|
||
علیه افیون سرکوبدیکریشنJune 23, 2019 علیه افیون سرکوب
پیش از ادامه متن باید این را گفت که ای آقایان و ای "ازما بهتران" "ای خادمانِ ملت" نه این سرکوبها طبیعی و قانونیاند و نه این شیوههای یورش، حتی با حسابِ قوانین موجودِ خودتان! باید از خودتان بپرسید که جز حقوق، پاداش و ترفیع رتبه، دلیلتان برای ضرب و شتم معترضان، آن هم در اوج شرایط وخیم اقتصادی و سیاسی که بیشترین قربانیانش کارگران و فرودستان هستند، چه چیز است؟ با این پرسش میتوانید به ابزار و آلت دست بودن خود و نیز پاداشها و مقامهایی که صرفاً به سبب خوشخدمتیهای مزدورانه دریافت میکنید پی ببرید. این احمقانه و بزدلانه است که این پیشفرض را بپذیریم که هرکس که به شرایط موجود اعتراض میکند، خب معلوم است که سرکوب میشود! پس چه میخواستی؟! این عادیسازی و نبود رسمی هیچ شکلی از آزادی بیان اجتماعی و سیاسی بسیار منزجرکننده است. این سرکوبها هیچگاه طبیعی نبودند، نیستند و نخواهند بود و اگر تا به امروز به نظر اینگونه تلقی شده باید گفت که این همواره، تلقی مسلط قدرت حاکم و فرصتطلبان ترسویی بوده است که با کوچکترین فشار به لانههایشان میخزند. این بحث که "قانونِ اینجا، قانونشکنان را به زندان میاندازد" برای هیچ حقخواهی سندیت ندارد. این بیقانونیها برای حقطلبان هیچگاه قانونی و عادی و طبیعی نمیشوند. این بار حدود 40 نفر بازداشت شدند و با وجود فشار فعالین، آنانی که وزارت اطلاعات فهمید بهتر است فعلاً کاری به کارشان نداشته باشد، یا امثال رضا شهابی که دیر آزاد کردن او امری هزینهساز میشد، به مرور آزاد شدند. در ادامه پس از پیگیری مدام و فشار رسانهای پس از گذشت ۱۱ روز هنوز ۱۰ تن از فعالین از زندان آزاد نشده بودند و هیچ خبر دقیقی از وضعیت ندا ناجی، عاطفه رنگریز و مرضیه امیری در کار نبود. دلیل این کار چه بود؟ آیا همانگونه که لباسشخصیها به شکل شانسی معترضان را ربوده بودند، همان طور به شکل شانسی خبری از این سه تن نبود؟! آیا اینکارها جز برای ایجاد فضای رعب و وحشت و برهم زدن روح و روان آنهایی نبود که قرنطینه میشدند و به یکباره نیمهشب آنها را به دلایل مختلف بیدار میکردند و آزارشان میدادند؟ آیا جز این است که در این مدت به دنبال ارعاب، انگزنی و جنگروانی بودهباشند؟ آیا این طور نیست که بخواهند رعبی در دل ما یا هرکسی که به سرش میزند به حمایت از کارگران بپردازد ایجاد کنند تا همه پا پس بکشند و مدافعین طبقهی حاکم و ماشین سرکوب دولتی به انجام هرکاری و هر حقخوری به هر فرمی ادامه بدهند؟ قطعاً فردا روزی خواهند گفت که ما به آنها کم تر از گل نگفتیم و تازه بهشان غذاهای خوشمزه و تنقلات هم دادهایم و از این دسته اراجیفِ تکراری! و تلاش برای اینکه سرپوشی بگذارند بر کلمه و امرِ شکنجه، اما حقیقتاً گروگانهایشان و همینطور دوستان و خانوادههایشان را شکنجه میدهند، حتی با دادن امیدهای واهی و کاذب. این که "فردا آزاد میشوید، نه نه موردی پیش اومد، پسفردا آزاد میشوید!" این که به بیرون بگویند" شما نمیخواهد اصلاً دخالت و پیگیری کنید ما خودمان همه چیز را درست میکنیم". "در فضای مجازی و رسانه ها چیزی نگویید اینطوری برایتان بد می¬شود". و از این دسته دروغهای حوصله سر بر و همان کلکهای نخنما! با این تاکتیک همیشگی که فضایی ایجاد کنند که واقعی نیست، این که به آنها از بیرون خبرِ دروغ بدهند و مثلاً بگویند مادرت سکته کردهاست، اینگونه شکنجه میکنند که اثر فیزیکی هم بر جای نمیگذارد. شاید که آنها چند وقتی است حدس میزنند که دورانِ قرونِ وسطی به سر رسیده و حال در سرمایهپرستی و معاملهزنی بر سر روح انسان، شکنجهی روحی از شکنجه بدنی مفیدتر است و راحت تر میشود با اغواگری کتمانش کرد. کاری که ما باید کنیم اختهکردن و افشاء این شکنجهها، دروغها و وعده وعیدهای سیستماتیک است. ما نباید حتی یک ثانیه به هردلیلی پا پس بکشیم یا سرکوب و تبعات آن را به افق محدود و محافل دوستانه خود تقلیل دهیم و اگر پاسخ جنبشی به تعرض را نادیده بگیریم، عادیسازی سرکوب توسط این سیستم را تضمین کردهایم. باید این را بفهمیم که این مسئله به حال و آینده یک طبقهی معین گره خورده است. آیندهی امکانی که این جنبش در برابرِ سیستم سرمایه و مبارزه با آن میسازد. اگر امروز ما کاری نکنیم نه تنها هیچ نمیشود و برخلاف نظر متوهمان، "آب از آسیاب نمیافتد" بلکه به زودی همه چیز بدتر میشود تا جایی که هر بلایی بر سر هرکسی درآورند که جیکش در بیاید! چرا که دیگر این امری عادی است. ما با فریادهایمان در برابر نیشی که به ما میزنند، آنگاه که تلویحاً چنین معنا میشود که "همین بود همهی آنچه میگفتید؟ آنجا که تبلیغ میکردید درد دارد، آنقدر هم دردی نداردها!" ما با ادامه دادن اعتراض و سکوت نکردنمان, از همسو نبودن و بازیچهی این نقشههای کهنهشان نشدن جلوگیری میکنیم. ما فعالین طبقهکارگر با هم اتّحاد داریم و در اجتماع شکنجهگران را انگشتنما میکنیم. #ندا_ناجی، #عاطفه_رنگریز، #مرضیه_امیری و #آنیشا_اسداللهی نمایندهی همهی ما در زندان هستند، نماینده هرکس که واقعاً میداند چرا و چگونه باید از همطبقهای خود، حمایت کرد. آنها فقط چهار تن نیستند، همهی ما هستند. آنها منفعل نبودند و حال ما نیز نباید منفعل باشیم. مطالبه آزادی هرچه سریعتر آنها یعنی نهگویی هرچه بلندتر ما علیه طبیعی و قانونی جلوهدادن این زورگویی و زورگیریها، ما به ارعاب نه میگوییم و به حقطلبی آری، در میان این نهگویی و آریگویی، قطعاً سکوت جایی ندارد! آزادیِ هرچه سریعتر آنها، یعنی نه گوییِ هرچه بلندتر علیه طبیعی و قانونی جلوه دادن آدمربایی و جایگاهِ سرکوبگر! https://www.instagram.com/p/BzED1WdB7Ez/?igshid=ffmcthhredoh
|
||
مطالب مرتبط |
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |