پروژه امنیتی‌ تشکل‌های ضدکارگری حکومت اسلامی

عباس منصوران
October 05, 2018

عباس منصوران : این یک واقعیت طبقاتی آشکار است که بورژوازی در گستره‌ي جهانی و حکومت اسلامی سرمایه‌ در ایران بیش از تمامی سازمان‌‌های سیاسی در این ۴۰ ساله،

‌با تمامی ابزارهای دولتی و رسانه‌ای و تشکیلاتی  و برخوردار از همه ارگانهای سرمایه در سراسر جهان، از جمله  سازمان جهانی کار (سرمایه) نیز دغدغه تشکل سازی و ارتباط  و کنترل و مهار کارگری و دور نگه‌داشتن کارگران از سیاست (یعنی دخالتگری در تعیین سرنوشت خویش) داشته و متاسفانه موفق نیز بوده‌اند. تشکیل «شوراهای اسلامی کار»، «انجمن‌های اسلامی‌کار»، حزب اسلامی کار، «فراکسیون کارگری در مجلس»‌ سرمایه، وزارت کار، «خانه کارگر»، «ایلنا»،‌ «شورای عالی کار»، ووو در سطح جهانی «سازمان جهانی کار» (ILO) تنها نمونه‌‌هایی از شبکه‌‌ها و زنجیرهایی هستند که برای اسارت کارگران به کار گرفته شده‌اند. این ابزار اسارت و  بردگی، همانند نیروی سرکوب و زندان و اسارت، به تمامی ابزار حکمرانی حکومت طبقاتی  بوده و هستند. تمامی این تشکل‌های اسارتبار،‌ برای کنترل کارگران، جلوگیری از آگاهی یابی طبقاتی و سازمانیابی انقلابی کارگران و جلوگیری از روی آوری کارگران به سیاست یعنی تعیین سیاست زیست و زندگی به دست خویش، به خدمت گرفته شده و می‌شوند. تا آن‌جا که به ایران بازمی‌گردد، تمامی تشکل ‌دهنده‌گان و پیش‌برنده‌گان این شبکه‌های سرمایه‌داری،‌ عناصر اطلاعاتی و کارگزاران مزدوری همانند علیرضا محجوب‌ها،‌ سهیلا جلودارزاده‌‌ها، ‌حسین کمالی‌ها، بازجو عبادها (علی ربیعی)،  سردسته چماقداران به سردستگی محجوب و سید حسن‌ صادقی‌ها ووو بوده و هستند. این عناصر جنایت‌کار، از همان فردای ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷  با به خون کشیدن شوراهای کارگران،‌ مامور کشتار کارگران، فعالین سیاسی کارگری- سوسیالیستی، بازجویی در شکنجه‌گاه‌ها، تشکل دهی‌های اجباری، ممنوعیت‌ها، حراست‌ها و بسیج «کارگری»‌ درمراکز کار و تولید ووو بوده‌اند. اینان همه و همه  شبکه‌ها و ابزارهایی بوده و هستند برای آنکه سود و استثمار سرمایه را تضمین کنند، انگل‌ها را از خون کارگران و کودکان کار، فربهی دهند، طبقه کارگر را خاموش و تن سپار سازند و حکومت برانند. این وظیفه‌ی نخست دولت و حکومت طبقاتی  سرمایه‌داران است. همه عناصر و ابزارسرکوب در ردیف علی ربیعی‌ها و محجوب‌ها،‌ همگی افسران کارگزار سرمایه در مناسباتی‌اند که نه تنها تشدید استثمار  کارگران برای سود مافوق سرمایه را مزدوری می‌کنند، بلکه خاموش سازی کارگران را وظیفه دار بوده و هستند. اینک آشکار است که پروژه‌ی به قدرت رسانی اسلام سیاسی در ایران،‌ جنگ ۸ساله با عراق، کشتار افزون بر صدهزار نفر در دهه ی ۱۳۶۰ و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و همه نیروه‌های ویژه و کربلا و عاشورا و قرآن و تعزیه و شلاق و قمه، همه و همه در خدمت بقای این حکومت طبقاتی و مناسبات سرمایه‌داری بوده،‌ عمل کرده، به خدمت گرفته شده‌اند. کوبش شلاق‌های خون و دارها و گلوله‌ها همراه با استثمار و فلاکت و ویرانی و مرگ، بیش وپیش از همه  بر گرده ی کارگران و تهی دستان  شهر روستا و نیز چنگ دژخیمان حکومت اسلامی بر سینه و گلوی  آنان و کودکان‌شان در راستای آن بوده تا کارگران،‌ یعنی این نیروی انقلابی افزون بر ۴۰ میلیونی را همانند برده‌گان گوش به فرمان، و سرسپار، بنده سازند. تمامی دستگاه‌ها و ابزار تبلیغاتی و پروپاگانداهای حکومت سرمایه از دین و قرآن گرفته تا حسین و کربلا و عاشورا، تا جمکران و مهدی و چاه احمدی نژاد و دخمه خامنه‌‌ای و خمینی و اوباشان نوحه و تعزیه و بیت رهبری و اوباشان رهبر به تمامی برای آن بوده و هستند تا کارگران به‌سان طبقه‌ای درخود به طبقه‌‌ای برای خود بر نخیزند.

