گفتگو دیدگاه سوسیالیستی با عبدالله محمود

مقدمه کمونیست: نوشته ای که از نظر میگذرانید، مصاحبه نشریه "دیدگاه سوسیالیستی" با عبدالله محمود از حزب کمونیست کارگری کردستان، بعد از عقب نشینی امریکا از سوریه و اتفاقات متعاقب آن است. اصل مصاحبه به زبان کردی است و اینجا ترجمه آن به زبان فارسی در اختیار خوانندگان نشریه کمونیست قرار میگیرد.

عقب نشینی نیروهای آمریکا از سوریه، سیر وقایع و جنگ در کردستان سوریه را به درون تحولاتی سریع و دراماتیک کشانده است. لشکرکشی ترکیه به مناطق کردنشین و توجیهات آنها برای ایجاد منطقه امن، نارضایتی و صف بندی دولت های اروپایی بر ضد این اقدام، نقش تازه روسیه و حمایت از ترکیه ، واکنش  ه. س. د. در در مقابل عقب نشینی نیروهای آمریکا و بعد از آن توافق نظامی با دولت بشار اسد، نشست میان اردوغان و معاون ترامپ و امضا کردن توافقنامه ای تازه در مابین این دو، و در آخر آتش بس در سوریه… همه این موارد از بخش های اصلی تحولات جدیدی هستند که در سوریه با شتاب زیادی به پیش می رود.

دیدگاه سوسیالیستی به منظور بسط و تحلیل درباره هر یک از این تحولات و چرایی آنها، این گفتگو را با عبدالله محمود انجام داده است

دیدگاه سوسیالیستی شمارە ١٤

 

دیدگاه سوسیالیستی: سرانجام بعد از تصمیم به عقب نشینی نیروهای آمریکایی در مناطق شرق فرات، ترکیه بر علیه مناطق کردنشین دست به عملیات نظامی زددلیل این عقب نشینی چیست و آمریکا چرا به این تصمیم رسیده است؟

 

عبدالله محمود: برای  بررسی دلایل عقب نشینی ارتش آمریکا، لازم است مختصرا نگاهی بیندازیم به دلایل حضور و دخالت آمریکا در سوریه و شکست هایش در این خصوص از اوایل بحران سوریه. به خصوص بعد از آن که مردم سوریه در چارچوب انقلاب و قیام های مردمی کشورهای شمال آفریقا ``بهار عربی``!! برای نابودکردن حکومت فاشیستی رژیم سوریه به میدان آمدند. امریکا، ناتو و غرب برای منحرف کردن مسیر انقلاب و بی ثمر کردن آن در سوریه دخالت کردند و تلاش کردند به فضای انقلابی در منطقه پایان دهند. با این تلاششان، از طرفی توانستند جریان و مسیر انقلاب را تغییر دهند و سوریه را به میدانی برای رقابتی گسترده تر با رقبایشان در سطح جهانی تبدیل کنند؛ از طرفی دیگر سوریه را تبدیل به زیستگاهی کرده اند برای تقابل تروریستی و میدانی برای جنگهای نیابتی . در خلال این اوضاع نیرویی مثل داعش پا گرفت و تبدیل به نیرویی شد که جامعه سوریه و کشورهای منطقه را مورد تهدید قرار دهد و همچنین برای انجام عملیات تروریستی در بخش های گسترده تری از دنیا تلاش بکند. بدین ترتیب از طرفی دزدیدن انقلاب و از سوی دیگر سربرآوردن گروه داعش، درکنار شکست آمریکا در عراق دلایلی شدند برای اینکه آمریکا و غرب بخصوص آمریکا میزان دخالتشان در سوریه و منطقه را افزایش داده و باعث شد نیروی نظامی و اطلاعاتی در آنجا مستقر کند. هدفشان از استقرار ارتش و دخالت های سیاسی و اطلاعاتی، از طرفی برای از میان برداشتن اسد از قدرت و جانشین کردن بدیل مطلوب خودشان بود، به نحوی که آرامش منطقه را تامین و حفظ کند و همزمان تبدیل به تهدیدی بر علیه اسرائیل، هم پیمانشان در منطقه نشود؛ همزمان اقدامی برای کم کردن نقش ایران در منطقه بود که بعد از شکست آمریکا در عراق به مانند قطبی منطقه ای و نزدیک به بلوک روسیه، پایه های قدرتش را نشان می داد و راههای دخالتش در منطقه را تثبیت کرده بود.

 

آن هدف و نقشه ای که امریکا تعریف کرده بود خیلی زود با مقابله از طرف قطب مخالفش که روسیه بوده روبه رو شد؛ این مقابله با پشتیبانی همپیمانان روسیه به مانند چین در بعد جهانی و ایران و گروه های وابسته به ایران در سطح منطقه صورت گرفت.

 

این بلوک مخالف آمریکا با بهره بردن از شکست آمریکا در عراق و منطقه به مقابله و ایستادن در برابر اهداف و نقشه های آمریکا پرداخت و به روشنی برای بی اثرکردن آن تلاش کرد. حفاظت از بقای رژیم ناسیونال فاشیست بعث سوری و بشار اسد، همزمان اعطای نقش بیشتر به ایران که  رقابتی مداوم با آمریکا داشت… اینها تبدیل به سنتز آن کشمکش عمیق و جهانی شدند که سوریه و منطقه میدان اصلی این مقابله و کشمکش بود. اما برای دست بالا داشتن و تضمین منافع سیاسی و اقتصادی آینده شان در بعد جهانی و منطقه ای و در دل تحولاتی که در خاورمیانه به پیش میرفت روشن است مسئله هژمونی سیاسی یک بحث محوری بود.

 

امریکا و غرب در این رقابت می خواستند که از راه سرنگون کردن رژیم سوریه و دور کردن بشار اسد، هژمونی و انتخاب خود را در راس قرار دهند و جبران شکست و ناکامی شان در عراق را هم کرده باشند، اما دخالت روسیه و آوردن نیروی نظامی و ایجاد مقر و پایگاه در چهارچوب جنگ بر ضد داعش!!  ایستادگی عملی روسیه و هم پیمانانش در مقابل امریکا و غرب همچنین حفاظت شان از رژیم سوریه، خواب و خیال آمریکا و هم پیمانانش را بر هم زد و به مسئله ای برای قدرت گیری دوباره رژیم اسد و بازپس گیری مناطق تحت کنترل مخالفین از طرف وی تبدیل شد. از این به بعد سیر نزولی موقعیت و عقب نشینی آمریکا شروع و شکست نقشه های از پیش طرح شده شان واقعیتی انکار ناپذیر می نمود. بعد از شکست طرح آمریکا که شامل برکناری بشار اسد و کوتاه کردن دست ایران و دخالت هایش در سوریه و منطقه بود، این بار آنها از جهتی دیگر و از جغرافیایی دیگر در گستره سوریه ، از شمال شرقی سوریه که منطقه ای در دست نیروهای کردی  که به صورت خودگردان اداره می شدند؛ امریکا تحت نام جنگ بر علیه نیروهای تروریستی داعش ، توافق نامه ای نانوشته و اعلام نشده ای با این حکومت خودگردان را مورد اجرا در آورد. به همان صورت روسیه هم توافق نامه ای نانوشته با این حکومت خودگردان داشت اما در چارچوب حفاظت از منافع رژیم سوریه بود.

