اخبار وگزارشات کارگری ٩ و ١٠ آبان ماه ١٣٩٨
اخبار کارگرى
November 02, 2019اخبار وگزارشات کارگری ٩ و ١٠ آبان ماه ١٣٩٨
«با اتحاد پیروز میشویم، با افتراق شکست میخوریم»
پژواک صدای کارگران حق طلب بازداشتی شهرداری کوت عبدالله باشیم
- ادامه اعتصاب کارگران راه آهن بندر عباس
- سر بی کلاه کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران
- برکارگران پیمانی در عسلویه چه می گذرد؟
- ممنوع الملاقاتی محمد حبیبی از تاریخ 29 مهر تا 21 آبان
- اتحادیه آزاد کارگران ایران:اسماعیل بخشی روز هشتم آبانماه به قید وثیقه موقتاً از زندان اوین آزاد شد.
- شورای صنفی دانشجویان علم و صنعت:ماهیگیری از آب گل آلود!
- مرگ ومصدومیت 8 کارگر در5 حادثه کاری جداگانه:
1-کشته ومصدوم شدن 2کارگر شرکت آب و فاضلاب شهری دزفول براثر گازگرفتگی
2-مرگ یک کارگرجوان دریزد براثر سقوط از ارتفاع
3-جان باختن کارگر جوان معدن زغال سنگ البرزگان رامیان حین کار زیر تخته سنگ بزرگ
4- کشته وزخمی شدن 3کارگر کارگاه جمعآوری ضایعات مجتمع ذوبآهن هرسین
5- جان باختن یک کارگر زیرسنگ های معدن آلبلاغ
- پیدا شدن جسد 2کارگردیگر حادثه ریزش آوار شهرستان شبستر
*ادامه اعتصاب کارگران راه آهن بندر عباس
روزهای 7 و 8 آبان،کارگران راه آهن بندر عباس به اعتصابشان در اعتراض به عدم پرداخت چندماه حقوق،نداشتن امنیت شغلی ،شرایط کاری سخت و وعده های توخالی مسئولان ادامه دادند.
درهمین رابطه:
اعتصاب کارگران راه آهن بندر عباس
ازصبح روزدوشنبه 6آبان، کارگران راه آهن بندر عباس برای اعتراض به عدم پرداخت چندماه حقوق،نداشتن امنیت شغلی و شرایط کاری سخت دست از کارکشیدند.
*سر بی کلاه کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران
چرا باید مدیران شرکت گروه ملی علاوه بر حقوق های میلیونی مزایای دیگری چون اضافه کاری بالا و پاداش های چند برابری نسبت به کارگران دریافت کنند و خانه های سازمانی چند صد میلیونی و میلیاردی (از آپارتمان گرفته تا خانه های ویلایی) به آنها تعلق بگیرد؛ در حالی که در چند سال گذشته شاهد تخریب خانه های سازمانی کارگرانی بوده ایم که از توان مالی اندکی برخوردارند؛ و البته نکته قابل توجه اینجا است که شرکت، هیچ گونه توضیح و پاسخگویی در این خصوص به کارگران نمی دهد.
بنابه گزارش رسانه ای شده بتاریخ 9آبان، شرکت گروه ملی فولاد اهواز که به اقرار مدیرانش دارای بدهی های سنگین به قطعه سازان، اداره مالیات و بانک ها است چگونه میتواند با راه اندازی تنها 10درصد از ظرفیت کارخانه، هم مشکلات عدیده موجود را مرتفع کند و هم از بار بدهی های خود بکاهد؟
پرداخت حقوق های میلیونی در شرکتی با بدهی های میلیاردی
یکی از کارگران شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران، گفت: چرا شرکتی که برای پرداخت حقوق پرسنل خود با مشکلات مالی بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کند، حقوقهای بسیار بالایی به مدیران ارشد، میانی و همچنین سرپرستان می دهد؟ چرا وقتی شرکت در شرایط مالی بدی قرار دارد به جای آن که چارت سازمانی را محدود کند تا از فشار مالی کاسته شود شاهد بزرگتر شدن این تقسیمات سازمانی هستیم که جز تحمیل بار اضافی هیچ سود دیگری ندارد؟.
