|
||
تزلزل در سیاست خارجی آمریکا و جنگ بدون متحدان؟مطالب ترجمه شدهAugust 14, 2019 پروژه آمریکا در نهایت برای بالکانیزه کردن خاورمیانه به کشورهای کوچکتر است، چیزی شبیه به آنچه که در بالکان (یوگسلاوی) انجام دادند. بطوریکه، شما یک کشور شیعه عربی، یک کشور سنی، کردستان آزاد، و کشور مقدس اسلامی عربستان سعودی و غیره را دارید...اجازه بدهید بگوئیم که ما درباره جنگ علیه ایران صحبت میکنیم، البته، اسرائیل آشکارا همدست اصلی آمریکا و ناتو در آن پروژه هستند. اما اساس دیگری در روابط آمریکا و اسرائیل وجود دارد. درواقع، اسرائیل همچنین اتحادی ناگفته و غیررسمی با فدراسیون روسیه دارد، و ما این تحول را دیده ایم، بطوریکه ناتانیاهو یک رابطه شخصی با پوتین دارد. من هیچ قضاوتی نمیکنم؛ این به سادگی خیلی واقعی است. ما باید درک کنیم که آنها یک رابطه شخصی نزدیک دارند. ما باید همچنین درک کنیم که بسیاری از مقامات ارشد نیروهای مسلح (در اسرائیل) از اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند؛ آنها در فدراسیون روسیه خانواده دارند.بنابراین، یک رابطه دوجانبه بین اسرائیل و روسیه وجود دارد که در طول شماری از سالها توسعه یافته است، و این بمعنای اینستکه اگر هرنوع درگیری نظامی مستقیم اسرائیل علیه ایران که یک متحد روسیه است، پیش بیاید، ممکنست که بدین جهت مذاکراتی صورت پذیرد. ممکنست که مذاکراتی در سطح خیلی بالای تشکیلات نظامی و اطلاعاتی آن دو کشور انجام گرفته شود. و اکنون، درست چند هفته قبل، مشاوران امنیت ملی آمریکا، اسرائیل و روسیه در اورشلیم (بیت المقدس) دیدار کردند. علیرغم همه اختلافاتی که بین آمریکا و روسیه وجود دارد، مشاوران امنیت ملی گفت و گوهای دوستانه ای داشتند. اما من فکر میکنم چیزیکه مهمتر بود، گفتگوی دوستانه بین اسرائیل و روسیه بود. بنابراین دوباره، اتحادها ازنظر تاریخی بین کشورهای مستقل شکل میگیرند، اما چیزی هست که ما آنرا اتحادهای متقابل توصیف میکنیم. اتحادهای متقابل یعنی اینکه شما با کشورهایی متحدید که با دشمنان شما در اتحادند. بنابراین، روسیه دارای یک اتحاد متقابل با اسرائیل است و اسرائیل در یک اتحاد با آمریکا و ناتو قرار دارد. به عبارت دیگر، سیاست خارجی روسیه در ساختن این اتحادها، و همچنین چین جهت این امر بینهایت هوشمندانه است...اتحادی بین اسرائیل و عربستان سعودی وجود دارد، که درواقع توسط آمریکا ساخته شده است، و آمریکا فکر میکند میتواند اسرائیل و عربستان سعودی را مجبورکند که به نمایندگی از او علیه ایران حمله کنند. من فکر نمیکنم که علیرغم اتحاد ناگفته بین اسرائیل و فدراسیون روسیه، چنانچه جنگی علیه ایران رُخ بدهد، ایران به اسرائیل حمله کند. آنها(ایرانی ها) به تأسیسات آمریکا در خلیج فارس حمله خواهند کرد، و این روشن است- که درست در آنطرف خلیج فارس، مسافتی بسیار کوتاه است. مگر اینکه، البته، اسرائیل در بمباران هوایی ایران مستقیماً درگیر باشد، که من فکر نمیکنم این اتفاق بیفتد. برای اینکه به دستور کار پنتاگون برگردیم، در حال حاضر، همانطوریکه قبلاً ذکر کردم، این خیلی بعیدست که بتوان فراخوان یک جنگ تمام عیار، از نوع حمله رعدآسا به سبک جنگ عراق، افغانستان یا ویتنام داده شود. این خارج از بحث است. اما چیزیکه بیشتر احتمال دارد، ادامه تشدید تحریم ها و همچنین تحریمهای دیگر و امکان چیزیکه پنتاگون می نامد، عملیات بینی خونین است، یعنی آنها میروند تا اهداف مشخصی را در ایران بمباران کنند، که ممکنست تأسیسات هسته ای باشند. این مطمئنا همین الان در روی میز پنتاگون قرار دارد، اما حتی این، من شک دارم که آنها چنین کنند... خوب، همیشه اشتباهاتی وجود دارد و افرادی مانند پمپئو و بولتون هستند که درک نمیکنند یا درک محدودی از مسائل نظامی دارند. من فکر نمیکنم که این اتفاق بیفتد، زیرا که ایران بلافاصله شروع به بمباران تأسیسات آمریکا در کویت و خلیج فارس میکنند. زیرا که عملاً در همسایگی (و تیررس) ایران قرار دارند، و خوب البته که این عمل نیز بطور اجتناب ناپذیری منجر به تشدید(جنگ) میشود. من فکر میکنم که ما الان باید درک کنیم که اشتباهات اغلب (عوامل) تعیین کننده تاریخ هستند. ما نمیتوانیم مانع این واقعیت شویم که ممکنست پمپئو یا بولتون یا ترامپ بگوید، «خوب، بیائید برویم و آنها/ایرانیها را بمباران کنیم» یا اهداف مشخصی را(جهت بمباران) انتخاب کنند. همیشه یک امکان وجود دارد، برای اینکه آنها قدرت تصمیمگیری دارند و اساساً عواقب را درک نمیکنند یا اهمیتی نمیدهند. اما اگر آنها اینرا به سلسله مراتب ارتش و حتی پرسنل اطلاعاتی آمریکا ارائه دهند، من فکر میکنم که اجماع عمومی این خواهد بود که این عملیات یک خودکشی است، زیراکه شما در یک چنین جنگی پیروز نمیشوید. ما دیده ایم که برای مثل، چگونه آمریکا در شمال سوریه شکست خورد. آمریکا در یمن (هم) شکست خورده است. من فکر میکنم راهی را که اکنون آمریکا به آن می اندیشد، بیشتر نوعی حمایت مستقیم از سازمانهای تروریستی از جمله (ام ایی ک)، سازمان مجاهدین خلق ایران[محاهدین خلق] میباشد، که یک نهاد تروریستی است. و فکر میکنم این چیزیست که آنها در فکرش هستند.
تزلزل در سیاست خارجی آمریکا و جنگ بدون متحدان؟
نوشته: میشل چوسودوفسکی و بونی فولکنر
برگردان: آمادور نویدی
تزلزل در سیاست خارجی آمریکا: ناتو و خاورمیانه. چگونه میشود بدون متحدان جنگ راه انداخت؟
میشل چوسودوفسکی در زیر درباره تنش اخیر آمریکا با ایران در خلیج فارس؛
توانایی ایران به عنوان یک قدرت نظامی؛
تحزیه شورای همکاری خلیج (فارس)؛
پایگاه نظامی ال-اودید در قطر، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه، و قطر متحد ایران؛
شکست اتحاد استراتژیک پیشنهادی خاورمیانه، هم چنین معروف به ناتوی عربی؛
کودتای شکست خورده ژوئیه ۲۰۱۶ علیه پرزیدنت اردوغان؛
«اتحاد سه گانه» آمریکا/اسرائیل/ترکیه که اکنون به «حسن تفاهم سه گانه» ترکیه/ایران/روسیه تبدیل شده است؛
خرید سپر دفاع موشکی اس ۴۰۰ روسیه توسط ترکیه که بمنزله خروج بالفعل آن از ناتو میباشد؛
صف بندی مجدد ژئوپولیتک خاورمیانه و عکس العمل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، بحث میکند.
به مصاحبه زیر به انگلیسی گوش کنید. ترجمه متن مصاحبه در زیر می آید.
***
رادیو گان اند باتر
چیزیکه من فکر میکنم مهم است، اینستکه، ترکیه بطور بالفعل، دیگر بخشی از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نیست. شما ممکنست که متوجه شده باشید که عکس العمل واشنگتن و همچنین رسانه ها سکوت مطلق بوده است. پیامدها بر مجتمع نظامی و صنعتی (آمریکا) چشمگیر است و هر اتفاقی که بیفتد، خروج ترکیه از ناتو واقعی است.
و با خروج ترکیه از ناتو، بناگزیر عواقبی خواهد داشت، و دیگر کشورهای عضو ممکنست که تصمیم به خروج از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بگیرند.
من بونی فولکنر هستم. امروز در رادیو گان اند باتر، میشل چوسودوفسکی شرکت میکند. برنامه امروز: تزلزل در سیاست خارجی آمریکا- ناتو و خاورمیانه است. میشل چوسودوفسکی، اقتصاددان و بنیانگذار، مدیر و سردبیر مرکز تحقیقات جهانی سازی است که مستقر در مونترال، کبک کاناداست. او نویسنده یازده کتاب است، ازجمله، جهانی سازی فقر و نظم جهانی نوین، جنگ و جهانی سازی: حقیقت پشت یازده سپتامبر، جنگ آمریکا علیه تروریسم و جهانی سازی جنگ، جنگ طولانی آمریکا علیه انسانیت. امروز ما درباره درباره تنش اخیر آمریکا با ایران در خلیج فارس؛ توانایی ایران به عنوان یک قدرت نظامی؛ تجزیه شورای همکاری خلیج (فارس)؛ پایگاه نظامی ال-اودید در قطر، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه، و قطر متحد ایران؛ شکست اتحاد استراتژیک پیشنهادی خاورمیانه، همچنین معروف به ناتوی عربی؛ کودتای شکست خورده ژوئیه ۲۰۱۶ علیه پرزیدنت اردوغان؛ «اتحاد سه گانه» آمریکا/اسرائیل/ترکیه که اکنون به «حسن تفاهم سه گانه» ترکیه/ایران/روسیه تبدیل شده است؛ خرید سپر دفاع موشکی اس ۴۰۰ روسیه توسط ترکیه که بمنزله خروج واقعی آن از ناتو میباشد؛ صف بندی مجدد ژئوپولیتک خاورمیانه و عکس العمل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، بحث میکنیم.
بونی فولکنر: میشل چوسودوفسکی، خوش آمدید.
میشل چوسودوفسکی: صبح بخیر. خوشحالم از اینکه در برنامه شما هستم.
بونی فولکنر: در ماه ژوئن، ۲۰۱۹، ایران یک هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد) آمریکایی را که ادعا میکند در حریم هوایی آنها بوده است، سرنگون کرد. این منجر به تهدیدات ترامپ شد. دو روز بعد ترامپ اظهار داشت که جت های آمریکا به سمت اهدافی در ایران میرفتند، اما ۱۰ دقیقه قبل از درگیری، او دستور قطع عملیات را صادر کرد. از این بیانیه عجیب و غریب، چه برداشتی دارید؟
میشل چوسودوفسکی: خوب، این بیانیه مملو از تناقض است و در واقع، پوشش رسانه ای آن حادثه بنظر میرسد که یک عنصر مهم را حذف کرده است، یعنی پایگاه هوایی ال-اودید در قطر که این حملات هوایی از آنجا راه اندازی میشد، که شامل ستاد فرماندهی پیشرو سنتکام آمریکا، اتفاقاً در کشوریست که نزدیک ترین متحد جمهوری اسلامی ایران، یعنی قطر است. قطر و ایران در بزرگترین پایگاه گاز طبیعی دریایی در جهان شریک هستند. این از نظر اقتصادی و انرژی، کاملاً استراتژیک است. آنها باهم متحد هستند.
اما بخاطر بسپارید که ستاد فرماندهی سنتکام آمریکا، استقرار جت های جنگنده نهان اف ۲۲ نیروی هوایی آمریکا را متعاقب بیانیه ترامپ، در خارج از قطر تأئید کرده است. آنها همچنین اظهار داشتند که این امر بخاطر دفاع از نیروها و منافع آمریکا در منطقه بوده است.
حال، چگونه است که معماران سیاست خارجی آمریکا بخود زحمت ندادند که بویژه، این پایگاه نظامی را تأئید کنند، که درواقع، مُلک قطر است، که یک امارت میباشد، و به احتمال زیاد، یکی از بزرگترین عملیات نیروی هوایی (آمریکا) بر روی زمین است- من از واشنگتن پست نقل قول میکنم.
حال، ستاد فرماندهی پیشرو سنتکام خاورمیانه در قلمرو دشمن واقع شده است. اکنون، یا کسانیکه در وزارت امور خارجه و پنتاگون هستند کاملاً احمق هستند، یا بخوبی از قبل میدانند که نمیتوانند اینکار را انجام بدهند. این مکان مناسب نیست، بدین دلیل که کشوریست که مملو از تجار، و پرسنل امنیتی ایرانی، روسی و چینی است. قطر دیگر تحت اداره عربستان سعودی نیست. قطر اتحاد خود را با ایران اعلام نموده است. و بعد، با کمال تعجب، شورای آتلانتیک، که اندیشکده ای است که با هردو پنتاگون و ناتو رابطه نزدیک دارد، تأئيد کرده است که قطر حالا با هردو ایران و ترکیه کاملاً متحد شده است. شما واقعاً نمیتوانید به این موضوع بپردازید. پس این چیست؟ برنامه ریزی درهم و برهم نظامی، سیاست خارجی پیچیده، اطلاعات غیرواقعی؟
من شخصاً معتقدم که هرگز نقشه ای برای راه اندازی جنگ علیه ایران از این ستاد فرماندهی پیشرو سنتکام آمریکا در قلمرو دشمن موجود نیست. این یک (امر) غیرممکنست. اما بغیر از این عناصر دیگری وجود دارند. تمام ساختار اتحادهای نظامی موجود آمریکا در اینچنین آشفتگی قرار دارند، که تئاتر جنگ متعارف علیه ایران را عملاً غیرممکن میسازد.
بونی فولکنر: . در آخرین مقاله خود، یک جنگ متعارف بزرگ علیه ایران امکانپذیر نیست. بحران در ساختار فرماندهی آمریکا(۱)، شما دو منطقه حیاتی دیگر را بررسی کردید که حمله آمریکا به ایران را یک استراتژی موفق نمی بیند، برای مثال؛ قدرت نظامی ایران و تحول ساختار اتحاد های نظامی. قبل از هرچیز، شما چگونه ایران را به عنوان یک قدرت نظامی ارزیابی میکنید؟
میشل چوسودوفسکی: ایران دارای تواناییهای پیشرفته، و همچنین دارای نیروی زمینی بسیار بزرگی است. ایران کشوری با حدود ۹۰ میلیون جمعیت است. ما با موقعیت عراق سال ۲۰۰۳ سروکار نداریم، کشوری که قبلاً ویران شده باشد. ما با کشوری روبرو هستیم که دارای قابلیتهای پیشرفته ای است، که از جهات زیادی با ترکیه قابل مقایسه است، و متحدان بسیار قدرتمندی دارد. ایران با روسیه متحد است؛ و ما اینرا میدانیم. درحال حاضر، فکر نمیکنم که روسیه مداخله کند، اما اس ۴۰۰ که اخیراً به ترکیه تحویل داده شده است، قرارست که به ایران نیز تحویل داده شود. این نیز موضوعی است که تحلیلگران نظامی و رسانه های غربی به آن نپرداخته اند.
اگر به سال ۲۰۰۳ برگردید، زمانیکه دونالد رامسفیلد یک حمله رعدآسا علیه جمهوری اسلامی ایران را تنظیم کرده بود- خوب، در سال ۲۰۰۳، متعاقب جنگ عراق طرحی وجود داشت، و در ادامه در سال ۲۰۰۵، آنها چیزی داشتند که نقشه محاصره ایران نامیده میشد. حالا، وقتیکه آنها میگویند محاصره ایران، بدین معناست که کشورهای همسایه پروکسی(نیابتی) های آمریکا هستند. آنها (از آمریکا) دستور میگیرند ، و یا به ناتو و غیره وصل هستند.
اما حتی همانزمان هم، توصیه امنیت ملی (آمریکا) به تعویق انداختن آن جنگ (علیه ایران) بود. شرایط جهت راه اندازی جنگ در سالهای ۲۰۰۳-۲۰۰۵ موجود و به نفع آمریکا بود. اما حتی آنموقع هم آنها تردید داشتند، زیرا که ایران دارای تواناییهای موشکی، و نیروهای زمینی بزرگ بود، اما علیرغم محاصره، آنها عملیات نظامی خودرا به تعویق انداختند. سناریوهای متفاوتی وجود داشت که برنامه ریزی شده بودند.
اما امروز، اجازه بدهید که به جغرافی یا ژئوپولیتیک این منطقه نگاه کنیم. ترکیه هم مرز با ایران و (عضو) سنگین وزن ناتو است. درحال حاضر ترکیه دارای روابط عالی با ایران، کشور همسایه خود است. این یک اتحاد نظامی رسمی نیست، اما آنها دارای روابط بسیار خوبی هستند. و ترکیه اکنون به آمریکا فهمانده است که شما نمیتوانید از قلمرو ترکیه، چه از طریق نیروهای زمینی و چه با نیروی هوایی و غیره، علیه ایران جنگ براه بیندازید.
اما اگر شما به نقشه زیر نگاه کنید، هیچ کشوری وجود ندارد که آمریکا بتواند روی کمک آنها حساب بازکند، از جمله عراق. دولت عراق گفته است: «نه، ما به نیروهای آمریکایی در عراق اجازه عبور و مرور بسوی مرزهای ایران را نخواهیم داد.»
حالا، محور دیگری که وجود دارد، پاکستان است. تاجایی که ما بهخاطر می آوریم، پاکستان چندین سال پیش متحد وفادار آمریکا بود، اما دیگر نیست؛ بلکه متحد سرسخت چین است. آمریکا نمیتواند در جنگ علیه ایران روی پاکستان حساب کند.
آمریکایی ها پاکستان را ازدست داده اند. پاکستان دیگر یک متحد نظامی (برای آمریکا) نیست.
بعداً، شما چندین جمهوری سابق شوروی را دارید، که توافق نامه های همکاری با ناتو، و روابط خوب دوجانبه ای با آمریکا داشتند. من درباره آذربایجان فکر میکنم. خوب، درست دسامبر گذشته، ایران و آذربایجان باهم توافق نامه های همکاری نظامی امضاء کردند، و این بدان معناست که آمریکا دیگر نمیتواند روی آذربایجان حساب کند. به همین ترتیب، آمریکا نمیتواند روی ترکمنستان متکی باشد. این غیرممکنست که از طریق افغانستان جنگ (علیه ایران) براه انداخت، زیرا که طالبان بخش بزرگی از قلمرو ملی (افغانستان) را اشغال کرده است. بنابراین، جنگ زمینی غیرممکنست و جنگ هوایی متعارف (علیه ایران)، فکر میکنم، نیز امکانپذیر نیست، زیرا که از نظر فضا هوایی سئوالاتی وجود دارد. و ما میدانیم که آمریکا برای انجام کارهای کثیف بشدت به متحدان خود متکی است.
بعدهم، البته، عربستان و کشورهای حوزه خلیج (فارس) هستند، و شورای همکاری خلیج (فارس)، که این شورا تجزیه شده است، و قطر، عمان و کویت حامی عادی سازی روابط با ایران هستند، که در مورد قطر فراتر از این میرود. اما آیا آمریکا میتواند روی کویت و عمان اتکاء کند؟ به هیچ وجه.
از یکطرف، عمان دارای روابط بسیار خوبی با ایران است، و همچنین ورود به تنگه هرمز از خلیج عمان به خلیج فارس را کنترل میکند. اگر شما به نقشه نگاه کنید، خوب، البته، پاکستان بخشی از دریای عرب را کنترل میکند، و اگر شما به دسترسی دریایی و تأسیسات نظامی آمریکا در خلیج فارس نگاه کنید، این کار آسانی نیست؛ شما باید داخل و خارج شوید، و باید یا از طریق آبهای قلمرو ایران، یا آبهای قلمرو عمان داخل و خارج شوید.
[شورای همکاری خلیج (فارس)]
واکنون با انشعاب از وسط در شورای همکاری خلیج (فارس)، شما چندین کشور، امارات دارید، که ازنظر استراتژیکی بجای آمریکا، پشتیبان ایران هستند. و یک بُعد کاملاً استراتژیکی برای آن وجود دارد، زیرا که برای مثال، آمریکا پایگاههای نظامی در کویت دارد، پایگاههای نظامی در بحرین دارد، وبعدهم البته، همانطوریکه قبلاً اشاره کردم، آمریکا در قطر هم که همآهنگ با ایران است، دارای پایگاه نظامی است. بنابراین، درحالیکه شورای همکاری خلیج (فارس)، که البته قبل از هرچیز یک پروژه آمریکایی است، و در بحران بهسر میبرد، برای آمریکاییها خیلی سخت است که یک عملیات دریایی اجرا کنند.
عامل دیگر اینستکه حدود دو ماه پیش، آمریکا حامی پروژه ای بود که ناتوی عربی خوانده میشد، واین یک اتحاد استراژیک خاورمیانه ای بود که باصطلاح قرار بود در ریاض، عربستان سعودی افتتاح شود. این پروژه درواقع، هرگز عملی نشد، زیراکه بروژه ای جهت ادغام شورای همکاری خلیج (فارس) با دو کشور دیگر بود، که اردن و مصر بودند. اکنون، مصر هم تصمیم گرفته است که کنار بکشد، و درواقع، مصری ها این جلسه را که در ریاض برگزار شد و ترامپ حضور داشت، تحریم کرد ند. این دومین سفر ترامپ به عربستان سعودی بود. اولین سفر ترامپ در سال ۲۰۱۷ بود. و درواقع، در سال ۲۰۱۷، آنها ناتوی عربی را براه انداختند ولی در واقع آن به چیزیکه منجر شد، ازهم گسستن شورای همکاری خلیج (فارس) بود و درحال حاضر، این ناتوی عربی عملا منسوخ شده است؛ این پروژه (آمریکایی) کارایی ندارد. هیچ کدام از کشورها شرکت ندارند، بجز امارات و عربستان سعودی، و کل این منطقه هم متحول شده است. حداقل یا در حال بیطرفی و عادی سازی روابط خود با ایران هستند، یا مانند مورد قطر، متحد واقعی ایران میباشند.
بنابراین، منطقه بسیار آشفته است، و ساختار متحدان ازهم گسیخته شده است، و بعد هم سئوال اینست، که شما چگونه میتوانید جنگی براه بیاندازید، چنانچه متحدانی نداشته باشید؟
بونی فولکنر: باتوجه به تحول ساختار نظامی متحدان، در ماه مه ۲۰۱۷، شورای همکاری خلیج (فارس)- که متشکل از عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و عمان بود- ازهم گسیخته شده است. چه اتفاقی افتاد؟
میشل چوسودوفسکی: این یک مسئله بسیار پیچیده ای است. زمانیکه ترامپ بار اول به ریاض رفت، جلسه برگزار شد. من فکر میکنم که این در تاریخ ۲۱ ماه مه بود. در ۲۱ ماه مه ۲۰۱۷، یک جلسه آمریکایی – اسلامی برگزار شد. بازهم، رسانه ها هرگز واقعاً به شرح وقایع این حوادث مهم و روابط متقابل نپرداختند. اما چیزیکه در تاریخ ۲۱ ماه مه ۲۰۱۷ با تأئید مقامات رسمی آمریکا اتفاق افتاد، تصدیق پیشنهاد اتحاد استراتژیک خاورمیانه بود، که متشکل بود از مصر، اردن، باضافه شش کشور شورای همکاری خلیج (فارس)، یعنی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، کویت، قطر و عمان.
بیشتر بخوانید: تغییر در اتحادهای نظامی: آمریکا علیه ترکیه اعلام جنگ میکند؟(۲)
بنابراین در مجموع، ناتوی عربی باصطلاح قرار بود که اتحادی از هشت کشور باشد، که بعد بتواند تعهدی داشته باشد و وظیفه اش روشن بود. اساساً این وظیفه مقابله با ایران یا مقابله با نفوذ ایرانیان در خاورمیانه بود.
اکنون، چیزیکه دو روز بعد در ۲۳ ماه مه ۲۰۱۷ اتفاق افتاد، متعاقب اظهارات ادعاشده امیر قطر مبنی بر حمایت از ایران، عربستان سعودی دستور محاصره و تحریم قطر را صادر کرد، و من فکر میکنم که این بیانیه صحیح است. قطر خود را با ایران همآهنگ کرد و این ضرورتاً چیزیست که در جلسه ۲۱ ماه مه اتفاق افتاد- عربستان سعودی و آمریکا تصمیم گرفتند که قطر را از ناتوی عربی کنار بگذارند.
فکر میکنم که نمایش این بود. ما با یک ناتوی عربی داریم که ازنظر تشریفاتی، این پروژه در ۲۱ ماه مه ۲۰۱۷ اتخاذ شد، باوجودیکه میدانستند یکی از کشورهای عضو شورای همآهنگی کشورهای خلیج (فارس)، یعنی قطر با دشمن همآهنگ بود، که دو روز بعد محاصره اقتصادی شد. این یک اقدام جنگی بود. این یک محاصره بود که مرزها را بست، مسیرهای هوایی و دریایی را مسدود کرد و اساساُ قطر را ایزوله کرد.
اما چیزیکه اتفاق افتاد، چیزی نبود که آنها میخواستند رُخ دهد. چیزیکه آنها میخواستند، این بود که از شش عضو شورای همکاری خلیج (فارس) با پنج عضو از کشورهای عضو بروند، اما چیزیکه اتفاق افتاد، این بود که باعث ایجاد بحران در شورای همکاری خلیج (فارس) شد و کویت و عمان با قطر همسو شدند. بنابراین، شورای همکاری خلیج (فارس) از وسط تفسیم شد. و متعاقب آن، ناتوی عربی که نفطفه اش در ۲۱ ماه مه ۲۰۱۷ با هشت عضو بسته شده بود، به پنج عضو رسید و سپس، چیزیکه اتفاق افتاد آن شد که مصر هم کناره گرفت و اکنون اساساً چهار عضو دارد، که بخشی از هسته ناتوی عربی هستند، که درواقع، متشکل از عربستان سعودی، امارات، بحرین و اردن هستند. این ها چهار کشوری هستند که سرسختانه پشت ناتوی عربی هستند. دوباره، این یک شکست است، بعبارت دیگر، آمریکا، دولت ترامپ، اتحاد شورای همکاری خلیج (فارس) را عملاً در خاورمیانه ازدست داده است. و نه فقط این، بلکه پایگاه پیشرو ستاد فرماندهی سنتکام آمریکا در قلمرو دشمن قرر دارد. من به آنها تا آنجاییکه به سیاست خارجی مربوط میشود، (نمره) منفی میدهم.
بونی فولکنر: از آنجاییکه قطر و ایران در مالکیت بزرگترین میدانهای گازی دریایی شریک هستند، بنظر من آنها نیاز دارند که بایکدیگر متحد باشند. چه چیزی پشت محاصره (کامل) قطر توسط عربستان سعودی نهفته است؟ آیا عربستان سعودی میدانهای گازی دریایی را میخواهد یا به آسانی عربستان سعودی اصرار بر انزوای ایران دارد؟
میشل چوسودوفسکی: من فکر میکنم که که هدف اصلی این بود که قطر را از ناتوی عربی بیرون کند و شرایطی ایجاد کند، که شاید درون قطر تفرقه ایجاد نماید. من فکر میکنم که اولین هدف کوتاه مدت ایجاد تفرقه بود. آنها اشاره کردند که یکی از اعضای شوای همکاری خلیج (فارس) با دشمن همآهنگ است و آنها خیلی سرسخت نیز نشان دادند، که قطر میتواند سریعاً به شورای همکاری خلیج (فارس) برگردد و روابط را حل و فصل کنند، اما قطری ها اول باید روابط خود با ایران را کنار قطع کنند، که آنها هم هرگز اینکار را نکردند.
زیراکه قبل از هرچیز بدین دلیل که ایران با قطر در میدانهای گاز شمال، میدانهای گازی شمال و جنوب، مالکیت مشترک دارد. باتوجه به حقوق دریایی این (کشور) دارای تقسیمات ارضی است، اما این یک سرمایه گذاری مشترک است. مالکیت آن برای دو کشور مشترک است و این خیلی مهم است. بنابراین، از آنها بخواهند که این (مالکیت) را رها کنند، بویژه پس از بلوکه کردن قطر، فعلاً خیلی بعید است.
من پس از اتفاق ۱۷ ماه مه، چندین بار به قطر رفته ام و میتوانم بگویم که، قبل از هرچیز، افکار عمومی قطر بسیار ضدسعودی است، حتی اگرچه ازنظر فرهنگی نزدیکی هایی دارند و قطری هایی هستند که در عربستان سعودی زندگی میکنند. اما به علت رفتار بیرحمانه آنها با قطری ها، این غیرممکنست که قطر هرگز به اتحاد با عربستان سعودی برگردد.