با این همه و در برابر این لشکریان جنایت و فریب و ریا و دروغ،‌ در میان میدان‌های مین، دار و درفش و داغ و شکنجه و قتل و کشتار و فلاکت و بیکاری، خیزش کارگران، ‌آگاهمندی بخش پیشرو کارگری و سوسیالیستی، دیالکتیک مبارزه طبقاتی و آنتی تزی پوینده و جوشنده بوده است برآمده از سرشت انقلابی نیروی کار.

شوراهای کارگری در ماههای نخست انقلاب سیاسی بهمن ۵۷ پیش از به خون نشستن، و نیز برآمدهای سازمانیابی کارگری (در برابر تشکل دهی) مستقل و پیشرو کارگران نمونه‌ی  سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران از سال ۱۳۸۳ بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه،  بازگشایی سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت هفت تپه در سال  1387 و برگزاری‌های مجمع عمومی با اراده و با خواست کارگران مقاومت و سازمانیابی اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری در سراسر ایران که در دوساله گذشته شمارشان به بیش از ۶۰۰۰ می‌‌رسد، از اعتصاب‌های باشکوه شرکت واحد اتوبسرانی تهران و حومه،‌ نیشکر هفته تپه، مجتمع پولاد اهواز،‌ هپکو و آذر‌آب در اراک و شرکت سراسری مخابرات، آموزگاران، معادن در کرمان و آذربایجان کردستان و مازندران و گیلان ووو آنتی تز و آن سوی واکنش طبقاتی کارگران بوده و می‌باشد که با گرایش شورایایی می‌روند تا سراسری و انقلابی نبرد نهایی طبقاتی را در سراسر ایران اعلام کنند.

سندیکا سازی قلابی، چرا در این شرایط؟

این هجوم، در تابستان 97، نخست به سندیکای کارگران اتوبسرانی تهران و حومه و سپس به سوی هفت تپه دستور داده شد. نمایندگان راستین کارگران در هفت تپه می گویند: «چرا نهادهای امنیتی و دولتی با کارفرمای شرکت نیشکر هفت تپه به یکباره بسیج شده اند تا انتخابات شورای اسلامی کار را در هفت تپه برگزار کنند؟
پس از بازگشایی مجدد سندیکا در سال 1387 توسط کارگران هفت تپه که با تشخیص و اراده ی خودِ کارگران بود که باید جامعه کارگری تشکل آزاد و مستقل داشته باشد، مجمع عمومی تشکیل و هیئت رئیسه سندیکا با رای گیری انتخاب شد، حرکتی که منجر به احیای نیشکر هفت تپه در آن سال‌های ورشکستگی شرکت گردید، هرچند بلافاصه اعضای سربلند سندیکای هفت تپه با شدیدترین سرکوب ها مواجه شدند به زندان رفتند، اخراج شان کردند فقط و فقط به این دلیل که تشکل آزاد (سندیکا) نباشد اما مدال زرین تاسیس مجدد سندیکا برای همیشه ی تاریخ مبارزات کارگری گردن آویز سندیکالیستهای هفت تپه خواهند ماند.

علاوه بر سرکوب اعضای سندیکا، آنروز نیز نهادهای امنیتی و دولتی با جبر فراوان انتخابات شوراهای اسلامی کار را برگزار کردند ولی هرگز جامعه کارگری هفت تپه اعضای آن را نمایندگان واقعی خود ندانستند چون هیچ دستاوردی جز تلاش برای شکستن اعتصاب و راضی کردن کارفرما در کارنامه شورای اسلامی کار در هفت تپه مشاهده نمی‌شود».

 شوراهای اسلامی کار با وعده های فریبنده به کارگران هفته تپه، دامی بود تا زیر نام انتخابات  جدید و مجمع عمومی ووو،  کارگران مسئول و صادقی همانند اسماعیل بخشی را به برگزاری مجمع عمومی و نام «شورا» همراه سازند.  این یک فریب و دام سرمایه داران بود. کارگزاران استثمار هرچند ناکام ماندند، اما چند روزی این توهم را برای دوستان عزیزی آفرید که گویا می توان از تریبون «شورای اسلامی» برای بیان خواست کارگران و نیز افشای کارفرما  و کارگزاران سرمایه استفاده کرد. توجه داشته باشیم که این این یک آزمون تازه نبود، بلکه در شرایطی به میان می آمد که 40 سال حاکمیت مضاعف استثمار سرمایه‌داری و حکومت اسلامی‌اش با تمامی این جویهای خون و فلاکت تجربه شده بود. این یک توهم و توهم پراکنی است که گویا از درشوراهای اسلامی ورشکسته و ضدکارگری که از همان فردای اشغال خانه کارگردر سال 1358، به سان ارگان سیاسی و ایدئولوژیک سرمایه وظیفه یافته بود، می شود تنها به سان تریبونی برای افشای سیاست های کارفرما از آن استفاده کرد! زمانی این دام دوباره گسترده شده که در تابستان 97 فضای جامعه فروپاشی و سرنگونی را در بر گرفته است.

اعتراضات کارگران و اعتصاب و حکومتیان را لرزانیده است. آشکار است که طبقه کارگر آلترناتیو خویش را باید سازمان دهد و در میان بگذارد. به بیان اسماعیل بخشی:

«از دل همین انتخابات آزاد و نمایندگان آزاد کارگری بود که در اعتصاب 15 روزه ی مرداد ماه بود که به شعار و مطالبه ی بزرگ «شوراهای مستقل کارگری و مردمی» رسیدیم مطالبه ای که تن خیلی ها را لرزاند و از پس آن بود که نهادهای امنیتی و دولتی به همراه کارفرما برای سرکوب و مقابله با چنین نمایندگانی دست در دست هم گذاشته تا با موازی کاری انتخابات شورای اسلامی کار (یادگار نحس دولت اصلاحات) را به جامعه کارگری تحمیل کنند،» اسمعیل بخشی به سان نماینده و فعال سندیکایی نیشکر هفت تپه روز6 مهر 97 با برخورداری از اعتماد و پشتیبانی کارگران و نیز شایستگی و جانفشانی خویش به این دریافت کارگری و آگاهانه رسیده است که در نوشتاری زیر نام هفت تپه و تحمیل انتخابات شورای اسلامی کار بگوید:

«شوراهای مستقل کارگری و مردمی» رسیدیم مطالبه ای که تن خیلی ها را لرزاند و از پس آن بود که نهادهای امنیتی و دولتی به همراه کارفرما برای سرکوب و مقابله با چنین نمایندگانی دست در دست هم گذاشته تا با موازی کاری انتخابات شورای اسلامی کار ( یادگار نحس دولت اصلاحات) را به جامعه کارگری تحمیل کنند، این حرکت باعث شد تا پرسش های اساسی در ذهن من که البته هر روز از ذهن کل جامعه ایران میگذره تداعی شود و مصرانه خواستار شنیدن پاسخ شان هستم :

1_ چگونه است که مدیران امنیتی و دولتی و کارفرما، که هیچ کدام کارگر نیستند برای جامعه ی کارگری هفت تپه تکلیف تعین میکنند؟

http://www.azadi-b.com/J/2018/09/post_557.html

اما طرح چنین پرسش هایی این چنین، ابهام آمیز است:

