دانشجویان، مردم ستمدیده و مبارز ایران با اعتراضات اخیر یاوهگوییهای رژیم را برملا میکنند!
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
January 12, 2020دانشجویان، مردم ستمدیده و مبارز ایران با اعتراضات اخیر یاوهگوییهای رژیم را برملا میکنند!
همانگونه که انتظار میرفت، و درمیانهی بهت و حیرت حاکمان جمهوری اسلامی که تصور میکردند پس از سیرک مسخره مرگ قاسم سلیمانی اندک تغییری در توازنقوا به نفع آنان صورت گرفته است، مردم ایران دوباره به پا خواستهاند تا وظیفه ناتمام سرنگونی این رژیم ددمنش را به سرانجام برسانند.
خبرهای رسیده حاکی ازآن است که دانشجویان در دانشگاههای پلیتکنیک امیرکبیر، دانشگاه همدان و شیراز، کوی دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی و علامه طباطبایی و شهرهای اصفهان، رشت، مشهد وقزوین با شعارهای دادخواهی هزاروپانصد جانباخته تظاهرات اخیر دیماه و بیگناهان به خاک و خون غلتیده سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی به تظاهرات پرداخته واین تظاهرات در تهران به خیابانها هم کشیده شده و هم اکنون در میدان آزادی و دیگر نقاط شهرادامه دارد. جوانان شجاع دانشجو و دیگر اقشارمردم علیرغم حضور سنگین نیروهای نظامی، بویژه سپاه، در شعارهای مطرح شده به شکل مستقیم و روشن لبه حمله خود را متوجه کلیت نظام سرمایهداری ایران و رهبر منفور آن خامنهای جلاد و بازوی سرکوب آن، سپاه، نمودهاند.
تظاهرات خودجوش اخیر به روشنی پرده از سناریوی دروغ و فریب سردمداران رژیم به کناری زد. نمایش مسخرهای که در آن تلاش کردند با تهدید و تطمیع جمعی را برای مراسم عزاداری سردار کودککُش سوریه، قاسم سلیمانی، این عنصر کثیفی که رسما اعلام کرده بود برای حفظ نظام استثمارگر جمهوری اسلامی حتی از به خاک و خون کشیدن یک میلیون نفر از مخالفان ابایی ندارد، به خیابان بکشانند.
هواداران رنگارنگ جمهوری اسلامی، چه در داخل و چه خارج ازایران نیز بر طبلهای تبلیغاتی کوبیدند که «مرگ سردار محبوب قاسم سلیمانی و حضور میلیونی مردم در مراسم به خاک سپاری وی باری دیگر ثابت کرد که مردم در مبارزه علیه امپریالیسم در کنار حکومت ایستادهاند». اما این ادعای باطل حکومتیان وخائنین کاسهلیس آنان درطنین شعار های کوبنده تظاهرات دیشب «دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست» بهسرعت پوشالی بودن خود را به اثبات رساند.
ترامپ و دیگر سیاستمداران آمریکایی نیز، علیرغم اشک تمساح ریختنها و اعلام پشتیبانی از تظاهرات دیشب، در عمل نشان دادهاند که ابدا خواهان برکناری این رژیم و رادیکالیزه شدن حرکات مردمی نیستند و ترجیح میدهند که همین حاکمیت را، با اندک تغییرات در مهرههای تشکیل دهنده آن، و نه اصل ساختار آن، حفظ کنند؛ البته گاه و بیگاه نیز با علم کردن این یا آن گروه اپوزیسیون مانند سلطنت طلبها و یا مجاهدین بهیاد حاکمان می اندازند که تعلل در مذاکرات سرانجام به ضرر آنان تمام خواهد شد.
رژیم ایران نیز از این واقعیت آگاه بوده و میداند که تمام این خیمه شببازیها در جهت کسب امتیازات بیشتردر جریان مذاکرات آتی است. چگونه میتوان این حرکت اخیر رژیمی را که برای ادامه حیات و حفظ خود در چهل سال گذشته خون هزاران هزار زن و مرد و کودک را برزمین ریخته و حتی از قربانی نمودن مسافران بیگناه پرواز اوکراینی نیز دریغ نداشته است، ارزیابی نمود. آنان پیشاپیش حمله به اصطلاح موشکی به قرارگاه دشمن را به اطلاع آمریکاییها رسانده تا خون از دماغ احدی سرریز نشود. چنین حرکت ننگینی اگردلیل بر معاملات سیاسی پشت پرده نیست چه معنای دیگری میتواند داشته باشد.
