آزاده / اکبر یگانه
شعر
October 29, 2019آزاده
نگاهم
درنگاه غصب آلوده
گوشوارها
مینشیند
وهزاران هزار سئوال
در مغز
جاری میشود
کجا است
آن برده ای که
آزاد کرده خود را
از آن
آیا او هم
در پشت پنجره مه آلود
در جستجوی درختان رنگین است
یا با اسب سپید
می تازد
تا پیدا کند سرزمین سبز را
میخواند گوشواره ها او را
حتی در آن شب مه آلود
بدون لحظهای درنگ
نمیشنود او
هیچ صدای
بد آوازی را
حتی
در پشت پنجره ای
که نشسته اند
گوشوارها.
اکبر یگانه 2019.10.24
Marbacka