دستکاری دیوارنگاریهای قاسم سلیمانی و پاسخ ۶ سفسطه

کمیته عمل سازماندۀ کارگری‎
February 08, 2020

دستکاری دیوارنگاریهای قاسم سلیمانی و پاسخ ۶ سفسطه


می‌گویند دروغ بزرگ را هر قدر بیشتر تکرار کنی، باورپذیرتر می‌شود. در هفته‌های گذشته هرجا اسمی از «قاسم سلیمانی» بود، ردپای سفسطه‌های دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای اسطوره‌سازی از او هم در میان بود؛ خواه از زبان هوادارانش، خواه از زبان اکانت‌های فیک ارتش سایبری، خواه از بلندگوی مجریان بی‌بی‌سی و خواه از زبان برخی نمایندگان سنای آمریکا!

دستکاریهای اخیر کارزار «خیابان: تریبون زندانی سیاسی» بر دیوارنگاری‌های تبلیغاتی سلیمانی نیز واکنش ارتش سایبری را برانگیخت که همگی سفسطه‌های واحدی را با بیان‌های متنوع تکرار می‎کردند.

قاسم سلیمانی (1).jpg

قاسم سلیمانی (2).jpg

قاسم سلیمانی (3).jpg

قاسم سلیمانی (5).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (1).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (2).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (3).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (4).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (7).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (8).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (7).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (5).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (10).jpg

شعارنویسی قاسم سلیمانی (9).jpg

پاسخ به ۶ سفسطۀ تکراری آن‌ها دربارۀ قاسم سلیمانی در پی می‌آید:

«قاسم سلیمانی که کاری به سرکوب داخلی نداشت»!

جمهوری اسلامی حتی در حوزۀ سرکوب هم تقسیم کار کرده: با یک دست، هرگونه جنبش و تحرک داخلی را می‌کوبد و با دست دیگر خارج را. کارکرد این دو دست اما یکی است: بقا و گسترش یک سلول سرطانی واحد به نام «جمهوری اسلامی ایران». لااقل خودِ سلیمانی این را بدون هرگونه اما و اگر گفته بود که «اصل، ولی فقیه است» و «اینجا جاییست که اگر به خطر بیفتد» خون هم خواهند ریخت که ریخته‌اند. انگار نه انگار همین سلیمانی بود که در جریان اعتراضات ۷۸ نامه‌ای به دولت وقت داده بود که اگر عرضۀ جمع کردن معترضان از خیابان‌ها را ندارد، بگوید تا خودش وارد صحنه شود که شد. و انگار هم او نبود که به محض ورود به خاک بغداد در فردای اعتراضات مردمی عراق، با کنایه از سرکوب خونین خیزش ۹۶  گفته بود «در ایران می‌دانیم با معترضان چطور رفتار کنیم»!

«سلیمانی، قهرمان ملی مبارزه با داعش»!

این همه مانور بر «داعش»، از آن روست که این واقعیت ساده فراموش شود که اولاً در زمان حضور سلیمانی در سوریۀ سال ۲۰۱۱، اساساً چیزی به نام داعش حتی وجود خارجی هم نداشت! و ثانیاً نقش اسد و همدستی ج.ا در پاگیری داعش از یاد برود!

سرکوب خونین بشار اسد بدون کمک ج.ا ممکن نبود: از ابزار و ادوات ضدشورش تا تکنولوژی شنود مکالمات و ردیابی اینترنتی، از تکنیک‌های جنگ روانی تا کنترل اعتراضات خیابانی که جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات ۸۸ تمرین کرده بود.

قریب به ده سال طول کشید تا این به‌اصطلاح «صندوق اسرار» را خودِ رژیم باز کند؛ تا وزیر دفاع سوریه اقرار کند که تابستان ۸۹ و زمانی که هنوز اثری از جنگ داخلی نبود، سلیمانی برای طراحی عملیات سرکوب معترضان شهر حُمص به کمک اسد شتافته بود و سپس خبرگزاری فارس هم معترف شود که پلیس ایران در درهم‌کوبیدن اعتراضات سوریه با نیروهای اسد همدست بوده است.

روایت رسمی آن‌ها نمی‌گوید که نطفه‌های داعش اتفاقاً در داخل زندان‌های اسد و به خاطر حجم سنگین سال‌ها سرکوب و شکنجه بسته شد و این واقعیت تاریخی را کتمان می‌کند که این خودِ اسد بود که سلفی‌ها را از همان بدو اعتراضات به جان معترضان انداخت.

به همین سیاق حضور سلیمانی در عراق هم اهدافی فراتر از جنگ با داعش داشت: تقویت شبه‌نظامیان شیعه، دامن زدن به جنگ‌های فرقه‌ای مذهبی در عراق و فرسایشی کردن کشمکش‌ها به هدف سهم‌بری و نفوذ منطقه‌ای. اهدافی که برای رسیدن به آن‌ها، ابایی نداشت که حتی با القاعده همکاری کند! همکاری‌ای که سه سال پیش طارق هاشمی (معاون رئیس‌جمهور سابق عراق) از گفتگوهای مستقیمش با شخص سلیمانی افشا کرده است.

نهایتاً خلافت داعش پایان یافت، اما دخالت‌های نظامی جمهوری اسلامی در آن سوی مرزها نه! اینبار بهانۀ آخرین دور حضور سلیمانی در عراق دیگر برای حفظ ظاهر هم نمی‌توانست «داعش» باشد، بلکه با هدف آشکار سرکوب معترضان عراقی بود.

همۀ این‌ها نشان می‌دهد که سیاست خارجی این رژیم، چطور تداوم و بسط سیاست داخلی‌اش بوده‌است و یک هیولای سرکوبگر داخلی که با تانک و دوشکا به سراغ معترضانش می‌رود، هرگز نمی‌تواند نقشی جز هیولا در خارج مرزهایش داشته‌باشد.

«باید جنگ را به عراق و سوریه می‌کشاندیم، وگرنه توی خاک خودمان با دشمن روبرو می‌شدیم»!

در این استدلال کثیف‌ترین و وقیح‌ترین شکل ملی‌گرایی را می‌بینیم که به زبان ساده این می‌شود: خون کودک سوری را می‌ریزیم تا کودک ایرانی در «جزیرۀ ثبات» باشد! دست آخر اما جمهوری اسلامی در خاک خودش هم با دشمن روبرو شد: منتها نه داعش، که معترضان آبان ۹۸.

جالبست حکومت امریکا هم که ید طولایی در ویرانی خاورمیانه دارد، عیناً همین استدلال را برای توجیه لشکرکشی‌هایش در منطقه می‌کند. دو سوی این دخالت‌ها، با هر درجه از اختلاف، اما منطق واحدی دارند: دامن زدن به جنگ‌های فرقه‌ای، توسعه‌طلبی و گسترش قلمرو و حوزۀ نفوذ با دخالت‌های نظامی-سیاسی. و همۀ این جاه‌طلبی‌ها به بهای آوارگی و ریختن خون میلیون‌ها نفر دنبال می‌شود.

«داعش سراغتان نیامده که قدر سلیمانی را بدانید»!

رژیمی که زنان را سنگسار می‌کند، به کارگران حکم شلاق می‌دهد، ظرف ۲ هفته ۱۵۰۰ نفر را به ضرب مستقیم گلوله در خیابان می‌کشد، کارشناس قرآنی‌اش از تلویزیون فرمان قطع دست و پای مخالفان را صادر می‌کند؛ رژیمی که گورهای دسته‌جمعی خاوران و کهریزک و اعدام و کشتار سراسر کارنامه‌اش است، خود پدر داعش است.

اگر بحث مبارزه با داعش باشد، الگوی ما اتکا به قدرت خودمان است؛ همانطور که روزگاری در کوبانی از زن و مرد و پیر و جوان مسلح شدند و زمانیکه هنوز حتی پای امریکا هم به «حمایت»شان باز نشده بود، تک و تنها چنان ضرباتی به داعش زدند که به لحاظ اصول نظامی غیرممکن‌ها را ممکن کرد. امروز هم برای مقابله با داعش شیعۀ حاکم، نمی‌توان چشم امید به هیچ نیرویی دوخت، اِلا قدرت خودمان.

«حضور مردم نشان داد که سلیمانی قهرمان ملی است»!

صحنه‌آرایی مراسم سلیمانی آنقدر تکراری و سابقه‌دار است که فقط می‌تواند برای خود حاکمیت (و مخاطبان خارجی) مصرف تبلیغاتی داشته باشد. کافیست ج.ا یک روز اجازۀ اعتراض آزادانه بدهد تا به چشم ببیند که چطور چند برابرِ جمعیت مراسم فرمایشی‌اش به خیابان‌ها سرازیر خواهند شد. گذشته از این فریاد شعارهای «سلیمانی قاتله» در چندین و چند استان و آتش زدن و لگدمال کردن پوسترهای او در اعتراضات دی‌ماه 98 به قدر کافی پاسخ به مراسم فرمایشی چند روز قبلش بود. مراسم سلیمانی برای حکومت مسألۀ حیثیتی بود و تمام زورش را برای ایجاد یک تصویر باشکوه به کار گرفت. ادارات و مدارس تعطیل شدند و کارمندان دولتی و دانش‌آموزان را روانه مراسم کردند؛ اتوبوس اتوبوس از شهرها و شهرستان‌های اطراف نیرو اعزام کردند (فقط در مورد کرمان، به گفتۀ فرماندۀ پلیس راه بیش از ۴۱۴ هزار خودرو با پلاک سایر استان‌ها راهی کرمان شدند). علاوه بر این جمعیت را به محیط های محصور و کم‌عرض هدایت کردند تا جمعیت هرچه بیشتر متراکم‌ترجلوه کند (پس از فاجعۀ مفتضحانۀ مرگ ۵۶ نفر در مراسم کرمان، حتی از بلندگوی مجلس خودشان هم اعتراف شد که این فاجعه به خاطر اصرار بر چشمگیر نشان دادن شلوغی جمعیت بوده).

«مخالفان سلیمانی، عوامل آمریکا، سعودی و صهیونیست‌ها هستند»!

این هم از طنز روزگار است که همان نظامی که قدرتگیری‌اش بدون کمک آمریکا ممکن نبود، همان کسانی که در قرارداد «مک‌فارلن» با امریکا و اسرائیل پول سلاح برای سرکوب آمریکای لاتین چاق می‌کردند، همان سپاهیانی که در اشغال نظامی عراق و افغانستان با آمریکا همکاری همه جانبۀ نظامی و اطلاعاتی داشتند و مذاکرات و توافقات محرمانه‌شان از نامه‌نگاریهای خمینی با کندی و کارتر  در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ تا مذاکرات پشت پردۀ همین ایام ظریف جاری است؛ مدام مخالفانش را به «عامل آمریکا و سعودی و اسرائیل» متصف می‌کند. برای ما همانقدر ترامپ روی دیگر سکۀ خامنه‌ای و نتانیاهو است که قاسم سلیمانی روی دیگر ژنرال متیس! مخالفت با یکی، ما را به دام دفاع از دیگری نمی‌اندازد.

کمیته عمل سازمانده کارگری - بهمن ۹۸

منابع:

https://ksazmandeh.com/2020/01/28/سلیمانی-دیوارنویسی/


https://ksazmandeh.com/2020/02/07/گرافیتی-قاسم-سلیمانی-سفسطه


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com