در حاشیه رویدادهای هفته
امان کفا
July 17, 2019در حاشیه رویدادهای هفته
انتخابات در یونان
در انتخابات سراسری یونان، حزب راست و محافظه کار"دمکراسی نو" انتخاب شد. رای ندادن اکثریت مردم به حزب چپ یونان "سریزا"، نشانگر اعتراض به عدم اجرای وعده های انتخاباتی دور قبل سریزا و ادامه سیاست ریاضت اقتصادی در یونان بود. حدود ۴ سال پیش، سریزا بر متن اعتراضات سراسری و اعتصابات کارگری، به عنوان نماینده مخالفت با سیاست ریاضت اقتصادی و مقابله با تضییقات بانک ها، و مشخصا نهادها وبنیادهای مالی اروپایی، انتخاب شد.
انتخاب "سریزا" و قدرتگیری یک حزب چپگرا، ابزار جنبشی اجتماعی برای مقاومت با سیاستهای راست مالی اروپا و امید به تغییرات رادیکال در یونان بود. امید به متحقق شدن رفاه و تامین یک زندگی انسانی و مرفه برای اکثریت مردمی که زیر باز سیاست ریاضت اقتصادی کمرشان خورد شده بود. سریزا اما ناتوان از متحقق کردن وعده هایش صرفا به رفرم هایی محدودی بسنده کرد و سیاست ریاضت اقتصادی را پذیرفت و به اجرا در آورد.
از طرف دیگر، بورژوازی یونان دیگر امروز و بالاخص پس از فروکش کردن اعتراضات وسیع و توده ای ۴ سال پیش، خواهان حکومت و دولت احزاب رسمی و سنتی راست است. به این معنی، شکست انتخاباتی سریزا از پیش معلوم بود. اما آنچه دوره حکومت سریزا نشان داد، پایان یکدوره بود.
حزب سریزا در دهه اخیر، نماینده چپ پوپولیست در اروپا، و در حقیقت آخرین پلکان و رادیکال ترین احزاب سوسیال دمکراسی بود که برپایه اعتراضات عمومی به حکومت رسیده بود. مردم یونان نیز این بار، تجربه مردم کشورهای دیگر اروپا و پوچی امید بستن به احزاب سوسیال دمکرات را کردند. یکبار دیگر، بورژوازی توانست اعتراضات گسترده ای ۴ سال پیش را که نظیر بقیه اروپا را وعده های این حزب، همچون احزاب سنتی سوسیال دمکراسی برای پشت سر گذاشتن بحران از سر خود، و انداختن بار آن بر دوش مردم و طبقه کارگر، نجات دهد.
یونان و شکست چپ پوپولیست در آن یکبار دیگر نیاز به یک حزب کمونیستی، حزبی که نه با پرچم رفرمهای رادیکال، و نه با اتکا به پارلمان و انتخابات، بلکه با پرچم انقلاب کارگری و با خلع ید از بورژوازی در همه وجوه آن قدرت را بدست گیرد. شکست سریزا یکبار دیگر نیاز به اعمال اراده مستقیم و قدرتمند طبقه کارگر، نیاز به وجود حزبی کارگری و کمونیستی را در مقابل طبقه کارگر اروپا و کمونیستها قرار داد.
اعتراضات در هنگ کنگ
اعتراضات در هنگ کنگ که علیه قانون استرداد "مجرمان" به چین آغاز شد،همچنان ادامه دارد. دول غربی علل العموم در ابتدا، با پشتیبانی از تظاهرات کنندگان اعلام کردند که این اعتراضات ناشی از"عدم وجود دمکراسی" در چین است و خواهان عدم دخالت نظامی چین شدند. دولت چین نیز ضمن حمایت از مسئولین اداره هنگ کنگ به تظاهرات کنندگان اخطار داد که حاضر به جایگزین شدن "حکم قانون با هرج و مرج" رضایت نخواهد داد. با ادامه اعتراضات و مشخصا حمله و اشغال ساختمان مجلس این کشور، همه دولت های غرب و شرق، و مشخصا بریتانیا که تا دو دهه پیش هنگ کنگ را از چین اجاره کرده بود، همصدا با چین، به تظاهرات کنندگان هشدار داد که اعتراضات خود را در چهارچوب قانون نگه دارند و "خشونت" را محکوم کردند!
آنچه که قرار بود بهانه ای برای امتیاز گیری دولتهای غربی از چین باشد، با گسترش و ادامه اعتراضات در هنگ کنگ، اینبار خود به یک مشکلی نه فقط برای چین، بلکه برای همه قدرتهای امپریالیستی شده است. افزایش میلیتانسی در این اعتراضات، خود را در قالب بخشی از معترضین که به "چهره های پوشیده" معروف شده است، نشان داده است. این نیرو، دیگر نه تنها عقب نشینی گردانندگان هنگ کنگ و معلق کردن "جواز استرداد به چین" را کافی ندانسته و خواهان ملغی شدن این جواز بود، بلکه برکناری هیئت گرداننده هنگ کنگ، محاکمه آنان و پلیس، و پرداخت خسارت بابت سرکوب معترضین شده است.
"چهره های پوشیده" اعلام کرده اند که برای دستیابی به خواسته های خود، تصمیم دارند که اعتراضات را به داخل چین بکشند. این همان زنگ خطری است که نه تنها دولت چین، بلکه کل بورژوازی جهانی را به هراس انداخت. یکباره "انتقاد" دولتهای غربی به "دمکراسی چینی"، رنگ باخته و تبدیل به سکوت شد. ادامه و کشیده شدن این اعتراضات به چین، خط قرمز کل بورژوازی جهانی است که رشد خود را مدیون کار ارزان و کارگر خاموش در چین است. به این اعتبار، هرگونه تغییر در تناسب قوای طبقاتی در چین، هرگونه بهم خوردن این جزیره آرامش بورژوازی جهانی، آنهم در کشوری با جمعیت نزدیک به یک پنجم کل جمعیت دنیا، "خطری" است که تولید و بازتولید سرمایه در سراسر دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد.
بورژوازی جهانی با علم به اینکه هرگونه اعتراضی در چین، می تواند به اعتراض علیه وضعیت کارگر و نیروی ارزان کار در این کشور بیانجامد، در هراس اینکه کشیده شدن اعتراضات هنگ کنگ به داخل چین، می تواند جرقه ای و شروعی برای اعتراضات طبقه کارگری باشد که با حرکت خود، کل معادلات سرمایه را در بعد جهانی به مصاف و چالش بکشاند، سکوت و پائین کشیدن پرچم "دفاع از دمکراسی" را انتخاب کرد.
امروز، چه عقب نشینی دولت چین و قبول خواست معترضین در هنگ کنگ، و چه سرکوب خشن و نظامی در اعتراضات در هنگ کنگ، هر دو بدون هزینه دراز مدت تر برای دولت چین ممکن نخواهد بود. طبقه کارگر در چین با ابراز وجود قدرتمند خود میتواند زنگ شروع دور جدیدی در جدال طبقاتی در چین را به صدا در آورد.
۱۵ ژوئیه ۲۰۱۹