|
||
آیا جنبش برنی سندرز در امریکا مثل جرمی کوربین است؟ نگاهی به دینامیزم عروج جنبش چپ در امریکاسعيد صالحى نياFebruary 15, 2020 مقدمه:
با تشدید رقابتهای کاندیداتوری حزب دموکرات امریکا و هراس راست این حزب از رشد جنبش برنی سندرز ، برخی مثل بیل ماهر که در سال 2016 از کلینتون حمایت می کرد ، اعلام کردند که "برنی سندرز همان جرمی کوربین است و مثل جرمی کوربین در انتخابات شکست خواهد خورد"
طبیعتا این ادعا در کانتکس زدن برنی سندرز که اولین فرد سیاسی در امریکاست که با اعلام سوسیال دموکرات بودن و اخیرا و بطور رسمی با جمایت از طبقه کارگر وارد انتخابات ریاست جمهوری شده، یک تلاش حساب شده و ترفند تبلیغاتی است در کنار چرخاندن برچسب سوسیالیست تا مگر با فریب مردم بتوانند دوباره حاکمیت راست نئوکان را در حزب دموکرات تثبیت کنند.
از دید من جناح راست در حزب دموکرات امریکا بدجوری در ارائه نامزد دچار بحرانست و بیشتر از انکه نگران ترامپ باشد ، نگران سرنگونیش از حزب دموکرات است.
من در مقالات متعدد و مصاحبه های متعددی طی چند سال گذشته نقدهایم را به برنی سندرز و سیاستهای رفرمیستی او انتشار داده ام (1و3و4) همینطور در مقاله ای به نقد جرمی کوربین نماینده ورشکسته حزب کارگر پرداخته ام. اما اینبار هدفم اینست که نشان دهم این همسانی بین جرمی کوربین و جنبش برنی سندرز ادعائی نادرست است و ندیدن واقعیت بسیار مهمی که در امریکا در حال جریانست و بی تردید و نه لزوما با پایان مضحکه انتخاباتی امریکا قابل فرونشاندن نیست و به رغم اینکه شخص برنی سندرز در کجای این واقعیت بایستد ، افق پیش روی جامعه امریکا را گردش بنیادی به چپ می بینم.
(1)جرمی کربین و ورشکستگی حزب کارگر انگلیس:
به رغم اینکه می شود جرمی کوربین را بعنوان یک فرد بررسی کرد ، او را نماینده دوران معینی و مرحله معینی از سقوط رفرمیزم انگلیسی باید شمرد که در برابر راست "نو" یعنی بوریس جانسون که نماینده گرایش راست و ناسیونالیستی است به شدت کم اورد و عامل عقب نشینی حداقل دوره ای طبقه کارگر انگلیس در مقابل بورژوازی شد. جرمی کوربین از این زوایه انتهای یک راه بود که نتوانست جامعه را در مقابل راست عقب مانده ناسیونالیست حفظ کند .بحران سرمایه داری در انگلیس جامعه درمانده را زیر فشار قرار داد و در دوران این اضطراب اجتماعی و ترس از اینده لوریس جانسون با فریبکاری سیاست "برگزیتش" را جامعه انگلیس حقنه کرد. زمان لازمست که جامعه انگلیس تاوان این انتخابش را در عمل بپردازد اما تا همینجا بوریس جانسون و باندش بر بستر ناتوانی حزب کارگر و شخص جرمی کوربین پرچم پیروی را تکان می دهند.(2)
(2)برنی سندرز بعنوان یک فرد و سناتوری پیر شده در حکومت امریکا که معتقد به رفرم در نظام امریکاست
از سال 2016 معلوم بود که خط سیاسی برنی سندرز خطی رفرمیستی است و توهمی را که او پراکند عامل مهم شکست جامعه در مقابل شارلاتانیزم ترامپی بود.خصوصا که او در عین حال که کلینتون را خود فروخته به انحصارات سرمایه اعلام می کرد ، به مردم توصیه کرد که به او رای بدهند.او بعنوان یک معتقد به نظام که فکر می کند که باید در حزب دموکرات رفرم شود ، افقی بیش از بهبود وضعیت از طریق برگشت به سنتهای حمایتی دولتی در امریکا نمی شناسد که نامش را سوسیال دموکراسی گذاشته.
در عین حال تحولات چند سال گذشته، بعد از روی کار امدن ترامپ روی سیاستهای برنی سندرز هم اثرات مشخصی ایجاد کرده و برنی سندرز امروز دیگر بطور رسمی از طیقه کارگر صحبت می کند و رسما با پرچم سوسیال دموکراسی ، یک قدم علنی تر وارد صحنه شده است. از این زاویه من فکر می کنم جنبش اعتراضی در امریکا به برنی سندرز این امکان را داده که رادیکالتر از سال 2016 وارد صحنه انتخاباتی شود.
او بهتر از سال 2016 متوجه شده که تنها راه پیروزی او در این انتخابات دور شدن از توهم حاکم بر سیاست امریکاست و خود را نماینده "انقلاب" اعلام کردن.لذا در این سطح باید اذعان کرد که برنی سندرز امروز یک قدم بزرگ رادیکالتر از سال 2016 برداشته اما همچنان رفرمیزم او شاخص است و او را در چرخه نظام موجود نگه خواهد داشت.
برنی سندرز نیاز مردم امریکا به سازماندهی حزب الترناتیو را بی پاسخ گذاشته و به رغم ادعای انقلابی بودن قانون اساسی امریکا را مقدس می شمارد.لذا در بسیاری موارد به جهت فردی او به همان نسل جرمی کوربین متعلق است و اگر کانتکس تاریخی و شرایط اجتماعی را از او بگیریم می شود او را یک جرمی کوربین امریکائی نامید. (3)کانتکستهای تاریخی متضاد در متفاوت کردن ماهوی جرمی کوربین و برنی سندرز
از دید من جرمی کوربین و برنی سندرز در دو سر تاریخی متضاد در سیاست وارد شده اند و اهمیت درک کانتکس تاریخی و فضای که این دو را از هم جدا می کند را باید یاد اور شد.
جرمی کوربین در پایان دوره ای طولانی شاید نزدیک به یک قرن دعوای خانگی حزب کارگر و گرایش سوسیال دموکرات انگلیسی که بارها فرصت حکومت کردن داشته و همواره قدرت را به حریف راست تر خود دست بدست داده قرار دارد.گرایشی که نسلها بنام طبقه کارگر فرصت سوزی کرده و ثابت کرده که در حمایت از طبقه کارگر نه تنها ناتوانست بلکه همدست حاکمیت بورژوازی است و کارش رفع بخرانهای دوره ای سرمایه داریست. لذا "جنبش جرمی کوربین" یک جنبش ورشکسته تاریخ گذشته و به جامعه امتحان داده است.
از سوی دیگر ، "جنبش برنی سندرز" مجل تلاقی چندین جنبش وسیع مطالباتی و اعتراضی است منجمله جنبش اشغال و جنبشهای سابقه دار جامی صلح و جنبشهای مدنی امریکا که تازه دارند بسوی قدرت دورخیز می کنند. جنبش برنی سندرز را من بسیار وسیعتر و رادیکالتر از خود برنی سندرز می بینم و به خلاف "جنبش جرمی کوربین" این جنبش را در حال عروج. پتانسیل این جنبش برای عبور از برنی سندرز و افق رفرمیستی محدودش بسیار است و خصوصا نسل جوان از دید من پشت او نخواهد ماند.
(4)آینده جنبش برنی سندرز:
تردیدی نمی بینم که نظام حاکم امریکا و هر دو جناحش تمام توانشان را بکار خواهند بست که جنبش برنی سندرز را منجمله با استفاده از ضعفهای شخصی او به زمین بزنند و مردم را از کنار او دور کنند. برای حکومت امریکا اعلام برنامه سوسیال دموکراسی یک اعلام جنگ واقعی به نظام است و لذا تمامی جناح های حاکمیت را متحد خواهد کرد بر ضد سندرز.
اینکه جنبش برنی سندرز با محدودیتهای برنی سندرز چه کند و تا چه اندازه از فضای موجود برای سازماندهی خود و رادیکالیزه کردن سیاسی امریکا استفاده کند از دید من مهمترین عامل تعیین کننده در اینده چپ در امریکاست.
انچه مسلم است جنبش چپ در امریکا در حال عروج است .هنوز پخته نیست و هنوز شعارهایش در سطح خواستهای کلاسیک سوسیال دموکراسی انهم با احتیاط ارائه می شود. اکثریت مطلق جامعه امریکا یعنی طبقه کارگر نیاز به سازمان مستقل سیاسی خود دارد.جنبش اتحادیه ای در امریکا با ضربات حکومتی طی چندین نسل متلاشی شده و اتحادیه های زرد تجربه تلخی از خود بجای گذاشته اند.چیزی نزدیک به 6 در صد از طبقه کارگر امریکا در اتحادیه های موجود عضو است که به نهادهای عموما بی خاصیت تنزل یافته اند که در کانتکس مبارزات اجتماعی جامعه هنوز نقش چندانی ندارند.
دستگاه سیاسی و تبلیغاتی طبقه حاکمه از سوی دیگر شب و روز تلاش دارد که جنبش برنی سندرز گسترش و تعمیق نیابد.این کابوس طبقه حاکمه امریکاست و این پدیده نوظهور را در شرایطی به مقابله می گیرد که بحران همه جانبه حکومتی و قطب بندی ثروتمند و فقیر بطور بی سابقه است.
تا همینجا جنبش برنی سندرز تحول بی سابقه ای در فضای سیاسی امریکا ایجاد کرده و بی تردید بعد عبور از خود برنی سندرز تازه نبرد اساسی تری را رهبری خواهد کرد. در این کانتکس کمونیزم و چپ رادیکال نه تنها باید این تحولات را خوب درک کند بلکه با تلاش برای رادیکالیزه کردن جنبش برنی سندرز و شکستن توهمات و محدودیتهای برنی سندرز حامیان جوان او را به افق بعدی رهبری کند.
تاریخ چپی تازه نفس در امریکا اغاز شده و رویدادهای شگفت اوری در پیش روست!
منابع بیشتر:
(1)شکست حزب دموکرات در استیضاح و برکناری ترامپ وبحران دموکراسی امریکائی http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=77856 امکان (2)جرمی کوربین، سوسیال دموکراسی انگلیسی و افطار گیتش! http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=74023
(3)مناظره سیاسی شماره 198 : نفدهائی به دموکراسی امریکائی و 3 گفتمان مطرح در رقابتهای انتخاباتی امریکا
مصاحبه با سعید صالحی نیا با مدیریت سیمین مجد تهیه از سامان دری
کلیپ فشرده 198برای ایران
(4)مناظره سیاسی ۱۹۷ استیضاح ترامپ و تشدید رقابت برنی سندرز با جناح بایدن سر کاندیداتوری حزب دموکرات مصاحبه با سعید صالحی نیا با مدیریت سیمین مجد تهیه از سامان دری
کلیپ فشرده 197برای ایران
|
||
مطالب مرتبط |
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |