![]() |
||
|
||
پادکست زباله - ارباب خلقهادیکریشنMay 18, 2019 پادکست زباله - ارباب خلقها کوردستان یا تورکستان یا تورکمنستان. به نظر هاگرباس فیلسوف بزرگِ یونانیِ کورد تبار، کوردها به دلیلِ اسب سواری جایگاه ویژهای در تاریخ داشته و اولین تمدنِ دموکراتِ تاریخ بشر را رقم زدند، زیرا که یونانیهای اصیل همان کوردها بودهاند. حال میرویم به سراغِ مسئلهی تورکمنستان و تورکستان. در علمِ فیلولوژی یا همان واژه شناسی، این دو واژه مشابه هم هستند با این تفاوت که یک "من" فرق دارند. تورکمنستان، «من» دارد، پس فردیتگرا است .نتیجتاً ستم کمتر دیده و بیشتر کرده. پس از اینجا میشود نتیجه گرفت که هر قومی بیشتر ستم ببیند با رجوع به تئوری واضح و قطعی تبعیض مثبت، جایگاهِ اتنیکیِ والاتری دارد و آن قوم رسمیتِ بیشتری دارد. بگذارید این مسئله را در یک مثالِ عینی-زمینی برایتان بازگو کنم. پدربزرگِ پیری را میشناختم که تا مدتِ مدیدی ریش و سبیلش که در قومِ وی نشانِ مردانگیاَش بود خوب در نمیآمد. سبیل شاید برای مرکز نشینانِ بیهویت چیزِ مهمی نباشد. اما به هر حال همه میدانیم، که صد البته کاملاً باید به عقاید هر قومی احترام گذاشت و تا ابد در کمونهای اتنیکی آنها را برپا داشت. هر قومیتی عقایدِ خودش را دارد، و ما باید در آن جغرافیا به آنها احترام بگذاریم. پس چه؟ بگذاریم امپریالیسم و مرکز نشینهای نوکرِ امپریالیسم، نوکریِ امپریالیسم را کنند؟ نَخیر. امپریالیسم هیچ غلطی نمیتواند بکند. شما اصلا کمی با خودتان حساب کتاب بکنید. مگر اصلاً ایران سرمایهداری است؟ مگر اصلا میشود حرفهای تعدادی فیلسوفِ غربیِ بی هویتِ بیقومیت را واردِ سیستان و بلوچستان که کیلومترها با آلمان فاصله دارد اصلاً وارد دانست؟ نخیر! جنگ با شیطانِ بزرگ امپریالیسم است که میخواهد اقوام را برچیند و شلوارهای راحت و جادار را از پای ما در بیاورد. تنِ ما شلوارِ ناراحتی مثلِ جین با فاقهای کوتاه بکند. اصلاً شما قضاوت کنید آیا آب و هوای اکو-اتنیکیِ سرزمینِ عزیزِ چهارفصلمان همانی است که در فرانسه است؟ خیر. به مثالمان درچند پاراگراف قبل باز میگردیم. همان پدر بزرگِ پیری که سالیانِ دراز و با شلوار چندکارهی خود که چندین و چند بار جانِ مسافرانِ اولین قطاری که امپریالیسم واردِ سرزمینمان کرد را به لطفِ ذاتِ غریزی فداکار و پارچه نخی شلوارش نجات داد. اینجاست که شلوارِ ملیِ ما کارآمد بودنِ خودش را در زمینهی اشتعال و همچنین اشتغالِ خانگی برای افزایشِ حقوقِ زن از خانه به کارخانه ثابت کرد؛ او شلوارش را مقابلِ قطار آتش زد و از اصابت قطار به اسبِ کورچَمنی که ذاتاً خود به خود اصیلترین اسب و نجیبترین و رادیکال ترین اسبِ تاریخِ بشر است جلوگیری کرد تا قطار چپ نکند. چه بسی اسبی که بخاطرِ جابجایی ذغال سنگِ امپریالیستی ستم دیده بود، دلسوزیاش گرفت و خودش با نجابتِ تمام کنارهگیری کرد و همهی مسافران زنده ماندند. اما دیگر آن دوران تمام شده. ما باید روشِ کینتوزی به هر آنکس که قومِ ما نیست را پیش بگیریم و با اقوام دیگر کینتوزی و دعوا کنیم و اینگونه راهِ پدرانِ غیور با سبیلهای پرپشت و موهای خوش فرم و لپهای گل انداخته و دستهای پینه بستهی زحمت کِش و قدِ رعنا و رشید با صدای ذاتاً آوازخوان و ذاتاً پایکوب را پیش بگیریم. تا فرزندانمان عینِ آنها خوش سبیل شوند. اما اجازه بدهید به مثالمان بازگردیم. پدربزرگِ پیری چند وقتی بود که سبیلش خوب در نمیآمد و خب دلیلش هم ساده بود. مرکز نشینان، شلوارِ او و نوادگانش را از پایشان با تهاجمِ فرهنگیِ امپریالی در آورده بودند و شلوار جین کرده بودند. حال آنکه آن جنس نخِ خاص و جایی که بیضهها در آن قرار گرفته بودند نسبت به جغرافیا و تاریخ در دی ان ایِشان به شکلِ غریزی شده بوده و ایشان را اخته کردهاند. آری دوستان و هم خلقیان. مبارزهی ما با همچنین شیطانِ امپریالیستی است. هر قوم برای خودش در جایگاهِ خودش باید خودش را سفت بچسبد و هویتِ برچسب خورده که در آن هیچ انتخابی نداشته را اشتراکاً دودستی پیش بگیرند و آن را جاودان کنند. اگر هیچ خلقی هم ندارید، خب بروید پیدا کنید! به هر حال به ما ربطی ندارد. ما حواسمان باید جمعِ خلقِ خودمان باشد، اگر هر خلق حواسش به خودش باشد دیگر همهی خلقها حواسشان به خودشان است و همین طور نمیگذاریم زنان و مردانِ ما را از خونِ پاکِ خلقیِشان دور کنید. به قول معروف کبوتر با کبوتر، کورد با کورد. ما حواسمان به خودمان در محلِ اصیلِ خودمان هست زیرا که میخواهیم به تنهایی در آنجا کمونِ شورایی مردمی با محوریتِ ستم دیدگی و ندیدگی برپا کنیم. خلقهای جهان هر کس یک گوشه کمون تشکیل بدهید. قومیتتان جاودان
|
||
|
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |