صدای بازداشتیهای روز جهانی کارگر و زندانیان هفتتپه باشیم
دیکریشن
July 07, 2019چپ ایران هم به واسطهی برخوردهای دههٔشصت و فروپاشیشوروی عملاً با یک انقطاع و گسست نسلی مواجه شد. بحث جناحبندیهای آن زمان به کنار ولی پس از #فروپاشی_شوروی ، عملاً فشار سنگینی حتی بر نیروهای رادیکالتر چپ، هم ایجاد شد و در میان آنان نیز بسیاری به سوی #بازار_آزاد و انفعال شتافتند.
در این میان باید توجه داشت که شرایط همان زمان نیز عملاً نکاتی را به ما نشان میدهد که در شرایط دیگر هم بارها رخ داده و حتی در برخوردهای روزمره با آن آشنا میشویم. این گسست نسلی سبب بروز آماتوریسم و جونیوریسم در نسل بعدی چپهایی شد که با وجود رادیکال بودن، مسئله حفظ امنیت را گهگاه فراموش میکردند. باید توجه داشت در همان سالها حزب توده در نقش حامی جمهوری اسلامی در آمد و #سازمان_پیکار مخالف آنها. گرچه پیکاریها ضربات سنگینی را از همان ابتدای انقلاب متحمل شدند و به طور کلی حساسیت زیادی روی آنان وجود داشت، عملاً خیلی زودتر از هر جریانی زیر ضرب رفتند. با این همه از سال ۶۲ به بعد ، اعضای حزب توده و پیکار، در دو شعبه کنار هم در #اوین بازجویی شدند و در اتاقهای مشترکی نگهداری شدند و سرانجام در سال ۶۷ نیز، مکانی مشترک را برای «پنهان کردن ابدی» آنها در نظر گرفتهبودند. دقیقاً ۷ سال پس از آن روزی که #نورالدین_کیانوری هنگامی که دیگر گروههای مخالف نظام به شدت مورد برخورد قرار میگرفتند، در جلسهی پرسش و پاسخ با هواداران حزب خود گفت: ((تودهای هستم و همراه امام، ماندگارم زمانه است به کام))
از مدتی پیش مشخصاً حس میشد که درگیریهایی در راه خواهدبود، درگیریهایی به اصطلاح ایدئولوژیک! در آن فضا بود که کارگران #نیشکر_هفت_تپه همراه با کارگران #گروه_ملی_فولاد_اهواز اعتصاب کردند، و همه چیز حتی دعواهای پیشین را هم تحتالشعاع قرار دادند. هیچ کشمکش اجتماعی مثل مسابقهی دو و میدانی نیست که صرفا قهرمان مسابقات سریعترین باشد، بلکه پیچیدگیهای یک نبرد طبقاتی به پیچیدگیهای همان جامعه است. به همین دلیل با آغاز سکوت مقطعی پس از سرکوب اعتصابات و اعتراضات خیابانی کارگران، نجواهایی به زمزمه و نهایتاً به فریاد مجازی تبدیل شدند. اتفاقاتی که با سوالات بازجو در همان روزها به شکل اتفاقی همزمان گشت. در میان چپ هم، باور به نقش محوری طبقه کارگر در تحولات اجتماعی، تعدادی را حتی به مقابله با کارگران کشاند.
با این همه این اسلحهکشیها چون بادهای موسمی میروند و میآیند اما، حتی یک نفر از آتشبیاران معرکه یا منتقدین به اصطلاح مستقل تا کنون اشتباه خود را نپذیرفتهاست. مسئله را اخلاقی نه بلکه میتوان طبقاتی هم دید. در میان همهی این زمزمهها و طوفان در فنجانهای توئیتری، نشریه گام را هم بینصیب نگذاشتند و عیناً جرائمی را قطعی دانستند که فقط در دستگاه قضائی ایران جرم است. آنها همان به اصطلاح چپهای دموکراتی هستند که در مقابل راست مؤدب و دموکراتاند و در مقابل چپ دگم و عصبی. از آنهایی گرفته که دموکراسی را چون خود سوسیالیسم دوست دارند تا چپهای فرانکفورتی که با زبان بهروزشدهتری نسبت به #طراحی_سوخته ، از چرایی رابطه با کارگران میپرسیدند! به بیان دیگر دنبال مقصر در صفوف متحدین طبقه کارگر بودند. از چرایی تثبیتنشدن شورا در هفت تپه تا کتکخوردن اسماعیل بخشی، گردن سپیده قلیان و گامیها افتاد! اساتید از بالای سر، آزمایش رخ داده را بررسی میکردند و خامدستانه از درون موبایل جملات کشدار چندسیلابی فوروارد میکردند. بایکوتنیوزها دست بالا را یافتند و این سبب شد تا امروز رفقایمان به مدت شش ماه در زندان باشند. در ادامه جا انداختن همین بحث که بورژوازی و پرولتاریا براساس منافع مادی متحد یکدیگر نیستند و دیگر هویتهای برساخته نمیتوانند تضاد عینی میان این دو طبقه را حل کنند، گویا نیازمند سالها جدل و بحث شدهاست!
