استعفا نامه (سرگشاده)

ئاسو سهامی
July 26, 2019

استعفا نامه (سرگشاده)

کارگران، زحمت کشان و خانواده عزیز جانباختگان صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران،

 

نخست اینکه از دیده نگارنده، استعفادر شرایط کنونی تشکیلاتی، نه خالی کردن سنگر مبارزه، بلکه بیان اعتراض به تحریف استراتژی و جهتگیریهای بشدت غیر کمونیستی طیف رهبری کومه له است. اعتراض به مماشاتگریهای پیاپی رهبری کومله با گرایشات ناسیونالیستی تا پروژه زد و بند مخفیانه دور از چشم مردم و حتی کادر و اعضای حزبی با رژیمی که چهار دهه بیشتر است نسل کشی و استثمار افسار گسیخته بخشی جدائی ناپذیر آن بشمار میاید، بند و بستهای مخفیانه که اگر افشا نمیشد، می توانست ضربات جبران ناپذیری را به مبارزه چندین دهه طبقه کارگر و دیگر اقشار فرو دست جامعه وارد نماید. این استعفا ضمنا هشداریست به کمیته رهبری حزب و اعضایی که خود را متعلق به خط رسمی میدانند که دیگر اتلاف وقت بیش از این جایز نیست؛ اعتراضی کاملا سیاسی است به "قرارهای داخلی" سرهمبندی شده از سوی کمیته خارج از کشور که راه انحلال حزب کمونیست ایران را تماما برای طیف رهبری کومه له باز گذاشته و اساسا توسط این "قرارهای داخلی" کمیته خارج از کشور اساسنامه حزب کمونیست ایران دور زده و از اعتبار ساقط نموده. اعتراض من به عدول رهبری کومه له است که با همه ابزارها در صدد آنند تا حزب کمونیست ایران و کومه له را پس از چندین دهه مبارزات کمونیستی بزعم خود به مسیری بکشانند که به زائده سیاستهای بورژوازی در منطقه و ایران تبدیل گردد.

استعفای اینک در شرایط معین تشکیلاتی،نه خالی کردن سنگر مبارزه، بلکه ایستادن و تلنگریست به دیگران، ادامه اعتراضی است به وضع موجود به جهت مقابله با آن، به امید بهتر شدن حال و روشنتر شدن آینده با هدف مبارزه ای پیگیرانه تر.

در شرایطی که جمهوری اسلامی با بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همه جانبه ای روبروست  و از لحاظ موقعیت منطقه ای در انزوای بین المللی قرار دارد و فشار اقتصادی روز افزونی را بر مردم ایران خصوصا طبقه کارگر تحمیل کرده است، در شرایطی که طبقه کارگر ایران علرغم تمامی مشکلات معیشتی  بدون داشتن حق تشکل و با وجود سرکوب و خفقان شدید همراه با دیگر جنبشهای اجتماعی از جمله معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار محروم جامعه، مبارزات و اعتراضات خود را به پیش می برد و تلاش می کند که آنرا با جنبش های پیشرو اجتماعی  پیوند دهد و جنبش مطالباتی طبقه کارگر یک گام به جلو برداشته و  با شعار "آلترناتیو ما شوراهای کارگریست" به میدان آمده وحاکمیت این رژیم را به خطر انداخته است.

دراین شرایط که تشکیل تشکلهای کارگری و اتحاد نیروهای چپ و کمونیستی به جهت انسجام و سازماندهی این اعتراضات توده ای و به میدان آوردن هرچه بیشتر توده های عظیم مردم از نان شب واجب تر است و عدم حضور یک چتر مشترک چپ در سطح سراسری و کردستان عیان است.

در شرایطی که مهمترین وظایف ما باید نشان دادن افق سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی به این اعتراضات و جنبش کارگری باشد و باید تصویر روشنی از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی با درهم شکستن نیروهای سپاه پاسداران، ارتش، انتظامی و کلیه ارگانهای سرکوب و نهادهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک رژیم نشان دهیم تا هیچ نیرویی نتواند با دست به دست کردن قدرت سیاسی از بالا و یا مذاکره و نشست با این رژیم مانع پیشروی انقلاب شود.

