اخبار و گزارشات هفتگی از وضعیت زنان / تهیه و تنظیم عزیزه لطفی

اخبار
February 06, 2019

اخبار و گزارشات هفتگی از وضعیت زنان

۱۷ بهمن ۹۷ / ۶ ژانویه ۲۰۱۹

 

 

تهیه و تنظیم عزیزه لطفی

 

یک زن جوان در بوکان بدلیل قصور پزشکی جانش را از دست داد

روز شنبه سیزدهم بهمن‌ماه، یک زن جوان به نام دلنیا سلیمی ٢٠ ساله اهل روستای تورجان از توابع بوکان به دلیل قصور پزشکی در بیمارستان الزهرا تبریز جان خود را از دست داد.

این زن جوان که دو ماه پیش تشکیل زندگی داده بود، جهت درمان درد معده به بیمارستان الزهرا تبریز مراجعه که به دلیل تزریق اشتباهی آمپول توسط پزشک معالج جان خود را از دست داده است.


پروین محمدی با قرار بازداشت موقت یکماه روانه زندان کچویی کرج شد

صبح روز پنج شنبه ۱۱ بهمن ماه ۹۷، در دادسرای فردیس کرج پس از کش و قوس هایی در میان شعبه های دادگاههای مختلف، سند وثیقه سیصد میلیونی که ساعت 8 صبح آماده شده بود نپذیرفتند و برای پروین محمد قرار بازداشت موقت یکماه صادر شد وی به زندان کچویی کرج منتقل و هم اکنون در این زندان می باشد. اخبار تکمیلی چگونگی مراحل دادگاه امروز پروین محمدی متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد.

منبع خبر: اتحادیه آزاد کارگران ایران


سمپوزیوم جهانی علیه حجاب !

نامه م. سرکش از ایران!

روز جهانی زن ٢٠١٩ ، چهل سال بعد از قدرت گرفتن جنبش اسلامی در ایران و چهل سال مبارزه جانانه زنان علیه این حکومت، روز مهمی است. ما به استقبال این روز میرویم و با مجموعه برنامه هایی خواهیم کوشید صدای زنان ایران را در دنیا منعکس کنیم. 

در شهر کلن در آلمان، روز هشت مارس کنفرانسی سازمان داده ایم با عنوان سمپوزیوم جهانی علیه حجاب و از کارشناسان و صاحب نظران و همچنین از فعالین مدافع حقوق زن دعوت خواهیم کرد در این نشست ما را همراهی کنند. از همه مهمتر اما زنان از ایران هستند که باید حرف دلشان را بزنند. این یک فراخوان است به شما زنان که بنویسید و یا ویدئو کلیپ برای ما بفرستید تا در نهایت در این سمپوزیوم آنها را نشان دهیم. از امروز البته سعی میکنم نامه هایی که بدستم میرسد و یا کلیپها را نیز در اینجا علنی کنم. ممنون از م. سرکش از ایران که اولین نامه را فرستاد!

از صفحه مینا احدی

 

برای روز جهانی زنان و کنفرانس سمپوزیوم جهانی علیه حجاب

اجبار حکومتی حجاب به هیچ وجه صرفا یک واکنش و محدودیت مذهبی برای زنان ایرانی نبوده که از سوی متعصبان مذهبی اعمال شود. بلکه این پوشش سر یک سرپوشی زنانه است که قدرت انقلابی و هوش هیجانی زن را مورد حمله قرار می‌دهد. زنی که حق انتخاب رنگ و نوع لباس خود را نداردّ زنی‌که دائما در پی رفع اتهام فحشا و فساد است، زنی که حتی در صورت تخطی جزئی از اجبار حجاب از شرکت در مناصب مهم دولتی و جایگاههای قدرت، بی توجه به توانمندی و شایستگیهایش محروم می‌شود، زنی که شکنجه و زندانی و توهین شنیدن او در جامعه به دلیل کم حجابی که هیچ آسیبی به کسی نزده، شرعی و قانونی شمرده می‌شود، زنی که از دانشگاه اخراج می‌شود چون حجابش منطبق بر چهارچوبهای حکومتی نیست، زنی که اگر به او تجاوز شود و یا اسید در صورتش ریخته میشود بجای گرفتن حقش باید بشنود که پوشش ات مناسب نبوده، زنی که تصویر کم حجابش مانند یک تابو و حرام حتی به عنوان یک مصاحبه شونده تلویزیونی در رسانه عمومی پخش نمی‌شود، زنی که اگر از شوهرش شاکی شود در دادگاه به علت کتک خوردن و شوهر بگوید او بی حجاب است و به این دلیل کتک خورده قاضی او را متهم میکند، زنی که اگر عکسهای بدون حجاب در اینستاگرام شخصی اش پخش کند ممنوع التصویر میشود در فیلمها، زنیکه بدنش صدایش حضور پرانرژی اش، در هر محفلی حرام و باعث گناه و فساد است..... این زن یک موجود تخریب شده، افسرده، خسته، خودکم‌بین و ظلم‌پذیر خواهد شد. و این یک استراتژی هدفمند است با توجیه مذهبی. درود به زنانی که در چنین فضای مسمومی هنوز برای آزادگی و تفکر و بدست آوردن جایگاه انسانی خویش می‌جنگند


بازداشت رضوان خان بیگی همسر زندانی سیاسی بهفر لاله زاری

رضوان خان بیگی همسر بهفر لاله زاری با حداقل ۲ نفر دیگر اواخر دی ماه دستگیر شدند ولی از محل نگهداری و همچنبن هویت و سرنوشت همراهان وی متاسفانه اطلاعاتی در دسترس نیست.

اتهامات رضوان بیگی به تبلیغ علیه نظام عنوان شده که توسط بازپرس شعبه ۲ دادسرای اوین به وی تفهیم اتهام شد. قابل ذکر است که دادگاه از قبول وثیقه خود داری کرده است و تمدید بدون تاریخ بازداشت اقدام نموده و صدور کیفر خواست ( درخواست مجازات) محکوم شده و پرونده مشترکشان به دادگاه انقلاب ارسال شد. رضوان خان بیگی در حال حاضر در بند نسوان اوین زندانی میباشد‌


وضعیت بد جسمی شکوفه یداللهی در زندان

 شکوفه یداللهی زن درویشی که در گلستان هفتم دچار ضربه مغزی شده بود در زندان قدرت تکلم خود  را از دست داده است. علاوه بر آن، این زندانی عقیدتی در زندان قرچک به دلیل استنشاق دود مواد مخدر و هوای آلوده دچار سردردهای مزمن، ضعف و بی حالی شده است تا حدی که به گفته هم بندیانش قدرت تکلم خود را از دست داده است.


تداوم بی‌خبری از وضعیت سپیده قلیان:

بنا بر گزارشات خانم قلیان در چند روز گذشته هیچ تماسی با خانواده نداشته و نزدیکان وی از سلامت سپیده قلیان و مکان نگهداری او بی‌خبر هستند.

به گفته دادیار شعبه‌ یکم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شوش، "سپیده قلیان تحت بازجویی و تحقیقات می‌باشد" این در صورتی است ‌که سپیده قلیان در بازداشت قبلی نیز به مدت یک ماه تحت تحقیقات و بازجویی‌های شدید بوده است و ادامه‌ این بازجویی‌ها دلیلی جز شکنجه‌ روانی زندانی ندارد
خانواده‌ سپیده قلیان که به شدت نگران سلامت جانی وی هستند، در روزهای گذشته مراجعه‌های مکرری به دادستانی شوش داشته‌اند اما با بی‌توجهی، عدم پاسخگویی دادیار مواجه شدند و اجازه‌ ورود آنان را به دفتر دادستانی نمی‌دادند. صبح روز ۱۴ بهمن ماه  پدر سپیده قلیان پس از دوندگی‌های فراوان موفق به ورود به دفتر دادستان شوش می‌شود اما در پاسخ به وضعیت سپیده قلیان می‌گویند در حین تحقیقات هستیم، فعلا ملاقات مقدور نیست. سپیده قلیان پس از بازداشت مجدد تحت فشارهای شدید امنیتی است و بر خلاف قوانین حقوق زندانیان وی از ملاقات هفتگی با نزدیکان و ملاقات با وکیل خود دارد.

 

من یک زن هستم، در زندانی به وسعت ایران من هم شکنجه شدم

اعلام دادخواهی و کیفرخواست زنان ایران علیه چهل سال شکنجه، بیحقوقی، آزار و اذیت جسمی و روانی، تجاوز جنسی و جنایتهای سازماندهی شده حکومتی

اسماعیل بخشی، شجاعانه و جسورانه از شکنجه هایی که در زندان جمهوری اسلامی شده بود پرده برداشت و دست به اقدامی زد که نه فقط به کیفر خواست و دادخواهی کارگران بلکه به جنبش دادخواهی و کیفرخواست عموم مردم ستمدیده ایران و زنان قوت بخشید.

حال من یک "زن" اعلام میکنم که در زندانی که چهل سال است جمهوری اسلامی برای جامعه ایران بخصوص زنان ایران ساخته است، من هم شکنجه شدم...

با کشیدن حجاب بر سرم به داخل یک سلول انفرادی فرستاده و شکنجه شدم...

به دلیل ایجاد رعب و وحشت در خیابانها، آزارهای خیابانی و شکنجه های روحی و روانی، با کوبیدن حجاب توسط پونز اکبر گنجی ها به سرم، و پرتاب سوزن ته گرد به صورتم توسط پاسدارهای موتور سوار، و ضرب و شتم ها توسط گشت های ارشاد و آمرین به معروف و ناهیان از منکر و بسیجی ها شکنجه شدم...

به دلیل فتنه انگاشتن من به عنوان یک زن بر اساس آیات قرآنی و هرزه خواندن من و جدا کردنم از مردان شکنجه شدم...

به دلیل زیرپاگذاشتن هویت انسانی ام بعنوان یک انسان آزاد و مستقل، بدلیل جنس دوم شمردن و کالا انگاری من، بدلیل سلب اختیار از من و گرفتن حق انتخاب در سبک زندگی، رابطه جنسی، گرایش جنسی و روابط شخصی و اجتماعی شکنجه شدم...

به دلیل ازدواج اجباری، ازدواج زیر سن و کودک همسری شکنجه شدم...

به دلیل خرید و فروشم و قیمت گذاری من با مهریه و شیربها و تحقیر من با نفقه شکنجه شدم...

به دلیل الزام به تمکین به شوهر، و قانونی بودن تجاوز شوهرم به من، برای ارضاء نیاز جنسی اش شکنجه شدم...

به دلیل نداشتن حق طلاق و حق حضانت فرزندم شکنجه شدم... به دلیل اینکه شوهرم ایرانی نبود و فرزندم را بی هویت و بی شناسنامه خواندند شکنجه شدم...

به دلیل محرومیت از حضور در اماکن عمومی همچون استادیومهای ورزشی، محرومیت از اشتغال و تحصیل و فعالیتهای اجتماعی، ورزشی، هنری و فرهنگی و سفر شکنجه شدم...

به دلیل عدم حق شهادت و قضاوت شکنجه شدم...

به دلیل جنسیتم، نیمی از ارث بردم و شکنجه شدم...

در زندان با فحش های رکیک و جنسی، با تهدید و کابوس تجاوز شکنجه شدم...

برای آزادی فرزند دربندم، مورد توهین و تحقیر و ضرت و شتم قرار گرفتم و شکنجه شدم...