تجمع روزجهانیکارگر گرچه میتوانست بزرگتر باشد، اما یک شباهت با تجمعات منجر به آزادی #رضا_شهابی داشت. آن شباهت کنار هم قرارگرفتن همه برای یک هدف مشخص بود. تنها بیست دقیقه بعد از شروع تجمع، دستگیری شروع شد، اما شصت روز بعد هنوز چهار تن از این دستگیرشدگان در زندان محبوساند. هرکدام از آن رفقا، با شرایط مشابه رفقای هفتتپه بازداشت خود را سپری میکنند. گرچه دوره بازداشت در ۲۰۹ برای آنان کوتاهتر بود. اما نگهداشتن آنان در زندان، دادن وعدههای دروغین و تمامی رفتارهایی که قبلا برای زندانیان هفتتپه آزموده بودند را این بار هم تکرار میکنند. اپوزوسیون در کشورهایی چون ایران، همواره باید به چنین مسائلی توجه داشتهباشد که حاکمیت و بورژوازی ایران به هیچ عنوان، نه در زمان رژیم قبل و نه اکنون هیچگاه فرصت ضربه زدن به طبقهکارگر و متحدین آنان را ازدست نداده است. مطمئنیم این چرخ نخواهد ایستاد مگر اینکه بتوانیم از همه بازداشتشدگان سیاسی و زندانیان ترقیخواه حمایت کنیم، وگرنه میهمانان بعدی این پروسه سرکوب شما و رفقایمان خواهند بود!
به نظر میرسد تا پایان سال، ماشین سرکوب سرِ ایستادن نخواهد داشت. در نتیجه، همه باید متوجه اهمیّت این روزها باشیم. پروسهی برهم زدن انسجام فعالان چپگرا با یکدیگر صرفاً یک پروژهی بیرون از زندان نیست و از درون بازداشتگاه هم، مأموران تلاش میکنند تا دوستان را نسبت به یکدیگر بیاعتماد و دشمن کنند. آقایان حتی از اختلافانداختن بین خانوادهها با هم نیز استفاده میکنند و به هر روی، پراکندگی جای وحدت ارادهی اجتماعی را میگیرد. در نتیجه انتظار میرود از تجارب تا کنونی درس بگیریم. باید متوجه بود که دستگاه امنیتی، تحلیل خاص خود را دارد و با تحلیلهای ذهنی هر فردی ساخته نمیشود!
#نشریه_گام همانطور که در پلتفورم خود و جهتگیریهایش نشان میدادند، براساس باورهای خود عمل کرد. از گام چه مانده است؟ #عسل_محمدی که با ضمانت وثیقه ۴۰۰ میلیونتومانی، موقتاً بیرون است. در این میان عدهای، اعضای گام را فرصتطلبانی دانستند که از اعتبارِ اعتصاب کارگران تغذیه میکنند! اکنون و در حالی که به دستور قاضی مقیسه بناست دادگاه آنان برگزار شود، #امیرحسین_محمدی_فرد و #ساناز_الهیاری با اعتصاب غذای خود، جان خود را به پروندهسازیهای #وزارت_اطلاعات ضمیمه کردند. و در نهایت برخورد حاکمیت با بورژوازی، بهترین معیار برای تشخیص اپوزوسیون ساختاری هر حکومتی است!
#ساناز_الهیاری حق درمان ندارد و #سپیده_قلیان و #اسماعیل_بخشی کیلومترها دورتر از محل زندگی خود اسیرند.
دفاع بدون لکنت از همهی زندانیان ترقیخواه، تضمین بزرگی بابت امنیت افراد به ارمغان میآورد. حاکمیت میداند که اعتراضات به وجود میآید و کارگر وقتی حقوق نگیرد معترض میشود و #استثمار تا ابد توجیهپذیر نیست.
حمایت افراد از مبارزهی روزمرهی کارگر نه جرم است و نه عجیب ! تحلیل جرمانگارانه از هر اتفاق و رابطه یا تماس، هدف اصلی بازجویانی است که حتی در محکمههای خود "مستندات کافی ندارند" و بازجوییِ موفق، وضعیتی است که این جرمانگاری را جرمزدایی کند.
صدای بازداشتیهای روز جهانی کارگر و زندانیان هفتتپه باشیم