اینک ما درشرایط بسیار شکننده و حساسی به سر میبریم؛ شرایطی که در گذشته، در سال پنجاهوهفت نیز تجربه کردیم. شرایطی که انقلاب شکوهمند مردم ایران به علت عدم وجود سازماندهی و عدم حضور منسجم و غیبت رهبری کارگران به کجراه کشیده شده و به دست ارتجاعیون جمهوری اسلامی درمسلخ سرمایه داری قربانی شد.
حرکات چند ماهه اخیر سیاستبازان ایرانی و آمریکایی به خوبی نشان داده است که امپریالیستها برای حفظ منافع طولانی مدت خود حاضر به هرمعاملهای، از جمله زدوبند با حاکمیت فعلی و یا تغییر رژیم با هدف حفظ مناسبات پوسیده سرمایهداری که دستمایه اصلی شرایط اسفبار اجتماعی و اقتصادی فعلیاند، هستند. دولت ایران نیزخواهان سازش است. سازشی که منافع سرمایهداران را تامین نماید، چه باک حتی اگر مهرهایی مانند خامنهای را هم قربانی کند.
اما ما بر این باوریم که جابجایی مهرهها و حتی تغییر رژیم، همانگونه که در گذشته نیز شاهد بودهایم، چاره درد نبوده و نخواهد بود. ما معتقدیم که اعتراضات خیابانی تنها در ارتباط با اعتصابات کارگری و سازماندهی منسجم به موفقیت دست مییابد، در غیر اینصورت سرکوب شده و از توش و توان خواهد افتاد. البته این به معنای سلطه بلامنازع دیکتاتورها نیست؛ زیرا که علل اصلی بحران، نشأت گرفته از بحران های ادواری سرمایهداری همچنان پابرجاست و اعتراضات مجددا شعلهور خواهد شد.
بنابر باور ما اینک زمان سازماندهی و تدارک انقلاب کارگری است که می تواند بنیادهای مناسبات سرمایهداری را ریشهکن کرده و مناسبات جدیدی بر پایه رفع ستم طبقاتی و احترام به حقوق همه شهروندان، زنان، جوانان و ملیتهای تحت ستم برقرار نماید.
از دیدگاه ما این تدارک به معنای تشکیل شوراهای مستقل کارگران در اتحاد با همه نیروهای تحت ستم، تحت رهبری یک حزب پیشتاز کارگری، که ظرف دو دهه گذشته و در خلال مبارزات پیگیر خود ثابت کردهاند تنها نیروی مورد اعتماد بوده و به طور پیگیر در جهت تحقق اهداف خود مبارزه میکنند، است. تخطی از این وظیفه امکان نفوذ و دخالت قدرتهای امپریالیستی و وابستگان رنگارنگ آنان را باز گذاشته و جنبش حق طلبانه مردم ایران را در معرض خطر و به کجراه کشیده شدن قرار خواهد داد.
اینک وظیفه هر جریان معتقد به انقلاب و حکومت کارگری است که نیروی خود را در این راستا بسیج کرده و سازماندهی نماید. افق انقلاب روشن است. ابزار رسیدن به انقلاب می باید توسط رهبری آن متجلی در حزب پیشتاز کارگری است. تنها شور بی حد و حصر مردم در پیوند با شعور و آگاهی طبقاتی کارگران پیشرو و روشنفکران کارگری است که میتواند این افق روشن را محقق کند.
*پیش به سوی تشکیل حزب پیشتاز کارگری
*پیش به سوی تشکیل شوراهای کارگری
*پیش به سوی اتحاد سراسری شوراها و ارگانهای مردمی
*زنده باد انقلاب کارگری سوسیالیستی
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
۲۲ دی ماه ۱۳۹۸