اخبار و گزارشات کارگری ٢١ و ٢٢ مرداد ماه ١٣٩٨
اخبار کارگرى
August 14, 2019اخبار و گزارشات کارگری ٢١ و ٢٢ مرداد ماه ١٣٩٨
«با اتحاد پیروز میشویم، با افتراق شکست میخوریم»
بازداشتی های مراسم روز جهانی کارگر آزاد باید گردند
- برای آزادی عاطفه رنگریز خانواده اش را حمایت کنیم
- آخرین خبرها درباره برگزاری دادگاه کارگران معترض مجتمع نیشکر هفت تپه
- دادگاه مرضیه امیری برگزارشد
- بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران در رابطه با صدور حکم زندان و شلاق برای فرهاد شیخی
- امتناع عاطفه رنگریز از ملاقات و مراجعه به بهداری تا زمان آزادی از زندان قرچک
- ادامه بلاتکلیفی شغلی و معیشتی کارگران اخراجی جایگاههای سوخت
- نامه سرگشاده افراد دارای معلولیت در اعتراض به عدم تخصیص اعتباربرای اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان
- اعصاب و روان کارگران، قربانی مواد شیمیایی
- «مرگ» در دمای بالای 39 درجه درکمین کارگران عسلویه
- بازهم حادثه در کارخانه فولاد یزد وجان باختن کارگری دیگر
*کانال تلگرام کمپین آزادی بازداشت شدگان روز کارگر:
برای آزادی عاطفه رنگریز خانواده اش را حمایت کنیم
آنهایی که «تو» هستند و ما که «بیرون» ایم
خانواده عاطفه رنگریز روزهای سختی دارند. بعد از جلسه "دادگاه" که هفته گذشته تشکیل شد و صدور قرار سنگین دو میلیارد تومانی برای آزادی موقت او، درگیر یافتن کسانی شدند که آنها را در تامین این رقم یاری کنند. بعد از تحمل فشار و اضطراب زیاد و نیز رفع موانع حقوقی این فرآیند، امروز که با وثیقه و به امید آزادی عاطفه به مرجع قضایی مراجعه کردند با عدم پذیرش آن مواجه شدند. این بار دومی ست در این صدوپنج روز بازداشت که به خانواده عاطفه اعلام کردهاند برای آزادی موقتش کفالت و یا وثیقه بیاورند و بعد خود با آن مخالفت کردهاند.
مقایسه رقم این وثیقه و میزان حداقل دریافتی کارگران (از جمله خانواده عاطفه رنگریز) و هزینههای بالای زندگی که شرایط سخت اقتصادی را بر افراد تحمیل میکند، به سادگی نشان میدهد که صدور چنین قراری از اساس نسبتی با دلایل بازداشت زندانی ندارد و در پی مقاصدی است فراتر از آنچه نظام قضایی باید دنبال کند.
عاطفه رنگریز اکنون در زندان قرچک نگهداری میشود، جایی که بنا به شواهد، مناسب حال هیچ انسانی نیست. اگر بنا بوده است که زندان فضایی باشد برای تنبیه مجرمان، زندان قرچک شبیه به کمپی است که در آن کرامت و عزت نفس فرد زیرپا گذاشته میشود. شرایط بهداشتی نامناسب، عدم دسترسی به آب آشامیدنی و محدودیت شدید امکانات رفاهی در کنار هزینههای بالای دریافت خدماتی که میبایست به شکل طبیعی رایگان باشند ونیز عدم اجرای قانون تفکیک جرایم از جمله مشخصات غیرقانونی و غیرانسانی این زندان هستند.
اکنون که دیگر نمی توان چشم امیدی به دادخواهی از نهاد قضایی داشت، که خود عامل و از مسببان چنین رویههای ظالمانهای است، باید از خود بپرسیم که چه طور میتوانیم صدای آنهایی را که درون زندانها محبوس هستند بشنویم و انعکاس دهیم؟
عاطفه رنگریز در اعتراض به عدم پذیرش وثیقهاش از ملاقات با خانواده و نیز رجوع به بهداری امتناع کرده و خانواده او با وجود دشواریهای فراوان به تلاش برای آزادی او، که بی هیچ دلیل مجرمانهای ۱۰۵ روز است که در بند مانده است، ادامه خواهند داد.
ما نیز برای آزادی او و دیگر بازداشتشدگان روز کارگر و تغییر رویههای غیرانسانی که در زندانها و مراجع قضایی جریان دارد، تلاش کنیم.