بنابراین، این نه قطر و مطمئنا ایران هم نیست که منزوی شده است، بلکه این عربستان سعودی است که ایزوله شده است. ایران با چندین متحد وفادار آمریکا روابط دوستانه ای دارد. ایران رابطه دوستانه با قطر، و همچنین با عمان و کویت را نیز کسب کرده است، نه اینکه بگوئیم که اینها کشورهایی هستند که از نظر استراتژیکی با ایران متحد هستند، بلکه آنها روابط خوب را ارج می نهند. و بعدهم اگر بطور وسیع تری نگاه کنید، ایران دارای روابط خوبی با آذربایجان است، روابط خوبی با ترکیه دارد، روابط خوبی با عراق دارد و البته، دارای روابط عالی با پاکستان است. و این مهم است، زیرا که (بخاطر) مسئله بلوچستان، جایی که جنبش جداییطلب وجود دارد. بلوچها هر دو در ایران و در پاکستان وجود دارند. البته، تحولاتی صورت گرفته است و این بسیار به دلیل این واقعیت است که هردو کشوراکنون با یکدیگرهمکاری میکنند.
بنابراین، شرایط اینگونه است. و مصر، البته، که کشور قدرتمندی در خاورمیانه است، اعلام کرده است به اتحادی که علیه ایران است نمی پیوندد. نه اینکه بگویم دو کشور دارای روابط خوبی هستند، اما آنها، ایران و مصر دارای روابط عادی هستند. اما مصر قصد ندارد به پروژه آمریکا بپیوندد که علیه ایران هدایت شده است.
بونی فولکنر: از آنجاییکه پایگا ال-اودید نزدیک دوحه (عکس بالا)، در قطر، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه است، چرا آمریکا یا پرزیدنت ترامپ از محاصره کردن راههای زمینی، هوایی و دریایی قطر حمایت نمود؟
میشل چوسودوفسکی: خوب، درواقع آنها بدین دلیل که از عربستان سعودی حمایت میکنند، از محاصره زمینی، هوایی و دریایی قطر پشتیبانی میکنند، اما آمریکا هنوز روابط تجاری و یک پیمان همکاری نظامی با قطر دارد. درواقع، رفتار آمریکا نسبتاً مرموز است، زیراکه آنها یک توافقنامه همکاری نظامی جدید با قطر امضاء کرده اند، اما آنها بگونه ای رفتار میکنند که گویی هیچ چیزی اتفاق نیفتاده است. آمریکا با قطر یک توافق دوجانبه امضاء کرده است، اما آنها این واقعیت را اعلام نکرده اند که قطر با دشمن همآهنگ است، یا روابطی دارد. آمریکا در ارتباط با روابط قطر با ایران هیچ نوع شرطی به قطری ها تحمیل نکرده است. و ترامپ دو سال پیش در اکتبر ۲۰۱۷، با امیر قطر در مجمع عمومی سازمان ملل ملاقات کرد.
می بینید که این یک نوع رابطه بسیار متناقض است. آمریکاییها نمیخواهند بگویند که ما از قطر خارج میشویم و ستاد فرماندهی مرکزی خود را درجای دیگری برپا میکنیم؛ آنها نمیگویند که اینکار را میکنند. برخی از ساختارهای فرماندهی آمریکا انتقال یافته اند، بناچار، و دوباره، ستاد مرکزی در فلوریدا فعالیت میکند، اما پایگاه پیشرو درخاورمیانه بسیار حیاتی است.
مسئله اینستکه، من فکر میکنم که واشنگتن نمیتواند تصمیماتی با ماهیت بحث برانگیز اتخاذ کند، که کم و بیش نشان دهد که قطر نقش دوگانه ای بازی میکند. قطر میزبان تأسیسات نظامی آمریکاست و در همانحال روابط بسیار خوبی با دشمن(ایران) دارد. بنابراین، وضعیت چنین است.
متوجه باشید که این نوع طرزبرخورد با توجه به حصول اخیر سیستم دفاع هوایی اس ۴۰۰ توسط ترکیه از روسیه آشکار شده است، که معنای واقعی آن اینستکه روسیه – ما اکنون اینرا برای سالها میدانیم، اما روسیه و ترکیه اکنون متحدان نظامی هستند، زیرا که سیستم دفاع هوایی به همکاری نظامی در سطح بالا نیاز دارد. شما فقط تجهیزات را نمیفروشید، بلکه ازنظر آموزش با یکدیگر همکاری و مشاوره میکنید، و پشت آن یک ژئوپولیتیک کامل قرار دارد، و چیزیکه من فکر میکنم مهم است، اینستکه از ۱۲ ژانویه (۲۰۱۹)، ترکیه بطور بالفعل دیگر بخشی از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نیست.
اکنون، شما ممکنست بیاد بیاورید که واکنش واشنگتن، همچنین رسانه ها سکوت کامل بوده است. آمریکاییها میگویند، «خوب، اگر شما اینکار را بکنید، تحریمهایی وجود دارند و ما شما را از برنامه جت جنگنده اف ۳۵ که یک برنامه ناتویی است، محروم میکنیم.» عواقب آن در مجتمع نظامی و صنعتی قابل توجه است، برای اینکه اکنون ما رقابت بین آمریکا و روسیه را بر سر فروش تسلیحات می بینیم. بنابراین، میلیارد و میلیاردها دلار سود در خطرست.
اما در حال حاضر، فکر نمیکنم که آمریکا بگوید، «ترکیه، برو گمشو از ناتو». آنها اینرا نمیگویند، اما چیزی که احتمال دارد، اینستکه ترکیه میگوید، «ما از ناتو خارج می شویم»، و هرچه هم که اتفاق بیفتند، ترکیه بطور قطع خارج از ناتوست. حالا، اگر برای مثال بیشتر از نقطه نظر داستانی و روابط عمومی بگوئیم که ما هنوز میخواهیم که ترکیه در ناتو بماند، و مزاحم (ناتو) نشویم، اما بناچار چنین میشود. و با خروج ترکیه از ناتو بناگریز عواقبی وجود دارد و دیگر کشورهای عضو ممکنست که انتخاب کنند که از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی خارج شوند. این چیزیست که ما به آن خروج از ناتو میگوئیم، که نباید با برگزیت(خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) اشتباه گرفته شود.
بونی فولکنر: شما مینویسید که اتحاد سه گانه آمریکا، اسرائل و ترکیه، اکنون (به) حسن تفاهم سه گانه بین ترکیه، ایران و روسیه (تبدیل شده) است. بنظرمیرسد که یک تغییر مهم در اتحادهای ژئوپولیتیکی بوجودآمده است، که شما درست شروع به توصیف آن کرده اید. نیروهای محرک اصلی این تغییر چیست؟
کشتی کوچک ماوی مرمرا بندر را ترک میکند
میشل چوسودوفسکی: در گذشته، در دهه ۹۰، اتحادی بین اسرائیل و ترکیه وجود داشت. این اتحادی دوجانبه و بسیار نزدیک بین ترکیه و اسرائیل بود. درحال حاضر، بدون اینکه وارد جزئیات شویم، این اتحاد ازبین رفته است، و در رابطه با اقدامات اسرائیل علیه جنبش همبستگی فلسطین، این اتحاد نیز فروپاشیده است، و بخاطر بیاورید کشتی کوچک ماوی مرمرا را، که توسط نیروهای ارتش دفاع اسرائیل(آی دی اف) مورد حمله قرار گرفت. اما بنظرمیرسد که آن اتحاد، رابط دوجانبه بین اسرائیل و ترکیه پایان یافته است.