تقدیم منازل سازمانی میلیاردی به مدیران و تخریب منازل سازمانی کارگران
او ادامه داد: چرا باید مدیران شرکت گروه ملی علاوه بر حقوق های میلیونی مزایای دیگری چون اضافه کاری بالا و پاداش های چند برابری نسبت به کارگران دریافت کنند و خانه های سازمانی چند صد میلیونی و میلیاردی (از آپارتمان گرفته تا خانه های ویلایی) به آنها تعلق بگیرد؛ در حالی که در چند سال گذشته شاهد تخریب خانه های سازمانی کارگرانی بوده ایم که از توان مالی اندکی برخوردارند؛ و البته نکته قابل توجه اینجا است که شرکت، هیچ گونه توضیح و پاسخگویی در این خصوص به کارگران نمی دهد.
تبعیض در ارائه خدمات رفاهی به کارگران
این کارگر گروه ملی در ادامه با اشاره به ارائه ضعیف خدمات رفاهی و ورزشی به کارگران، تصریح کرد: پس از روی کار آمدن تیم سرپرستی جدید، پرسنل گروه ملی شاهد این امر هستند که فقط یک عده خاص از این امکانات رفاهی و ورزشی استفاده میکنند.
او از وضعیت بسیار بد سرویس های بهداشتی کارگران گلایه کرد و گفت: حتی مایع دستشویی و محصولات بهداشتی برای ما تهیه نکرده اند و ادعا میکنند که با کمبود بودجه مواجه هستیم.
سر بی کلاه کارگران!
این کارگر گروه ملی با اشاره به مشکلات بیمه های تکمیلی، عنوان کرد: ماهیانه درصد زیادی از حقوق پرسنل بابت بیمه تکمیلی کاسته می شود ولی هیچ نوع پرداختی از طرف بیمه هایی که در چند سال گذشته طرف قرارداد شرکت بودهاند صورت نگرفته و چنین امری موجب بروز مشکلات بسیار زیادی برای پرسنل شده است. همچنین درصد اندکی از بیمارستانها کلینیک های درمانی و داروخانهها با این بیمه ها همکاری میکنند که متاسفانه شرکت و بیمه ها همدیگر را متهم به کمکاری کرده و این وسط فقط سر پرسنل بیگناه شرکت بیکلاه ماند است.
کمبود نیروی تولید و مازاد نیروی اداری
او یکی از مهمترین مشکلات شرکت را کمبود نیروی تولیدی عنوان کرد و گفت: گروه ملی فولاد یک شرکت تولیدی است؛ در گذشته های نه چندان دور که شرکت با تمام توان کار می کرد با کمبود چشمگیر نیروی تولیدی مواجه بودیم حتی اکنون نیز که تنها با 10 درصد ظرفیت خود کار می کند بازهم کمبود نیروی تولیدی محسوس است اما متاسفانه شاهد ترافیک نیرو در بخش اداری شرکت هستیم که بسیاری از آنها به گفته مدیران، مازاد بوده و هیچ توجیح استخدامی ندارند و بار مالی زیادی را به شرکت تحمیل کرده اند.
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
ازدیاد نارضایتی و تبعیض های مشهود طبقاتی، سبب ایجاد موج نفرت و خشم در میان کارگران میشود. اگر امروز مدیران به فکر راه حل برای برطرف کردن این مشکلات نباشند، فردا روز که فریاد اعتراض ها بلند شد نباید گله مند باشند، مقصر فریاد کارگری که برای احقاق حق خود بلند شده و سختگیرانه مورد بازخواست قرار میگیرد، مدیری است که امروز زمزمه های تبعیض و ناعدالتی را نشنیده و چاره اندیشی را به پشت گوش انداخته است.
*برکارگران پیمانی در عسلویه چه می گذرد؟
کارگر پیمانی عسلویه: «امور پیمانهای عسلویه با چه اسلوب و شیوهای به مسائل پیمانکاران نظارت میکند که حقوق کارگران در هر پالایشگاه با پالایشگاههای بعدی فرق میکند؛ انگار پرداخت حقوقها دلبخواهیست و پیمانکاران هرطور که بخواهند به کارگرانشان دستمزد میدهند! حتی حق شیفت هم اینجا بسیار کم است؛ ما هرچه میگوییم این حقوقها و مزایا با قانون کار مغایرت دارند، میگویند اینجا «منطقه ویژه» است و تحت پوشش قانون کار نیست؛ میگویند «عرف کارگاهی» همین است!»