 

سرانجام بعد از شکست نظامی داعش، قدرت گیری دوباره رژیم اسد و کم آوردن امریکا در مقابل نقشه ها و سیاست های روسیه، آمریکا این بار تلاش کرد با پیش کردن منافع اقتصادی، در راستای عادی سازی روابط خود با ترکیه برآمد. او تلاش کرد مابین ترکیه و روسیه تفقه بیندازد و مانع پیوستن بیشتر ترکیه به روسیه شود. بدین منظور با اردوغان به توافق رسید و در تصمیمی ناگهانی قسمت زیادی از نیروهایش را از شمال سوریه عقب کشاند و با این کار دست دولت ترکیه را برای هجوم بردن به کانتونهای سوریه و حکومت خودگردان شمال شرق سوریه بازگذاشت.

 

دیدگاه سوسیالیستی : ترکیه ادعا می کند که هدفش از این عملیات پاکسازی تروریستها و ایجاد منطقه ی امن و انتقال و اسکان آواره های سوری در این منطقه است، آیا این توجیهات حقیقت دارند یا ترکیه به دنبال هدف دیگری است؟

 

عبدالله محمود: بهانه پاکسازی تروریستها!! درست کردن کمربند امن و ایجاد منطقه آرام !! استقرار آواره های سوری !! همه خوراک تبلیغاتی برای دست زدن به هجوم نظامی و مشروعیت دادن بهش در جهت نیل به اهداف دیگر است.

در حقیقت اردوغان و حکومت حزب عدالت و توسعه، به مانند نیرویی که از تروریسم و داعش حمایت می کردند شناخته می شدند. صدها و هزاران  سند در مورد همکاری حکومت ترکیه و حمایت از جریان تروریستی داعش پخش شده و در دسترس دستگاهای اطلاعاتی آمریکا، غرب و روسیه قرار گرفته. بنابر آخرین سخنان نماینده سابق رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف جنگ علیه داعش ، ترکیه به چهل هزار داعشی اجازه داده تا از صد و ده کشور جهان به سوریه بیایند و داعش را ایجاد کنند. از طرف دیگر در مدت زمان حکومت محلی  کانتونها در سوریه،‌ برای یک بار هم نه تنها حمله بلکه یک گلوله از این مرزها بر ضد دولت ترکیه شلیک نشده است. برخلاف آادعاهای ترکیه، این نیرو و گروه های تروریستی مزدور ترکیه بودند که تبدیل به بخشی از نیروهای سیاه و تروریست در جنگ سوریه شده اند. بعلاوه این سپاه ترکیه است که تروریسم دولتی بر ضد حکومت محلی  کانتونها، نیروهای سیاسی و جامعه ی مدنی پیاده می کند. یورش به عفرین و الان هم هجوم به مناطق دیگر تحت تسلط نیروهای سوریه دموکراتیک، بخشی از این تروریسم دولتی آشکاری است که ترکیه پیش می برد.

 

ایجاد منطقه امن یا کمربند امن به همان ترتیب دروغی آشکار است. هیچ چیزی به مانند دخالت غیرمستقیم یا مستقیم نظامی ترکیه باعث ناآرامی مرزهای مابین سوریه و ترکیه و حکومت محلی کانتونها و حتی داخل سوریه نیست. بخش اصلی بازگرداندن آرامش در داخل سوریه و مرزهایش، با دور کردن و بیرون راندن مزدورهای وابسته به ترکیه و نیروهای نظامی ترکیه تامین می شود. دولت ترکیه همه جنبش های سیاسی و هر تجربه و نیروی سیاسی مخالف را به تروریسم متهم می کند و در لیست ترور قرار می دهد. او با این کار تروریسم دولتی خودش و حمایتش از نیروهای تروریست اسلامی و مرتجع را پنهان میکند و به تحرکات نظامی و تروریستی خودش و مزدورانش مشروعیت ببخشد.

 

مسئله آواره های سوری دروغی دیگر است. قسمت زیاد آواره های سوریه قربانی دخالت های ارتش دولت ترکیه و نیروهای مزدورش شده اند. مسئله اسکانشان در منطقه امن، ‌تلاشی هدفمند است برای تغییر دموگرافی منطقه و پاکسازی قومی در آن و بعلاوه  محدود کردن مناطق زیر نفوذ حکومت محلی  و کانتونی است. به طور خلاصه بهانه های ترکیه بیش از آن پوچ و بی معنی هستند که بتواند هیچ آدم هوشیاری  را فریب دهد.

 

هدف ترکیه از این تعرض و هجوم مداوم به خارج از مرزهای خودش بر علیه کردستان عراق، سوریه و داخل سوریه،از طرفی در جهت منحرف کردن افکار عمومی در داخل و خارج از ترکیه از مشکلات عمیق داخلی است که یقه اش را گرفته و بدون راه حل مانده اند. از طرفی دیگر برای بهره برداری از اوضاع سیاسی پیش آمده بعد از شکست نظامی داعش است. هدف دیگر ترکیه به شکست کشاندن تجربه کانتونهای سوریه،‌ ایستادگی و مقابله با مسئله کرد در ترکیه و منطقه است.

 

اردوغان و حزب عدالت و توسعه، ‌به عنوان یک حزب سیاسی با بحران سیاسی و سازمانی عمیقی روبه رو است. نزدیک به یک میلیون از اعضای این حزب استعفا داده اند که در میانشان ده ها چهره ی سیاسی و شناخته شده وجود دارد و آنها مشغول تشکیل بلوکی سیاسی و حزبی مخالف با آک پارتی و اردوغان هستند. از لحاظ سیاسی،‌ بورژوازی ترکیه درگیر بحرانی حکومتی  و داخلی است. از بحران در داخل صفوفش تا مسئله مدیریت بحران هایش و یافتن روزنه ای  برای فرار از این اوضاع سیاسی که گرفتارش شده اند تا مشکلات عمیق اقتصادی و عوارضش مانند گرانی،‌ بیکاری، فقر،‌ معضل افت ارزش پولش و گسترده تر شدن روزبه روز اعتراضات اجتماعی، مشکلات سیاسی داخلی و معامله حاکمیت با احزاب تندرو قومی، از دست دادن استانبول در رقابت انتخاباتی،‌ به بن بست رسیدن بدر مورد حل مسئله کرد و سرکوب سیاسی مداوم آن، ‌جنگ با پ کا کا در خارج از مرزهایش و مشکلات فراوان  با "ه د پ "در داخل ترکیه، عقب نشینی اسلام سیاسی به دلیل تحمیل قوانین و دستورات اسلامی، شکست داعش و خالی ماندن پشت تروریسم دولتی اش،‌ دور افتادنش از جامعه بین المللی و انزوایش، اتمام رویای پیوستن به اتحادیه اروپا و... . تمام اینها مشکلاتی هستند که بورژوازی ترکیه و حکومت حزب عدالت و توسعه با آن روبرو است. جنگ برای ترکیه در مرزهایش با نیروهای مخالف و مستقر در خارج از ترکیه و دخالت در اوضاع داخلی کشورهای منطقه  برای دور افتادن از جنگ همه جانبه داخلی است.

 

بدیهی است که مدت زیادی است ترکیه به دنبال هجوم بردن به کانتونهای شمال شرق سوریه بود و اما شرایط برای حمله مداوم مهیا نبود و محدودیت داشت. با عقب نشینی آمریکا شرایط فراهم شد تا هجوم و حمله را با گستردگی و شدت هرچه بیشتر شروع کند.

 

دیدگاه سوسیالیستی : کسانی هستند که این جنگ را که ترکیه در منطقه به پا کرده است را در چهارچوب مشکل کرد و اختلافات پ ک ک با دولت ترکیه تحلیل می کنند. شما چگونه شروع و ایجاد این جنگ را تحلیل می کنید؟

 

عبدالله محمود: هیچ چیزی،‌ هیچ نیرویی و یا جناحی به اندازه "پ کا کا" تبدیل به دستاویزی برای ترکیه در توجیه این حمله و سرکوب سیاسی مردم کردستان موثر نبوده است. اما گره زدن و وابستگی محض این جنگ کنونی به وجود پ کاکا ، ‌توجیه خوبی  برای جنگ و قلدری دولت ترکیه نیست. اگر وجود پ کا کا دلیل جنگ است، پس دلیل زندانی کردن دهها هزار انسان سیاسی و روزنامه نگار،‌ فعال و اکتیویست سیاسی،‌ توقیف دهها مجله و روزنامه و رادیو و کانال تلویزیونی … در ترکیه برای چیست؟

ربط دادن معضل کردها و چسباندن آن به پ کاکا،‌ یک تلاش هدفمند ترکیه  برای انکار کردن و مقابله با خواست سیاسی مردم  کردستان است. اگر مسئله ی سیاسی کرد در ترکیه به یک راه حل برسد،‌ وجود و ماندگاری پ کا کا به مسئله ای اضافی تبدیل می شود. اما وجود مسئله کرد و ستم ملی که بر علیه مردم کردستان ترکیه روا داشته شده باعث شده است که از طرفی جنبش ناسیونالیستی کرد عموما و پ کا کا به مانند نیرو و جریان سیاسی این جنبش برای اهدافی دیگر خودش را به مسئله کرد بیاویزد. از طرفی دیگر وجود پ ک ک بهانه ای برای دولت ترکیه شده که با اتکا به آن بتواند هر نوع نارضایتی و جنبش سیاسی، اجتماعی در سطح ترکیه و کردستان را سرکوب و آن را به پ کا کا منتسب کند.

این در حالی است که به خاطر همین مسئله کردستان میلیتاریزه شده است،‌ مردم را آواره کرده اند. دهها و صدها روستا تخریب شده است، گاه و بیگاه حکومت نظامی در شهر و شهرکها اعلام می شود. زندانها مملو از زندانی اند، سرکوب سیاسی تبدیل به چشمگیرترین پدیده داخلی ترکیه شده است. خود پ کا کا هم تحت عنوان خواست و مسئله کرد به میدان آمده است. اما این لشکرکشی ترکیه به کردستان سوریه را نمی توان به  وجود پ کا کا یا ارتباط داشتن نیروهای ی.پ.گ و ه.س.د  با پ کا کا ربط داد.

 

شما نگاه کنید،‌ در تمام دنیا مردم آزادیخواه و انسان دوست به طور چشمگیری بر علیه عملیات نظامی و لشکرکشی ترکیه به میدان آمده اند، اما "ه د پ" در داخل ترکیه و کردستان ترکیه هیچ تحرک و واکنشی نداشته اند. آنها نقش نظارت و مظلوم نمایی و التماس از دولت فاشیستی ترکیه را بازی می کنند. "پ کا کا" و "ه د پ" برای اوجالان برای یاد نوروز با صدها هزار نفر به خیابانها می آیند،‌ اما برای حمایت از معضل کردها در کردستان سوریه، برای همکاری کردهای روژاوا بر علیه لشکرکشی دولت ترکیه ساکت هستند. این چه معنایی می دهد بجز خدمت کردن به دولت فاشیستی ترکیه و آک پارتی در راستای رسیدن به داشتن نقشی در حاکمیت فردا با این  فاشیستها از راه آویزان شدن به مسئله سیاسی مردم کردستان.

پیداست که مسئله محوری دولت ترکیه در جنگ مداومش بر علیه مردم ستمدیده ترکیه و عملیات و هجوم نظامی گسترده بر علیه کردستان سوریه، جدا از ربطش به تنش و اختلافات داخلی ترکیه، وجود معضل کردها است، مشکلی که دولت ترکیه وجودش را حاشا می کند. در ایران و عراق و سوریه هم به سرسختی هر چه بیشتر بر علیه اش ایستاده و به تقابل ادامه می دهد. اگر دولت ترکیه بتواند تجربه شرق کردستان را شکست دهد، دستش برای دخالت بیشتر در کردستان عراق هم باز میشود و حتی تلاش می کند به وضعیتی که در سال ۱۹۹۱ به وجود آمد، خاتمه دهد.

 

دیدگاه سوسیالیستی : ه .س .د اعلام کرده است که آمریکا به آنها پشت کرده، علی رغم آنکه آنها به تعهدیایشان پایبند بودند؛ آیا توانایی ترکیه برای اقدام به این جنگ از خیانت آمریکا سرچشمه می گیرد؟ آنچنان که ه .س .د می گوید ، یا سرانجام جریانی سیاسی و استراتژیک است که ناسیونالیسم کرد و پ .ی .د از همان آغاز بحران سوریا در انتظارش مانده بود؟

 

عبدالله محمود: اقدام ترکیه به عملیات و هجوم نظامی، مربوط به عقب نشینی سپاه آمریکا یا پشت کردن دولت آمریکا به آنها نیست!! ترکیه به درازای بحران سوریه، مستقیم و غیرمستقیم، با توافق آمریکا و روسیه یا بدون توافق با کسی در اوضاع سیاسی سوریه جایگاه و کاراکتر سیاسی نظامی خودش را داشته است.

هدف  دولت ترکیه، سهم خواهی  در اوضاع سیاسی سوریه پس از داعش؛ شکست دادن قدرت کانتونها و جلوگیری از به سرانجام رسیدن مسئله کرد است. مشخص است که عقب نشینی آمریکا و یا دادن چراغ سبز، باز کردن دست ترکیه برای قلدری بیشتر را سهولت بخشیده، اما مشروط کردن آن به عقب نشینی آمریکا نادرست میباشد. تا جایی که گفته میشود که دولت آمریکا پشت پ ی د و ه.س.د را خالی کرده و از تعهدات خود پشیمان شده است، باید پرسید کدام تعهدات؟ در کجا و بر اساس چه توافقنامه ای نوشته شده است یا اعلام شده است، آمریکا متعهد شده است که آنها را محافظت کند و یا خودگردانی در کانتونها را حمایت کند؟ آمریکا و تمام قدرتهای بزرگ دیگر با هدف اعمال هژمونی سیاسی در منطقه، منافع اقتصادی بعد از حل کیس سوریه، تحت نام "جنگ علیه ترور و داعش"، وارد سوریه و منطقه شده اند. همچنین هم آمریکا و هم روسیه و هم کشورهای اروپایی و ناتو … حتی برای یکبار نیز در چارچوب دفاع و به رسمیت شناختن مسئله سیاسی کورد در سوریه و شمال غربی سوریه دخالت نکرده اند، تا اینکه با عقب نشینی آمریکا یا روسیه، به کردها پشت کرده  یا خیانت کرده باشند؟!

جنگ نظامی داعش تمام شده است، فصلی مشخص در قضیه سوریه سپری شد و فصلی جدید شروع شده است. در جدال میان بلوک آمریکا و غرب از یک طرف و روسیه و هم پیمانانش از طرف دیگر، این  بلوک روسیه و هم پیمانانش بود که نقش اصلی را ایفا کرد و به عنوان ناجی رژیم بشار اسد ظاهر شدند. قدرت بخشیدن دوباره به رژیم اسد و بازگشتن در اتحادیه عرب، مجمع عمومی سازمان ملل در دستور کار میباشد. شکست خوردگان نمیخواهند در این میدان و جدال باقی بمانند، که سودی برایشان ندارد و یا نمانده است. برای آمریکا عقب نشینی یک مسئله اجباری است حتی اگر شرم آور هم باشد، و جلوگیری رفتن به تمام معنای ترکیه در آغوش روسیه و ترس خروج ترکیه از ناتو، تبدیل به یک مسئله محوری برای آمریکا شده است.

 

واضح است که آمریکا در هیچ جای و هیچ زمانی متعهد نشده است که تا ابد در سوریه خواهد ماند. حضور آمریکا در سوریه به معنای به واقعیت تبدیل نشدن اهدافی بود که انتظارش را داشت و همچنین آینده نامعلومی که در پیش روی خود داشت، به ناچار مجبور به عقب نشینی از سوریه شد و آنجا را برای نمایندگان خود بجا گذاشت. جریانات و کسانی که نگران خروج آمریکا از سوریه میباشند انتظار دارند که امریکا بر اساس رویاهای آنها سیاستگذاری کند، نه منافع خود… و این باعث میشود که این جریانات قربانی کوته نگری سیاسی خود در رویارویی با رخدادها شوند. از این بدتر آن سازمان و جریاناتی که وجود خود را منوط به حضور آمریکا یا قدرتهای دیگر گره بزنند، قربانی تغییر سیاست و برنامه هایشان میشوند. جدا از این در کجای دنیا در طول تاریخ دولتهای آمریکا، حضور سیاسی و نظامی آمریکا و قدرتهای دیگر، باعث تامین آرامش و آزادی، صلح و امنیت کشور یا ملتی شده است، که امروز از آن توقع داشت که فریادرس باشد.

 

دیدگاه سوسیالیستی: واکنش روسیه در مورد عملیات ترکیه را چگونه ارزیابی میکنید؟ میگویند این عملیات ترکیه نتیجه توافقی است روسیه و سوریه است برای اینکه ترکیه بتواند این مناطق را مورد هجوم  نظامی قرار بدهد تا ه.س.د را وادار به برگشت به دولت بشار اسد کند، با کمی یا بدون هیچ دستاوردی؟

 

عبدالله محمود: بی گمان، یورش نظامی ترکیه بدون هماهنگی روسیه انجام نشده است. روسیه در تلاش است که به وضعیت سوریه ثباتی بدهد و همزمان فاصله ترکیه را با آمریکا و همچنین ناتو بیشتر کند و رابطه  ترکیه و سوریه را هم نزدیکتر، بنابراین  ترکیه یک کیس مناسب در جدال بین روسیه و آمریکا میباشد. برهمین اساس بود که در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در رابطه با محکوم کردن حمله نظامی ترکیه به کردستان سوریه، امریکا و روسیه هم صدا بودند. هم صدا بودن در جدال و مسابقه از دو طرف  برای  کشاندن ترکیه در کمپ خود. ترکیه تاریخا در قطب آمریکا و ناتو بوده است، در تجربه سوریه به تدریج از آمریکا دور گردید و به روسیه نزدیک تر شده است. برای روسیه، نزدیکتر کردن ترکیه به طرف خود از راه دادن امتیازات و چشم پوشی کردن از بیشتر اشتباهات ترکیه، برایش مهمتر از پیروزی در سوریه  میتواند باشد و ضربه شست محکم تری از طرف روسیه  به آمریکا به حساب می آید و برای آمریکا زیانبار تر از شکست در سوریه. وارد شدن ترکیه در بلوک روسیه میتواند بزرگترین قطب را در منطقه به نفع روسیه بوجود بیاورد و کل منطقه را به زیر هژمونی سیاسی خود در بیاورد و همچنین در آینده اقتصادی روسیه.

 

توافق مابین روسیه و سوریه  با چنین تعجیلی همزمان با اعلام خروج نیروهای آمریکا، شروع دور جدیدی از تغییرات بزرگ در سوریه میباشد. دوره قدم گذاشتن در عادی کردن  تحولات سوریه، تعریف مجدد مرزها، بازگشت به مراکز دولتی و بین المللی و در این میان نیز پایان بخشیدن به کانتونها میباشد.

 

پر واضح است که حل مسئله کورد، مشخص کردن تکلیف حکومت محلی، موضوع داخلی سوریه می باشد با هر درجه از  تاثیرات خارجی بر آن با هر شکل و شیوه ای. در نهایت ی.پ.گ و ه.س.د باید با دمشق به توافق برسند.

واکنش روسیه در برابر تهاجم نظامی ترکیه و سکوت روسیه در این قضیه، تاییدی است بر حاکمیت سوریه و تلاشی است برای خنثی کردن و همزمان زمینه سازی برای مشخص کردن تکلیف این منطقه، بخصوص در گفتگوهای اجباری مابین کردها و رژیم سوریه در آینده که تعادل و تسلط دمشق بر این گفتگوها پیروز بیرون بیاید و با کمترین امتیاز این بحران را پشت سر بگذارد.

 

دیدگاه سوسیالیستی: سرانجام "ه.س.د" در یک توافقنامه هماهنگ شده با روسیه اعلام کرد که به نیروهای بشار اسد می پیوندد.همانطور که "مظلوم کوبانی" نیز اعلام کرد که این ملحق شدن اجباری است و به منظور جلوگیری از کشتار مردم توسط نیروهای ترکیه  میباشد. بخشی از طیفهای درون چپ این اقدام را عاقلانه دانسته و از آن حمایت کرده اند. ارزیابی شما چیست و بازگشت "ه.س.د" به طرف نیروهای بشار اسد در راستای کدام سیاستها میباشد؟ آیا مردم سوریه راهی دیگر را نیمتوانستد انتخاب کنند؟

 

عبدالله محمود: توافق ه.س.د و دولت بشار اسد، می بایست اتفاق میافتاد، چونکه قدرت گیری پ.ی.د  و ه.س.د در یک روند مبارزاتی صورت نگرفته است، بلکه بر بنیاد شکاف و تنش بین دولتها و جنگ بین دولت سوریه و مردم بپاخاسته و همچنین دخالت دولتهای منطقه، و با توافق دو طرفه دولت اسد و نیروهای پ.ی. د، این مناطق تحویل داده شدند. امام بعد از خروج نیروهای آمریکایی و هر دو دولت آمریکا و روسیه چراغ سبز به دولت ترکیه نشان دادند تا براین مناطق حمله نظامی انجام دهد، و همچنین جدال دوباره قدرت دولتهای دخیل در سوریه، اوضاع را تغییر داد و سرانجام این شد که نیروهای ه.س.د ناچار شدند که دوباره به سمت دولت سوریه چرخش نشان بدهند و خارج از اراده و تصمیم مردم، توافقنامه نظامی امضاء کنند که  نیز منجر به توافقات سیاسی در آینده با حکومت بشار اسد خواهد شد.

بدون شک در چنین توافقاتی که مجبور بازگشت به آغوش سوریه شدند، دال بر بن بست سیاستهای است که استراتژی خود را بر مبنای شکاف بین دولتها تبیین کرده اند و با هر تغییر و تحولی به ناچار باید به طرف یک طرف از این دولتهای درگیر چرخش نشان دهند. به بیان دیگر ه.س.د به دلیل سیاست تکیه زدن به قدرتهای دولتی و چشم براه شکافهای سیاسی  آنها، در میان دو باتلاق لشکرکشی ترکیه و تسلیم شدن به ارتش اسد، دومی را برگزید، پس بی گمان قدم گذاشتن از یک باتلاق به باتلاق دیگر امری معقولی نمیتواند باشد همانطور که کسانی بر این باورند.

 

 تمام دنیا شاهد جنایت رژیم بشار اسد میباشد و این کمتر از جنایت دولت فاشیستی ترکیه نیست. به باور من این تنها انتخاب در قبال هر نیروی سیاسی است که با تکیه بر مبارزه و تلاش انقلابی توده کارگر و زحمتکش کردستان و منطقه و جهان و بر مبنای مبارزه طبقاتی علیه تمام نیروهای ارتجاعی استقامت نشان داده و از مبارزه مردمی دفاع کند، نه اینکه جامعه را از باتلاق ترکیه بیرون کشیده و به باتلاق رژیم اسد بکشاند که همه شاهد وحشی گری آن هستیم. در یک کلام قیام و مبارزه توده مستقل و متکی به نیروی طبقه کارگر و زحمتکش و جبهه آزادی خواهی جهان و همچنین جدا کردن صف خود از تمام دولتهای ارتجاعی، با افق سیاسی روشن و مستقل، راهی که از همان اوایل بحران سیاسی و جنگ در سوریه غایب بود و تنها از این راه می توان آینده ی شایسته انسان را پیش پای مردم کردستان سوریه گذاشت.

 

واقعیت این است که حکومت محلی کردستان سوریه ثمره مبارزه و استقامت از پیش و پیشروانه جنبش سیاسی مردم کردستان سوریه و تغییر موازنه نیرو علیه دولت سوریه نبود، بلکه ثمره اراده و تحولات مشخص سیاسی بود، که ناسیونالیسم کرد شاخه "پ.ک.ک" در کردستان سوریه توانست از آن بهره برده و خلاء سیاسی و اداری آن منطقه را به دلیل جنگ داخلی در سوریه از جانب رژیم سوریه تخلیه گردید و تسلیم نیروهای ی پ د کرد که آنها نیز توانستند قدرت خود را در این مناطق به یک امر واقع تبدیل کنند.

 

بی گمان دیر یا زود مسئله سوریه رو به عادی سازی خواهد گذاشت و سرانجام افق حکومت محلی بازگشت به حل مسئله کرد در چارچوب دولت سوریه میباشد. در این وسط نیز آلترناتیوهایی از طرف نیروها و میانجیگران  مطرح خواهد شد، یکی از این آلترناتیوها به رسمیت شناختن حکومت خودگردانی در چارچوب دولت سوریه به شیوه فدرالیسم اداری، چیزی که ی.پ.د خواهان آن است. آلترناتیو دیگر به رسمیت شناختن بخشی از حقوق سیاسی، فرهنگی و آموزشی و گنجاندن آن در قانون اساسی آینده سوریه که بیشتر روسیه مطرح کننده آن است. جدا شدن کردستان و تشکیل دولت مستقل از طریق رفراندوم آزاد بدور از تهدید  و کارشکنی میتواند انتخاب دیگری باشد.

 

اما آن چیزی که روشن است، دولت دیکتاتوری سوریه نمی تواند حقوق شهروندی برابر بدون چشم پوشی از هویت های  قومی و مذهبی را در قانون به رسمیت بشناسد. همچنین هم دولت سوریه و هم  تمام کشورهای اروپایی، آمریکا، ایران و ترکیه خواهان یکپارچگی خاک سوریه می باشند و راضی به برپایی رفراندوم استقلال در مناطق کردنشین نخواهند بود.

بنابراین پایان دادن به حکومت محلی کردستان سوریه از طریق جنگ و لشکرکشی نیروهای ترکیه محتمل است. همین مسئله نیروهای پ.ی.د و ناسیونالیسم کرد را در مقابل این تجربه قرار داده است که تا چه اندازه میتواند با پشتوانه رای آزاد مردم و اجتناب از زد و بند محرمانه بدون اطلاع جامعه، پیگیر ضمانت بخشیدن حقوق فردی و اجتماعی، انسانی و مترقی  باشد و تجربه احزاب ناسیونالیست کردستان عراق و ایران را تکرار نکند.

 

در نهایت آن چیزی که در سوریه غیر قابل انکار است ، مسئله سیاسی و جدال مردم کردستان است که باید از طریق کارآمد و با دخالت مردم کردستان، با یک افق سیاسی روشن دور از قوم پرستی حل شود، که بی گمان بدون تنش و موانع داخلی و منطقه ای نخواهد بود.

 

دیدگاه سوسیالیستی: عملیات نظامی ترکیه صف بندی جدید کشورهای اروپایی در برابر ترکیه را شکل داده است که حتی اعتراض علیه اردوغان و ترامپ و تیم فرماندهی آمریکا را به دنبال داشت. نفس این صف بندی را شما چگونه میبینید؟ آیا این دلالت بر عروج اروپا بمانند یک قطب جهانی علیه عملیات ترکیه دارد؟

 

عبدالله محمود: واکنش اتحادیه اروپا تا همان اندازه جدا از وحشی گری و افسارگسیختگی دولت ترکیه، از یک طرف تحت تاثیر فشار جنبش اعتراضی مردمی علیه این لشکرکشی نابرابر و غیر انسانی در مرزهای سوریه و علیه ه.س.د که در شکست دادن داعش نقش برجسته ای را ایفا کرده است. از طرف دیگر واکنش علیه اقدامات تکروانه  ترامپ، با  نارضایتی کنگره و بخش بزرگی از اعضای هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه را روبرو شده است. اتحادیه اروپا و جدای خشم خود از دولت ترکیه و سیاست لجام گسیخته اردوغان، همزمان نگران معامله آمریکا و شخص ترامپ هستند و از همین الان میخواهند  مانعی باشند در انتخاب ترامپ در انتخابات سال آینده آمریکا. ترامپ با دست و پا زدن  در مسائل سیاسی دنیا و منطقه، بیان بهم ریختگی سیاسی دولت آمریکا نمایندگی میکند و همین امر موقعیت اروپا را نیز روز به روز به مخاطره می اندازد.

از سوی دیگر با این واکنش می خواهند از سقوط جایگاه آمریکا در دنیا بهره برده و ناکامی های سیاسی خود را از طریق نشان دادن نقش خود در رویدادهای مهم  جهانی پنهان کنند، بخصوص میخواهند نقش بیشتر خود را در خاورمیانه ارتقاء دهند. در دنیای چند قطبی امروز، بتوانند به عنوان یک قطب تاثیرگذار به حساب آمده و در آرایش واقعی سیاسی دنیا و خاورمیانه جایگاهی داشته باشند.

 

 دولت ترکیه از نظر اقتصادی همیشه مورد طمع کشورهای اروپایی بوده است، اما نقش و دخالت در سوریه و همه این مناطق و حمایت آشکار از داعش و گروههای اسلامی دیگر بخشی از آن ناآرامی هایست که تمام منطقه را تبدیل به یک مرکز پرتنش کرده است که مانعی برای انباشت سرمایه میشود. معضل مهاجرین نیز که ترکیه به عنوان یک کارت بازی در برابر اروپا آن را در دست دارد که مانع ورود موجی از پناهجویان به خاک اروپا است، نقش پاسبان مرزی را به عهده گرفته که این مسئله همکاری های اقتصادی از طرف اروپا را به خود جلب میکند. اما برای اروپا نیز مبرهن است که عمده دلیل سرازیر شدن موج پناهجویان به سمت اروپا ناشی از سیاستهای ترکیه و در کنار سیاستهای دخالت گرانه ایران، آمریکا و روسیه است.

به بیان مختصر، کشورهای اروپایی قصد دارند در شرایط تقابلات قطب و بلوکهای جهانی و منطقه و ناکامی های مدام آمریکا در گوشه و کنار جهان، نقش بیشتر ایفا کنند و به عنوان یک بلوک تاثیرگذار در آرایش سیاسی جهان بازیگر باشند. بخصوص فرانسه که در میان دیگر کشورهای اروپایی به عنوان پرچمدار این سیاست ظاهر شده است.

 

دیدگاه سوسیالیستی:  ترامپ هر روز به نوعی موضع میگیرد، خودش اعلام عقب نشینی نیروهای آمریکا را صادر کرد و همزمان نیز بحث  سناریوهای رویارویی با ترکیه را مطرح میکند. همزمان با رویکردهای بی ثباتانه خود، ترامپ نماینده خود یعنی وزیر خارجه کشور را به دیدار اردوغان میفرستند و توافقنامه امضاء میکنند. دلایل این بهم ریختگی سیاست آمریکا به کجا برمیگردد؟ یعنی چرا آمریکا به صورت آنی تصمیم به خروج نیروهای خود میگیرد و مسئله سوریه و هم پیمانان خود مانند ه.س.د را به فراموشی می سپارد و از طرف دیگر دولت ترکیه را تحت فشار میگدازد و مورد تهدید قرار میدهد؟

 

عبدالله محمود: حرفهای ترامپ بیان جایگاه و تاثیر افول مدام آمریکا و ناکامی هایش در مقابل نمایندگان خود در سطح جهانی و منطقه  است. اعلام عقب نشینی ناگهانی ارتش آمریکا از سوی ترامپ، تنها پایان نقش آمریکا در مسائل منطقه و سوریه و شکست برای آمریکا نیست بلکه همزمان قبول نقش رو به جلو روسیه و تسلیم این پیشروی از جانب روسیه و هم پیمانانش از جمله ایران  است، که این خود نیز اعلام شکست در قبال کوتاه کردن دست ایران در منطقه هم هست و یک قدم عقب رفتن در برابر جایگاه ایران نیز هست. تمام این ناکامی ها، آمریکا را دچار یک درد مزمن سیاسی کرده و دورنمای روشنی برای هیچ یک از پرونده های دنیای امروز را باقی نگذاشته است. به همین دلیل اعلام عقب نشینی صادر میکند و همزمان نیز تاب قبولاندن آن را ندارد. همزمان دنبال کسب هژمونی میباشد و پیاپی شکست میخورد. می خواهد ایران و ترکیه را رام کند ولی شاهد گذاشتن سوریه برای ایران هستیم و ترکیه هم هر روز بیشتر به روسیه نزدیک تر میشود و از همین الان نگران خروج ترکیه از ناتو میباشد. برای لشکرکشی ترکیه به سوریه چراغ سبز نشان میدهد و بعد از نه روز می بینیم که ترکیه از ادامه حملات خود باز می ماند. از سوریه عقب میکشد ولی در کمترین زمان شاهد دنباله روی  نمایندگان خود از پروژه روسیه هستیم که توافق میان سوریه و نیروهای کرد را به عنوان بدیل اجرا میکند. بعد از چند سال همکاری و فعالیت با ی.پ.گ ولی به سرعت علیه آنها سنگربندی میکند.

 

دیدگاه سوسیالیستی: سرانجام آمریکا و ترکیه اعلام توافق کردند، قرار است ترکیه در زودترین زمان ممکن حملات نظامی خود را متوقف کند و ه.س.د نیز نیروهای خود را از مناطق تحت مناقشه عقب بکشد، که مورد رضایت ترکیه میباشد. از طرف دیگر ه.س.د تمایل خود را نسبت به این توافق اعلام نشان داده است و مردم نیز از این خبر خشنود هستند. مفاد این توافقنامه چیست و تا چه اندازه ای میتواند پایانی برای جنگ در سوریه باشد؟ آیا این توافق منجر به مستقر شدن طولانی مدت ترکیه در مرزها نیست؟

 

عبدالله محمود: توافق آمریکا و ترکیه در شرایطی رخ داد که آمریکا با توسل به تهدیدهای مختلف از جمله فروپاشی اقتصادی ترکیه سعی میکرد مانع غلطیدن تمام و کمال ترکیه به طرف  روسیه گردد و از طرف دیگر  یاری رساندن به ترکیه بود که نتوانسته بود در مدت آن نه روز هیچ پیشروی قابل ملاحظه ای را در مقابل مقاومت نیروهای ه.س.د دست بیاورد. ه.س.د نیز در شرایطی آتش بس را قبول کرد که این توافقنامه هیچ اهمیتی به رای و انتخاب "ه.س.د" قائل نشده است . میتوان گفت این توافقنامه، تعهد به دادن امتیازاتی از طرف آمریکا به ترکیه بود که در نفس خود، این امتیازات متعلق به آمریکا نیست، به قول معروف از کیسه خلیفه بخشیدن. مفاد اصلی این توافقنامه شامل توقف عملیات نظامی ترکیه به مدت صد و بیست ساعت یعنی پنج روز مشروط به عقب نشینی نیروهای ی.پ.گ و ه.س.د به عمق سی و دو کیلومتر میباشد. همزمان با عقب نشینی ی.پ.گ،ترکیه نیز آتش بس دائمی را اعلام میکند. همزمان آمریکا و ترکیه اداره زندانهای داعشی را به عهده میگیرند و از عروج مجدد داعش جلوگیری به عمل میاورند. ترکیه منطقه امن از غرب فرات تا مرزهای عراق را ایجاد میکند.

بی گمان این توافقنامه اگر وارد فاز اجرایی شود یعنی تسلیم کردن بیشتر شهرهای کردنشین به ترکیه. بدین معنا که آن چیزی که برای ترکیه از راه جنگ حاصل نمیشود ولی از این طریق به خواسته های خود میرسد و قدرت ی.پ.گ و ه.س.د را کوچک و تضعیف می کند، که این امر پایان دادن به عمر آنها را در آینده تسهیل میکند.

