به خاکی می زند. ابزارهای ضد فرهنگی بکار می گیرد تا یکجوری بقول خودش “حریف” را بدر کند. ضد فرهنگ در بخشی از پوزسیون و اپوزسیون ایران ریشه تاریخی بسیار طولانی دارد و خودش را در فیسبوک و رسانه های الترناتیو هم بازتولید می کند. عناصر اصلی ضد فرهنگ عبارتند از فحاشی و اتهام زنی سیاسی و مخالف را “مزدور خواندن”. برای اینکه خواننده زشتی چنین برخوردهائی را تجربه کند من اینجا از یکی از صدها کامنت یکی از هواداران فرود فولادوند در فیسبوک (بنام تورج امیری) استفاده می کنم.

تورج امیری که رسما خودش را حامی فولادوند می داند، در فیسبوک چنین ادبیاتی را بکار می برد:

“تورج امیری می فرماید:

تف بر قبر پدر تو آخوند دیوس مادرقحبه حرام لقمه دروغگو باد. “

” سعید روان پریش و بیمار روانی , هی عرعر کن!! ناچار میشوم که کاه و یونجه به پیشگاه مبارک و بزرگوار گلشیفته شما بریزم. اگر هم سگ بشوی , ناگزیر میشوم که چند تکه استخوان و گوشت و چربی جلویت بندازم. الآن کدام یک از این دو حالت را داری؟! من از روی کرم و بزرگواری و منش برای اینکه شکم گرسنه ترا سیر کنم , هرگز دریغ نمیکنم. تورج”

سعید روان پریش! کشورهای اسلامی چه صیغه ایی هستند را که گفتی , همان صیغه ایست که مادرت محتملاً با آنها همخوابه گردیده است. بایستی بروی از مادرت بپرسی که چگونه صیغه گردیده است و تو را پس انداخته است!”

 

(۵)چرا زشتی ها را باید منتشر کرد و نقد کرد؟

دوستانی به من مراجعه می کنند که چرا “سر به سر این لمپنها می گذاری؟ چرا مهملهاشانرا منتشر می کنی؟ همیشه پاسخ داده ام که زشتیها بیشتر بود اگر ما از انها پرده برنمی داشتیم و انها را در معرض افکار عمومی قرار نمی دادیم! با پوشاندن و انکار ضد فرهنگ در سیاست ایران ، فرهنگ ما همچنان عقب افتاده و آلوده به امپنیزم خواهد ماند.

تکرار کرده ام و خسته نخواهم شد از اینکه همه ازادیخوهان را فرابخوانم برای افشا و انزوای این متدها! فرود فولادوند در فرهنگ سیاسی ایران با این متدها وارد گود شد! گذشته از خواستگاه سیاسی ارتجاعیش، فرهنگ زبانی و محاوره ای او از تاریکترین و عقب افتاده ترین گوشه های فرهنگ اپوزسیون بود و هوادارانش امروز همان متدها را بجای مبارزه فکری در فیسبوک بکار می برند!

فولادوندیزم را باید در مضمون سیاسیش و متدهای ضد فرهنگی که بکار می برد، کنار روجویزم سیاسی و فرهنگی افشا کرد. رژیم اسلامی این نمونه های “اپوزسیونش” را روی هوا می چرخاند و وجود ننگینش را با عقب افتادگیهای اینها توجیه شرغی می کند!

صبر و پایداری و هوشیاری راه جنبش ازادیخواه و برابری طلب را خواهد گشود!

منابع دیگر:

(۱) کاظم نیکخواه: رویاهای رضا پهلوی و “شورای ملی اش”

http://www.rowzane.com/more-articles/43-kazem-n/13277——-q–q.html

(۲)انجمن پادشاهی(ویکیپدیا)

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86_%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

(۳)تندر-انجمن پادشاهی ایران

https://tondar.org/

(۴)آئین ریشه ای(برنامه انجمن پادشاهی)

https://tondar.org/exdoc/ar-fa.pdf

(۵)کمونیزم کارگری یا آته ایزم قشری؟ بحثی در نگاههای متضاد درموضوع مذهب(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=35441

(۶)” پاسخ کمونیزم اجتماعی به مذهب و جنبش اسلام سیاسی” / زهره مهرجو و سعید صالحی نیا

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=34010

(۷)”سوسیالیزم” انورخوجه ای و سوسیالیزم سکولار , بحثی در موضوع سکولاریزم در حکومت سوسیالیستی(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/G/2013/04/post_211.html

(۸)رابطه سکولاریزم و انتگراسیون(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/G/2013/04/post_211.html