*آخرین خبرها درباره برگزاری دادگاه کارگران معترض مجتمع نیشکر هفت تپه
درحالیکه اسماعیل_بخشی این روزها در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران زیر نظر قاضی مقیسه، محاکمه میشود، ۱۷ نفر از کارگران، همراهان و همسنگران اسماعیل در روزهای اعتصاب در هفتتپه نیز در شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری شهرستان شوش زیر ضرب قرار گرفته و یکی یکی محاکمه میشوند. تاکنون ۷ کارگر هفتتپه محاکمه و به تحمل ۸ ماه حبس تعلیقی و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شدند و ۱۰ نفر از کارگران نیز فردا (۲۳ مرداد ماه) محاکمه میشوند و یک نفر دیگر نیز اخیراً احضار شده است.
برگرفته از کانال تلگرام سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
*دادگاه مرضیه امیری برگزارشد
مرضیه امیری، از بازداشتشدگان روز کارگر، خبرنگار روزنامهی شرق و دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، امروز، بیست و دوم مرداد، در شعبهی بیستوهشتم دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد.
اتهامهای او در دادگاه "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم و آسایش عمومی" عنوان شد. محاکمهی او حدودا یک ساعت طول کشید، دادگاهش تکجلسهای بوده و بنابر گفتهی شعبهی رسیدگیکننده تا دوهفتهی دیگر حکم او صادر خواهد شد.
مرضیه از یازده اردیبهشت در بازداشت موقت به سر میبرد و قاضی مقیسه، رییس شعبهی ۲۸، باردیگر با تبدیل قرار او به کفالت یا وثیقه مخالفت کرد.
مرضیه در دفاعیات خود اعلام کرد که بیگناه است و تاکید کرد که همواره به وظیفهی خبرنگاری و انسانی خود عمل کرده است.
منبع:کمپین آزادی بازداشت شدگان روز کارگر
*بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران در رابطه با صدور حکم زندان و شلاق برای فرهاد شیخی
برای فرهاد شیخی حکم محکومیت صادر شد
فرهاد شیخی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران که در تاریخ ۱۳ مرداد در شعبه ۱۰۵۸ دادگاه کیفری ۲ تهران دادگاهی شد به اتهام ” اخلال در نظم و آسایش عمومی” محکوم شد.
قاضی دادگاه برای فرهاد حکم ۴ ماه حبس و پنج ضربه شلاق صادر نموده که بنابر جوان بودن و فقدان سابقه کیفری این حکم را طی مدت ۲ سال تعلیق کرده است.
اولاً و همانطور که خود فرهاد شیخی در دفاعیات اش اعلام نموده است شرکت در تجمع روز جهانی کارگر حتی طبق قانون اساسی جاری کشور نباید جرم تلقی گردد و هر کسی حق دارد برای طرح خواست یا اعتراضاتش در تجمع های اجتماعی شرکت نماید.
دوماً تجمع روز جهانی کارگر امسال در مقابل مجلس شکل گرفت. مگر نه اینکه کسانی که در مجلس نشسته اند خود را نماینده و وکیل آحاد جامعه می دانند و بایست خواست و مطالبات جامعه را پیگیری نموده و محقق سازند؟ پس چطور است که طرح خواست کارگران آن هم در مقابل مجلس، هم مورد یورش وحشیانه نیروهای انتظامی و امنیتی قرار میگیرد و هم بعنوان جرم محکومیت قضایی به دنبال دارد؟
ثالثاً در این دادگاه به جز حکم حبس حکم شلاق نیز برای فرهاد صادر گردیده است. حکم شلاق نماد دوران توحش و بربریت بشر بوده که هم اکنون دم و دستگاه حاکم که تماماً در جهت حفظ منافع سرمایه داران است با این تصور که کارگران و آحاد جامعه همان برده های سرمایه داران هستند برای حفظ منافع این طبقه مفتخور و استثمارگر همان احکام قرون وسطایی را علیه کارگران به کار میبرند.