و هنوزهم بین آمریکا و ترکیه رابطه دوجانبه وجود دارد، اما این رابطه نیز در شرایط بحرانی قرار دارد، و اتحاد سه جانبه اسرائیل/ترکیه/آمریکا یا آمریکا/اسرائیل/ترکیه درواقع، براساس دو توافق دوجانبه جداگانه بناشده بود. اما حالا مطمئنا لازم به ذکرست که گفته شود، این اتحاد بین ترکیه و اسرائیل تا جاییکه علیه سوریه هدف گیری شده بود، خیلی حیاتی بود.این (اتحاد) علیه سوریه و ایران هدایت شده بود، و تبادل اطلاعات و غیره نیز وجود داشت. بنابراین، ما (در) آنجا اساس دیگری داریم.
اجازه بدهید بگوئیم که ما درباره جنگ علیه ایران صحبت میکنیم، البته، اسرائیل آشکارا همدست اصلی آمریکا و ناتو در آن پروژه هستند. اما اساس دیگری در روابط آمریکا و اسرائیل وجود دارد. درواقع، اسرائیل همچنین اتحادی ناگفته و غیررسمی با فدراسیون روسیه دارد، و ما این تحول را دیده ایم، بطوریکه ناتانیاهو یک رابطه شخصی با پوتین دارد. من هیچ قضاوتی نمیکنم؛ این به سادگی خیلی واقعی است. ما باید درک کنیم که آنها یک رابطه شخصی نزدیک دارند. ما باید همچنین درک کنیم که بسیاری از مقامات ارشد نیروهای مسلح (در اسرائیل) از اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند؛ آنها در فدراسیون روسیه خانواده دارند.بنابراین، یک رابطه دوجانبه بین اسرائیل و روسیه وجود دارد که در طول شماری از سالها توسعه یافته است، و این بمعنای اینستکه اگر هرنوع درگیری نظامی مستقیم اسرائیل علیه ایران که یک متحد روسیه است، پیش بیاید، ممکنست که بدین جهت مذاکراتی صورت پذیرد. ممکنست که مذاکراتی در سطح خیلی بالای تشکیلات نظامی و اطلاعاتی آن دو کشور انجام گرفته شود. و اکنون، درست چند هفته قبل، مشاوران امنیت ملی آمریکا، اسرائیل و روسیه در اورشلیم (بیت المقدس) دیدار کردند. علیرغم همه اختلافاتی که بین آمریکا و روسیه وجود دارد، مشاوران امنیت ملی گفت و گوهای دوستانه ای داشتند. اما من فکر میکنم چیزیکه مهمتر بود، گفتگوی دوستانه بین اسرائیل و روسیه بود.
بنابراین دوباره، اتحادها ازنظر تاریخی بین کشورهای مستقل شکل میگیرند، اما چیزی هست که ما آنرا اتحادهای متقابل توصیف میکنیم. اتحادهای متقابل یعنی اینکه شما با کشورهایی متحدید که با دشمنان شما در اتحادند. بنابراین، روسیه دارای یک اتحاد متقابل با اسرائیل است و اسرائیل در یک اتحاد با آمریکا و ناتو قرار دارد. به عبارت دیگر، سیاست خارجی روسیه در ساختن این اتحادها، و همچنین چین جهت این امر بینهایت هوشمندانه است.
بونی فولکنر: شما نوشته اید که از سال ۲۰۰۵، اسرائیل و ترکیه شرکای نزدیکی با آمریکا جهت حملات هوایی طراحی شده علیه ایران بوده اند. اگر ترکیه که حالا بطور واقعی از ناتو خارج میشود و اتحاد بین ترکیه و اسرائیل ازبین رفته است، پس بنظرمیرسد که این طرحهای سال ۲۰۰۵ جهت حمله به ایران نیز منسوخ شده اند.
میشل چوسودوفسکی: بله، آنها کاملا منسوخ شده اند. ترکیه نمیخواهد در هرنوع حملات هوایی علیه ایران شرکت کند، زیرا که با ایران یک پیمان همکاری نظامی دارد. به همین سادگی. خوب، من مطمئن نیستم در چه سطحی. و بعد من شخصاً فکر نمیکنم که اسرائیل شریک وفاداری باشد که در گذشته در سال ۲۰۰۵ بود. من میگویم شریک وفادار آمریکا. من بخاطر می آورم که در دوران دولت بوش، دیک چینی مطلبی را گفت، «خوب، ما میگذاریم که اسرائیل اینکار را برایمان انجام دهد»، بنابراین، آنها اسرائیل را ترغیب میکردند که درواقع ایران را بمباران کند، البته با اهداف مشخص شده، و بعدهم این را به عنوان ابتکار اسرائیل ارائه میکردند، و واشنگتن میگفت، «خوب، شما میدانید، آنها اینکار(بمباران ایران) را برای ما انجام دادند، اما واقعا، ما از آنها نخواستیم که ایران را بمباران بکنند.» من بیانیه های دیک چینی را در آنزمان بخاطر می آورم. اما علیرغم گزافه گویی های ضدایرانی او در اسرائیل یا توسط رهبران اسرائیلی ازجمله ناتانیاهو، فکر نمیکنم که اسرائیل تحت هر شرایطی اولین گام را درعمل علیه ایران بردارد.
و تاآنجاییکه به عملیات گسترده تر دخالت متحدان برمیگردد، من فکر نمیکنم که این اتفاق بیفتند. اتحادی بین اسرائیل و عربستان سعودی وجود دارد، که درواقع توسط آمریکا ساخته شده است، و آمریکا فکر میکند میتواند اسرائیل و عربستان سعودی را مجبورکند که به نمایندگی از او علیه ایران حمله کنند. من فکر نمیکنم که علیرغم اتحاد ناگفته بین اسرائیل و فدراسیون روسیه، چنانچه جنگی علیه ایران رُخ بدهد، ایران به اسرائیل حمله کند. آنها(ایرانی ها) به تأسیسات آمریکا در خلیج فارس حمله خواهند کرد، و این روشن است- که درست در آنطرف خلیج فارس، مسافتی بسیار کوتاه است. مگر اینکه، البته، اسرائیل در بمباران هوایی ایران مستقیماً درگیر باشد، که من فکر نمیکنم این اتفاق بیفتد.
برای اینکه به دستور کار پنتاگون برگردیم، در حال حاضر، همانطوریکه قبلاً ذکر کردم، این خیلی بعیدست که بتوان فراخوان یک جنگ تمام عیار، از نوع حمله رعدآسا به سبک جنگ عراق، افغانستان یا ویتنام داده شود. این خارج از بحث است. اما چیزیکه بیشتر احتمال دارد، ادامه تشدید تحریم ها و همچنین تحریمهای دیگر و امکان چیزیکه پنتاگون می نامد، عملیات بینی خونین است، یعنی آنها میروند تا اهداف مشخصی را در ایران بمباران کنند، که ممکنست تأسیسات هسته ای باشند. این مطمئنا همین الان در روی میز پنتاگون قرار دارد، اما حتی این، من شک دارم که آنها چنین کنند... خوب، همیشه اشتباهاتی وجود دارد و افرادی مانند پمپئو و بولتون هستند که درک نمیکنند یا درک محدودی از مسائل نظامی دارند. من فکر نمیکنم که این اتفاق بیفتد، زیرا که ایران بلافاصله شروع به بمباران تأسیسات آمریکا در کویت و خلیج فارس میکنند. زیرا که عملاً در همسایگی (و تیررس) ایران قرار دارند، و خوب البته که این عمل نیز بطور اجتناب ناپذیری منجر به تشدید(جنگ) میشود.
من فکر میکنم که ما الان باید درک کنیم که اشتباهات اغلب (عوامل) تعیین کننده تاریخ هستند. ما نمیتوانیم مانع این واقعیت شویم که ممکنست پمپئو یا بولتون یا ترامپ بگوید، «خوب، بیائید برویم و آنها/ایرانیها را بمباران کنیم» یا اهداف مشخصی را(جهت بمباران) انتخاب کنند. همیشه یک امکان وجود دارد، برای اینکه آنها قدرت تصمیمگیری دارند و اساساً عواقب را درک نمیکنند یا اهمیتی نمیدهند. اما اگر آنها اینرا به سلسله مراتب ارتش و حتی پرسنل اطلاعاتی آمریکا ارائه دهند، من فکر میکنم که اجماع عمومی این خواهد بود که این عملیات یک خودکشی است، زیراکه شما در یک چنین جنگی پیروز نمیشوید. ما دیده ایم که برای مثل، چگونه آمریکا در شمال سوریه شکست خورد. آمریکا در یمن (هم) شکست خورده است.
من فکر میکنم راهی را که اکنون آمریکا به آن می اندیشد، بیشتر نوعی حمایت مستقیم از سازمانهای تروریستی از جمله (ام ایی ک)، سازمان مجاهدین خلق ایران[محاهدین خلق] میباشد، که یک نهاد تروریستی است. و فکر میکنم این چیزیست که آنها در فکرش هستند.
بونی فولکنر: درباره کودتای ژوئیه سال ۲۰۱۶، علیه اردوغان رئیس جمهور ترکیه چه دانید؟ هم چنین گزارش های گسترده ای بوده است که می گویند این فدراسیون روسیه بود که بموقع به اردوغان خبرداد که از محل اقامت تعطیلات خود فرار کند. برفرض که این کودتا واقعی باشد و درواقع، آمریکا پشت آن بوده باشد، آیا این حادثه می توانست کافی باشد تا اردوغان را علیه آمریکا و به سمت روسیه بکشاند؟ و چرا آمریکا می خواست از شر اردوغان خلاص شود؟
میشل چوسودوفسکی: خوب، من فکر می کنم که مطمئنا تلاش کودتای ترکیه در ژوئیه ۲۰۱۶، به یک نقطه عطف مهم اشاره داشت. این بلافاصله تقریبا به یک صف آرایی مجدد از اتحادها منجر شد. ما بیاد می آوریم که قبل از کودتا رابطه خصمانه ای بین ترکیه و روسیه وجود داشت، و این واقعیت که ترکیه ورود کشتی های جنگی را به دریای سیاه تسهیل میکرد. و اردوغان متعاقب کودتا، قبل ازهرچیز، فکرمیکنم که در واقع تصمیم گرفت که روابط ترکیه با آمریکا را محدود کند. درباره این شکی نیست، و این ترجیحا بتدریج انجام گرفته است، اما بدون اینکه وارد جزئیات شویم که چه اتفاق افتاده است، من مطمئنا فکر میکنم، بله، این باعث جدایی شد. و یریزیدنت اردوغان گفت که آمریکا در کودتا همدست بود. او این را اعلام کرد. این مربوط به شخصیت فتح الله گولن، کسی بود که ظاهراً پشت کودتای شکست خورده بود. اما درست همانگونه که شما اشاره کردید، من فکرمیکنم که این شروع – خوب، ما درباره یک دوره تقریبا سه ساله حرف میزنیم؛ که در ۱۵ ژوئیه بود، و همین هفته بود. بنابراین، در طول سه سال ساختار اتحادها متحول شده اشت.
بونی فولکنر: قطعاً، و این جالب است که درواقع، این روسیه بود که به اردوغان درباره کودتا خبر داد... ترکیه قبلا به یک جت روسیه در آسمان سوریه شکیک کرده و آنرا نابود ساخته بود، بنابراین، اگر پوتین پشت خبر دادن به اردوغان باشد، این یک حرکت قشنگ هوشمندانه از سوی او بوده است، شما فکرنمیکنید؟
میشل چوسودوفسکی: من فکر میکنم که پوتین یک سیاستمداربسیار زیرک با سابقه اطلاعاتی است. او موفق شده است روابط شخصی خوبی با شماری از رهبران (جهان)، ازجمله اردوغان داشته باشد. ترکیه را فکرنمیکنم، حتی اگر نوعی از کودتا توسط آمریکا باشد، من فکرنمیکنم، که اساساً منجر به تغییر در اتحادهای ژئوپولیتیکی بشود. بنظرم، ترکیه از ابتدای جنگ سرد متحد آمریکا بوده است، اما باز، من فکر میکنم که سال ۲۰۱۶ نقطه شروع ساختار جدید اتحادهاست. و توجه کنید که چیزهای زیادی در این(مورد) وجود دارد. درست اخیراً، یریزیدنت اردوغان با رهبران جمهوریهای سابق شوروی رایزنی کرد. البته، یک دستور کار در آسیای مرکزی وجود دارد، و پس از آن نیز اکنون ترکیه شریکی ناظر در سازمان همکاری شانگهای است. اکنون أساسا سازمان همکاری شانگهای تحت سلطه دو کشور بزرگ، چین و روسیه است، و بعد از این جمهوریهای سابق شوروی را دارید. اما اکنون، شماری از کشورها هستند که یا شریک یا ناظرند، و این درواقع، بسوی تغییر در اتحادها حرکت میکند. آنها خود را به عنوان یک اتحاد نظامی اعلام نمیکنند، اما درواقع هستند. اعضای سازمان همکاری شانگهای از کشورهای گوناگونی هستند و بعد از آن هم پیمان های نظامی (بین آنها) وجود دارد، اما از نظر رسمی بخشی از سازمان همکاری شانگهای نیستند.
اکنون، پاکستان یک عضو رسمی سازمان همکاری شانگهای است. هند همچنین یک عضو رسمی است، که بمعنای اینستکه اگر اختلافاتی بین هند و پاکستان وجود دارد، آنها باید تحت توجهات سازمان همکاری شانگهای نظارت شوند؛ و این یکی از قوانین آنهاست. بنابراین، دوباره، هردو چین و روسیه اکنون در آسیای جنوبی وارد شده اند. خوب، دولت مودی همانطوریکه در هند ایستاده است، در حال ساخت یا بازسازی اتحاد خود با آمریکاست، اما این اتحاد با آمریکا بسیارضعیف است، زیراکه اگر تغییری در دولت هند اتفاق بیفتد، در واقع ممکنست که مسیر دیگری درپیش بگیرد. و آنها درحال ساختن یک اتحاد نظامی با آمریکا هستند، درحالیکه در همانحال هم یک عضو رسمی از سازمان همکاری شانگهای هستند.
بنابراین، این خیلی خیلی گسترده تر است. ساختار اتحادها درحال فروپاشی است. چیزیکه در حال آشکارشدن است، راه های جدید سرمایه گذاری، البته، جاده و کمربند چین و صف بندی های مختلف بسیاری از کشورهایی است که از غرب دور میشوند و خود به پروژه اوراسیایی ملحق میکنند. من فکر میکنم که دوباره، اگر ترکیه از ناتو خارج شود، تغییرات بیشتری در چشم انداز اروپا رُخ میدهد با کشورهاییکه احتمالا از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی خارج شوند.
