حملات وحشیانه دولت فاشیستی ترکیه به کردستان سوریه قویا محکوم است!

ناصر باباميرى
October 11, 2019

حملات وحشیانه دولت فاشیستی ترکیه به کردستان سوریه قویا محکوم است!

رژیم اردوغان به دنبال تصمیم آمریکا مبنی بر خروج نیروهای خود از شمال سوریه و مناطقی که به شیوه کانتونی اداره میشوند و عمدتا کردنشین هستند تهدیدات نظامی خود از مدتها پیش علیه این مناطق آزاد شده را به بهانه پوچ ایجاد "منطقه حائل امنیتی" دیروز نه اکتبر توسط بمب افکنهای خود عملی کرد. تهدیدات و اقدام پیشوقت گسیل دادن قوای زمینی و هوایی دولت اردوغان در حالیکه هنوز نیروهای آمریکا تماما این مناطق را تخلیه نکرده بودند، حاکی از اینست اردوغان بدون هماهنگی و چراغ سبز آمریکا و همپیمانان و توافق با دیگر شرکای مرتجع منطقه یش هیچگاه دست به چنین اقدامی نمی زد. زیرا رژیم اردوغان بخوبی میداند مردمی که با ایستادگی و جانفشانی در برابر داعشیان و دیگر نیروهای ارتجاعی اسلامی که هم از سوی رژیم ایران و خود آنان و نیروهای مزدورشان در اشکال مختلف حمایت و پشتبانی گردیدند، اما رزمندگی، ایستادگی و مقاومت آنان در برابر لشکر مجهز به تسلیحات در این نبرد پیروزی درخشانی را رقم زدند؛ و دوباره زن و مرد، پیر و جوان فارغ از هر گونه تبعیض ملی، جنسیتی، مذهبی، دوشادوش هم بر ویرانه های کوبانی، جزیره و عفرین زندگی را از نو سازمان دادند، به همین اعتبار وارد جنگ شدن برایشان چقدر هزینه بردارست. اما رژیم اردوغان که یدی دراز در سرکوب مخالفان سیاسی و نسل کشی هم در کشور خود و دیگر کشورهای همجوار با تبانی متحدین جهانیشان دارد اینبار هم میخواهد با این تعرض افسار گسیخته و بمب افکندن بر سر مردم بیدفاع در این کانتونها، به مردم ترکیه بگوید هر چند دولت متبوعش دست به گریبان بحرانهای عمیق سیاسی و اقتصادی در داخل است اما هنوز از آندرجه از اقتدار برخوردارست که تعرض به قیمت نسلی کشی در بیرون از مرزهای خود را با پشتبانی حامیانش سازمان دهد. و تا شاید از اینطریق ناکامیهای پیاپی خود طی این چندین سال را چه به لحاظ داخلی و خارجی از اذهان عمومی پنهان بدارد.
به همین دلیل رژیم اردوغان هرازگاهی گانگستربازی و قلدریهای خود را علیه ساکنین در اینسوی و آنسوی مرزها به منظور یافتن راهی برای اعمال هژمونی و جبران ناکامیها و بی ثباتی خود دست و پا کند به نمایش میگذارد. و هر بار این سیاستهای ضدانسانی و فاشیستی از سوی ما کمونیستها و توده های ترقیخواه و آزاده افشا و محکوم شده. و تاکید کردیم سیاست میلیتاریستی دولت اردوغان تنها بر متن کشمکش های منطقه ای که در یک سمت آن مبارزه توده های مردم معترض به وضع موجودند و در سوی دیگر آن بلوک بندیهای منطقه ای و جهانی حافظ سرمایه قابل توضیح است. بلوک بندیهایی که از دیرباز به جز منافع سودجویانه خویش هیچگاه به چیزی دیگری نیاندیشیده اند و نمی اندیشند. و به همین اعتبار هم هر جا این مبارزات آزادیخواهانه و تقابل از سوی تودهای عظیم مردم علیه دول مستبد و مختنق در گوشه و کنار جهان به راه افتاده، آنان با دخالتگری های خود، بسته به منافعشان نقشه به انحراف کشاندن آنرا به بهانه های واهی در دستور کار قرار داده اند. نمونه بسیار بارز آن دخالت در خیزش همین تودهای مردم جان به لب رسیده علیه رژیم اسد در سال 2011 به اینسو بوده که پس از هشت سال نبرد در برابر داعش و آزادسازی و اداره ان به شیوه کانتونها اکنون مورد تعرض افسار گسیخته رژیم اردغان از هوا و زمین واقع شده. در حالیکه همان موقع هم بر همه نمایان بود در یکسوی این دخالتگری بلوک روسیه اعم از رژیم سرمایه داری ایران و بنوعی ترکیه (که با مواضع بینابینی میان دو بلوک روسیه و غرب در نوسانست) قرار دارد، در سوی دیگر دخالتگریها آمریکا و غرب و همپیمانان مرتجع منطقه یشان هستند. بلوک روسیه و چین اگر موقع اشغالگری عراق و افغانستان به حکم وتو کردن پیمان نامه نظامی ناتو جهت اشغال عراق و افغانستان نتوانستند آن چنان که میخواستند منطق قلدریهای نظامی را طبق استراتژی که منافع آنانرا نیز به لحاظ منطقه ای و جهانی تامین کند، هدایت و مهندسی کنند، موضوع خیزش توده ای در سوریه اینبار فرجه برای وارد شدن فعالانه و دخالتگری بیش از پیش خصوصا روسیه را گشود. نهایتا دیدیدم قطبهای جهانی هر کدام بمنظور تامین منافع و هژمونی طلبی خود وارد رویدادهای سوریه شدند و جنگ نیابتی را براه انداختند. و با دامن زدن به تصفیه حسابهای مذهبی و ملی آنان را به جان همدیگر انداختند، و نتیجه این دخالتگریها با حمایت بلوک روسیه عملا به نفع رژیم اسد و بقای آن و به قیمت کشته و زخمی شدن میلیونها انسان بیدفاع، آواره و بیخانمان شدن میلیونها خانواده از این کشور منجر شده و تا کنون هم کماکان ادامه دارد. دخالتگریهایی که در بیان واقع مبارزات آزادیخواهانه و حق طلبانه سراسری مردم سوریه را از محتوا تهی و از مسیر اصلی خود که سرنگونی رژیم اسد بود منحرف کرد و کل شیرازه زندگی شهروندان را به تباهی کشاند. بجز چند کانتونی که با رزمندگی مقاومت تاریخی خود توده مردم دژ مستحکمی در برابر داعشیان و دیگر همدستانشان را سازمان دادند.
رژیم اردوغان نیز در متن چنین اوضاع آشفته منطقه اگر یک دوره کوتاه توانست تا حدودی رونق اقتصادی را ایجاد کند مبرهن است حاصل اعمال استثمار هر چه افسار گسیخته تر و کار کشیدن از گرده طبقه کارگر و سرکوب صدای اعتراضات بوده. اختناق سیاسی که متعاقبا منجر به گسترش و تعمیق اعتراضات کارگران، کمونیستها، آنارشیستها و آزادیخواهان در اکثر مناطق ترکیه اعم از آنکارا و استانبول گردید تا مرحله رسیدن به رویداد مهم میدان تقسیم. میخواهم بگویم برغم چنین موقعیتی مبارزاتی رو به اعتلای انقلابی
بخاطر داریم آنزمان بخشهایی از گرایشات بورژوا ناسیونالیستی اعم از گرایش متاثر از پ.ک.ک نیز به روال معمول از سر دخیل بستن به پروژه سازش با حکومت مرکزی و توهم به پروژه "صلح و آشتی» بنوعی در جهت تضعیف این موج عظیم اعتراضات سراسری موضع گرفتند و با ایجاد فضای یاس و ناامیدی و شانتاژ راه انداختن چوب لای چرخ مبارزات توده های سرازیر شده به خیابانهای استانبول، آنکارا و دیگر شهرهای بزرگ گذاشتند یا در سکوت خفتبار، پشت مبارزات سراسری را بنفع گرایشات بورژوازی و حکومتی خالی کردند.

