کشته ندادیم که سازش کنیم
فرح نوتاش
January 26, 2020کشته ندادیم که سازش کنیم
اعلامیه شمارۀ 23
جبهۀ مردم برای نجات ایران( خط سوم)
01.2020. 25= 6 بهمن
نفرت مردم از رژیم دروغگو، و وابسته به امپریالیسم، به مرحلۀ انفجاری رسیده است ؛ به بهانۀ مبارزه با آمریکا، شعار سازش با رژیم ملا، "همه با هم علیه آمریکا" چون خنجری بر قلب مردم رنجدیدۀ ایران می نشیند. القای "جریان دو سر دارد"، و سعی در کشاندن مردم به زیر علم ملا، همان "سازشی" است که جوابش چه در عمل با پرهیز از عبور بر روی پرچم آمریکا و چه در کلام با شعار" کشته ندادیم که سازش کنیم " توسط مردم داده شده است. توجه به خواست و نیاز مردم ایران رمز پیروزی است.
امروز به طور روشن سه نیرو در عرصۀ سیاسی ایران حضور دارند. آمریکای جهانخوار و حامیانش، رژیم استعماری ملای خونخوار با حامیانش و مردم ایران. مردم ایران در 42 سال گذشته به پای این انقلاب از نوع مخملی، برنگ سیاه، دار و ندارخود را از دست داده اند. کشته، زندانی، حاشیه نشین و به هزار و یک درد گرفتار شده اند. آزموده را دوباره نخواهند آزمود. شعار" غلط جریان دو سر دارد"، یا راه را برای آمریکا باز می کند و یا به ادامۀ استیلای جهنمی رژیم ملا می انجامد. که هر دو راه به سود امپریالیست هاست. حساب مردمی که سال هاست با پول و ساندیس و سفر مجانی به خیابان ها آورده می شوند، جدا از حساب مبارزان هدفمند است. تکیه بر کمیت قلابی دست پخت ملا ، خاک پاشیدن به چشم مردم ایران است.
جبهۀ مردم برای نجات ایران، خط سوم، "ضد آمریکا-ضد ملا" که همان مردم جان بر لب در صحنۀ ایران است، باید به سرعت خود را متشکل کند. و شخصیت و حضور خود را به جهان معرفی کند. این جبهه سوم، صاحب این آب و خاک و حاکم فردای ایران است. نیروهای وابسته به آمریکا خط اول و وابسته گان و حامیان رژیم ملا خط دوم هستند. آنان را با عنوان خط یکم و خط دوم می توان خواند.
خود فروشی در ادبیات سیاسی، به تحریف واقعیت در ازای دریافت وجه گفته شود. و تروریسم سیاسی به ترور شخصیت فرد یا جمع با تهمت زدن گفته می شود. و جرمی بس بزرگتر از فحشا است. "قتل شخصیت است".
افراد و احزاب مفلس فاقد وجهه که برای القای عقاید خود به ترورسیاسی دیگران می پردازند و بی انتقاد از خود، و بی توجه به ضایعۀ حیثیتی و عاطفی بجای گذارده، به پیش می تازند، نه تنها هرگز به مقصد نمی رسند بلکه تخم نفرت از حزب خود را، به واسطۀ دروغی که گفته اند در عرصۀ سیاسی می کارند، نهایتا مجبور به انحلال می شوند.
برخی معتقدند که، بخشش از بزرگان است! برخی دیگر، تکرار خطا را نتیجۀ بخشش می دانند.
ولی انتقاد از خود، از اصول مارکسیسم است. انتقاد از خود، نشانۀ وقوف بر اشتباه خود بطور صادقانه است. در غیر اینصورت جراحت ایجاد شده،همچون شن ریزه ای در کفش، مانع از چفت شدن حلقه های اتحاد می گردد و فضا
همواره مستعد جدایی باقی می ماند. در واقع انتقاد از خود، بیمۀ اتحاد است.
پرهیز از انتقاد از خود، ریشه در پدر سالاری، واپس گرایی و خود خواهی دارد. و حال آنکه، کسی یا حزبی که خود
را مارکسیست معرفی می کند، اعلان می کند که دیگر از آن خود نیست و عنصر بیدار اجتماع است و فرا گیری و
ارائۀ "رفتار" طبق اصول مارکسیسم وظیفۀ او می گردد. و این چیزی است که جامعه از او انتظار دارد. عرصۀ مبارزاتی مارکسیسم کاروانسرا نیست که هر کسی خواست بیاید و برود . کارت شناسایی هر فرد فرهنگ مارکسیستی اوست. در مارکسیسم دروغ ممنوع است. تهمت زدن تروریسم محسوب می شود و از اهرم های کثیف امپریالیست هاست. تزریق میکروب کشنده و فساد به مغز اجتماع است. توطئه و تحمیق است. و خلاف بیداری است.
فراموشی، بی تفاوتی، چشم بستن بر خطای دیگران بدون انتظار انتقاد از خود، در درون فرد خطا کار، نوعی حس زرنگی ، خود برتری ایجاد می کند. و این خود باوری کاذب، به محق بودن کاذب و جان مایۀ اصلی دیکتاتوری بدل می گردد. جوامع با ضعف شناخت از انتقاد از خود، وجولانگاه و حضور وقاحت ، بستر رشد دیکتاتورها، یکی بعد از دیگری می گرددند. آنان خود بستر سرکوب حقارت بار خود هستند. همین نشانۀ عقب افتادگی ازفرهنک امروزی است. لذا، همراه با شعار مرگ بر دیکتاتور، اصلاح بستر اجتماعی برای جلوگیری ازتولد دیکتاتورهای بعدی بس ضروری است.
شناخت مصیبت حقارت ملی گام اول است. بیداری اجتماعی وسیاسی، زدودن عقدۀ حقارت فردی و اجتماعی و کسب مهارت و توانمندی ها ، کمک بیکدیگر در سطح وسیع اجتماعی در زدودن عقده های حقارت فردی و ملی در تمام سطوح، و مهمتر از همه تمام سطوح آموزشی می تواند در این جهت یاری رسان باشد. شناخت فرهنگ انتقاد از خود، تمرین و اجرای آن، و ارتقاء رفتار خود به سطح والای ویژگی های ذاتی طبقۀ کارگر( به دلیل اعجاز کار، بجای ویژگی های انگلی سرمایه داران و دلال صفتی خورده بورژوازی،) فرهنگ انسان طراز نوین است.
علت اصلی جدایی احزاب و سازمان های ایران، عدم شناخت فرهنگ انتفاد از خود، و بکار نبستن آن بوده وهست. طبیعی است که همه افکار متفاوت دارند و همینطور هم باید باشد. ولی توهین و پرخاشگری، خود مرکزیت و ترور سیاسی دیگران بطور مطلق از صفات خرده بورژوای پر مدعای با عقده های حقارت است. خرده بورژوا، ترجمۀ ناقص پتی بورژوا است. پتی در انگلیسی به معنای حقیر ، تنگ نظر، خسیس، جزیی و خرد و خرده است. که در فارسی خرده بورژا معنا شده است. در انگلیسی بیشتر برای اهانت بکار گرفته می شود. از این رو روشنفکران موظف به شناخت ضعف پایگاه طبقاتی خود و تطبیق رفتار خود با اصول مارکسیسم هستند. و الا خسارات جبران ناپذیری به مبارزات کارگری وارد می کنند. همانطوری که تا کنون وارد کرده اند.
نیاز امروز ما برای رهایی از رژیم ملا، فرا گیری وبکاربستن انتقاد از خود برای اتحادی سازنده است.
حزب توفان در بیانیۀ " در مورد تحولات اخیر در منطقه"، توفان شمارۀ 239 بهمن 1398 متوسل به ترور سیاسی خط سوم شده و به خود فروختگانی که خود را خط سه می نامند حمله ور شده است. شاید بعد از بکار گیری "خط 3 " از سوی جبهۀ مردم برای نجات ایران، بعضی خود فروحتگان نیز چنین کرده باشند؛ ولی حزب توفان در مقابل اعتراض "جبهۀ مردم برای نجات ایران" ( خط سوم) ، که این قلم است و با تکیه به مظلومیت مردم مبارز در صحنۀ ایران می نویسد ، و بطور قطع بری از این گونه اتهامات است ، سکوت کرده است. و فارغ از احساس مسئولیت در رفع ظلم و جراحت حیثیتی، در مقالۀ بعدی خود بعد از رهنمود های مبارزاتی، مردم را برای رهایی از شرایط کنونی به عضویت در حزب توفان فرا خوانده است!! و بی خیال از جرم سنگینی که مرتکب شده عبور کرده است.
زیرا به ارتکاب قتل سیاسی عادت کرده است و تکرارش ایجاد عذاب وجدان برایش نمی کند.
از این رو پاره کردن نقاب این حزب یک وظیفه می گردد. در همین جا، قاطعانه اعلان می شود که حزب توفان- کار، یک حزب تروریست سیاسی است. و نقش تروریستی آن تاریخی است. حزب طوفان آغاز گر نفاق و هوچی گری در عرصۀ چپ ایران بوده است. تاریخچه لطمه زدنش به جنبش کارگری ایران به بیش از 50 سال می رسد. و مسئول تنهایی امروز طبقۀ کارگر ایران در مقابل این همه شدائد است.
حزب توفان تنها حزب حامی مرتجعترین و محافظه کارترین جناح تروریستی یک حکومت مذهبی وابسته به امپر یالیسم در میان چپ ایران است؟! حزبی که بیش از نیم قرن با رفتار غیر مارکسیستی مانع کوچکترین تغییری در وضعیت طبقۀ کارگر ایران شده است. حزبی که قائم به ذات نیست . و بزرگترین مسئله اش در هر شماره تهاجم به حزب تودۀ ایران به عنوان روزیونیست بوده و هست. در جایی که شعار حزب تودۀ ایران بیش از 20 سال است که طرد ولایت فقیه بوده، حزب توفان همواره مدافع خط رهبر دزدان بوده است. اگر شعار جمهوری اسلامی باید به دست ایرانیان سرنگون شود را پای نشریاتش درج می کند ولی به شدت در عمل به آنانکه در این راه مبارزه می کنند حالت تهاجمی و بر چسب آمریکایی بودن را می زند. به بهانۀ مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم، در حمایت از توسعۀ شیعۀ انگلیسی در جهان و خاور میانه است. و کشتار در عراق را به فرمان رهبر دزدان و انتقال فرمان توسط قاسم سلیمانی را به حق می داند چون مبارزه با آمریکا است. و خواب ملت عراق و ایران و خاورمیانه از حوثی های یمن تا حماس فلسطین با افیون شیعۀ انگلیسی به بهانۀ مبارزه با امریکا برایش دردی ایجاد نمی کند است ؟! و سرمایۀ ملی ایران را در حساب بانکی فرزندان ملا در آمریکا نمی خواهد که ببیند!! و از مارکسیسم همانقدر می داند که بر پای اوراقش مارکسیسم لنینیسم بنویسد. در واقع به نوعی با حمایت از شیعه، حامی نظریه کمر بند سبز نظریه پردازان امپریالیست است. از این رو اصرار در بدست گرفتن رهبری جنبش را دارد . تا بعد از سقوط رژیم ملا همان سیاست را دنبال کند. داستان بلند بالای این گونه خدمات ملا پسند و خیر بده به امپریالیسم از طرف حزب طوفان فراوان است. حزب طوفان یک ماسک مارکسیسم لنینیسم بیش نبوده و نیست.
مارکس: دین افیون توده هاست،( دین توده های مردم را خواب می کند وآنان غافل از کلاه هایی که امپریالیسم بر سرشان می گذارد می شوند.) ولی حزب توفان این را هرگز نشنیده و واقعیت ها را نمی بینند و حامی خواب کننده گان توده هاست؟! عده ای هم که مترادف با حزب طوفان حامی اتحاد با رهبر دزدان هستند، ما را از جنگ اتمی می ترسانند. غافل از این که، اثرات تخریبی رژیم ملا هرگز کمتر از بمب اتم نیست.
اگرکوچکترین میزان صداقت در موجودیت حزب طوفان باشد با انتقاد از خود به ترور سیاسی اخیر و تمام فحایعی که در عرصۀ سیاسی ایران از بدو تأسیس اش تا به امروز در عرصۀ سیاسی ایران بوجود آورده به اصول مارکسیسم لنینیسم باز می گردد و منتظر می ماند که مردم خود درخواست عضویت در حزبش را نمایند. نه با دروغ و تهمت در تضعیف دیگران، خود را سر پا نگه بدارد. شکوفایی مبارزات در جهت منافع طبقۀ کارگر ایران و جهان و دگر گونی، تنها در گرو یک پالایش عظیم تمام احزاب و سازمان ها و باز گشت همه به اصول خالص مارکسیسم لنینیسم و اتحاد بزرگ است. آنگاه بجای دادن آدرس غلط به کارگران" جریان دو سر دارد" ! و یا " همه با هم زیر علم ملای
دروغگو"، و متحد امام زمانی ها شدن، برای مبارزه علیه امپریالیسم ، با شخصیت برازندۀ طبقۀ کارگر ، خود توان مبارزه را خواهند داشت
ترور سیاسی اهرم شناخته شدۀ امپر یالیسم است
جبهۀ جهانی ضد امپریالیست قدرت زنان
womens-power.farah-notash.com
www.farah-notash.com
Women’s Power