در چنین شرایطی، وجود یک گرایش راست روانه در سطح کمیته مرکزی کومه له - سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با اتکا به وجود معین همان گرایش در سطح بدنه و اتکا به توازن قوای موجود در سطح منطقه خصوصا پشتیبانی از سوی جریانات ناسیونالیستی، از کنگره 15هم این سازمان خود را بیشتر نمایان کرده است و طی چند سال اخیر این گرایش ابتدا با توسل به روشهای ناسالم و تبلیغات کذب علیه شماری از رفقای رهبری حزب و کادرهای این تشکیلات به منظور حذف آنان و با در دست گرفتن فونکسیونها و ارگانهای تشکیلاتی به آرامی تشکیلات را به سوی رفرمیزم و کم رنگ کردن رادیکالیزم  و دورشدن از استراتژی کمونیستی سوق داده است. طی همین مدت از طریق مهندسی کردن انتخابات و پیش گرفتن انواع و اقسام شیوه های ناسالم و غیر دمکراتیک با در دست گرفتن ارگانهای مهم کومه له و حزب عملا سعی در حذف جناح خط رسمی (جناح چپ) دارد.

رهبری کومه له به بهانه بیانیه ای از سوی حزب کمونیست کارگری (در رابطه با امضای کومه له در پای بیانیه کمیته دیپلماسی مشترک احزاب ناسیونالیستی و اسلامی) پروژه چتر مشترک چپ در کردستان را با تاختن به احزاب چپ و کمونیست  و دفاع مستقیم از احزاب ناسیونالیست عملا عقیم و به فراموشی سپرد و با دور شدن از احزاب چپ و کمونیست به احزاب ناسیونالیست در سطح کردستان (که در واقع همین احزاب به دخالتگری نیروهای سرمایه داری متکی هستند) نزدیک میشود.

در رابطه با این بیانیه که تقریبا به مدت یک ماه با امضای کومه له در سایتهای اینترنتی موجود بود، رهبری کومه له اظهار داشت که از وجود آن بی اطلاع بوده است. سپس در این مورد مشخص اظهار داشتند که اشتباهی فنی رخ داده و صادرکنندگان بیانیه، اسامی را از بیانیه های قبلی کپی کرده اند ودر یک تماس تلفنی دوستانه با نمایندگی کمیته دیپلماسی آنرا حل کرده اند و امضای کومه له در آن بیانیه حذف شده است. اما دیدیم که علیرغم این ادعا مبنی بر اشتباهی فنی و بر طرف شدن آن، یک ماه  دیگر گذشت و امضای کومه له کماکان در بخش فارسی سایت و منبع رسمی صدور آن بیانیه کمیته دیپلماسی مشترک موجود بود و با وجود تذاکرات و یاداوری های مکرر به کمیته رهبری، اما ایشان با اهمال و مماشات نسبت به آن رفتار می کردند، بالاخره تنها پس از نامه جمعی از اعضا حزب کمونیست و هشدار جدی آنان در این باره به نمایندگی کومه له در خارج کشور، سرانجام پس از گذشت دوماه از وجود نام کومه له در آن بیانیه، نام کومه له از آن حذف گردید. در اینجا همگان شاهد بودند که چگونه هم از طرف رهبری کومه له و هم از سوی آن نهاد موسوم به دیپلماسی مشترک، چگونه اعتبار و اتوریته کومه له دستکم گرفته شد و آنرا دچار لطمه نمودند.

رهبری کومه له خودشان اقرار کردند که از ابتدای تشکیل این نهاد مطلع و حتی از موسسین آن بودند و در بسیاری موارد با احزاب و سازمانهای موجود در آن بیانیه هایی را نیز امضا کرده اند. رفیق ابراهیم علیزاده ادامه همکاری با چنین نهادهایی را که از بالای سر مردم شکل گرفته اند و امروزه در خدمت بلوک بندی های دولت های منطقه ای قرار دارند با اهمیت توصیف کرد و حاضر نشد کمترین تجدید نظری در خصوص بودن در میان آنان و همکاری با آنان بنمایند و در مقابل ادامه همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان را با مانع جدی روبرو کردند.

یکی دیگر از موارد راست رویی رهبری کومه له، در رابطه با افشار طرح ترور بخشی از کادرهای رهبری حزب کمونیست کارگری(حکمتیست) از سوی سازمان زحمت کشان بود. رهبری کومه له علرغم اینکه خود طی سالهای گذشته قربانی طرح ترور و حمله این سازمان به اردوگاهای کومه له شده بود، حاظر نشد در این رابطه موضعگیری صریحی اعلام کند، زیرا نمی خواستند که روابطشان با بخشی از سازمان زحمت کشان تحت تاثیر آن قرار بگیرد و خدشه دار شود. تنها بر اثر فشارهای داخلی و خارج از تشکیلات و خصوصا از طرف هواداران کومه له در داخل کشور بود که رهبری کومه له مجبور شد اطلاعیه ای صادر کند. اطلاعیه ای که نه از محکومیت چنین طرحهای تروریستی در آن خبری بود و نه از موضعی قاطع در قبال سازمان زحمتکشان. رهبری کومه له از تشکیل کمیته حقیقت یاب در این باره صحبت نموده بود! و این هر چه بود اطلاعیه ای نیم بند بود که سینگال مستقیمی به سازمان زحمتکشان محسوب می شد.

 

ر.ابراهیم علیزاده در مصاحبه ای با رادیو پیامِ کانادا اظهار می دارد: « ارتباط ما با احزاب سیاسی در کردستان از نیاز یک جنبش سرچشمه می‌گیرد. اگر ما اصل وجود این جنبش را بپذیریم آنوقت باید بپذیریم که در درون این جنبش گرایشات مختلفی وجود دارد و این گرایشات مختلف روی افکار عمومی تاثیر می‌گذارند و اگر کسی بخواهد افکار عمومی را از توهمات بازدارد، آن را هدایت کند و راه و چاه را به آن‌ها نشان دهد، ناچار هست یعنی چاره‌ایی نیست و راهی جز این نیست که وارد یک درجه ‌ایی از گفتگو و تعامل با این نیروها بشه تا این‌ها در تجربه زندگی در تجربه واقعی به مردم شناسانده شوند.

 

تلاشهای رهبری کومه له به قصد انحراف اذهان عمومی و حتی اعضا با انکار شکاف سیاسی بین جناح راست و خط رسمی حزب و با تلاش برای مخفی نگه داشتن این اختلافات و تقلیل آن تا سطح اختلافات شخصی، سعی می کرد آنرا جزیی و بی اهمیت نشان دهد.در مقابل امادر طول یک سال و نیم گذشته با تلاش کادرها و اعضای مدافع خط خط انقلابی و کمونیستی این اختلافات رو به جامعه بازتاب پیدا کرده و دلیل اختلافات تا حدود زیادی برای همه روشن گشته است.

 

راست روی های رهبری کومه له را نه تنها در سطح تشکیلاتی بلکه در سطح علنی در بیانیه، اطلاعیه ها و سخنرانیهای رهبری به مناسبتهای گوناگون و همچنین گفتگوهای تلویزیونی با موضعگیرهای راست روانه که با استراتیژی و برنامه کومه له و حزب کمونیست ایران مغایرت داشته است را به وضوح می توان مشاهده کرد.

نشست و انتشار بیانیه های مشترک با احزاب ناسیونالیست و مذهبی مانند دمکراتها، زحمتکشان ها و خبات، در رابطه با تحریم انتخابات از سوی احزاب کردستانی که ر.ابراهیم علیزاده به عنوان دبیر اول کومله که در نقش سخنگوی این احزاب ظاهر شد و با وجود مصوبات کنگره های کومه له، که سازمانهای زحمتکشان را با اسم (کومه له) به رسمی نمی شناسد، اما دیدیم که ر.ابراهیم برخلاف مصوبات کنگره ها از آنها به اسم کومه له نام برد و در حالی که هنوز امضای این بیانیه خشک نشده بود، احزاب ناسیونالیست با زیر پا گذاشتن آن از مردم خواستند که به پای صندوقهای رای برود. هرچند همان موقع از سوی رهبری جناح چپ حزب این عمل رهبری کومه له به موقع نقد شد و نشست با احزاب مذهبی به عنوان خط قرمز کومه له و حزب کمونیست نام برد و با این ترتیب تا حدودی عقب نشینی کوتاه مدتی را از رهبری کومه له مشاهده کردیم.

و سرانجام به دنبال افشای موضوع مذاکره ی اخیر این احزاب با رژیم جمهوری اسلامی، رهبری کومه له دست خود پیش گرفت که پس نماند و با عجله و تناقض گویی های اشکار سعی درلاپوشانی این رسوایی داشتند.در  طی مدت یک سال و نیم گذشته  موضوع مذاکره و تلاشهای واسطه گران این مذاکره را از مردم کردستان، اعضای این تشکیلات و حتی شماری از اعضای کمیته مرکزی مخفی نگه داشته اند. (دادن گزارش نا دقیق از این نشست به سایر رفقای کمیته اجرایی).

به دنبال افشای این خبر رفقا ابراهیم علیزاده، جمال بزرگپور و حسن رحمانپناه با عجله و با لکنت زبان در برابر سوال خبرنگاران در خصوص مذاکره  سخنانی را ایراد کردند که حتی نتوانست ذهن اعضای خود را راضی کند چه برسد به جامعه.

این مخفی کاری رهبری کومه له در حالی که از این پروژه مطلع بود یک رسوایی و یک خطایی سیاسی بزرگ و نوعی اعلام بیگانگی به طبقه کارگر و مردمی است که کومه له خود را مدافع آنها می نامد. همین امر باعث واردن شدن زیان های جدی به اعتبار اجتماعی کومه له شده است. در مدت دو سال گذشته شاهد چنین زیانهایی بوده ایم.

رهبری کومه له حتی از اسم بردن نام واسطه های مذاکره خودداری کرد، سازمان «نورف» را یک «انجمن»  و از آن به نام یک ان جی او نام می برد و تنها به اسپانسر آن از سوی وزارت خارجه دولت نروژ اشاره می کند.

آیا رهبری کومه له از ماهیت «نورف» این سازمان(تامین کننده منافع ناتو) اطلاع نداشت؟ سازمانی که ماموریتش انحلال نیروهای انقلابی در سطح دنیاست. رهبری کومه له خوب می دانست که با به زبان آوردن اسم این سازمان ماهیتش فاش خواهد شد. در کارنامه این سازمان می توان به نابودی و خلع سلاح بزرگترین جنبش مسلحانه چپ (فارک) در کلمبیا، انحلال جنبش تامیل در سریلانکا (ببرهای تامیل) جنبش مورو در فیلیپین و جنبش مردمی در اندونری و جنبش فلسطین اشاره کردکه همه اینها به صورت علنی و در سایت اینترنتی خود نورف آمده است. در عوض رهبری کومه له آن را  یک «انجمن» صلح دوست و سازمان غیر دولتی به مردم معرفی می کند.

 

چنین رسوایی هایی حتی در بسیاری از دولتها و احزاب بورژوایی ، برکناری و استیضاح عاملان و مسببان آنرا به دنبال خواهد داشت. پس رهبری کومه له در این خصوص باید از سوی اعضای تشکیلات و طبقه کارگر و جامعه کردستان مورد مواخذه و بازخواست قرار بگیرد و در خصوص این مخفی کاری باید جوابگو باشد، زیرا با مخفی نگه داشتن این پروژه در عمل به انجام گرفتن این به اصطلاح مذاکرات که علیه مردم کردستان است کمک مستقیم نموده است. چنانچه در اطلاعیه دبیرخانه کومه له و صحبتهای رفقا نیز آمده است، گلایه رهبری کومه له عدم شرکت در نشستهای اخیر است نه در محکوم کردن.

