از ایران تا آمریکا، از رومینا اشرفی تا جورج فلوید و فراتر از آن در سراسر جهان
گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین در ایران
June 01, 2020از ایران تا آمریکا، از رومینا اشرفی تا جورج فلوید و فراتر از آن در سراسر جهان:
در پاسخ به این سؤال اساسی: مسبب اصلی قتل رومینا اشرفی و زنان کیست و چرا؟
این سؤال با دو مسئله کلانتر دیگر ارتباط دیالکتیکی دارد: مسبب اصلی قتل جورج فلوید سیاهپوست در آمریکا و همچنین مسبب اصلی کشتار و قتلعام پناهجویان تحت ستم و استثمار فقیر در کشورهای سرمایه داری-امپریالیستی کیست و چرا؟
مسبب اصلی قتل رومینا اشرفی نظام جمهوری اسلامی است که قوانین شریعت ضد زن و مردسالار را از تاسیس ننگینش در ایران نهادینه کرد! بله پدر رومینا او را کشت ولی چه سیستمی(نظامی) است که در ایران به مردان چنین قدرتی داده است که تحت عنوان قوانین قرونوسطای شرع اسلام کودک دختر خردسال را تحت عنوان "دفاع از ناموس" به قتل برساند و در آخر هم طبق همان قوانین اسلامی میتواند قصاص نشود و دیه بدهد؟! این چه سیستمی(نظامی) است که در ایران به مردان چنین قدرتی داده است که تحت عنوان قوانین قرونوسطای شرع اسلام کودک دختر خردسال ۱۳ ساله را به ازدواج خویش درآورد؟!
چرا در آمریکا یک مرد سیاهپوست توسط پلیسهایی که سیستم سرمایهداری-امپریالیسم به آن قدرت کشتن اقلیتهای رنگینپوست را میدهد، پلیسی که حافظ منافع طبقه حاکمهای که افسار قدرت آن سیسم در دست دارند، است.
در آمریکا مردم ۴ روز به خاطر کشته شدن یک سیاهپوست به کف خیابانهای شهرها در استانهای مختلف آمده و به چنان قتل عمد اعتراض به حقی میکنند با پلیس درگیر میشوند و اعلام میکنند که دیگر تحمل کشته شدن توسط پلیس فاشیست امریکا را به صرف اینکه سیاهپوست یا رنگ پوستشان قهوهای یا سرخ است را ندارند، اما در ایران ظرف 41 سال گذشته تحت حاکمیت سیستم ارتجاعی و ضد بشری جمهوری اسلامی زنان و حتی دختران خردسال(همچون رومینا اشرفی) و همسران زن توسط پدر و برادر و یا شوهر و دوستپسر بارها و بارها کشته میشوند ولی آب از آب تکان نمیخورد و اکثر آنان که خود را روشنفکر مینامند(بخوان تاریکفکر) دلشان به این خوش است که بروند تویت بزنند و یا در فیسبوک خودشان و یا در گروههای مجازی اینترنتی خالی کنند و اسم آنرا اعتراض بدون هزینه غیرخشونتآمیز و "متمدنانه" میگذارند، و البته این همان چیزی است که نظام زنستیز و مردسالار جمهوری اسلامی خواهانش است که بخشی از "روشنفکران" خردهبورژوازیِ هراسان از انقلابِ تودههای رنجبر داغ لعنت خورده، به پرگویان بیعملی در دنیای مجازی برای تبلیغ بر ضد انقلاب اجتماعی و بنابراین به تحکیم پایههای ستمگری جمهوری اسلامی بپردازند اما افکارشان متحول و رادیکال نشود و پا به خیابان برای اعتراض به وضعیت وحشناک و اسفبار موجود نگذارند(!) که چنین اتفاقی هم نخواهد افتاد و حتی در زمان اعتراضات تودههای جان به لب رسیده در کف خیابانها این عده از روشنفکران خردهبوژوای تاریکاندیش با هیاهوی فراوان در پشت کامپیوتر سنگر گرفته و به "نرمش قهرمانانه" انگشتهای دستشان اکتفا میکنند!
حقیقتی که در جلو چشمان بشریت قرار دارد این است که نه قتل جورج فلوید سیاهپوست توسط پلیس آمریکا که مجری قوانین نظام سرمایهداری-امپریالیستی در آمریکا است تازگی دارد، و نه قتل دختر خردسالی رومینا اشرفی ۱۳ ساله تحت عنوان "دفاع از ناموس"در ایران! و نه حتی قتل اقلیتهای پناهنده در کشورهای سرمایهداری-امپریالیستی اتحادیه اروپا توسط نژادپرستان و ضد خارجیان تازگی دارد و نه سیل شمار روزافزون پناهندگان راندهشده از کشورشان توسط جنگهای تجاوزکارانه امپریالیستی، چیزی نیست که تازگی داشته باشد!
قتل سیاهپوستان از طرف سفیدپوستان نژادپرست آمریکا از دوران بردهداری تا جنبش مدنی دهه ۶۰ و تا امروز همچنان ادامه دارد.
رژیم فاشیست ترامپ-پنس نماینده تفوق سفیدپوستان بر نژادهای دیگر است.
سرکوب و کشتن سیاهپوستان بخشی از قماش و کنفی است که در سیستم سرمایهداری -امپریالیستی آمریکا تنیده شده است.
در اوضاع کنونی اما این فقط سیاهپوستان فقیر نیستند که از ابتدای تأسیس کشور آمریکا تاکنون تحت سرکوب قرارگرفته و کشته میشوند، بلکه از زمان کشف آمریکا و ورود سفیدپوستان اروپا به آمریکا قتلعام سرخپوستان و تسخیر زمین و خاکشان بخشی از کنفی بود که در سیستم حکومتی آمریکا توسط "پدران مؤسس" تنیده شده است و برای حفظ و گسترش آن همین امروز سرخپوستان همچنان کشته میشوند اما اخبار آن کمتر رسانهای میشود؛ و البته باید به جمع مورد ستم و استثمار و قتلعام قرار گرفتن لاتینتباران و آفریقا تبارانی که به خاطر غارت و چپاول کشورشان توسط امپریالیسم آمریکا در فرایند جهانیشدن(گلوبلاسیون سرمایه یا نئولیبرالیسم) و با امید برای یک زندگی بهتر به آمریکا آمدهاند را نیز اضافه کرد!
در سطح جهانی ستم بر زن که از در یک فرایند رشد تاریخی از زمان تقسیم جامعهی بشریت به طبقات رقم زده شد، توسط سیستم جهانی سرمایه داری-امپریالیستی تولید و بازتولید شده و "جاودانه" میگردد زیرا مردسالاری و زنستیزی بخش از کنفی است که در این سیستم جهانی تنیده شده است!بهعبارتدیگر ستم بر زنان یک بخش اساسی از این سیستم سرمایه داری-امپریالیسم است (و همه سیستمهایی که به استثمارگران و استثمارشوندگان تقسیم میشوند) و در عملکرد "عادی" این سیستم اشکال وحشتناکی به خود میگیرد.
ضروری است که برای تأکید بر ستم بر زن به این نقل رفیق باب آواکیان رهبر حزب کمونیست انقلابی آمریکا و همچنین رهبر انقلاب در آمریکا رجوع کرد که گفت:
«به همه این کودکان زیبا که در جهان زن هستند نگاه کنید. و علاوه بر تمام خشمهای دیگری که من به آنها اشاره کردم، مواردی همچون زندگی کودکان در سراسر زاغهها و حلبیآبادهای جهان سوم، علاوه بر همه دهشتهایی که بر آنها تحمیل خواهد شد- زندگی واقعی صدها میلیون نفر در زباله و ضایعات انسانی سرنوشتشان، بله، حتی قبل از به دنیا آمدنشان از پیش رقم خورده است- علاوه بر این مسئله، برای آن دسته از کودکانی که زن به دنیا آمدهاند، وحشت از همهچیزهایی که این موارد بهسادگی به خاطر آنکه زن خواهند بود، در دنیای تحت سلطه مردان و مردسالاری وجود دارد. و این تنها در جهان سوم صادق نیست. در کشورهای "مدرن" مانند ایالاتمتحده آمریکا نیز که آمار بهسختی وضعیت زنان را منتشر میکند: میلیونها نفر از زنان مورد تجاوز جنسی قرار خواهند گرفت. میلیونها نفر دیگر که بهطور روزمره مورد آزارواذیت، فریب، تحقیر قرار میگیرند، و غالباً توسط کسانی که قرار است صمیمیترین دوستدارانشان باشند، موردحمله و تعرض وحشیانه قرار میگیرند. درصورتیکه زنان بخواند حقوق باروریشان از طریق سقطجنین، و یا حتی كنترل زایمانشان را اعمال کنند، بسیاری از زنان مجبور به اظهار شرمندگی میشوند، تحت تعقیب و مورد آزار قرار میگیرند. بسیاری از آنها مجبور به فحشا و پورنوگرافی مستهجن خواهند شد. و تمام آن زنانی که- حتی اگر با چنان سرنوشت خاصی روبرو نشوند، و اگر در این "دنیای نوین" که ظاهراً هیچ مانعی برای زنان وجود ندارد، به برخی از موفقیتها دست یابند، از هر طرف محاصره و احاطه میشوند و هرلحظه مورد توهین قرار میگیرند. و زنان توسط جامعه و فرهنگی در خیابانها، مدارس و محلهای کار، خانه، روزانه و به روشهای بیشماری تخریب میکند.»
سؤالی که در مقابل بشریت در پاسخ به مسئله ستم بر زنان بهطور حاد و تندوتیز در شرایط دهشتناک در جوامع کنونی (و جهان بهعنوان یک بدن -سیستم- شکلگرفته از کشورهای مختلف با تمام اختلاف و تفاوتهایی که ازلحاظ زیربنای اقتصادی و روبنای سیاسی و فرهنگ حاکم مرتبط با آن، باهم دارند؛ و ارتباط که باهم دارند و همچنین تأثیر متقابلی که بر هم برای بازتولید ستم بر زن میگذارند) قرار دارد و پاسخ به آن هنوز مشخص و تعیین نشده این است که: آیا اینیک واکنش و برنامه ارتجاعی را رقم خواهد زد یا به یک برنامه انقلابی رادیکال ختم خواهد شد؟ آیا پاسخ به آن به معنای تقویت زنجیرههای بردگی یا پاره و خرد شدن قطعیترین زنجیر از حلقه آن زنجیرهها و باز شدن و امکان تحقق از بین بردن کامل همه اشکال این بردگی زنان خواهد بود.
میتوان این دو واقعه را باهم مقایسه کرد و نتیجههای تجریدی سطحی، واقعبینانه و احساساتی از آن گرفت و با اتخاذ یک رویکرد علمی علم کمونیسم(ماتریالیسم دیالکتیک پویا و نه ماتریالیسم دیالکتیک خشک مکانیکی و ایدهآلیسم) در سطح ماند، به ریشهها نرفت و علت و معلول و تضاد اساسی را پیدا نکرد و در تحلیل نهایی این نکته را به فراموشی سپرد که:
بشریت تحت حاکمیت سیستم جهانی سرمایه داری-امپریالیستی به رهبری امپریالیسم آمریکا برای غارت منابع طبیعی و ستمگری و مافوق استثمار برای کسب بیشتر سرمایه مالی و سود کلان مجبور است به همین زندگی و کارمزدی در شبکههایی از کارخانههای عرقریزان که بخشی از زنجیره تأمین کالا تحت نظام سرمایهداری جهانی که برایش تعیینشده است تن در دهد! سیستمی ضد بشری جهانی سرمایهداری- امپریالیستی (به رهبری هیئت حاکمه دولت امپریالیسم آمریکا)که زندگی بشریت را یا با اتکا به کودتاهای خونین یا با تجاوز مستقیم با گسیل ارتشش حکومتهای دستنشاندهاش را به روی کار آورده و یا با سازش و تبانی با بنیادگران مرتجع جهادگرای اسلامی آنان را در رأس امور یا در قدرت کشورهای نفتخیز و یا دارای منابع دیگر زیرزمینی(الماس، فلزات کمیاب و مواد زیرزمینی دیگر) همچون ایران و عراق و افغانستان و آفریقا و آمریکای مرکزی و آسیای شرقی قرار داده است و یا باعث پاگیری و رشد گروههای مرتجع بنیادگرایان اسلامی(همچون طالبان کنونی و داعش و بوکه حرام در نیجریه) شده است، رقم میزند.
و با در نظر گرفتن اینکه در دنیای امروز، با توجه به مسئله زن، ما یکبار دیگر رابطه "دو قطب ازنظر تاریخی منسوخ" چیست را میبینیم که بقول رفیق آواکیان:
"آنچه در نزاع بین جهاد اسلامی ازیکطرف و نظام سرمایهداری-امپریالیسم غربی/نهضت مسیحیت فاشیست جهانی از طرف دیگر میبینیم، جدال دو قشر منسوخ و پوسیده تاریخی که (جهادیسم اسلامی)در بین بشریت استعمار شده و تحت ستم در برابر و ضدیت با قشر منسوخ حاکم بر سیستم امپریالیستی هستند. این دو قطب ارتجاعی، حتی درحالیکه با یکدیگر مخالف هستند، یکدیگر را تقویت میکنند. اگر شما جانب هر یک از این "منسوخها" بگیرید، دستآخر هر دو را تقویت میکنید.
بین دو قطب "منسوخ " تاریخی این طبقه حاکم امپریالیستی و بخصوص ایالاتمتحده آمریکا است که تاکنون بیشترین آسیب را به بشریت وارد کردهاند و بزرگترین تهدیدات را دارند. در حقیقت، سلطه امپریالیستیشان در خاورمیانه، اندونزی و جاهای دیگر- به همراه اختلال و جابجایی گسترده که باعث این سلطهگری میشود و فساد، بیعدالتی و سرکوب شرورانه دولتهای محلی که وابسته به امپریالیسم هستند و منافع آنرا تأمین میکنند، سوخت بزرگی به آتش بنیادگرایی اسلامی در پاسخ به همه اینها، گرچه پاسخی ارتجاعی است، ارائه میدهد."
همه اینها بخشی از بافتی است که در سوختوساز و ارکان بنیادین نظام سرمایهداری-امپریالیستی تنیده شده است.
بله اینها حقایق دردناکی هستند که به بشریت تحت ستم و استثمار در جایجای جهان هر ثانیه و دقیقه، هر ساعت و روز و هفتهها و ماهها و سالیان سال از زمان به وجود آمدن جامعه طبقاتی روزگار را با رنج و عذاب غیرضروری توسط نظام جهانی سرمایهداری-امپریالیستی و از طریق حکومتهای دستنشاندهاش در کشورهای جهان سوم ازجمله ایران، ترکیه، هند، عربستان، اندونزی، نیجریه، گواتمالا سومالیا و کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و مرکزی همچون گواتمالا، هندوراس و السالوادور و غیره تحمیلشده و همچنان میشود!
همه اینها بیانگر این واقعیت است که موقعیت و نقش زنان در جامعه به یک نقطه بسیار حاد و متمرکز در ارتباط با کلیت مسئله جهت اساسی جامعه و بشریت تبدیلشده است.
که این ما را به این سؤال اساسی میرساند که در مقابل بشریت برای رهایی از شر شرایط زندگی تحمیل شونده تحت این نظام ضد بشری جهانی سرمایهداری-امپریالیستی و حاکمان دستنشاندهاش خسته شدهاند چه گزینه و آلترناتیوی وجود دارد؟!
سنتز نوین کمونیسم یگانه راه حل ممکن در مقابل بشریت برای رهایی واقعی است
سنتز نوین کمونیسم انقلابی که ما به آن نیاز داریم ...استراتژی انقلابی و هسته مستحکم با انعطافپذیری زیاد (حزب کمونیست انقلابی ایران که موجود نیست و باید در داخل ایران ساخته شود) که به آن نیاز داریم بهطور قدرتمندی و به شکلی کاملاً متمرکز با وضعیت و چالشهایی که ازنظر تاریخی و بینالمللی با آن روبرو هستیم و هزینههای واقعاً تاریخی که درگیر آن هستیم را ارائه میدهد. و امکان و احتمال پیروزی انقلاب کمونیستی را با یک چشمانداز واقعی بر مبنای رویکرد علمی برای رسیدن به فراشکافتها و پیشرفتهای سرنوشتساز وجود دارد. چالش بزرگی که هماکنون کمونیستهای انقلابی بهویژه کمونیستهای انقلابی معتقد به سنتز نوین در ایران در ساختن جنبش برای انقلاب اجتماعی و تودهای (با شرکت میلیونها نفر از ستمکشان و استثمارشوندگان و بهویژه زنان بهعنوان یک نیروی اساسی محرکه آن) بر اساس یک هسته مستحکم و با انعطافپذیری زیاد برای آزادی و رهایی کل بشریت جهان، با آن روبرو هستند، در شرایط و زمانی که یک وضعیت انقلابی در سراسر ایران که ریشهاش از بحران حاکم بر کلیت نظام سرمایه داری-امپریایسیم جهانی شکل میگیرد است. یعنی تحت تأثیر شرایط بحران عمیق حاکم برجهان سرمایهداری زمانی که یک بحران انقلابی ملی ظهور میکند و میلیونها نفر مردم انقلابی در این فرایند تحت رهبری حزب کمونیست انقلابی امکان تصرف قدرت سیاسی و سرنگونی انقلابی حاکمیت جمهوری اسلامی و نظام سرمایهداری تحت حاکمیتش بر اساس یک درک عمیقاً محکم علمی که ماهیت و اهداف آن انقلاب و قدرت انقلابی آن چیست آموزشوپرورش خواهند یافت، و عظیمترین چشمانداز هدف نهایی: رهایی تمام بشریت از هزاران سال زنجیرههای سنتی، و لغو همه روابط استثمار و ظلموستم با زیروروی کردن و از ریشهکندن کامل خاک و چرکی که به چنین روابطی در سراسر جهان پا میدهد، و آغاز دورهای نوین در تاریخ بشریت را رقم خواهد زد.
پیش بهسوی ایجاد هزاران هسته سرخ کمونیستی برای ایجاد حزب کمونیست انقلابی در ایران!
پیش بهسوی سرنگونی انقلابی نظام سرمایهداری تحت حاکمیت جمهوری اسلامی!
پیش بهسوی ایجاد جامعه سوسیالیستی نوین!
از طریق یک انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر از آن!
گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
۱۰ خرداد ۱۳۹۹