صدور چنین احکامی از سوی نهاد قضایی گویای این است که از منظر نهادهای حاکمیتی کارگران کوچکترین حقی برای طرح مطالبات صنفی و معیشتی خویش نباید داشته باشند و این دورنما را بیشتر تقویت میکنند که سرمایه داران حاکم حاضر به برآورده کردن کوچکترین خواست کارگران در راستای تأمین معیشت این طبقه چندین میلیونی در کشور نیستند. این یعنی اینکه کوچکترین راه برونرفتی از این وضعیت جهنمی متصور نیست مگر اینکه کارگران و تمام مزدبگیران ایران با اعتراضات توده ای و اعتصابات سراسری تغییراتی بنیادین را در کشور رقم زنند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران ضمن اعلام انزجار از محکومیت فرهاد شیخی بخاطر شرکت در مراسم روز کارگر و تنفیر حکم قرون وسطایی و ضدبشری شلاق اعلام میدارد که طبقه کارگر ایران بیشتر از این در مقابل این همه بیحقوقی و مناسبات برده وار ساکت نخواهد نشست و چنانچه کارگران و حامیان طبقه کارگر که یا در زندان به سر میبرند و یا مورد تعقیب قضایی قرار گرفته اند آزاد و منع تعقیب نشوند از هر طریق ممکن اعتراضات خود را شدت خواهند بخشید.
همچنین از تمامی اتحادیه های بین المللی کارگری و نهادهای حقوق بشری درخواست داریم تا درمقابل محکومیت کارگران واکنش نشان داده و اعتراض خود را به مسئولین در ایران اعلام دارند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۲۱ مرداد ۹۸
*امتناع عاطفه رنگریز از ملاقات و مراجعه به بهداری تا زمان آزادی از زندان قرچک
عاطفه رنگریز بیش از دوماه است در زندان قرچک بلاتکلیف است
دادگاه عاطفه رنگریز در ۱۴ مرداد به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد. در این جلسه قرار وثیقه به شکل نامتناسبی افزایش یافت و مبلغ آن دو میلیارد تومان تعیین گردید.
با این وجود، خانواده عاطفه که در ماههای گذشته شاهد عدم دریافت قرار از سوی مقامات قضایی بودهاند به سختی توانستند این قرار سنگین را تامین کنند و در هفتهی گذشته برای تودیع وثیقه چند بار به دادگاه انقلاب مراجعه کردند. اما شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب علیرغم امضای قرار توسط قاضی از دریافت وثیقه سر باز زد و به خانوادهی عاطفه رنگریز اعلام شد که منتظر حکم صادر شده باشند.
این در حالی است که حکم صادر شده حکم بدوی خواهد بود و بنابر قانون متهم با تامین قرار میتواند تا زمان صدور حکم نهایی در دادگاه تجدید نظر آزاد باشد.
در واکنش به این رویه نادرست و آزار و اذیت مداوم خانواده و مادر بیمارش، عاطفه رنگریز اعلام کرد تا زمانی که در زندان قرچک باشد، از ملاقات با خانواده خود و همچنین از اعزام به بهداری امتناع خواهد کرد.
منبع:کمپین آزادی بازداشت شدگان روز کارگر
*ادامه بلاتکلیفی شغلی و معیشتی کارگران اخراجی جایگاههای سوخت
پس از واگذاری جایگاههای سوخت به بخش خصوصی، بسیاری از کارگران این جایگاهها، بیکار شدند. بلاتکلیفی شغلی و معیشتی این کارگران بعد از چند سال، علیرغم کنش های آنها برای بازگشت بکار کماکان ادامه دارد.
سالها در یکی از جایگاههای سوخت غرب کشور در استان همدان کار کرده است؛ اما بعدِ خصوصیسازیِ جایگاههای سوخت و تغییر کارفرما، او و بسیاری از همکارانش شغل خود را از دست دادند.
این کارگر قدیمی جایگاههای سوخت به خبرنگار رسانه ای گفت: «جایگاههای سوخت، در سال ۹۵ به بخش خصوصی واگذار شد و بخش عظیمی از کارگران پیمانکاری جایگاههای سوخت از کار بیکار شدند و با گذشت ۳ سال و دوندگیهای بسیار، هنوز خیلیها موفق به بازگشت به کار نشدند. این درحالیست که هیچ یک از این افراد به خاطر میانگین سنی ۴۰ سال نتوانستند جایی دیگر کاری دست پا کنند یا جذب کار دیگری بشوند».
بعد از خصوصیسازی جایگاههای سوخت، در بسیاری از شهرها، کارگران بیکارشده به سر کار بازگشتند اما هستند هنوز کارگرانی که نه امکان بازگشت به کار برایشان فراهم شده و نه توانستهاند جای دیگر، شغلی دست و پا کنند.
یکی دیگر از همین کارگران میگوید: «ما کارکنان جایگاههای سوختِ استانِ آذربایجانشرقی درسال ۱۳۹۵ از سوی سازمان خصوصیسازی به بخش خصوصی واگذار شدیم؛ مالکان جدید، بسیاری از ما را اخراج کردند که در نهایت، در اسفند ۱۳۹۷ بازگشت به کار ما از سوی مدیرعامل محترم پخش وقت، صادر شد. ۷۰۰ نفر از همکارانمان به سر کار بازگشتند اما ما چند ده نفری هستیم که هنوز امکان بازگشتن برایمان فراهم نشده؛ امیدواریم در ماههای باقیمانده از سال، مشکل ما نیز حل شود».
تلاش کارگران جایگاههای سوخت سراسر کشور در حالی ادامه دارد که پیش از این، فاطمه کاهی (رئیس روابط عمومی شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران) در ارتباط با اعتراضات کارگران جایگاههای سوخت کشور که پس از خصوصیسازی بیکار شدهاند، گفت: واگذاری جایگاههای سوخت براساس اصل ۴۴ قانون اساسی انجام شد و متولی آن، سازمان خصوصیسازی کشور بود.
کاهی با بیان اینکه در متن قرارداد واگذاری بین سازمان خصوصیسازی و خریدار جایگاه تصریح شده که خریدار تا پایانِ زمان قرارداد کارگران، که حداکثر یک سال میشود، بایستی از کارگران استفاده کند، اظهار داشت: یک عده از کارگران به علت دستمزد پایینی که خریدار پیشنهاد میکرد، حاضر به ادامه همکاری نشدند و در مورد یک عده دیگر هم خریدار و کارفرمای جدید، حاضر به استفاده از کارگران نشدند و متاسفانه آنها را اخراج کردند.
*نامه سرگشاده افراد دارای معلولیت در اعتراض به عدم تخصیص اعتباربرای اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان
افراد دارای معلولیت ظی نامه ای سرگشاده به محمدباقر نوبخت (رئیس سازمان برنامه و بودجه) اعتراضشان را نسبت به عدم تخصیص اعتباربرای اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان،رسانه ای کردند.
متن این نامه که روزسه شنبه22مرداد رسانه ای و تحویل سازمان برنامه و بودجه شد به قرار زیراست:
همانگونه که استحضار دارید در قانون بودجه سال ۱۳۹۸ کل کشور ردیفی تحت عنوان «اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان» (شماره طبقهبندی ۱۳۱۵۱۰) با اعتباری معادل ۱۱ هزار میلیون ریال پیشبینی گردیده است. با توجه به اینکه اعتبارات مذکور جهت اجرای مواد (۷)، (۹)، (۱۱)، (۱۲)، (۱۳) و (۲۷) قانون مورد اشاره میباشد و از اهمیت بسزایی برخوردار است، با این وجود اعتباری در این مورد تخصیص نیافته است. لازم به ذکر است جنابعالی طی نامه شماره ۸۰۲۲۰ مورخ ۱۳۹۸/۰۲/۲۲ به سازمان هدفمندی یارانهها دستور لازم جهت تخصیص اعتبار به سازمان بهزیستی را ابلاغ نمودهاید ولی متاسفانه تاکنون اقدام مناسبی از طرف سازمان هدفمندی به عمل نیامده است. مقتضی است دستور فرمایید نسبت به تسریع در ابلاغ تخصیص ردیف ۱۳۱۵۱۰ اجرای «قانون حمایت از حقوق معلولان» اقدام لازم به عمل آورند.
*اعصاب و روان کارگران، قربانی مواد شیمیایی
کارگرانی که در صنایع گوناگون به کار مشغول هستند، اغلب بهناچار با انواع و اقسام مواد شیمیایی مواجهه داشته و آسیبهایی را نیز متحمل میشوند. نتایج یک پژوهش داخلی در این خصوص نشان میدهد که این کارگران نهتنها ازلحاظ جسمی، بلکه ازلحاظ روانی نیز در خطر هستند.
مواجهه با حلالهای آلی در تمامی صنایع بهواسطه تولید یا مصرف حلالها، امری اجتنابناپذیر است. طیف وسیعی از اختلالات و عوارض ناشی از مواجهه با حلالهای آلی بر سیستمهای داخلی بدن در مطالعات مختلف گزارش شده است. قابلیت تبخیر بالای حلالهای آلی ازیکطرف و خاصیت چربیدوستی آنها از سوی دیگر باعث نفوذ به بافت مغز و آسیب میشود. اثرات حاد حلالهای آلی بر این سیستم مانند سردرد، گیجی، عدم هوشیاری و حتی مرگ از رایجترین این اثرات هستند.
بنابر نظر متخصصان، کنار اثرات رفتاری حلالها، اثر بر وضعیت روانی افراد مانند مشکلات مربوط به خلقوخو یکی از مهمترین تأثیرات ناشی از مواجهه با حلالها است. سازمان بهداشت جهانی یا WHO، تغییرات در خلقوخو را یکی از اولین نشانههای کلینیکی سندرم روانی ناشی از مواجهه با حلالها میداند. در مورد اثرات مزمن مواجهه با حلالها، عامل میزان مواجهه، از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر تغییر وضعیت رفتاری است. اما در مطالعاتی که به ارزیابی تأثیر مواجهه با حلالها بر وضعیت روانی افراد پرداخته شده است، نقش این عامل کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
در همین خصوص، محققانی از دانشگاه علوم پزشکی شیراز و دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در مطالعهای پژوهشی، تلاش کردهاند تا به بررسی و ارزیابی وضعیت خلقی کارگرانی که در معرض مواجهه با مخلوط حلالهای آلی بپردازند.
این مطالعه، در واحد رنگ یک صنعت خودروسازی انجام پذیرفته و در آن، افراد شاغل در یک شیفت کاری با حداقل یک سال سابقه کار در دو واحد رنگ و مونتاژ مشارکت داشتهاند.
نتایج این مطالعه نشان داد که شاغلین واحد رنگ نسبت به گروه شاهد، دارای وضعیت خلقی نامطلوبی بودند. افزایش میزان خستگی، تنش و افسردگی ازجمله متغیرهای خلقی تغییریافته در اثر مواجهه با مخلوط ترکیبات شیمیایی موسوم به BTEX در صنایع رنگ بود. همچنین مواجهه با مقادیر بالاتر حلالهای آلی سبب افزایش احساس خستگی شده بود.
بنا بر گفته فریده گلبابایی، محقق دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و سایر همکارانش در این پژوهش: «در تحقیق ما، میزان تنش، افسردگی، خستگی و آرامش در افرادی که در معرض مخلوط حلالهای آلی بودند، بهطور معناداری بیشتر از سایرین بود. ولی نمرات خشم و سرزندگی در گروه شاهد، وضعیت بهتری داشت».
این محققان میگویند: «حلالهای آروماتیک مانند بنزن و تولوئن بهعنوان سموم سرکوبکننده اعصاب مرکزی شناخته شدهاند که در این مطالعه نیز این ترکیبات ازجمله ترکیبات شاخص در گروه در معرض مواجهه بودند».
به اعتقاد گلبابایی و همکارانش«توجه به سلامت روانی کارگران و وضعیت خلقی آنها بهعنوان یکی از پارامترهای سلامتی بسیار حائز اهمیت است و پیشنهاد میشود که مطالعات بیشتری در این حوزه انجام و اقداماتی در خصوص کنترل مواجهه با ترکیبات آلی فرار اتخاذ شود».
این یافتهها در قالب مقالهای علمی پژوهشی در فصلنامه «بهداشت و ایمنی کار» به چاپ رسیدهاند. این نشریه توسط انجمن علمی بهداشت کار ایران منتشر میشود.
*«مرگ» در دمای بالای 39 درجه درکمین کارگران عسلویه
«کارِ تعمیرات پالایشگاهی با ساخت و ساز» در عسلویه، یک کار شدیداً پرخطر است؛ قلب که از کار بایستد، دیگر راه بازگشتی نیست؛ اما قبل از آن میتوانند ساعات کار و یا شرایط کار را برای کارگران تغییر دهند؛ به گفتهی سازمان بینالمللی کار، «کمترین کار» این است که ساعات کاری را کاهش دهند و شیفتها را به ساعات خنک تری از شبانهروز منتقل نمایند.
قلب از کار میایستند اما این، آخرین مرحله است؛ آخرین خوانِ دردناک از هفتخوانی که ابتدایش «نان» است.
ابتدا کل بدن، خیس از عرق میشود، ستون فقرات با لایههای ممتد عرق، پوشیده میشود؛ کف دستها لیچ میشود؛ حتی مردمکِ چشمها عرق میکند؛ صلاتِ ظهرِ جنوب، همه چیز را غرقِ شرجی و رطوبتِ عرق میکند و آنگاه، «عطش» از راه میرسد؛ میهمان ناخوانده اما همیشگیِ این گرما، همین عطش است؛ همین عطشی که دمار از روزگار آدم درمی آورد؛ عطش، ولع آب، وقتی دستها مشغول ساختن هستند، تمام پهنهی تابستان، روزگارِ کارگر پیمانکاری عسلویه را سیاه میکند؛ اول خاکستری به رنگ سرابِ بیپایان تابستان است و بعد سیاه؛ بعد که قلب «میتواند» از کار بایستد....
درد ما را از هر طرف که بنویسند، درد است!
موسی رضایی، کارگر پیمانکاری عسلویه، بیست و نهم تیرماه، در اثر گرمازدگی فوت کرد؛ این مرگ ناگهانی را همه رسانهها منتشر کردند.
«نامدار رضایی» برادر این کارگر پیمانکار تعمیرات مکانیک سرویس پالایشگاه چهارم و پنجم شهرستان عسلویه، در باره آن روز، آن روز تلخ که برادر جوان در اثر گرما، جان میبازد، میگوید: «برادرم "موسی" ۳۵ ساله بود؛ جوانی سالم و تندرست که به علت گرمای بالای ۵۰ درجه در حین انجام کار در شهرستان عسلویه دچار ایست قلبی شد و فوت کرد. او را در همان لحظات اول، به داخل یکی از کانکسها برده و آب یخ به او دادند که گویا همین باعث شوک و ایست قلبیاش شده و زمانی او را به درمانگاه میرسانند که دیگر کار از کار گذشته بود. نمیدانم این حرفها به گوش مسئولان میرسد یا نه. ما مردم بدبخت، دردمان را از هر طرف که بنویسند درد است. مسئولان از کارگر فقط انتظار کار دارند بدون اینکه شرایط ایمن و مناسب کار را فراهم کنند. برادرم به خاطر این جانش را از دست داد که مجبور بود در گرمای بالای ۵۰ درجه به مدت ۱۲ ساعت کار کند. آیا مسئولان خودشان حاضرند در چنین شرایطی کار کنند؟ برادرم بخاطر گذران زندگی خود و خانوادهاش مجبور بود در آن شرایط سخت کار کند و نانآور خانوادهاش باشد چراکه یک دختر ۱۰ ساله و یک پسر ۲ ساله دارد و حالا هر دوی آنها در کودکی یتیم و بیسرپرست شدهاند».
دردهای «نامدار رضایی»، برای کارگران عسلویه و کنگان، یک جور درد مشترک است؛ در همان روزِ فوت موسی رضایی، وقتی با کارگران عسلویه تماس میگیریم، اولین چیزی که میگویند این است: «اینجا تا دلتان بخواهد، گرمازدگی هست؛ نمیتوانید تصور کنید چقدر حالت تهوع، چقدر سرگیجه، چه میزان بیطاقتی را کارگران تاب میآورند؛ در گرمای ۵۰ درجه، کار کردن، به این سادگیها نیست...».
در بین همه کارگران عسلویه، وضعیت شرکتیها به مراتب بدتر است؛ آنها نه از سیستمِ کاریِ ۱۴-۱۴ یا حداقل ۲۱-۷ برخوردارند و نه ساعت کارشان، حساب و کتاب دارد؛ در گرمای شدید تابستان هم مجبورند روزی تا ۱۲ ساعت کار کنند؛ اگر کارگرِ تعمیرات و ساختوساز باشند که لاجرم همه این ۱۲ ساعت را باید در فضای باز و زیر ظل آفتاب بایستند و ساختن یا تعمیرات پالایشگاههای نفت را پیش ببرند.
سازمان بینالمللی کار (ILO) اخیرا گزارشی درباره تاثیر فشار گرما بر کارگران منتشر کرده است؛ تحقیقات سازمان بینالمللی کار نشان میدهد که کارگران بخشهای کشاورزی و ساختوساز آسیبپذیرترین افراد در مرگهای ناشی از افزایش دما هستند.
«مهاجرت» یکی دیگر از پیامدهای فاجعه آبوهوایی
گزارش سازمان بینالمللی کار میگوید: اگر دما به بالای ۳۵درجه برسد، آنگاه «عملکرد و تواناییهای فیزیکی کارگر را محدود میکند» و اگر به بالای ۳۹درجه برسد، میتواند به «خستگی ناشی از گرما» و مرگ ختم شود. وقتی دما افزایش پیدا میکند، چیزی که اتفاق میافتد این است که بدن نمیتواند این گرمای اضافه را تحمل کند؛ چیزی که آن را با نام استرس گرمایی یا فشار گرما میشناسند.
این سازمان میگوید: در نتیجه افزایش دما، ساعات کار جهانی، عمدتاً در بخشهای کشاورزی و ساختوساز، کاهش یافته است. براساس محاسبات ILO ضررهای اقتصادی ناشی از افزایش دما در حال رشد است. در سال ۱۹۹۵ استرس گرمایی چیزی در حدود ۲۸۰ بیلیون دلار ضرر اقتصادی زده است. ILO پیشبینی میکند این عدد در سال ۲۰۳۰ تا ۴/۲ تریلیون دلار افزایش خواهد یافت. بیشتر این زیانها در کشورهای با درآمد کم اتفاق خواهد افتاد.
بهعلاوه ILO میگوید در اثر فاجعه آبوهوایی حدود ۸۰ میلیون نفر، عمدتاً در بخش کشاورزی، کارشان را از دست خواهند داد.
این سازمان همچنین هشدار داده است که فشار گرما کارگران بخش کشاورزی را به فرار از مناطق روستایی به شهرها، و از مناطق گرم زمین به مناطق معتدلتر سوق خواهد داد. به بیان دیگر، مهاجرت یکی دیگر از پیامدهای فاجعه آبوهوایی خواهد بود.
کارگران پیمانکاری عسلویه همواره در معرض «خستگی ناشی از گرما» و مرگ قرار دارند
اگر گزارش سازمان بینالمللی کار که مهمترین مرجعِ استناد مباحثِ روابط کار در جهان است را مبنا قرار دهیم، کارگران پیمانکاری عسلویه که در بخش ساختساز و یا تعمیرات کار میکنند، جزو آسیبپذیرترین گروههای کارگری در برابر «گرما» هستند. دمای هوا در عسلویه، در تابستانها که در این بخش از جنوب ایران بسیار زودهنگام از راه میرسد و بسیار هم دیرپاست، در روزها که زمان کار کارگران است، همواره بالای ۳۹ درجه است؛ پس با این حساب، کارگران پیمانکاری عسلویه که در فضای باز کار میکنند، همواره در معرض «خستگی ناشی از گرما» و مرگ قرار دارند. البته باید این را هم باید در نظر بگیریم که در عسلویه در ساعاتی از روز، دما به بالای ۴۵ درجه هم میرسد!
«کارِ تعمیرات پالایشگاهی با ساخت و ساز» در عسلویه، یک کار شدیداً پرخطر است؛ قلب که از کار بایستد، دیگر راه بازگشتی نیست؛ اما قبل از آن میتوانند ساعات کار و یا شرایط کار را برای کارگران تغییر دهند؛ به گفتهی سازمان بینالمللی کار، «کمترین کار» این است که ساعات کاری را کاهش دهند و شیفتها را به ساعات خنکتری از شبانهروز منتقل نمایند.
بیتردید عسلویه همیشه سرجایش است و ساختوساز همیشه ادامه دارد؛ اما این کارگران پیمانکاری هستند که اگر زود به صرافت بیافتند و از بعد ۴ یا ۵ سال از عسلویه بروند، باید بار بیماریهای برآمده از عطشِ مدام را یک عمر بر دوش بکشند!
بخش هایی از یک گزارش رسانه ای شده بتاریخ22مرداد
*بازهم حادثه در کارخانه فولاد یزد وجان باختن کارگری دیگر
دوشنبه شب 21مرداد،یک کارگر کارخانه فولاد یزد براثر برق گرفتگی جانش را ازدست داد ویک کارگر دیگر مصدوم وبه بیمارستان منتقل شد.
قابل یاد آوری است که از ابتدای سال جاری سه کارگربر اثر حادثه در کارخانه فولاد یزد جان باختند و چهارشنبه هفته گذشته نیز یک مهندس 35 ساله در این کارخانه به علت نشت گاز جانش را ازدست داد.
akhbarkargari2468@gmail.com