رهبری کومه له در واقع با تکرار چند باره اینکه ما مذاکره با رژیم را رد نمی کنیم و با اشاره به تاریخچه مذاکره با رژیم در اوایل انقلاب 1357 سعی در عادی نشان دادن آن و آماده سازی این رسوایی در ذهن مردم است. اما آیا رهبری کومه له در ادامه توجیهات خود این نکته نیز گفته؟ زمانی  که کاک فواد به همراه نمایندگان جمعیت،  شوراها و اتحادیه دهقانی و کانون ها، که در این مذاکرات حضور داشتند در طی آن مدت تمامی مباحث مذاکره را گزارش دهی می کرد و نتیجه مذاکره را به توده های اعلام می کرد. اما آیا رهبری کومه له در گزارش دهی خود به اعضای تشکیلات و به جامعه با احساس مسولیت و دقت عمل کرده است؟!!  ایشان در سخنانشان با آن همه تاکید بر پیش شرطهای برای انجام مذاکره می خواهند به مردم نشان دهند که در این مورد خوب عمل کرده اند. اما هر  کسی که کمترین درک سیاسی نیز داشته باشد در این خصوص از رهبری کومه له خواهد پرسید مذاکره در کدام شرایط و با چه هدفی؟ آیا شرایط امروز را با چهل سال پیش یکی می دانید؟ در حالیکه ماهیت هر دو طرف  درگیر را بخوبی می شناسند؛ یعنی هم دلال سیاسی و واسطه که امور پیشبرد مذاکره را برعهده داشته و هم ماهیت رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی که طی این چهل سال هزاران نفر از کمونیست ها، فعالین کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی را روانه قتلگاه کرده و هم اکنون نیز ده ها فعال کارگری من جمله اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و غیره را در سیاهچالهایش زیر وحشیانه ترین شکنجه های قرون وسطایی زندانی کرده است.

آیا رهبری کومه له اینقدر به جمهوری اسلامی خوشبین است که آنها شروط کومه له را برای مذاکره قبول نمایند؟ آیا در این خوشبینی انتظار عفو عمومی از سوی حکومت اسلامی را دارد؟ به این ترتیب با گفتن اینکه «ما همیشه مذاکره را رد نکرده ایم»  سعی در توجیه  این رسوایی را دارد و در واقع می خواهد این توهم را در ذهن مردم درست کند که حکومتی که روبه فروپاشی است، استحاله پذیر است و استعداد مسالمت، ماندگاری را دارد و قابل رفرم است. این عمل در واقع به استراتژی، اعتبار و ماهیت کمونیستی کومه له لطمه جبران ناپذیری زده است. رهبری کومه له در واقع با مخفی نگهداشتن پروسه مذاکره و عدم موضعگیری انقلابی و کمونیستی در این رابطع عملا به پیشبرد آن یاری رساند.

 

در شرایطی که اعتراضات مردمی روز به روز بر علیه این رژیم افزایش می یابد و جمهوری اسلامی در مسیر سرنگونی ست، در چنین شرایطی رهبری کومه له به فکر مذاکره افتاده، عجبا؟!!  با هر زبانی بخواهند آنرا توجیه کنند اینکار خلاف عملکردهای انقلابی و کمونیستی کومه له و حزب کمونیست ایران است و سیاستی راست روانه، رفرمیستی و تسلیم طلبی در قبال رژیم سرمایه داری و مرتجع جمهوری اسلامیست.

 

در طی 4 دهه مبارزه کومه له و حزب کمونیست ایران، تا به حال سابقه نداشته که رهبری این تشکیلات در مورد مذاکره با رژیم حرفی بزند. حال چه اتفاق مهمی روی داده است که رهبری کومه له وارد پروسه مذاکره با رژیم شده است؟؟؟. اوج این دو رویی و شرمساری وقتی معلوم می گردد که این پروسه تقریبا همزمان با اعدام 3 فعال سیاسی کرد و فراخوان عمومی از طرف کومه له به منظور محکوم کردن این عمل رژیم صورت گرفت و اما آنطرف تر به شیوه ی مخفی با دلالان و سازمانی امپریالیستی مشغول آماده سازی برای مذاکره بودند. این سیاست یک بام و دو هوای رهبری کومه له را با کدام منطق انقلابی و کمونیستی می توان توجیه کرد؟

در شرایطی که جناح راست در این تشکیلات روز به روز رسوایش هایش از سوی رفقا خط رسمی افشا می گردد رهبری کومه له با ترویج فالانژ پروری و شارلانتالیسم در سطح درون تشکیلاتی و حتی شبکه های اجتماعی با توهین، افترا، هتک حرمت، تهدید و ترور شخصیت اعضایی که سیاستهایشان را نقد کردند، تمامی تلاشش را کرد که دهان منتقدین خود را ببند و چون در کار خود ناکام ماند به روش غیردمکراتیک که کاملا با پرنسیب های کمونیستی و پایه ای ترین حقوق هر انسانی و آزادی بیان مغایرت دارد با دستوری که از سوی کمیته خارج صادر شده فرمان سرکوب و خفقان و تفتیش عقاید علیه اعضای منتقد به سیاستهای راست روانه رهبری کومه له را صادر کرد.

در دستور صادره از سوی کمیتۀ خارج از کشور حزب به اعضا آمده است:

((هیچ عضوی مجاز نیست ابتدا به ساکن مواضع منتقدانه خود در مورد سیاست های حزب و کومه له را به سایت های مجازی بکشاند و از این طریق عملا به آژیتاسیون و تبلیغات علیه حزب و کومه له دامن بزند. هر عضوی که نقدی بر این یا آن سیاست و یا اقدامات رهبری حزب و کومه له دارد، تعهداتش به حزب ایجاب میکند که این نقد را به شکل دلسوزانه ای با ارگانهای رهبری و اعضا در میان بگذارد و تلاش کند با احساس مسئولیت در قبال اعتبار اجتماعی حزب آنچه را که خود نقض می پندارد در مناسبات حزبی مورد نقد، بحث و چاره جویی قرار دهد.....عدم رعایت موازین اعلام شده در این رابطه به معنی سلب موقعیت عضویت از خود تلقی می شود.))

 

این کار کمیته خارج عبور از خط قرمز هاست و توهین مستقیم به کرامت و شعور هر عضو این تشکیلات است و هر عضوی از این تشکیلات فارغ از هر دیدگاهی که نسبت به اختلافات سیاسی درون  تشکیلاتی موظف است در برابر چنین حکمی اعتراض کند و اجازه ندهد که با این فرمان فرمان ضدکمونیستی ابتدایی ترین حق هر انسان را در درون حزب پایمال کنند.

در راستای همین دستور، کمیته خارج از کشور با مدیریت ر.عادل الیاسی و دبیرخانه وقت کومه له با مدیریت ر.جمال بزرگپور و البته هماهنگی با رهبری کومه له، اقدام به صدور توبیخ نامه و خلع عضویت مجموعه ای از رفقای منتقد رهبری کومه له نمودند، در اردوگاهای کومه له نیز با احضار رفقای پیشمرگ و بازجویی از آنان و در نهایت مجبور کردن این رفقا به نوشتن به اصطلاح توبه نامه عملا آستینها را برای حذف و خفه کردن جناج خط رسمی و هر نوع اعتراضی بالا زده اند.

اگر اینچنین سیاست و عملکردهای راست روانه بر کومه له ادامه یابد، رفقای رهبری این تشکیلات نیز مانند دیگران

سر از کریدورهای سازمانها و دولتهای امپریالیستی در خواهند آورد و به پای تقسیم قدرت میان احزاب در کردستان خواهند رفت.

 

با  این توضیحات و به مانند یک انسان کمونیست که در قبال طبقه کارگر، توده های زحمت کش، خانواده عزیز جانباختگان صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران خود را مسئول می دانم، علارغم اینکه با تمامی وجود به اهمیت تشکل و تحزب سیاسی و مبارزاتی اعتقاد دارم، اما ترجیح می دهم که در شرایط غلبه گرایش راست و انحرافی بر تشکیلات کومه له، در میان آنان نباشم.

 

لذا دراعتراض به:

  1. شرکت مخفیانه رهبری کومه له در پروسۀ شکل گیری مذاکرۀ اخیر احزاب ناسیونالیست با رژیم اسلامی که با مخفی نگه داشتن این امر بسیار مهم، به انجام این توطئه و بند و بستکمک مستقیم کردند و عدم شفافیت، عدم اطلاع رسانی به مردم کردستان و اعضای حزب و حتی برخی از اعضای کمیتۀ مرکزی.
  2. عدم شفافیت رهبری کومه له در منابع مالی و مخارج تشکیلات
  3. استیلای خط راست در رهبری کومه له و تشکیلات خارج کشور حزب که لطمات جبران ناپذیری بر وجهه و اعتبار سیاسی، تشکیلاتی و اجتماعی کومه له و حزب کمونیست وارد نموده و می نمایند.
  4. تهدید، توهین، افترا، سرکوب و ارعاب علیه اعضای خط رسمی (جناح چپ) و بی پرنسیپی نهادینه شده که از سوی رهبری کومه له هدایت می شود.
  5. فرمان کمیته خارج از کشور با هدف شکستن قلم های منتقد مبنی بر ممنوعیت هر گونه انتقاد و اظهارنظر علنی و روبه بیرون از تشکیلات در مورد سیاست های کومه له و حزب کمونیست ایران.
  6. تفتیش عقاید، برخوردهای پلیسی کمیته خارج با اعضای منتقد به اتهام تبلیغ علیه رهبری در فضای مجازی به بهانه لایک و یا به اشتراک گذاری مطالبی که در نقد ایشان نوشته میشود و غیره (این اقدام کمیته خارج شبیه همان کاریست که پلیس فتا، در قبال فعالین جنبش های اجتماعی انجام میدهد و آنها را به اتهام تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام و توهین به مقام رهبری، دستگیر، سرکوب و زندانی می کنند
  7. بازجویی از رفقای پیشمرگ به بهانه حضور آزادانه در فضای مجازی و لایک و با انتشار مطالبی در نقد راست روی های رهبری کومه له و تحت فشار قرار دادن رفقا به نوشتن یک به اصطلاح توبه نامه از سوی دبیرخانه کومه له که از سوی جناح راست هدایت می شود.

 

در اعتراض به تمامی موارد فوق از عضویت در حزب کمونیست ایران استعفا می دهم. و با اطمینان اعلام می کنم که تا آخرین قطره خون به آرمانهای شریف ترین انسانهای کمونیست که در صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران جان عزیزشان را فدای رهایی طبقه کارگر کردند وفادار خواهم ماند و بیشتر از هر زمانی در راه خدمت به اهداف و سیاست های انقلابی و کمونیستی تلاش خواهم کرد. بی گمان اکنون بیش از هر زمانی خود را متعلق به یک کومه له کمونیست و انقلابی، خود را در کنار خط رسمی حزب می دانم و از نقد راست روی های رهبری این سازمان دست نخواهم کشید.

 

ئاسو سهامی

17 جولای 2019

asomazrh@hotmail.com

توضیحات: این نامه در تاریخ 17 جولای نوشته شده است اما بنا به ملاحظاتی از انتشار آن خودداری شد.

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com