«مگر شعار اصلی این نظام استقلال و آزادی نیست؟ پس چرا ما نه استقلال داریم نه آزادی؟ چرا اینهمه از استقلال و آزادی مردم حراس دارید؟ ... اگر واقعا شعار شما استقلال و آزادی ست پس باید در هر کوی و برزن، شهر و روستا آزادانه « شوراهای مستقل کارگری و مردمی» تشکیل شود آیا دروغ بود شعارتان؟ چرا جامعه ی کارگری ایران نباید سهمی از قدرت داشته باشد؟_ چرا از آگاه شدن مردم می ترسید»؟

(http://www.azadi-b.com/J/2018/09/post_557.html

 

طرح این پرسش ها برای آگاه سازی بخش زیرین کارگرانی شاید لازم دانسته شده که باید به این زبان ذهنیت آنان را به روشن بینی چرخش دهند! اما این پرسش‌ها،‌ نه تنها توهم  آمیز بلکه ذهنیت کارگرانی را که هنوز به طبقه ای برای خود نیاندیشیده اند رویکرد دارد. این نگرش، یادآور همان درخواست هایی است که نمایندگانی از کارگران نفت، در سال 58 از شورای انقلابی اسلامی  درخواست  حضور نماینده ای از خود می شوند تا در کنار بهشتی ها و مطهری ها و بنی صدرها بنشینند و کمی در «قدرت شریک شوند»!

در این شرایط  و در گیر و دار این مبارزه طبقاتی، دستگاه‌های حکومتی-امنیتی، وزارت کار و مدیریت شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و نی شکر هفت تپه به ویژه در پی سفر و دستاوردهای پیروزمندانه‌ی نمایندگان جهانی کارگران رضا شهابی،  داود رضوی و لقمان ویسی  و حضور آنان به دعوت اتحادیه‌های کارگری اروپا،‌ در تابستان گذشته، در هفته‌های اخیر با درماندگی تمام به دسیسه پرداختند. عناصر فریب و جنایت پیشه وزارت اطلاعات و کار و امنیت سپاه دست در دست هم، برای برپایی سندیکا و تشکل زرد و متعفن دولتی- تقلبی  در برابر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و نیز هفت تپه، با هدف پیشبرد سرکوب سازمانهای طبقاتی ‌پیشرو و مستقل کارگری دستور گرفتند تا با دسیسه‌های نخ نما دست به کار شوند. حکومت پاسداران سرمایه، بیش از همیشه هراسیده و درمانده شده است.

سندیکای واحد و هفت تپه و کانون‌های آموزگاران به عنوان نهادهای مورد اعتماد و پیشرو کارگران می توانند با پتانسیل موجود در شرایط اعتلایی و انقلابی،‌ از قوه به فعل در آمده و با دینامیسم طبقاتی خود، با پویند‌گی، رهبری جنبش سراسری طبقاتی را برای  سرنگونی انقلابی حکومت و مناسبات فلاکت بار سرمایه،‌ پیشتاز باشند.

بنا به بیانیه سندیکای کارگران اتوبوس‌رانی تهران و حومه: «آنها در این پروژه سندیکا سازی دولتی، از همکاری دو نفر عامل دست نشانده ی خود به نام سعید ترابیان و حسن میرزایی استفاده می کنند؛ افرادی که سالهاست در سندیکای کارگران شرکت واحد هیچ همکاری و مسئولیتی ندارند و برعکس درخدمت کارفرما، حراست شرکت واحد و شورای اسلامی ضدکارگران هستند و بر ضد سندیکا از هیچ گونه تخریبی فروگذار نکرده و به علاوه با کمک به دستگاه های امنیتی موجب پرونده سازی از سوی نهاد های امنیتی علیه فعالان سندیکایی شده اند.

در این پروژه ی دولتی و امنیتی، وزارت کار، نهادهای امنیتی و مدیریت شرکت واحد با تطمیع و حمایت کامل پلیسی-قضایی-امنیتی برای دو تن از اعضای سابق سندیکا، توسط این دو فرد دست نشانده ی خود اعلام کرده اند که در حال تدارک برای برگزاری مجمع عمومی با نام سندیکای کارگران شرکت واحد هستند. این افراد همچنین اقدام به  سو استفاده و جعل آرم و نام سندیکا و ایجاد یک کانال تلگرامی کرده اند (لینک ِتصویر کانال جعلیme/vahedsyndica/2277) این افراد قصد دارند تا با طراحی، فرماندهی و حمایت نهادهای دولتی-امنیتی در این مجمع عمومی کذایی افرادی دست نشانده را بعنوان هیات مدیره در سندیکایی قلابی معرفی کنند تا سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد تحت الشعاع قرار گرفته و به جنبش مستقل کارگری در ایران ضربه وارد کنند و سپس رسما و این بار با نام “سندیکا” وارد همکاری، ائتلاف و ادغام عملی و ماهوی با شوراهای اسلامی گردند. بدین ترتیب و با فرض موفقیت این عوامل دست نشانده در ایجاد یک سندیکای دولتی و زرد، افرادی دست نشانده، زیر عنوان و با نام سندیکا اقدام به حمایت از کارفرما و دولت خواهند کرد و دولت ایران نیز به هدف خود که همزمان سرکوب مطالبات گسترده کارگران و سرکوب تشکل یابی مستقل کارگری است و نیز تزیین دکوراسیون ” آزادی فعالیت سندیکایی” خود در میان مجامع جهانی است، می رسد...»

(http://vahedsyndica.com/archive/3327)

مدیران سرمایه با یونیفورم و بدون یونیفورم و نشان،‌ این جانیان امنیتی و دولتی و کارفرمایان، در شرایطی وظیفه تشکل سازی یافته‌اند که کل مناسبات و حکومت بر لبه فروپاشی قرار گرفته و برخی از سران و گردانندن حکومتی درمانده و روحیه باخته در حال گریزو پناهگاه هستند. در شوش و هفت تپه،  فرماندهان امنیتی و دولتی با کارفرمای شرکت نیشکر هفت تپه به ناگهان بسیج شده‌اند تا برای برکناری «قانونی» سندیکای واقعی و مستقل کارگران، با فریب  «انخاباتی قانونی» به نام «انتخابات شورای اسلامی کار» از راه مجمع عمومی و غیره برگزار کنند. در برابر این تاکتیک سرمایه‌داری،  سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در تاریخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۷ اعلام کرده: «ما از کارگران و کلیه تشکلات و نهادهای مستقل کارگری می خواهیم که همچون گذشته، ضمن اینکه با همان شادابی و قدرت، حامی تشکلات خود هستند، با هوشیاری همیشگی، توطئه دولت، نیروهای امنیتی و مدیریت شرکت واحد علیه سندیکای مبارز کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران را قویا محکوم کنند. از کارگران شرکت واحد می خواهیم ضمن افشای کانال یا مطالبی که این عوامل وابسته به دولت منتشر می کنند کماکان اخبار یا مطالب را از طریق تنها کانال رسمی سندیکای کارگران واحد و وبسایت آن (آدرس های درج شده در ذیل این اطلاعیه) دنبال کنند. بدیهی است که سندیکای کارگران شرکت واحد با قدرت و بیداری همیشگی، همزمان با اینکه دست اندرکار برگزاری مجمع عمومی خود است، همچنین از این اقدامات ضد کارگری عبور خواهد کرد و با توان بیشتر در راه کسب مطالبات کارگران شرکت واحد و جنبش مستقل کارگری ایران کوشا خواهد بود.»

 سندیکای کارگران شرکت واحد،‌ عناصر نفوذی و اسناد جعلی این توطئه را افشا کرده است. عناصر مزدور نیز در کمپ سرمایه به دروغ پراکنی دست زده و به دروغ از «دیدار رضا شهابی» با وزارت کار را شایعه ساختند. در حالیکه وزیر کار شکنجه ‌گر، ‌افتخار چنین دیدارهای را همراه با حکومت‌ خویش به گور خواهد برد.

 عباس منصوران

نیمه نخست مهرماه 97

جهان امروز (شماره ۳۹۷)،‌ ارگان خبری سیاسی حرب کمونیست ایران

_____________________________________________

 

سندیکای راستین کارگران شرکت واحد،‌ آدرس‌های مستقل خود را برای تماس کارگران و پشتیبانان جنبش کارگری اینگونه اعلام کرده است:

آدرس تلگرام مورد تایید سندیکای کارگران شرکت واحد : telgram.me/vahedsndica

آدرس سایت سندیکای کارگران شرکت واحد : www.vahedsyndica.com

ارتباط با جی میل سندیکا: vsyndica@gmail.com وآدرس ارتباط و تماس با ادمین و کانال تلگرام سندیکا: pvsyndica@

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com