امید / اکبر یگانه
شعر
October 30, 2019امید
پنجره های خسته
از شب با تنی درهم شده
نگاه میکنند
افق رابا حسرت
شاید
طلوع کند خورشید
تا تن در هم شکسته اش را
آزاد کند
از سرمای زمستانی
و گرم شود
او
باز می کند
با شادی
دریجه های خود را
بسوی نسیم
تا بزوداید
دیوارهای خود را
از بوی عفین
و خورشید نوازش می کند
لحظهای آنها را
.با مهر
.
اکبر یگانه . 24.10.2019