یکی دیگر از مادران پیگیر و دادخواه خاوران از میان ما رفت!
مادران پارک لاله ایران
January 03, 2020یکی دیگر از مادران پیگیر و دادخواه خاوران از میان ما رفت!
با تأسف و اندوه فراوان با خبر شدیم که خانم حاجیه سجودی حقیقی (مادر قائدی)، سه شنبه دهم دی ماه ۱۳۹۸ از میان ما رفتند. مادر قائدی یکی از مادران صبور، پیگیر و دادخواه خاوران بودند که از دهه ی شصت تا یک سال گذشته که سکته مغزی کردند، هیچ گاه از دادخواهی برای فرزندان شان و همراهی مداوم با مادران و خانوادههای خاوران غافل نماندند.
۴ نفر از اعضای این خانواده مبارز و زخم خورده را در دهه ی شصت همزمان بازداشت کردند؛ محمدصادق و محمد جواد و مرسده قائدی و منیرالسادات هاشمی را در ۱۹ خرداد ۱۳۶۱ بازداشت کردند. محمدصادق در ۳۰ بهمن ۱۳۶۱ در زندان اوین اعدام شد. محمدجواد به همراه همسرش منیرالسادات هاشمی نیز در ۲۲ مرداد ۱۳۶۲ در زندان اوین اعدام و در گورستان خاوران به خاک سپرده شدند و مرسده قائدی در سال ۱۳۶۹ از زندان آزاد شد. مادر قائدی همراه با فرزندان اش شکنجه شد و آزار دید و ذره ذره آب شد و زجر کشید، ولی طاقت آورد و محکم و استوار ایستاد تا داد فرزندان اش را بستاند. یادشان زنده و گرامی و راه شان ماندگار باد!
خانوادههای محترم قائدی و سجودی،
مادران و خانوادههای خاوران،
ما مادران پارک لاله ایران، شریک غم و درد عمیق شما هستیم و از صمیم قلب با شما همراه و همدردیم و به شما تسلیت میگوییم. رفتن مادر قائدی عزیز، هم چون رفتن دیگر مادران و خانوادههای دادخواه که سالها صبورانه و مصمم و پیگیر در راه زندان ها و ادارات مختلف و گورستان ها در رفت و آمد بودند تا یاد عزیزان شان را زنده نگاه دارند و پرده از جنایت های حکومت بردارند و دادخواه شان باشند، ضایعه ی بزرگی برای جنبش دادخواهی در ایران است. مادران و خانوادههایی که پس از این همه سال هنوز نمیدانند چه بلایی بر سر عزیزان شان در زمان زنده بودن شان در زندان ها و شکنجه گاه های مختلف ایران آوردهاند و چگونه آنها را کشته و چه بلایی بر سر جنازه های آنها آوردهاند، ولی بی تردید دادخواهی با رفتن این مادران نازنین که وجودشان سرشار از عشق و شور و ایستادگی بود، پایان راه نیست و بازماندگان وابسته و پیوسته این راه را پیگیرانه و دادخواهانه ادامه خواهند داد تا حقیقت جنایت هایی که بر سر عزیزان مان آورده اند، روشن شود و جنایت کاران به سزای اعمال خود برسند.
«...
بسیار گل که از کف من برده است باد
اما منِ غمین
گلهای «یاد» کس را پرپر نمیکنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمی کنم
می ریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب می شود
زین خواب چشم هیچ کسی را گزیر نیست
اما درون باغ
همواره عطر «باور من» در هوا پُر است.» از سیاوش کسرایی
مادران پارک لاله ایران
۱۲ دی ۱۳۹۸