 

عملی کردن این توافقنامه، غیر از آتش بس موقتی  هیچ سودی برای ی.پ.گ و حکومت محلی و کانتونها ندارد، که این مسئله به هیچ عنوان به معنای پایان جنگ و برگشت آرامش به این مناطق نیست. برعکس ایجاد "منطقه امن" که ترکیه هدف کنترل آن را دارد، آواره های عرب زبان سوریه  را در این مناطق اسکان داده  که سیاست عرب کردن منطقه و آواره کردن مجدد شهروندان قبلی را در دستور دارد. همین مسئله تبدیل به عمیق تر کردن جدالهای قومی، نا امن نگه داشتن منطقه و تغییر جغرافیای منطقه است. همزمان با این مسئله، باعث فراهم کردن زیستگاهی  دوباره برای احیا مجدد داعش نیز میشود. مهمتر از آن حل سیاسی مسئله کرد نیز  پیچیده و متشنج تر خواهد شد. قلدری ترکیه در منطقه گسترده تر و سطح تهدید بر کردستان عراق را نیز افزایش میدهد. بطور خلاصه، این توافقنامه یک توطئه کثیف با صدها معضل و مشکل دیگر میباشد و بر  پیچیده کردن بیشتر کیس سوریه و مرزهای مورد مناقشه و بر اساس یک توطئه برنامه ریزی شده برای پایان به حکومت خودگردانی در کردستان سوریه است. اگر این توافقنامه به اجراء در آید، آمار قربانیان و تلفات آن صدها برابر بیشتر از تلفات مقاومت علیه حمله و قلدری ترکیه است و نگرانی از شکست تجربه روژاوا  افزایش می یابد.

 

 

 دیدگاه سوسیالیستی: تایید کردن این توافق از طرف ( ه.س.د) را چگونه توضیح می دهید و همچنین سرنوشت این سازمان و مناطق تحت کنترل آن به کجا منتهی می شود و در این شرایط چه بر سر آینده مسئله کورد خواهد آمد؟

 عبدالله محمود: "ی.پ.گ  و ه.س.د" بیشتر چشم براه توقف لشکرکشی ترکیه هستند. به همین خاطر هم رضایت خود را به بندی از توافق که خواهان تحقق آتش بس است اعلام کرده اند.

طبق خبرهای منتشر شده نیروهای "ه.س.د و ی.پ.گ" در سریکانی عقب نشینی کرده اند. گرچه هنوز معلوم نیست که تا عمق ۳۲ کیلومتری، یعنی تا محدوده مورد درخواست ترکیه، عقب خواهند نشست و آماده هستند که به تمام خواسته های ترکیه درج شده در توافق، گردن بگذارند؟

بدون شک در صورت قبول توافق نامه توسط این سازمانها، شرایط برای آغاز پایان حاکمیت خود مدیریتی و عمر کانتونها فراهم می گردد. تصمیمی از این نوع به معنی تسلیم شدن و گردن نهادن است به بازی آمریکا و قدرتهای بزرگ و توافقات بین آنهاست.

به اختصار در آینده ای نه چندان دور، نه شرایط سیاسی سوریه و رژیم اسد به صورت موجود باقی خواهد ماند و نه جا و مکان کانتونها و حاکمیت خودمدیریتی در کردستان سوریه که به یمن شرایطی خاص تبدیل به یک واقعیت گشته است به همین صورت باقی نخواهد ماند، بلکه مشمول دگرگونی های بزرگی خواهد شد.

رژیم سوریه تلاش خواهد کرد که قلمرو سیاسی و حاکمیت خود را بر تمام سوریه دوباره تحمیل کند و مخالفین را به خود تسلیم نموده و یا آنها را پاکسازی کند. در این حالت مسئله بازگشت کردستان سوریه و پایان دادن به حاکمیت خودمدیریتی مانند پدیده ای فسخ شده، یک مسئله محوری و اولیه خواهد بود. این هم روشن است که حاکمیت سیاسی در کردستان سوریه، علاوه بر نقش و تأثیر و دخالت دولت منطقه مانند ترکیه، ایران، عراق و آمریکا و روسیه و اروپا و غرب در چهارچوب سوریه جواب خواهد گرفت. توازن قوا در یک طرفه شدن این مسئله نقشی تعیین کننده خواهد داشت. این توازن قوا هم برای مردم کردستان سوریه و حاکمیت کانتونها در گرو اتحاد پیرامون افق سیاسی ای روشن، آزادیخواهانه و انسانی خواهد بود که با اعتماد به نفس، تماما به نقش و اراده مستقیم توده ای تکیه می کند و همچنان تلاش می کند که حمایت مردم آزادیخواه و نیروهای سیاسی و توده ای چپ و رادیکال در کشورهای منطقه و جهان جلب کند و از آن بهره ببرد.

هم اکنون آزمون کردستان سوریه متوجه خطری همه جانبه است، از یک طرف با یورش و قلدری نظامی دولت ترکیه روبرو است، با توافق ترکیه و آمریکا روبرو ست، روبرو است با توافق ه.س.د. و دولت سوریه تحت نظارت روسیه، با دخالت مستمر ایران که مسئله کرد هم در آنجا معضلی سیاسی است، روبرو است. با تهدید عروج دوباره داعش روبرو است و همچنان روبرو است با روند عادی شدن شرایط سوریه و برگشت آن به جامعه بین المللی. در شرایطی اینچنین ...عادی شدن وضعیت سوریه در یک شب و روز روی نخواهد داد و پروسه ای پر پیچ و خم و زیر و بم را طی خواهد کرد و بیشتر دول منطقه و کشمکشهای منفعت طلبانه قدرتهای بزرگ و دول منطقه در آن نقش خواهد داشت. یکی از مسائلی هم که در این پروسه باید جواب بگیرید مسئله کرد و حاکمیت خودمدیریتی، کانتونهاست و بدون جواب دادن به مسئله کرد، وضعیت داخلی سوریه هم عادی نخواهد شد.

همچنان که در بخش دیگری از این مصاحبه عرض کردم، کردستان سوریه یا باید از طریق یک توافق و آلترناتیو، دوباره بخشی از یک سوریه متحد گردد، حال از راه تجدید قواره دولت سوریه وبا یک قانون اساسی جدید که در آن حقوق برابر شهروندی را عملا و قانونا به رسمیت میشناسد، که در سایه دولتی دیکتاتوری مانند رژیم سوریه بعید به نظر میرسد. سناریوی دیگر بازگشت حاکمیت رژیم سوریه است از راه نیروی نظامی و سرکوب. این هم در توازن قوای کنونی رژیم سوریه مقدور نیست و نیازمند به وقت بیشتر و ثبات از یک طرف و تضعیف حاکمیت خودمدیریتی است از طرف دیگر. در یک کلام، آینده مسئله کرد در کردستان سوریه، در سایه توافق آمریکا و ترکیه و در سایه ماندن نیروهای ترکیه در سوریه تحت اسم " منطقه آرام " وارد تونلی تاریک می شود و آن را در مردابی از جنگ و ویرانی فرو می برد.

دیدگاه سوسیالیستی: در باتلاق جنگ سوریه، توافق بین ترکیه و روسیه درباره سرپرستی منطقه آرام که اردوغان به آن چشم بریده است، مانند مناظر نهایی از تغییرات دراماتیک که در بطن سوریه به وقوع پیوسته است، تحلیلگران سیاسی به این اشاره دارند که این توافق بین روسیه و ترکیه هم مهر پایان یافتن دخالت و نفوذ آمریکا را بر پیشانی دارد و هم عقب نشینی جدی از طرف نیروهای هم پیمان اروپا، ( از جمله نیروهای ه.س.د).  که  در زیر جنگ با ترور آنها را سازمان داده بودند، به همراه خواهد داشت. و مشخصا سرنوشت نیروهای ه.س.د و باقی ماندن منطقه خودمدیریتی دموکراتیک و آن آزمون را به انتها می رساند... نظر شما درباره این توافق چیست؟ ماهیت و شرایط منطقه در صورت اجرایی شدن این توافق چه تغییراتی در نقش ترکیه و روسیه و حکومت بشار اسد به همراه می آورد؟

 عبدالله محمود: این توافقات و در وهله اول این توافق اخیر مختص به شرایط منطقه و مشخصا به موقعیت سوریه و کردستان سوریه، مکمل همدیگر و حلقه زنجیر در یک سلسله هستند و می شود گفت که علاوه بر تفاوتهایی که دارند در یک مسیر به جلو میروند. توافقات " ترکیه‐آمریکا ، روسیه ‐ ترکیه و روسیه­­ ­– سوریه" بدون دخالت دادن و شرکت مردم کردستان سوریه و مخصوصا نقش ه.س.د. صورت می گیرد. سوریه و آمریکا  به نماینده گی از طرف آنها و در حقیقت با چشم پوشی و به فراموشی سپردن  تمامیت حقوق آنها ، بر روی این توافقات امضا ء زده  که تغییراتی ریشه ای و بزرگ هم بر سر سرنوشت مناطق کردنشین و ی. پ.  گ و ه . س . د. و هم بر سر آینده سوریه خواهد آورد.

نقطه مشترک تمامی توافقات، تحمیل عقب نشینی است به احزاب ی.پ.گ و ه. س.د. ، پایان دادن است به حاکمیت خود مدیریتی ، حفاظت از یکپارچگی خاک سوریه و ممانعت از هر تلاش کارساز برای حل مسئله کرد در کردستان سوریه و در منطقه است. اما این فقط یک بعد و گوشه از یک سناریوی یک تئاتر بزرگتر است که در ورای آن منافع و هژمونی سیاسی و اقتصادی و کشمکش آمریکا و روسیه و بلوکهای منطقه ای ایستاده است.

نوع و محتوای توافقات، بیانگر کشمکش عمیق و تغییر بالانس قدرت در منطقه مابین آمریکا و روسیه  است که در اینجا دست بالا داشتن روسیه را آشکار میکند. اگر توافق آمریکا و ترکیهُ دست ترکیه را برای حمله و عملیات باز گذاشت، با یک توافق دیگر عقب نشینی را به نیروهای ه.س.د تحمیل کرد که مرزها را تا عمق ۳۲ کیلومتری تخلیه کنند. همچنین توافق روسیه و ترکیه جدای از تاکید بر عقب نشینی سی کیلومتری مرزها هم اطمینان از تامین امنیت مرزها را به ترکیه بخشید و هم حضور نظامی میدانی خود را با نیروهای آمریکایی جایگزین کرد و هم نقش نیروهای سپاه ترکیه را برعهده گرفته است و هم بدیلی برای آینده سوریه و مناطق کرد نشین و حل مسئله کرد " آن طوری که صلاح خود می دانند" آشکار می کند. علاوه بر اینها روسیه خود نقش یک بازیگر عملگرا و در میدان در شراکت با رژیم سوریه در یک طرف و رژیم ترکیه در طرف دیگر را به عهده می گیرد. از این طریق ناکامی آمریکا وهم پیمانانش در منطقه، به دلیل ناروشنی سیاسی و غیر شفاف بودن دورنمای منافع سیاسی و اقتصادی و بی افقی در تصمیم و فراز و نشیب در معامله با ترکیه و نیروهای درگیر و نبود هیچ بدیلی برای آینده سوریه.. این وضعیت به روسیه مجال داد که عملا پرچم پیروزی خود را بلند کند و منطقه را به سود خود در این کشمکش رقم بزندُ که مرکز اصلی کشمکش در این چند سال گذشته بود. و سیر رو به شکل گیری بلوکی ترکیه ای، ایرانی، سوریه ای، عراقی در منطقه دارد طی می شود که منافع روسیه را، نمایندگی می کند. به این دلیل می توان گفت که این توافق به نقش موثر و پیشین آمریکا در منطقه پایان داد و نقش موثر روسیه را جایگزین آن کرد. و مسئله سوریه و مناطق کرد نشین آن را هم تحت کنترل یک جانبه سیاست و منفعت های خود قرار داد. اجرا شدن این توافقنامه که اولویت آن عقب نشینی تحمیل عقب نشینی به نیروهای احزاب کردستان سوریه و پاکسازی اسلحه از مرزها است، منافع ترکیه را تحقق می بخشد. و از طرفی دیگر به سود دولت سوریه تمام می شود. و سرآغازی میشود برای خلع سلاح مناطق کردنشین در چارچوب به میدان آوردن حل مسئله کرد. اعلام رضایت نیروهای ه.س.د و یه په گه به یک انتخاب بین بد و بدتر " رژیم ترکیه و رژیم سوریه" و توهم به این که این توافقنامه تنها به مرزها مربوط می گردد و به حاکمیت خودمدیریتی در دیگر مناطق کردنشین کاری نخواهد داشت... قبل از هر چیز ایستادن در مقابل جنبش حق طلبانه مردم کردستان و تسلیم کردن شهرهای دیگر تحت حاکمیت در چارچوب توافق آینده با دولت سوریه تحت نام حل مسئله کرد و در زیر سایه تایید "دولت روسیه" برای باز نوشت یک قانون اساسی در سوریه که در آن حقوق کرد به رسمیت شناخته می شود.

این خوش باوری و کوته بینی سیاسی ه.س.د و ی.پ.گ که در میان گزینه بین ترکیه و سوریه، یکی را به سود خود می بیند و در کنار آن گزینه پشت بستن به اراده سیاسی مردم مناطق کردنشین و پشتیبانی جنبش توده ای کارگری و دنیای انسان دوست و سرمایه سیاسی شکست داعش و پیروزی در کوبانی و سنت برابری زن و مرد، به فراموشی سپرده می شود. این هیچ نتیجه ای حاصل نمی گردد، به غیر از اینکه مردم کردستان سوریه را در آینده دست بسته به دولت سوریه دوباره تسلیم می کند.

خلاصه اینکه توافق اخیر روسیه و ترکیه... عملا شکست و ناکامی آمریکا را در وضعیت سوریه و منطقه مهر تایید زده  و دست بالا پیدا کردن روسیه و همپیمانانش را در منطقه جایگزین کرده و تثبیت نمود. همزمان دست آمریکا و همپیمانانش را در ایفای نقش و تاثیر گذاری در سوریه و آن منطقه کوتاه نمود و روند عادی سازی شرایط در سوریه و بازگشت آن را به جمع سازمان ملل تسریع کرد.

و آن احزاب و گرایشات سیاسی ای ، و همچنین ی.پ.گ. و ه.س .د . که سکان سیاست خود به نیروی نظامی آمریکا و پشت بستن به سیاست روسیه و کشمکش در بین آنها بسته بودند، به قربانی تبدیل کرده و عملا خاموش می کنند. و همچنین گرز موثری را بر سر آینده سیاسی کردستان و مسئله کرد نه تنها در سوریه بلکه در منطقه خواهد کوبید و بورژوازی کرد در کردستان عراق را هم تهدید خواهد کرد