خلاصه طی چند سال گذشته آن درجه از رشد و ثبات نسبی اقتصادی دولت اردوغان هم بشدت رو به افول بوده. دولت اردوغان به عنوان نماینده بورژوازی این کشور دیگر تنها از سوی طبقه کارگر و اقشار فرودست مشروعیت آن زیر سوال نیست، بلکه حتی مقبولیت اجتماعی و سیاسی آن از سوی طیفهای رنگا و رنگ ناسیونالیست بورژواها و خرده بورژوازی جامعه ترکیه نیز تا حدود زیادی زیر سوال رفته و در حال زوال است. بحرانهایی که وقتی دیگر بگیر و ببند و سرکوب فله ای مخالفان هم نتوانست گره ای از مشکلاتش بگشاید، پرده آخر آن سناریوی به خون کشیدن مخالفان در اقدام شبه کودتای 16 ژوئیه 2016 بود که فکر کرد خاتمه خواهد یافت اما هرگز چنین اتفاقی نیافتاد.
آخرین انتخابات شوراها در ترکیه برغم سناریوسازیها از سوی اردوغان جهت جعل آراء، نتوانست واقعیات را به نفع خود وارونه کنند، و نتایج اعلام شده از سوی کمسیون انتخابات هم اذعان نمود که حزب "عدالت و توسعه" در برابر مخالفان در بخشی از شهرهای بزرگ نظیر آنکارا، استانبول و اسکی شهیر و شهرهای کردستان بطور اخص "ستاره اقبالش" بطور واقعی رو به خاموشی است.
رژیم فاشسیتی ترکیه از دو سو در موقیعتی شکننده قرار دارد. از یکطرف مواجه شدن با موج عظیم مبارزات و اعتراضات داخلی برخاسته از بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. از طرف دیگر دولت اردوغان نیز چون میخواهد بقای خود را در شکاف میان خصوصا دو بلوک روسیه و غرب جستجو و تضمین کند، این موضع بینابینی وضعیت بنین المللی آنرا نیز بشدت متزلزل نموده.
پیروزی شکوهمند مردم کوبانی و به دنبال آن مبارزه و مقاومتی که جهت آزاد سازی دیگر مناطق اعم از جزیره و عفرین و اداره این سه کانتون به شیوه خود مدیریتی پیش رفت، دیدیم بنوعی دستخوش هژمونی طلبی پی ی د و ی.پ.گ و با رهنمود پ.ک.ک قرار گرفت! بجای اینکه از مقاومت شجاعانه بی نظیر تاریخی مردم کوبانی و دیگر مناطق که زنان و مردان آزادیخواه، پیر و جوان در آن جانفشانی کردند، و به دور از تفاوتهای جنسی، مذهبی، نژادی و ملی... در رقم زدن این پیروزی ایفای نقش نمودند درس بگیرند، بجای اتخاذ سیاست مستقل و متکی شدن به ظرفیت مبارزه آزادیخواهانه توده های مردم در دو سوی مرزهای سوریه و ترکیه، دیدیم از طرفی به زائده سیاستهای آمریکا تبدیل شدند و از دیگر سو در دام توهم فکنی پروژه های حمایتهای اسد افتادند. دیگر این مثل روز روشن بود هم حمایت پشت جبهه و تسلیحاتی غرب مشروط و در پی اهداف خودشان است هم حمایت رژیم اسد که خود با حمایت بلوک روسیه از سقوط نجات یافته، فاکتوری است که باید روی آن سرمایه گذاری کرد و بدان امید بست.

گانگستربازیهای نظامی و قشون کشی دولت اردوغان علیه مردم بیدفاع در سوریه بدون تبانی آمریکا و حکومتهای مرکزی مرتجع در دو سوی مرزها نیست. به رغم هر اختلاف و رقابتهایی که این رژیمها با هم دارند، از هر زمانی بیشتر بر سر سیاست حفظ تمامیت ارضی کشورشان همسو و همنظرند. رژیم اسد حملات افسار گسیخته اردوغان به کانتونها و قتل و عام مردم بیدفاع به بهانه ایجاد منطقه حائل امنیتی و اسکان دادن 3 میلیون آواره سوریه را بنفع موقعیت کنونی خود میداند. و بنوعی کار آینده رژیم اسد را بزعم خود یکسره میکند! این از یکسو. از سوی دیگر رژیم اردوغان نیز تجربه و دستاوردهای خود مدیریتی در این سه کانتون را به ضرر خود ارزیابی میکند و فکر میکند تهدید بازتکثیر چنین مدلی در کشور خود را باید از سر راه بردارد. بعبارتی دیگر این جنگ افروزیها جزئی از نقشه بزرگ سیاستهای میلتیاریستی در متن شرایط منطقه ایست که هر بار با رضایت یکی از بلوک بندیها که در آن منتفع هستند پیش برده میشود. دولت ترکیه نیز نظیر دیگر رقبای مرتجع خود از شکاف و تقابلات قطبهای جهانی بر سر منافعشان میخواهد سهم بیشتری ببرد و به همین منوال در معادلات منطقه ای دنبال جا پا و وزن بیشتری نسبت به سایر شرکای خود میباشد.
اما این حملات وحشیانه و فاجعه بار دولت اردوغان در وهله اول با اتکاء به صفوف مبارزاتی و متحدانه مردم روژآو و مقاومت و از خودگذشتگی از جنس سنگربندی کوبانی و ده ها جانفشانی دیگر که تنها و تنها به نیروی مبارزاتی خود متکی بوده، و بدور از توهم به حمایت و دخالتگری بلوک بندیهای جهانی قابل پاسخگویی و به عقب راندن است و در گام بعدی با حمایت و پشتبانی همه جانبه صف کمونیستها، آزادیخواهان و انساندوستان در سراسر جهان.
با تمام توان بایستی جهت متوقف نمودن و به عقب راندن این تعرض قلدرمنشانه رژیم فاشیستی ترکیه که تا کنون موجب گرفتن جان ده ها تن و مجروح شدن صدها انسان بیدفاع شده و بعید نیست تراژدیای دیگری را در منطقه تکرار کند، عاجلانه اقدام نمود. نباید گذاشت بیش از این ماشین کشتار اردوغان در تبانی با قطبهای جهانی که به قیمت نسل کشی گامی به منفعت سود جویانه خود نزدیکتر میشوند جلو برود!
زنده باد مبارزه و مقاومت مردم روژآوا علیه ارتجاع
سرنگون باد رژیم فاشیستی و ضد بشری ترکیه

ناصر بابامیری 10.10.2019

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com