«تبعیض» جاافتادهترین شاخصهی اشتغال در پارس جنوبی
«علی» از جملهی کارگرانیست که سالهاست به عنوان کارگر پیمانکاری، در پالایشگاههای پارس جنوبی مشغول به کار است؛ او میگوید: مهمترین مشکل ما، تبعیض بین پیمانکاریها و رسمیهای منطقه است.
علی گرچه از کارگران پیمانکاریِ سطح یک است و با یک واسطه به کارفرمای مادر میرسد و لاجرم وضعیتش بسیار بهتر از کارگران پیمانکاریای است که در سطوح پایینتر کار میکنند با این حال، برای رنجهای تبعیض، اصالتى ذاتی قائل است: «مشکلات عسلویه زیاد است اما اولین و مهمترین معضل، تبعیض بین کارکنان پیمانکاری و رسمیست؛ این تبعیض وجوه بسیار دارد از منوی غذایی گرفته تا سطح دستمزد و تعداد روزهای تعطیلی.»
او به یکی از مهمترین نمودهای تبعیض که هر روز در زندگی کارگران عینیت مییابد، میپردازد؛ تفاوت در منوی غذای روزانهی رسمیها و پیمانکاریها و کیفیت این غذا: «ناهار رسمیها، حدود ۷۰، ۸۰ هزار تومان است اما کل سه وعدهی غذای یک کارگر پیمانکاری، ۲۷ هزار تومان است؛ این، عددیست که در قرارداد شرکتها آمده؛ یعنی با ۲۷ هزار تومان، شرکت باید به کارگر پیمانکاری، صبحانه، ناهار و شام بدهد. نحوه توزیع غذا نیز عادلانه و برابر نیست؛ غذایی که برای پیمانکار میآید، ورودی پالایشگاه در یک محوطه خاکی روی زمین گذاشته میشود واز آنجا با مینیبوس یا وانت میآورند در پالایشگاه و بین کارگران تقسیم میکنند در صورتیکه کارگر رسمی خیلی شیک میرود رستوران – رستورانی که مثل سلف سرویس میماند- و با امکانات ویژه غذایش را میخورد؛ حالا از صبح تا ظهر یا از ظهر تا شب که در سایت، در دفتر کارش نشسته بوده و نه گرما خورده و نه عرق ریخته ولی کارگر پیمانکار در فضای باز و زیر ظل آفتاب مشغول به کار بوده، بماند. رسمی در دفترش مینشیند و نهایتاً با یک تلفن گزارش میگیرد یا با کامپیوتر، نامهنگاریِ اداری میکند؛ سختی کارشان همینقدر است....»
او مدعیست آنقدر کیفیت غذا بد است که خیلی وقتها، پیمانکاریها ترجیح میدهند تُن ماهی و تخم مرغ بخورند و لب به غذای شرکت نزنند. به خاطر کیفیت بد غذا، خیلی از کارگران مشکل گوارشی دارند.
بیست روز تحمل دوری و آلودگی در هر ماه
این تبعیض وجوه دیگری هم دارد: «تبعیض بعدی در تفاوت روزهای کار و استراحت است؛ در همه اسناد بالادستی تاکید شده که در عسلویه به خاطر بدی آب و هوا و دوری خانوادهها، کارگران باید سیستم ۱۴-۱۴ کار کنند؛ یعنی ۱۴ روز سر کار باشند و ۱۴ روز تعطیل که دور از آلودگی و کنار خانوادههایشان سپری کنند. این سیستم باید برای رسمیها و پیمانکاریها یکسان اجرا شود؛ چند سال پیش، مدیرعامل وقت گفت من این سیستم را برای همه اجرا میکنم اما زمان میبرد ولیکن همینطور دفعالوقت کردند؛ هر سال به سال بعد انداختند و الان چند سال است که منتظر اجرای این طرح هستیم. الان ما سیستم ۲۰-۱۰ هستیم؛ ۲۰ روز در منطقهی «فوقِ آلوده» کار میکنیم و فقط ده روز وقت برای کنار خانواده بودن داریم؛ شما میتوانید به سایتِ نبض زمین که متعلق به سازمان محیط زیست است، مراجعه کنید؛ در این سایت زده، آب، خاک، هوا، همه چیز در منطقه عسلویه آلوده و سمی است.»
محل زندگی کارگران عسلویه، مناسب و استاندارد نیست؛ کارگران با کمترین امکاناتِ زیستی، ۲۰ روز از هر ماه را میگذرانند؛ به گفتهی علی، بعضی از کارگران مجبور شدهاند به خاطر وضعیت بدِ محل سکونت، خودشان با قیمت گزاف، خانه اجاره کنند؛ همه کارگرانِ اینجا در معرض بیماریهای ریوی و برخی بیماریهای جدی دیگر قرار دارند؛ موارد بسیاری هم از ابتلا به این بیماریها وجود دارد.
این کارگر پیمانکاریِ پالایشگاههای عسلویه میگوید: «فشارهای روانیِ ۲۰ روز دوری از خانوادهها کم نیست؛ کارگر در یک خوابگاه با سختترین شرایط با چند نفر از همکارانش زندگی میکند و غذا و امکانات هم در حد صفر است. در صورتیکه خوابگاه رسمیها که ۱۴-۱۴ کار میکنند، با ما خیلی فرق دارد؛ این خوابگاهها مثل VIP میماند، همه چیز دارد از سالنهای ورزشی گرفته تا استخر و فضای استراحت. ما فقط یک تخت داریم و یک تلویزیون و چند نفر هماتاقی.»
به گفتهی این کارگر، این شرایط، انگیزه برای کار و تولید را پایین آورده و کارگر پیمانکاری به هیچ چیز جز این نمیاندیشد که زودتر ۲۰ روز شیفت تمام شود و برود چند روزی پیش خانوادهاش.
حقوقی که کمی بیشتر از حداقل دستمزد است
وضعیت حقوق و دریافتی هم به غایت ناامیدکننده است؛ علی میگوید: «دستمزد ما پیمانکاریها بسیار پایینتر از رسمیهاست؛ یک کارگر پیمانکار که سِمَتِ بالایی هم داشته باشد، با ۱۰ سال سابقه کار، ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد؛ حقوقهای پایینتر هم بسیار داریم؛ مثلاً رانندهها فقط ۲ میلیون تومان میگیرند. هر طرحی هم وزارت نفت برای افزایش دریافتیِ کارکنان میدهد، میگویند شامل حال شما پیمانکاریها نمیشود!»
علی از خستگیهای کارگران میگوید: «خیلی از کارگران بعد از ۳، ۴ سال، از اینجا میروند؛ چون دیگر طاقت ادامه دادن ندارند. اینجا نه امکانات بهداشتی دارد و نه امکانات آموزشی و رفاهی که کارگران بخواهند خانوادههایشان را بیاورند اینجا؛ نه مدرسه خوبی در عسلویه هست نه بیمارستان مجهزی. کارگرانی که خانوادههایشان را آوردهاند، اغلب پشیمان شدهاند.»
او معتقد است؛ دوری از خانوادهها، آسیبهای بسیار به همراه آورده است حتی به جدایی و طلاق انجامیده است؛ کارگران رسمی، بلیط رفت و برگشت برای رفتن به خانه دارند اما به پیمانکاریها ریالی بابت رفت و برگشت نمیدهند؛ با این حساب، علیالقاعده یک کارگر اگر بخواهد با هواپیما به خانه برود که ۱۰ روز تعطیلات را کنار خانواده باشد، باید از ۳ یا نهایت ۴ میلیون تومان حقوق، ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پای بلیط هواپیما بپردازد که مسلماً منطقی نیست و به همین دلیل است که بیشتر کارگرانِ پیمانکاری، رنج مسافرتهای شبانهروزی با اتوبوس را به جان میخرند و از ده روز تعطیلات، دو روز یا حتی دو روز و نیم را در راه هستند.
این کارگر در انتها یک سوال کلیدی مطرح میکند: «امور پیمانهای عسلویه با چه اسلوب و شیوهای به مسائل پیمانکاران نظارت میکند که حقوق کارگران در هر پالایشگاه با پالایشگاههای بعدی فرق میکند؛ انگار پرداخت حقوقها دلبخواهیست و پیمانکاران هرطور که بخواهند به کارگرانشان دستمزد میدهند! حتی حق شیفت هم اینجا بسیار کم است؛ ما هرچه میگوییم این حقوقها و مزایا با قانون کار مغایرت دارند، میگویند اینجا «منطقه ویژه» است و تحت پوشش قانون کار نیست؛ میگویند «عرف کارگاهی» همین است!»
آمار کارگران رسمی وپیمانی
دوم اردیبهشت ۹۸، مدیرعامل مجتمع گاز پارس جنوبی در ارتباط با آمار شاغلانِ این منطقه گفت: «در حال حاضر نزدیک به ۱۰ هزار نفر در این شرکت مشغول به کار هستند؛ مطابق چارت سازمانی، پالایشگاههای گاز پارس جنوبی دارای ۴ هزار و ۲۲۳ نیروی رسمی است؛ هم اکنون ۶۰۹ نیروی قرارداد مستقیم در فازهای مختلف مشغول فعالیت هستند و بیش از ۸ هزار و ۸۸۹ نیروی ارکان ثالث نیز در این مجتمع شاغل هستند؛ این تعداد تنها در مورد نیروهایی است که در خود مجتمع مشغول به کار هستند.»
بر اساس اظهارات مدیرعامل مجتمع پارس جنوبی، تعداد ارکان ثالثیهای این مجتمع پالایشگاهی که در واقع همان پیمانکاریهای طرف قرارداد با شرکتهای پیمانکاری هستند، دو برابر رسمیهای این مجتمع است. این معادلهی ساده نشان میدهد که اوضاع در عسلویه دیگر چندان بر وفق مراد نیست.
وقتی تعداد کارگران پیمانکاری در قطب انرژی کشور، دو برابر رسمیهاییست که در این منطقه مشغول به کار هستند، چندان دشوار نیست که استنتاج کنیم «عسلویه» دیگر آن بهشت فارغالتحصیلان دهه هشتاد شمسی نیست و امروز «تبعیض»، یکی از مهمترین شاخصهای اشتغال در این منطقه است.
گرچه هیچ نمودار مستدلی از تغییراتِ افزایشیِ تعداد نیروهای پیمانکاری عسلویه در یکی، دو دههی گذشته در دست نداریم و نمیدانیم با چه ضریب سالانهای تعداد نیروهای پیمانکاری این منطقه افزایش یافته که امروز به دو برابر رسمیها رسیده، اما آمارها و اطلاعات موجود به ضرس قاطع نشان میدهد که شتابِ «به پیمانسپاری» از نرخ کلی اشتغال در منطقه پیشی گرفته است؛ حاصلِ این اتفاق، انبوهِ کارگران متخصص و باسابقهای است که علیرغم تحمل آلودگی هوا و صعوبت کار، تنها کمی بیشتر از حداقل دستمزد رسمی، عایدی دارند و از هر نوع ثبات و امنیت شغلی محرومند.
*ممنوع الملاقاتی محمد حبیبی از تاریخ 29 مهر تا 21 آبان
محمد حبیبی از تاریخ 29 مهر تا 21 آبان ممنوع الملاقات شد.
روز چهارشنبه 8 آبان همزمان با بیست و دومین روز نافرمانی محمد حبیبی، به خانواده اش که از راه دور برای ملاقات هفتگی با فرزندشان به تهران آمده بودند اجازه ملاقات ندادند و بعد از پیگیری متوجه شدند که این معلم زندانی از تاریخ 29 مهر تا 21 آبان از طریق ریاست زندان ممنوعالملاقات شده است.
منبع اصلی خبر کانال تلگرام حمایت از محمد حبیبی
*اتحادیه آزاد کارگران ایران:اسماعیل بخشی روز هشتم آبانماه به قید وثیقه موقتاً از زندان اوین آزاد شد.
اسماعیل بخشی در جریان اعتصاب سال گذشته کارگران شرکت نیشکر هفت تپه دستگیر شد و پس از یک دوره بازداشت و آزادی موقت برای بار دوم دستگیر شده و تاکنون در زندان به سر میبُرد. وی توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محاکمه شده و به ۱۴ زندان محکوم شده بود.