بونی فولکنر: در مقاله خودتان، با عنوان درحالیکه موشکهای روسی به ترکیه وارد میشوند، اردوغان از روبیکون عبور میکند، شما نوشتید که، «خروج واقعی ترکیه از ناتو نشانه ای از تغییر تاریخی در ساختار اتحادهای نظامی است، که بطور بالقوه به تضعیف هژمونی آمریکا در خاورمیانه کمک میکند و همچنین شرایطی ایجاد میکند که منجر به تجزیه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو میشود.» ترکیه چقدر برای بقای ناتو مهم است؟
میشل چوسودوفسکی: خوب، این خیلی مهم است، زیرا که ترکیه پس از آمریکا، سنگین وزن ناتو است. نیروهای متعارف ترکیه حتی در مقایسه با کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا قابل توجه هستند. ترکیه دارای بزرگترین نیروهای متعارف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) است. اگر قرارست که ناتو در جنگ در خاورمیانه برهبری آمریکا درگیر باشد، ترکیه تنها کشور عضو ناتوست که در خاورمیانه پا دارد. و متعاقباً، من دوباره میگویم، این برای آمریکا خیلی دشوار است که اتحادی منسجم علیه ایران بسازد، که ترکیه در درون ساختار ناتو نباشد.
اگر ما وضعیت ناتو را با توجه به روسیه در اروپای شرقی مقایسه کنیم، بسیار منسجم ترست و قدرت گفتمان منسجمتری دارد، اما آن هم میتوانند ترک بردارند. در درون ناتو نوعی اجماع وجود دارد، اما این یک ابتکار تبلیغاتی است، در واقع، برای اینکه مدام بما گفته اند که روسیه میخواهد به اتحادیه اروپا حمله کند. مردم هدایت شده اند تا باور کنند که آنها باید دربرابر تهاجم روسیه از اتحادیه اروپا دفاع کنند. اما این گفتمان بمراتب در درون چشم انداز اروپا منسجمترست تا در درون دورنمای خاورمیانه. آمریکا به شرکای خود در اتحادیه اروپا اتکا میکند، بویژه آلمان، فرانسه و همچنین بریتانیا، اما در حال حاضر اوضاع بریتانیا آشفته است. تاآنجاییکه به ساخت مجموعه ای از اتحادها درارتباط به خاورمیانه برمیگردد، آنها گرفتار هستند. و آنها گرفتار هستند، زیراکه ترکیه با دشمن (ایران) همآهنگ است، و اعضای شورای همکاری خلیج (فارس) نیز با دشمن همآهنگ هستند، و پاکستان با دشمن همآهنگ است. بنابراین، موقعیت چنین است.
بونی فولکنر: آیا ما هرگز فهمیده ایم که چرا آمریکا میخواست اردوغان را عزل کند؟ من هرگز اینرا نفهمیده ام.
میشل چوسودوفسکی: اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم. این کاملاً به سال ها قبل برمیگردد. آمریکا تعریف جدیدی از مرزهای خاورمیانه درنظر داشت، و آنرا خاورمیانه جدید میخواند. و آمریکاییها نقشه ای داشتند، که اساساً ساختار شکلی از خاورمیانه را ارائه میداد که باید باشد. من فکر میکنم که این نقشه برای بار اول منتشر میشد... خوب، این بیش از ده سال پیش، در سال ۲۰۰۶ بود. این نقشه توسط سرهنگ رالف پیترز طراحی شده بود، اما در ژورنال نیروهای مسلح منتشر شده بود، و در آکادمی جنگ ملی ارائه شد، که برای مقاصد آموزشی بکار گرفته میشد. و ظاهراً چیزیکه اتفاق افتاد اینستکه این نقشه نیز در کارگاه های ناتو مورد استفاده قرار میگرفت. ما در مورد یک دکترین نظامی صحبت میکنیم، زیراکه این نقشه اساساً ترکیه را به دو قسمت تجزیه میکند. این نقشه ترکیه و سپس کردستان آزاد را دارد، که کردستان آزاد متشکل شده است از کردهای عراق، ترکیه، و ایران. بنابراین، آنها یک کشور جدید ایجاد کرده اند.
پروژه آمریکا در نهایت برای بالکانیزه کردن خاورمیانه به کشورهای کوچکتر است، چیزی شبیه به آنچه که در بالکان (یوگسلاوی) انجام دادند. بطوریکه، شما یک کشور شیعه عربی، یک کشور سنی، کردستان آزاد، و کشور مقدس اسلامی عربستان سعودی و غیره را دارید. این نقشه در حوزه های نظامی کاملاً معروف و تجزیه و تحلیل شده است.
اما خشم اساسی ترکیه از آمریکا اینستکه آمریکایی ها و ناتو میخواستند ترکیه را اساساً تجزیه کنند. اما پروژه اردوغان (کشور) عثمانی بزرگ ترست؛ که گسترش نفوذ ترک ها فراتر از مرزهای ترکیه اباشد و مطمئنا هرگونه تجزیه قلمرو ملی ترکیه را قبول نمیکند. درواقع، اگر شما به نقشه نگاه کنید- این نقشه آکادمی جنگ آمریکا بود- و آنها ترکیه را به دو نیمه تقسیم کرده اند.
بنابراین، این پیشزمینه بود. تُرکها به واقعیت محرم اسرار آمریکا آگاه بودند، و مدارکی هم موجودستکه درنهایت نشاندهنده نیت آمریکا در تقسیم ترکیه بود، همانگونه که یوگسلاوی را درنهایت تجزیه کردند. من فهمیده ام که در یک مقطع زمانی نقشه به نظر اعضا یا کارمندان ناتو رسیده است، و نمایندگی ترکیه زمانیکه این نقشه را دیده، از آن نشست بیرون رفته است. آمریکاییها و ناتو خودرای بودند، و به تُرک ها بسیار توهین کرده اند.
بونی فولکنر: میشل چوسودوفسکی، خیلی ممنون.
میشل چوسودوفسکی: متشکرم، خوشحالم، بسیار متشکرم.
من با میشل چوسودوفسکی صحبت کرده ام. برنامه امروز درباره تزلزل در سیاست خارجی آمریکا- ناتو و خاورمیانه بوده است. میشل چوسودوفسکی، اقتصاددان و بنیانگذار، مدیر و سردبیر مرکز تحقیقات جهانی سازی است که مستقر در مونترال، کبک کاناداست. او نویسنده یازده کتاب است، ازجمله، جهانی سازی فقر و نظم جهانی نوین، جنگ و جهانی سازی: حقیقت پشت یازده سپتامبر، جنگ آمریکا علیه تروریسم و جهانی سازی جنگ، جنگ طولانی آمریکا علیه بشریت. وب سایت Global Research ، globalresearch.ca
رادیوی گان اند باتر توسط بونی فولکنر و یارو ماخو و تونی رانگو ارائه میشود. جهت گوش دادن به برنامه های گذشته، اظهارنظر به برنامه یا پیوستن به لیست ایمیل ما برای دریافت خبرنامه ما که شامل برنامه های اخیر و به روزشده است از سایت ما دیدن کنید. با ما با ایمیل یا با توئیتر در آدرس های زیر تماس بگیرید: Twitter at gandbradio
برگردانده شده از: US Foreign Policy in Shambles: NATO and the Middle East. How Do You Wage War Without Allies?By Prof Michel Chossudovsky and Bonnie Faulkner
https://www.globalresearch.ca/us-foreign-policy-shambles-nato-middle-east/5684713
منابع:
(۱)-
https://amadornavidi.wordpress.com/2019/07/22/جنگ-بزرگ-متعارف-علیه-ایران-غیرممکنست-پ/
https://mejalehhafteh.com/2019/07/22/جنگ-بزرگ-متعارف-علیه-ایران-غیرممکن%E2%80%8Cست/
(۲)-
A Major Conventional War Against Iran Is an Impossibility. Crisis within the US Command StructureBy Prof Michel Chossudovsky
|
||
مطالب مرتبط |
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |