سندیکای واحد تدارکاتچیان را به رسمیت نخواهد شناخت
دیکریشن
June 17, 2020سندیکای واحد تدارکاتچیان را به رسمیت نخواهد شناخت
تئوریسین سرقت تشکل در لباس پرسشگر
اخیرا در سایت «تدارک» نوشتهای بینام تحت عنوان «مرد سوم: سندیکای واحد باید موضع بگیرد! » منتشر شده که خواندن آن بیانگر نکاتی مهم از صف بندیهای درون طبقه کارگر و تحرکات اخیر برای سرقت نام دو سندیکای هفت تپه و واحد است. «تدارک» نام سایتی است که هدف خود را تدارک «تدارک حزب کمونیستی پرولتاریای معاصر» مینامد. در متن مورد بحث که به بهانه مواضع دست راستی اصانلو نوشته شده پس از چند پاراگراف، ناگهان با لحنی طلبکارانه از سندیکای واحد میخواهد تا در مقابل اصانلو موضع بگیرد و البته سیستم حاکم بر امریکا را محکوم کند. در انتهای مطلب نیز اتهاماتی کثیف را به رضا شهابی نسبت میدهد و از او با عنوان «همکار سابق» نام میبرد. این در حالی است که در بخش کامنتهای این مطلب هم شفیق (مطرحترین چهره این سایت) و نوید پایور در مقابل اعتراض یکی از مخاطبانش بر این اتهام پافشاری میکنند. این در حالی است که تنها چند روز از شلاق خوردن سید رسول طالب مقدم از کارگران عضو این سندیکا میگذرد ولی تدارک تمایلی برای واکنش به این مساله نداشت و در مقابل با سوالاتی جهتدار، طلبکاری پیشه کرد..
علاوه بر این، از مدتی پیش اشخاصی نزدیک به این محفل، که درگذشته خود از«ارادتمندان» و پاچه خواران رضا شهابی بودند، دست به تحرکاتی علیه او و سندیکا زدند. روش آنها اینگونه است که ابتدا به سوژه خود تهمت میزنند و این تهمت پراکنی را ادامه میدهند و پس از مدتی ناگهان تدارکاتچیان خود را به میدان میکشند تا یک وابستگی به غرب را از جایی پیدا کنند و به طرف مقابل نسبت دهند. این زمزمهها را ما مدتی است از محافل آنها میشنویم اما تصور نمیکردیم شفیق بعد از گذشت این همه سال چنین بی موقع وارد عمل شود؛ اما این بار هم عجله کردند
وقتی تدارک«چراغ خاموش» حامی رخشان و ترابیان میشود
به هر حال از واژه «همکار سابق» آغاز کنیم؛ به کار بردن این واژه یک اشتباه سهوی نیست بلکه یک موضعگیری سیاسی و ضد کارگری است. واژه همکار سابق را مدتی است سارقان سندیکاهای مستقل به کار میبرند. از جمله اینکه سعید ترابیان هنگامی که قصد داشت با همکاری شورای اسلامی و با سرقت نام سندیکای واحد یک مجمع عمومی قلابی برگزار کند با رجوع به احکام اخراج تعدادی از اعضای شرکت واحد که زیر فشار وزارت اطلاعات صادر شده بود بر این موضوع اصرار داشت. اخیرا هم نیکوفرد و رضا رخشان مدعی شدند تنها اعضای واقعی سندیکای هفت تپه این دو هستند چرا که مابقی اعضای هیات مدیره هفت تپه یا اخراج شدهاند و یا بازنشسته. این مساله همسویی این محفل را با سارقان دو سندیکای مستقل در کشور نشان میدهد اما نه به شکلی صریح. درواقع حرف آخر این مطلب در انتهای آن زده میشود و آن هم در لفافه و از موضعی بالا.
سایت تدارک با استفاده از این کُد هم بر اخراج کارگران توسط کارفرمایان و وزارت اطلاعات صحه گذاشت و همچنین نشان داد که نه تنها به دنبال «تدارک حزب کمونیستی برای پرولتاریای معاصر» نیست، بلکه چشم دیدن تشکلهای مستقل کارگری هم ندارد و برای این جهتگیری خود دست به یک صحنهسازی مذبوحانه زده است.
اکنون میتوان بهتر فهمید چرا بعد از سرکوب هفت تپه و بازداشت اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و نویسندگان نشریه گام، به شکل غیر مستقیم از این امر شاد بود و پایان کار چپ رادیکال را اعلام میکرد. او مدعی بود مقصر سرکوب هفت تپه سوسیالیستهایی بودند که از شعار اداره شورایی ابراز خوشحالی کردند در حالی که باید به سندیکا اکتفا میکردند. از سوی دیگر هم چپ رادیکال به کارگران یاد داده تا این شعار را بدهند. البته برای جمعی که با سرکوب و مایوس شدن دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب رشد کرد بیش از این هم انتظاری نمیرفت.
دُم محور مقاومتی شفیق و یارانش
گذشت زمان نشان داد منظور شفیق از سندیکا چیست، سندیکایی بدون «همکاران سابق» خواستهای مشابه کوهستانی و ثقفی و دستگاههای امنیتی و شورای اسلامی و کارفرما. از سوی دیگر در مورد متهم کردن کمونیستها به حضور در هفت تپه هم ادعای مانند «طراحی سوخته»، کیهان و دیگر رسانههای حاکمیتی است که دائما میگویند کارگران حق اعتراض دارند ولی کمونیستها با تحریک آنها مساله را تبدیل به موضع ضدامنیتی میکنند. گرچه وقتی «مستندات» و بازجوییها نتوانست این را به اثبات برساند، مدعیان آن در دستگاههای حاکمیتی را بور و عدهای را توبیخ کرد و حتی بازداشت کرد ولی شفیق و وردستانش ترجیح میدهند خود را به آن را بزنند. به بیان دیگر مقاومت اسیران در کنار حمایت وسیع از آنها در کنار تشدید دعواهای جناحی در حاکمیت عملا تمام این سناریوی سوخته را خاکستر کرد و به هوا برد اما تدارک برایش در همچنان بر یک پاشنه میچرخد.با این حال نکات دیگر نوشته «تدارک» بیانگر فضاسازی است که نهایتا یک پای آن در تهران و پای دیگرش در هفت تپه مشغول توطئه هستند.
لازم به ذکر است از دیماه ۹۶ تحرکات وسیعی در ایران آغاز شده اما تنها حرکتی که از سوی شفیق و یارانش مورد حمایت قرار گرفته تجمع ۱۹ آذر سال گذشته بود که توسط ۲۰، ۳۰ دانشجو در حیاط دانشگاه تهران برگزار شد. در این تجمع افراد صورت خود را بسته و پرچم آمریکا را آتش زدند و دلیل دفاع «شفیقیها» از این تحرک همین است. به این ترتیب باز هم مشخص شد فرق تدارک با محور مقاومت(۱) در انتخاب واژگان است و نه استراتژی..
تدارکاتچیان در حالی در بخش اصلی این به اصطلاح نوشته خود از سندیکای واحد میخواهند در مقابل نظام حاکم بر آمریکا موضع بگیرند که بررسی مطالب منتشر شده در کانال تلگرامی سندیکای واحد و نظرات اعضای آن به خوبی موضع آنها را نسبت به امریکا و دیگر کشورها نشان میدهد. از جمله اینکه در سفرهای دو سال گذشته رضا شهابی به اروپا او نه تنها اعمال تحریم و خطر حمله نظامی به ایران را محکوم کرد بلکه در بخشی دیگر از صحبتهایش به دفاعی جانانه از حق مردم فلسطین هم دست زد. با این همه تدارک همچنان خود را به تجاهل میزند. تجاهلی عمدی که بنا دارد همسویی «غیرعلنی» آنها را با برخی افراد معلومالحال فعلا پنهان نگه دارد.!!
نابینایی عمدی و تهمتهای رنگین
زمانی مسجل میشود این «ندیدن و نشنیدن» سایت تدارک کاملا آگاهانه است که پیشنهاد دیگر آنها یعنی اعلام برائت شرکت واحد از اصانلو را هم در نظر بگیریم. زمانی که اصانلو ازکشور خارج شود و قصد داشت تحت نام چهره سندیکا برای خود هویتتراشی کند سندیکای واحد پیش از هر اقدامی اعلام کرد عضوی در خارج از کشور ندارد و اصانلو هم به دلیل خروج از کشور دیگر سمتی در این تشکل ندارد. این ندیدنها قطعا ناشی از ضعف بینایی نیست!!
در در کنار این تلاشهای مذبوحانه، رضا شهابی را همکار هرانا و احمد باطبی معرفی میکنند تا به این شکل کینه عمیق خود را به او نشان دهند. درواقع تدارکاتچیان به مغز خود آنقدر فشار آوردند تا نهایتا به یادآورند که یکی از اتهامات شهابی در سال ۸۹ این بود و چون بازپرس حکومتی آن را روی میز میگذارند. شعبده بازی آنها در نهایت بیمزهتر و لوستر از درآوردن خرگوش از کلاه بود.حقارت آنها در این است که جرات ندارند موضع خود را صریحا روشن کنند پس با شیوهای مشابه با کیهان و رسانههای امنیتی بهانهجویی در پیش میگیرند تا احتمالا بعدا حمایت خود را از سارقان سندیکاها تحت عنوان «مبارزه ضد امپریالیستی» فرموله کنند. ابلهانه اینکه تصور میکنند خود باهوش و بقیه ابله هستند در حالیکه این «خر مرد رند بازی» سطحیتر از آن است که کسی را فریب دهد به ویژه آنکه دست این سایت و جناحهایش برای همه رو شده است. بگذریم از اینکه دوستان آنها هم در جریان جنبش سبز در سال ۸۸ زندانی شدند اما هیچکس به اندازه این محفل آنقدر وقیح نیست که اتهامات دادگاه جمهوری اسلامی را به این فرد یا همپالگیهایش نسبت دهد!!..
پریشانی محفلی که در سه سال گذشته جدی گرفته نشد
همزمانی این نوشته با تلاش مذبوحانه نیکو فرد و رخشان در کنار همزبانی «تدارک» و «محور مقاومت» و البته نهادهای امنیتی مبنی بر وابستگی همه معترضان به غرب و همکار سابق نامیدن رضا شهابی با استناد به حکم اخراج او و خود را به ندیدن زدنهای سایت تدارک نشان میدهد نه تنها این نوشته آغازی است بر حمله به سندیکای شرکت واحد بلکه همسویی دست اندرکاران این سایت با حاکمیت ایران را عیانتر میکند.
با عطف به این مساله تدارکاتچیان در ماجرای سندیکای واحد و هفت تپه هم جبهه با مهدی کوهستانی نژاد و بریدهای چون سعید ترابیان شدند. البته که تیتر مطالب آنها علیه کوهستانی نژاد و سولیداریتی سنتر را دیدیم ولی این مقاله چون قسم حضرت عباس و این هم جبهه شدن چون دم خروس از آب درآمد و به قول لنین معیار عمل افراد و گروههاست. البته وقتی جمهوری اسلامی و امریکا میتوانند به برجام برسند، این دو هم میتوانند هم جبهه شوند!! به قول معروف شاه ببخشد شاه قلی نبخشد؟
در تمام سالهای گذشته علیرغم اینکه مواضع این سایت به شدت ضد کارگری بود از نقد آنها خودداری میکردیم چرا که اثرگذاری این سایت به چند محفل هپروتی و «مدافع کتابخوانی» خلاصه میشد که از اساس مساله ما نبوده و نیستند. پس از اعتراضات هفت تپه هم رفقای ما اسیر دست حاکمیت بودند و به همین اعتبار فرصت پاسخ به آنها را نداشتیم. پیشتر هم گفتیم تشکلهای مستقل کارگری تحت هر عنوانی چه سندیکا و چه شورا خط قرمز همه سوسیالیستها و از جمله ماست. به این اعتبار اگر تدارک قصد دارد همچنان هم سفره با وابستگان کارفرما و نهادهای امنیتی یا سولیداریتی سنتر باشند، به خودش مربوط است اما اگر چنین وقیحانه به تشکلها و رهبران کارگری حمله کند، سکوت کردن برای مارکسیستها جایز نخواهد بود.!!
آمدهاند تا میان کارگر و سوسیالیست اعتمادی باقی نماند
تدارکاتچیان نمیخواهند باور کنند دوره عوض شده و دیگر چون اواخر دهه ۸۰ نمیتوانند با چنین مانورهای کودکانهای کسی را مرعوب کنند یا توجهی جلب کنند. در شرایطی که مبارزه طبقاتی در ایران شرایطی متفاوت از چهار دهه اخیر را تجربه میکند و کارگران در صفوف وسیع مطالبات خود را به میدان آوردهاند، «تدارک» نیز چون دستگاههای حاکمیتی سردرگم شده است. اگر سردرگمی حاکمیت به دادن گافی به بزرگی ماجرای هفت تپه انجامید، دار و دسته تدارک هم از عصبانیت کف به دهان آوردهاند و به پرت و پلاگویی افتادهاند و دستبرد زدن را مجاز میشمارند. این میان آنها تصورات پوچی دارند که این بار برایشان گران تمام میشود. تز این جماعت تئوری دوران شکست و انفعال است و اکنون کمتر کسی وقعی به این حرفها میگذارد. با این حال آنها همچنان تلاش میکنند تا برای فعالان زیرپا بکشند. این تحرکات در نهایت رسوایی بدتر از حزب توده و اکثریت را برای تدارکاتچیان به همراه خواهد آورد..
توصیه میکنیم تدارک به همان تحلیلهای دراز و کم مایه خود از اوضاع دنیا و دفاع تمام عیار از کشورهای «مقاومت» ادامه دهد و دست از سر کارگران برداند که در غیر این صورت عواقب آن با خودشان است. تا همینجای کار طرد و افشای این دار و دسته ضروریترین اقدامی است که در مقابل هر نیروی سوسیالیستی قرار دارد. نباید اجازه داد از آب گلآلود ماهی بگیرند. اینها با واژگانی مارکسیستی به اقداماتی کثیف علیه طبقه کارگر دست زدهاند و باید پیش از آنکه میان کارگران و مارکسیستها بی اعتمادی به وجود آورند آنها را رسوا کرد. برای نهادهای امنیتی هیچچیز امیدوارکنندهتر از شکاف میان سوسیالیستها و کارگران نیست و تدارک و محور مقاومت و ثقفی و کوهستانی و رخشان و ترابیان و نیکوفرد برای تحقق این امر به میدان آمدهاند. این میدان را برای آنها باید به جهنمی سوزان تبدیل کرد.
۱. محور مقاومت نام جمعی است که چند سال پیش از این جمع جدا شد. محور مقاومتیها میگویند در جهان امروز سوسیالیسم عملی نخواهد بود و باید از حزب الله لبنان و دولتهای ایران، روسیه، سوریه، چین و کره شمالی که در خط مقاومت علیه آمریکا هستند حمایت شود و تنها عمل انقلابی امروز این است و بس