سرمایه داران حاکم هر زمان که کارگران برای حقوق و مطالبات خویش دست به اعتراض بزنند از دو سو آنها را مورد هجوم قرار می دهند. اول اینکه کارفرمایان استثمارگر، کارگر معترض را از کار اخراج کرده و برای اعمال فشار مضاعف به قصد فنای شیرازه زندگی خانواده اش اقدام می کنند و دوم اینکه نهادهای امنیتی و قضایی که تماماً منافع کارفرمایان را نمایندگی می کنند با زندانی کردن کارگران و صدور احکام سنگین موجودیت کارگران معترض را از جامعه و جنبش اعتراضی کارگران حذف می نمایند.
اسماعیل بخشی یکی از صدها و هزاران کارگری است که به این قصد مورد یورش دم و دستگاه سرمایه قرار گرفته است.
اما در مقابل، کارگران هیچگاه نه تنها مرعوب این سرکوب و خفقان نشده اند بلکه مصمم تر، از حق حیات شان به دفاع پرداخته و اعتراض به زندانی کردن کارگران را به جنبشی عظیم بدل نموده اند.
طبقه کارگر ایران درمقابل تعرض های همه جانبه به کارگران معترض و مطالبه گر باید خواست لغو احکام صادره علیه کارگران و بازگشت فوری به کار این کارگران را در رأس مطالبات خویش قرار دهد.
کارگران هفت تپه هم اکنون در اعتصاب هستند و قطعاً مبارزاتشان تا لغو خصوصی سازی شرکت ادامه خواهد داشت و دستگیری و زندانی کردن کارگران نمی تواند مانعی در مسیر این مبارزه باشد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران آزادی اسماعیل بخشی را به ایشان و خانواده اش شادباش میگوید و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط ندا ناجی، عسل محمدی و دیگر کارگران زندانی است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- نهم آبانماه هشتاد و هشت
*شورای صنفی دانشجویان علم و صنعت:ماهیگیری از آب گل آلود!
حدود ۲ هفته پیش بود که شاهد مسمومیت بیش از ۱۲۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت به علت مصرف غذای سلف خوابگاه بودیم.
درست از همان شب حادثه، شورای صنفی طی اطلاعیهای از دانشجویانی که دچار مسمومیت شده بودند درخواست کرد که مشخصات خود را اعلام نمایند تا آمار مشخص شود.
صبح روز بعد بود که دانشجویان جلوی ساختمان ریاست دانشگاه جمع شده و به وضعیت موجود اعتراض کردند. در آن روز اعضای شورا جلسهای فوری با معاون دانشجویی ترتیب داده و خواهان لغو فوری قرارداد پیمانکار سلف شدند.
همان شب اعتراضات به اوج خود رسیده و دانشجویان در خوابگاه داخلِ پسران دست به اعتصاب غذا زدند. در تمامی مراحل اعتصاب دانشجویان، اعضای شورا حضور فعال داشته و خواهان حضور معاون دانشگاه و مسئولین بلند رتبه بودند، به پیمانکار شدیدترین انتقاد ها را کرده و دانشجویان معترض را در تجمع ساعت ۲ شب در جلوی ساختمان ریاست همراهی کردند و به دنبال تهیه غذا برای دانشجویان بودند.
روز بعد که تجمع جلوی ساختمان ریاست و درب اصلی دانشگاه بود نیز اعضای شورای صنفی حضوری فعال داشته و برای پاسخگویی مسئولین تلاش می کردند.
روز بعد دبیر و نائب دبیر شورای صنفی به سازمان امور دانشجویان رفته و مطالبات را از دکتر علم، معاون سازمان امور دانشجویان پیگیری کرده و تا ساعت ۸ شب با دکتر ذاکری مذاکره کردند و موافقت رئیس دانشگاه با همه مطالبات را گرفتند.
همانطور که همه دانشجویان شاهد بودند شورای صنفی دانشگاه علم و صنعت ذرهای از احقاق مطالبات دانشجویان کوتاهی نکرده و از هیچ تلاشی برای تحقق مطالبات دانشجویان دریغ نکرده است.
اما هم اکنون شاهد آن هستیم که یکی از تشکلهای دانشگاه از رئیس و معاون دانشگاه دعوت میکند که در مورد مسائل صنفی صحبت کنند و مسئولینش با خبرگزاریها مصاحبه کرده و مسئله را جوری نشان میدهند که انگار پیگیر ماجرا بوده و هستند. نکته تاسف بار این است که این تشکل نه در کنار دانشجویان که در کنار مسئولین دانشگاه سعی در زیر سوال بردن تلاش دانشجویان و تجمع به حق آنها دارد.
تشکلی که به هیچ عنوان ماهیت دانشجویی نداشته و تا کنون در هیچ موردی در معرض رای و نظرخواهی از دانشجویان نبوده و همواره اعضای آن نه توسط دانشجویان که توسط افرادی از خارج از دانشگاه منصوب شدهاند و همواره خلاف ادعایش، در تلاش برای ضایع کردن حق دانشجویان و پیگیر برخورد با نمایندگان دانشجویان بوده است.
اگرچه دانشجویان علم و صنعت خود همه مسائل را می دانند اما باید به این تشکل اعلام کنیم که مسائل صنفی باید از مجرای قانونی آن پیگیری شوند و مجرای قانونی پیگیری مسائل صنفی و رفاهی دانشگاه، شورای صنفی دانشجویان میباشد.
البته شورای صنفی دانشجویان از هر تلاشی برای بهبود وضعیت دانشگاه قدردانی میکند اما سابقه این تشکل نشان میدهد که این کارها جز ژست حمایت گرفتن و تلاش برای به حاشیه بردن مطالبهگری دانشجویان (به قصد ترمیم آبروی از دست رفته) نیست.
کانال تلگرام شورای صنفی دانشجویان علم و صنعت
*- مرگ ومصدومیت 8 کارگر در5 حادثه کاری جداگانه::
1-کشته ومصدوم شدن 2کارگر شرکت آب و فاضلاب شهری دزفول براثر گازگرفتگی
روز جمعه 10آبان،2کارگر شرکت آب و فاضلاب شهری دزفول حین کار دچار گازگرفتگی شدند و
بر اثر شدت گازگرفتگی یکی از کارگران جان خود را از دست داد وکارگر دیگرجهت مداوا به بیمارستان منتقل شد.
2-مرگ یک کارگرجوان دریزد براثر سقوط از ارتفاع
بنابه گزارشات رسانه ای شده بتاریخ 10آبان،یک کارگر ساختمانی جوان حین کاربا یک دستگاه بالابر برقی در یزد براثر سقوط از ارتفاع بدنبال قطع شدن سیم بکسل نگهدارنده از ارتفاع سقوط و جان خود را از دست داد.
3-جان باختن کارگر جوان معدن زغال سنگ البرزگان رامیان حین کار زیر تخته سنگ بزرگ
حوالی ظهر روزپنج شنبه 9آبان،یک کارگر 35ساله معدن زغال سنگ البرزگان رامیان در شرق استان گلستان بنام علی کهساری حین کار در عمق 1200متری این معدن درحوالی روستای جوزچال براثرشدت جراحات وارده بدنبال اصابت یک تخته سنگ بزرگ برسرش پیش از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داد.
4- کشته وزخمی شدن 3کارگر کارگاه جمعآوری ضایعات مجتمع ذوبآهن هرسین
چهارشنبه شب (8آبان)،براثر حادثه انفجار در کارگاه جمعآوری ضایعات مجتمع ذوبآهن هرسین یک کارگر به علت شدت جراحات جانش را ازدست داد و دو کارگر از ناحیه پای راست و وبازوی چپ آسیب دیدند وبه مراکز درمانی منتقل شدند.
5- جان باختن یک کارگر زیرسنگ های معدن آلبلاغ
چهارشنبه شب(8آبان)،یک کارگر زیرسنگ های معدن آلبلاغ واقع در ارتفاعات شهرستان اسفراین گیر افتاد وجانش را ازدست داد.
*پیدا شدن جسد 2کارگردیگر حادثه ریزش آوار شهرستان شبستر
روز پنج شنبه 9آبان، جسد 2کارگردیگر حادثه ریزش آوار شهرستان شبستر پیداشد.
جهت اطلاع:
*دفن شدن 4کارگر زیر آوار درشهرستان شبستر
ظهر روز چهارشنبه 8آبان،4کارگرحین عملیات خاکبرداری در نزدیکی شهر صوفیان در شهرستان شبستر استان آذربایجانشرقی زیر خاک مدفون شدند.
تاعصرامروز چسد 2کارگر 30ساله از زیر خاک بیرون کشیده شد و عملیات برای یافتن دو کارگردیگر ادامه دارد.
akhbarkargari2468@gmail.com