اطلاعیه و هشدار نسبت به ترفندهای جدید رژیم برای ضربه به اپوزیسیون چپ
کمیته عمل سازماندۀ کارگری
February 06, 2019اطلاعیه و هشدار نسبت به ترفندهای جدید رژیم برای ضربه به اپوزیسیون چپ: دربارۀ طرح سوختۀ اطلاعات علیه کمیته عمل سازمانده کارگری
تردیدی نبود که تمرکز رژیم بر موج جدید سرکوبِ توأمانِ «جنبش کارگری» و «نیروهای چپ»، ما را هم از دایرۀ رصد و حساسیت نیروهای اطلاعاتی بیرون نگذاشتهاست. اگر در آغاز فعالیتهایمان این حساسیت رژیم خود را به اشکال خام بروز میداد-مثل ارسال پیامهای تهدیدآمیز گاهبهگاه و رجزخوانی دربارۀ شناسایی و انهدام ما از سوی تیمهای اطلاعاتی- اما رفته رفته با گسترش فعالیتهایمان این تحرکات و ترفندها صورت حرفهایتر به خود گرفتند و در چند هفتۀ اخیر برای بیرون کشیدن اطلاعات دربارۀ رفقایمان به طور بارزی تشدید شدند. اگر تمام اینها برای آگاه شدنمان به تحرکات اخیر رژیم کافی نبود، نهایتاً نقب چندبارۀ رژیم به صفحات اینترنتی ما در مستند «طراحی سوخته» این حساسیت را تأئید کرد.
تردیدی نیست که هدف اصلی رژیم در سرکوبها و اعترافگیریهای اخیر، عبرتسازی و پاشیدن گرد مرگ و یأس بین نسل جوانی است که تمایلات چپ به سرعت در آن رو به رشد است و نهایتاً القای «اقتدار» حکومت و حک کردن این ایده در اذهان جوان که هیچ فعالیتی از رصد رژیم بیرون نخواهد ماند و فعالیت سیاسی متشکل ممکن نیست!
اما پوشالی بودن این «اقتدار» و کل پیام یأسِ نهفته در پشتِ این سرکوبها زمانی در هم میشکند که جمعهای مخفی چپ هنوز علیرغم اختناق در حال فعالیت باشند.
به عنوان یک کمیتۀ مخفی، در طول یک سال و نیم گذشته با انبوهی از ترفندهای نیروهای اطلاعات برای گرفتن ردی از ما و سرکوب و دستگیری طرف بودهایم. از تلاشهای مذبوحانه برای ارسال لینکهای آلوده و تلاش برای هک کردن حسابهای ما گرفته تا نزدیکی برخی بهاصطلاح «فعالان علنی» و زمینهسازی و اصرارشان بر دیدار حضوری، از پهن کردن دامهای عاطفی تا حتی نزدیکی مقطعی برخی افراد خارج کشور در پوشش «فعال سیاسی» با سؤالاتی همیشه «حساس». خوشبختانه تا این لحظه رژیم در تمامی عملیاتش ناموفق بوده، اما طی چند هفتۀ اخیر نشانههایی از کلید خوردن کارزار جدیدی علیه ما آشکار شده: کارزار بدنامی و اتهامات تخریبی.
از چند هفتۀ قبل ترولهای اینترنتی (بمباران کامنتنویسی در زیر پستها) با منتسب کردن ما به گروههای «الأحواز» و «تجزیهطلب» کلید خورد؛ سپس در مستند طراحی سوخته، با تکرار لقب «عناصر تجزیهطلب» بر تصاویر صفحات ما تکمیل شد. در قدم بعد از طریق همین ترولهای اینترنتی مطرح شد که چون اینان هویتشان معلوم نیست، پس مشکوک و رژیمی هستند. نهایتاً آخرین قدم از این کارزار، پروژهای بود که دیروز از آن رونمایی شد: اعلام موجودیت یک جریان جعلی جدید (با نام «گرایش مارکسیستهای همبسته مقاومت») که ضمن انتساب خود به «سازمان مجاهدین خلق»، متن اعلام موجودیتش را با گرتهبرداری ناشیانه از مبانی نظری و برنامۀ عمل ما (مطالبات انتقالی) و همچنین سرهمبندی و کپیبرداری دقیق از مقالات و حتی شبیهسازی از طراحی سایت ما آغاز کرد.
تقریباً از ابتدا تردیدی نبود که این پروژه، دستپخت نیروهای اطلاعات است (چرا که واضح است ماهیت برنامۀ انتقالی و چشمانداز ما، یعنی تمرکز بر سازماندهی جنبش کارگری از پایین برای درهم شکستن دولت سرمایهداری و تسخیر قدرت به دست طبقۀ کارگر، نمیتواند ارتباطی چه با هدف پروژههای رژیم چنجی مجاهدین و چه با سبک کار لابیگری آنان در راهروهای دولتهای امپریالیستی داشته باشد).
بااین حال و علیرغم این اوصاف، از آنجاییکه حتی خودِ مجاهدین هم سوابق جعلنگاری و ایجاد تشکلهای دستساخت را در کارنامۀ خود دارند[1]، جانب احتیاط را رعایت کردیم و با تحقیق بیشتر معلوم شد که سازمان مجاهدین هرگونه انتساب یا نزدیکی این جریان تازه تأسیس را به خود قویاً منکر شدهاست.
بدین ترتیب نیروهای اطلاعاتی، آشکارا ساعتهای متمادی را صرف مطالعۀ دقیق متد و برنامۀ ما کرده تا نهایتاً به شیوهای هوشمندانه پروژۀ لجنمالی و پاپوشدوزی برایمان را تکمیل کند.
البته این سبک از کارزارهای تخریبی در چنتۀ دستگاههای اطلاعاتی رژیم نه امری بدیع و تازه که مسبوق به سابقه است و بارها علیه جریانات و فعالین سیاسی به کار رفته. در حوزۀ فعالین زنان، میزان تخریبهای اینترنتی که علیه شادی امین (فعال حوزۀ زنان و دگرباشان جنسی) قرار گرفت، نمونه اعلای این سبک از کارزارهای بدنامی و تخریب نیروهای اطلاعاتی است؛ مقاومت و افشاگری هربارۀ او در برابر تمام این هجمههای مکرر برای خود ما الگوست.
نهایتاً آنکه تمامی رفقای کمیتۀ ما از روزی که وارد فعالیت سیاسی سازمانیافته شدند، میدانستند که نه هرگز تضمینی برای بقای آنان وجود دارد و نه الزاماً راه فراری از هزینههای همهجانبه و سنگین فعالیت سیاسی. با علم به تمام این مخاطرات یکی از مهمترین اهداف ما در تمام این مدت آن بوده که بگوییم میتوان به عنوان یک گروه مخفی سوسیالیستی حتی در بدترین شرایط استبدادی هم دوام آورد و فعالیت کرد. سرکوبهای دهۀ شصت و خاورانهایش، تجربیاتی دارند که به بهای خونهای بسیاری به دست آمدهاند و نباید به تمام آن تجارب پشت پا زد و یا به «ظرفیتهای دمکراتیک» رژیم کمترین توهمی داشت. تکنولوژی روز، سلاحها و ابزارهای جدید زیادی را در اختیار ما قرار دادهاست که میتوان ترکیب سبک کار مخفی و علنی را هزاران بار خلاقانهتر و کاراتر از تجربیات دهههای قبل به کار گرفت.
عمیقاً باور داریم حتی اگر این کمیته هم سرکوب شود، باز هم یک پیروزی خواهد بود اگر توانسته باشیم تا پیش از لحظۀ سرکوب پیام خود را به نسل جوان رسانده و برنامه و این سبک کار را میانشان جاانداخته باشیم. اینکه اگر هیچ جریان و تشکیلاتی را مطلوب نمیدانند، حول برنامهای که قبولش دارند هر قدر هم کم متشکل شوند و با به شکل مخفی و ترکیب خلاقانۀ آن با حدی از فعالیت علنی، دست به سازماندهی بزنند. این در یک کلام در حکم وصیت سیاسی رفقای ماست.
یکی از مهمترین اهداف اعترافگیریهای اخیر، عبرتسازی از فعالیت متشکل برای نسل جوان چپ بود. هشدار داده بودیم که اینجا و آنجا ارتجاعیترین زمزمهها را در گوش فعالین جوان میخوانند که «طراحی سوخته را نگاه کنید، عاقبت دخالت شما در جنبش کارگری به همینجا ختم خواهد شد! در پیلۀ خود بمانید و تمام!» برای مقابله با این پیام خطرناک- یعنی نفی «اساس» فعالیت متشکل و نه نفی این یا آن «نوع» فعالیت متشکل - باید در مقابل این موج سرکوب ضمن حفظ اتحاد در دفاع از زندانیان فارغ از هر گرایشی، نقد به سبک کار علنی را در اصولیترین شکل خود مطرح کرد تا پیام ارتجاعی حکومت تقویت نشود.
کمیته عمل سازمانده کارگری - ۱۷ بهمن ۹۷
[1] . از جمله ایجاد تشکل جعلی «اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان»، یا ایجاد «اتحادیه کارگران سراسر ایران» (که «اتحادیه آزاد» نسبت به تداعی نام این جریان با خود در آبان ۹۶ اطلاعیه صادر کرده بود) و همچنین «ابرگروه چالش دانشآموزان» (که به تأسی از نام گروههای تلگرامی فعالین صنفی معلمان ساخته شده بود) فقط مشتی نمونۀ خروار از کارنامۀ جعلنگاری پیشین این سازمان هستند.