کارگران تنها راه حل دفاع از زندگیشان را در به دست گرفتن مدیریت کامل کارخانه ها می بینند / مصاحبه نشريه آگاهنامه با جوانمير مرادى
مصاحبه
July 08, 2020کارگران تنها راه حل دفاع از زندگیشان را در به دست گرفتن مدیریت کامل کارخانه ها می بینند.
مصاحبه نشریه اجتماعی، اقتصادی "آگاهنامه" شماره پنج با جوانمیر مرادی به مناسبت روز جهانی کارگر 1399
با جوانمیر مرادی فعال کارگری و اجتماعی به مناسبت روز کارگر در رابطه با مسائلی چون شوراهای کارگری و دستمزد، به گفتگو پرداخته ایم.
یکی از شعارهای مطرح در اعتراضات کارگری سالیان اخیر، مطالبهی ادارهی شورایی بوده است. مطالبهای که بهنظر در پی فراروی از تشکیل سندیکا و خواستار ادارهی شورایی بوده است. حال پرسشی که مطرح میشود این است که اولاٌ این ایده
(ادارهی شورایی) چگونه میتواند بهنوعی حقیقت پراتیک منجر شود؟ و دیگر اینکه الزامات عملی و تئوریک لازم برای جنبش کارگری ایران در جهت ترویج و گسترش این ایده در بین کارگران برای مطالبهگری بیشتر چیست؟
ادارهی شورایی یک ایده نیست، یک عملِ دارای سابقه در جوامع مختلف بوده که در جریان مبارزات علیه طبقهی حاکمه و بهویژه بعد از سرنگونی دیکتاتورها توسط اکثریت معترضین بهوضع موجود و یا توسط مردم انقلابی به اجرا گذاشته شده است.
اگر نخواهیم زیاد بهعقب برگردیم تا نمونههایی از مدیریت شورائی را مثال بزنیم، خود مدیریتی قیامکنندگان در قیامهایی که به انقلابات بهار عربی موسوم بودند، خیزش اشغال والاستریت 2008 در آمریکا و مهمترین نمونه در جریان انقلاب 57 و سالهای اول بعد از انقلاب نمونههایی از ادارهی شورایی، از نظر تاریخی، جدید هستند.
در نتیجه خواست ادارهی شورایی در جریان اعتصابات نیشکر هفت تپه که بهسرعت در سطح جامعه گسترش یافت و به یکی از خواستها و شعارها در بسیاری از اعتراضات و اعتصابات تبدیل شد، به اعتبار تجارب عملی گذشته است. کارگران که اولین طرحکنندگان خواست ادارهی شورایی بودند، کاربرد مثبت این نوع مدیریت را در زندگی و محل کار همسرنوشتان خود در آن دورهها را درس گرفتهاند. امروز که خود با تمام وجود لمس میکنند که قربانی سیستم مدیریت از بالا توسط مفتخوران سرمایهدار و عواملشان هستند، به این نتیجه رسیدهاند که دیگر با ادامهی سیستم مدیریت از بالا، بیشتر قربانی خواهند شد. مدیریت از بالا بهخصوص در ایران بهحدی گستاخ، وحشی و ضدبشر است که حتی حاضر نیستند آن میزان اندک دستمزد 4، 5 برابری زیر خط فقر را هم بهموقع پرداخت کنند و علاوه بر آن کارفرمایان وابسته به جناحها در حاکمیت که کارخانههای بزرگ را با مبالغ یک دهم و یک صدم ارزش واقعی از طریق رانت و مافیاگری بهچنگ آوردهاند، در صدد اعلام ورشکستگی هستند تا برای رسیدن بهسودهای کلانتر، هزاران کارگر را بیکار و گرسنه کنند.
کارگران که خود در جریان تولید هستند و میدانند که بهانههای کارفرمایان مبنی بر غیرسودآور بودن و زیانده بودن کارخانهها، دروغی بیش نیست و عامل ورشکسته شدن کارخانهها کسانی غیر از کارفرمایان و مدیرانشان نیستند. بنابراین برای دفاع از زندگیشان تنها راهحل را بهدست خود گرفتن مدیریت کامل کارخانهها میبینند. کارگران خود، نگهدارندهی کارخانهها و تولیدکننده هستند، اما مدیران و کارفرمایان هستند که با در دست گرفتن مدیریت، انبار کردن و فروش محصولات، فقط چپاول میکنند.
وقتی که کارگران با چنین واقعیاتی مواجه میشوند و میبینند روزبهروز اوضاع بدتر میگردد، به این فکر میافتند که نباید بیش از این به چپاولگران و مفتخوران میدان دهند و خواهان بهدست گرفتن مدیریت کامل کارخانه از تولید تا فروش و نحوهی تأمین هزینهها و توزیع درآمدها میشوند.
خواست ادارهی شورایی، پاسخی بهحق به سیستم ادارهی مافوق مردم در رابطه با همهی امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اداری جامعه است که غیر از چپاول و غارت اموال و ثروت اجتماعی وظیفهای برای صاحبان ثروت روی میز قرار نمیدهد و هر خواستِ تودهای را با بهکارگیری ابزارهای سرکوب و اعمال خشونت پاسخ میدهد.
در مورد الزامات عملی و تئوریک گسترش خواست ادارهی شورایی نیز باید بههمان شرایط موجود رجوع کرد.
این ضرورت از همان شرایطی که توضیح داده شد نتیجه گرفته میشود. برای تغییر وضعیت فلاکتبار موجود، مبارزات در چارچوبهای صنفی و کمزیان بهحال شرایط موجود، یعنی مبارزات سندیکالیستی کارساز نخواهد بود. تنها راه، خلع ید از مدیران مافوق کارگران و کل مردم و قرار گرفتن ادارهی امور در دست شوراهای کارگری و مردمی است.
برای گسترش و تبدیل کردن خواست ادارهی شورائی به خواست و شعار سراسری، باید ویژگیها و نقش و تأثیر ادارهی شورائی در ایجاد رفاه در زندگی اکثریت مردم کارکن جامعه را مدام توضیح داد و این وظیفه ماست.
برخی از فعالین اجتماعی در رابطه با مطالبات مطرح شده در جنبشهای کارگری از جمله حداقل دستمزد بالای 9 میلیون تومان، به غیرواقعی و یا غیرعملی بودن آن اشاره میکنند. نظر شما چیست؟
کسانی که در مقابل مطالبهی حداقل دستمزد 9 میلیون تومان کارگران چنین ادعاهایی میکنند، دوگروه هستند:گروه اول واقعاً بیربط به طبقهی کارگر و بیگانه با منافع کارگران هستند. گروه دوم، بهعلت ناآگاهی، از گروه اول دنبالهروی میکنند.
این عوامل ضدکارگر که با ژست مدافع و فعال کارگری فریبکارانه در تقلای مهار اعتراضات کارگری و در مجموع کند کردن تیغ جنبش هستند، مدام کارگران را به سربهزیر بودن موعظه میکنند. میگویند رقم 9 میلیون تومان برای حداقل مزد، غیرواقعی، ذهنی و دستنیافتنی است و استدلالشان هم بحران اقتصادی، عدم توان کارفرمایان در پرداخت چنین مبلغی است و علاوه بر اینها، این روزها به تبلیغ "هر کسی هر میزان که توانست از کارفرما بگیرد" پرداختهاند.
معلوم است که موضوع نگرانی این طیف، کارفرمایان هستند که چطور بتوانند حرکت چرخ کارخانهها را بدون کمترین آسیب بهسود سرشارشان، ادامه دهند. برای اینها ملزومات گردش چرخ کارخانهها در اولویت است. مدام به کارگران توصيه میکنند که به کارفرمایان فشار نیاورید و درخواست افزایش حقوق نداشته باشید؛ زیرا در صورت تحمیل فشار از سوی شما کارگران، کارفرمایان ناچار به تعطیل کردن کارخانه میشوند و شما بهطور کلی از نان خوردن میافتید.
میگویند هر کسی یا هر جمع کارگری بهطور جداگانه باید تلاش کند و هر میزان که توانست از کارفرما بگیرد! همین مورد آخری کافی است تا به نیت تفرقهافکنانه و تلاش این جماعت برای جلوگیری از اتحاد و همبستگی و مبارزهی سراسری کارگران پیبرد.
اگر برای کارگران، منافع، خواستها و مطالبات مشترک وجود نداشته باشد، دلیلی برای اتحاد و با هم بودن نیست.
کارگران در سراسر ایران از مشقات و مصائب مشترک و از پایین بودن دستمزد بهعنوان یک عامل مشترک تحمل فقر و گرسنگی رنج میبرند. برای فائق آمدن بر هر مشکل عمومی باید خواست و مطالبهی عمومی و مشترکی داشته باشند و حول مطالبات مشترک، متحد و قدرت تودهای خود را بهمیدان آورند.
اعتراض کارگر بهشکل فردی یا در قالب جمعهای کوچک در مقابل کارفرمایانی که از پشتیبانی و حمایت دولت و حکومت و همهی نهادهای سرکوبگر برخوردار هستند، راه بهجایی نخواهد برد.
جماعت ضدکارگری که غیرواقعی بودن مبلغ 9 میلیون تومان برای حداقل دستمزد را به کارگران گوشزد میکنند و میگویند از پیگیری مبلغ 9 میلیون تومان بهعنوان یک خواست مشترک پرهیز کنند، دقیقاً متوجه هستند که اتحاد و همبستگی کارگران میتواند هر سدی بر سر راه رسیدن به خواست سراسریشان را بردارد و از این جهت است که نگران و مضطرب به گفتن چنین سخنانی روی میآورند.
سالها است که مبارزات کارگران برای تحمیل حقوق بالای خط فقر بر دولت به نتیجه نرسیده است اما میدانند که حقوقشان چقدر باید باشد و بههمین علت دست از مبارزه بر نمیدارند.
جنبش اعتراضی طبقهی کارگر بهحدی قدرتمند شده (و این قدرت را حول مبارزه بر سر خواستهای مشترک، از جمله مبلغ حقوق معین مزد کسب نموده ) است، که امروز در کارخانههای مختلف، افزایش دستمزد به یکی از خواستههای اصلی کارگران تبدیل شده است.
اما این جماعت، به نتیجهی قطعی نرسیدهاند مبارزات کارگران در امر دستمزد و متحقق نشدن دستیابی بهحقوق بالای خط فقر را که بهخاطر وجود سرکوب و بهمیدان نیاوردن قدرت کافی، متحدانه و سراسری کارگران عامدانه مسکوت میگذارند، فریبکارانه علت عدمتحقق این خواست کارگران را، غیرواقعی بودن میزان حداقل مزد مطالبهشده توسط تشکلها و فعالین واقعی کارگری جار میزنند و در مقابل، توصیه بهعمل انفرادی میکنند، چون میدانند قدرت پراکندهی کارگر منفرد، فشاری بر کارفرمایان و سیستم مدافع سرمایهداری وارد نمیکند.
@anjomanbfk