با خطبه های زن ستیزانه امامان جمعه و تحریک به اسیدپاشی به صورت زنان و فرو کردن چاقو به باسن زنان شکنجه شدم...

بدلیل ترنس یا همجسنگرا بودم زیر شلاق و زیر تجاوز گروهی وابستگان حکومت شکنجه شدم...

بدلیل رابطه خارج از ازدواج سنگسار شدم و یا با کابوس سنگسار شکنجه شدم...

من ندا آقا سلطان برای حق خواهی در کف خیابان کشته شدم...

برای درس عبرت اعدام شدم یا با کابوس اعدام شکنجه شدم...

زیر شکنجه ها در زندان به قتل رسیدم... من زهرا بنی یعقوب در بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهر همدان زیر نظر بسیج زیر شکنجه و کشته شدم، من زهرا کاظمی در زندان زیر شکنجه کشته شدم... من ترانه موسوی، بعد از شکنجه و تجاوز جنسی، کشته و سوزانده شدم....

به دلیل تعرض ها و تجاوزهای گروهی وابستگان حکومت در کوچه و خیابانها و بازداشتگاهها و زندانها و دفاتر کارشان به من شکنجه شدم... من ریحانه جباری در مقابل تجاوزجنسی از خودم دفاع کردم و اعدام شدم، من زهرا نوید پور در مقابل تجاوز جنسی دادخواهی کردم و خودکشی شدم...

بدینوسیله ما زنان و امضا کنندگان این نامه، برای چهاردهه خشونت، جنایت و شکنجه سازماندهی شده قانونی، دولتی و قضایی و در یک کلام شکنجه، خشونت و جنایت سازماندهی شده حکومتی علیه زنان اعلام دادخواهی و کیفرخواست کرده و خواهان محاکمه تک تک آمرین و عاملین چهار دهه زن ستیزی در ایران، در دادگاههای علنی و عادلانه بین المللی با نظارت مجامع مدافع حقوق انسانی هستیم. مردم ایران، زنان ایران شایسته یک زندگی انسانی و یک جامعه آزاد و برابر و سکولار هستند و برای همین آرمان، در یک جدال طبقاتی و روزمره با وضعیت موجود و مسببین آن به مبارزه خود ادامه میدهند. لذا ما با مطرح کردن کیفرخواست زنان که برخاسته از دل جنبش نوین رهایی زن و از مختصات یک انقلاب زنانه جاری در ایران است، با تمام قوا خواهان پایان دادن به بساط تحقیر و ظلم و ستم و شکنجه و خشونت و جنایت و بیحقوقی زنان و این چرخه زن ستیزی هستیم.

 

فراخوان دهنده گان:

1 شیرین شمس- از مسئولین انقلاب زنانه

2 شیما بابایی- فعال مدنی

3 شعله پاکروان- مادر ریحانه جباری

4مینا احدی- فعال حقوق انسانی، فعال حقوق زنان

5 شاپرک شجری زاده- از دختران خیابان انقلاب

6 شهناز اکملی- مادرمصطفی کریم بیگی کشته شده شش دی 88

7 معصومه نعمتی- مادر آتنا دائمی زندانی سیاسی

8حسین دائمی- پدر آتنا دائمی

9 لیلا میرغفاری- فعال حقوق زنان

  1. 10. شهین مهین فر- مادر امیرارشد تاجمیر کشته شده شش دی 88

11شیوا گنجی- روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان

12 مهتاب قربانی- نویسنده و شاعر و فعال حقوق بشر

13 شیوا محبوبی- فعال حقوق زنان و سخنگوی کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی

14مرسده قائدی- از فعالین جنبش دادخواهی و ایران تریبونال

15سکینه باقری- از کمپین من هم شکنجه شدم

 

18 دی 1397
8 ژانویه 2019

 

ایسکرا ۹۷۴

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com