نگاه هفته: مجموعه اخبار و گزارشات هفته در شهرهای کردستان / نسان نودینیان

اخبار
February 06, 2019

نگاه هفته: مجموعه اخبار و گزارشات هفته در شهرهای کردستان

 

نسان نودینیان

مطالب صفحات نگاه هفته  این شماره ایسکرا(شماره ٩٧٤) متنوع است.  اخبار هم در شرایط کنونی متنوع هستند. هر روز یک  یا چند انفاق سیاسی، چند اعتراض و مبارزه علیه حکومت اسلامی، و اخبار تلخ دستگیری و اعدام و قتل ناموسی در صفحات نگاه هفته منتشر میشونذ. تا سرنگونی رژیم  حکومت اسلامی ما شاعد ناهنجاری های عمیقا اجتماعی و مبارزات مردم برای زندگی بهتر هستیم. این شماره نگاه هفته آینه تمام عیار جدال مردم با دولت و سیستم حاکم اسلام سیاسی است.

کتک کاری هوزان خواهشی توسط پدرش بدلیل مردسالاری  و سپس مرگ او برگ سیاه دیگر بکارنامه سراپا ضد زن حکومت اسلامی  مردسالار اضافه کرد.

مرگ در جاده های ایران فاجعه بار است. جاده های ناامن بقتلگاه مردم تبدیل شده است. حقوق چند میلیاردی اماکن مذهبی و نهادهای بیت رهبری را اگر صرف ترمیم و بازسازی جاده ها بکنند، ازمیران فاجعه مرگ در جاده های نا امن بمراتب کم میشود. در رسانه های خبری دستگاه حاکمیت نوشته شده که هر ٧١ دقیقه یک نفر در جاده‌های ایران کشته می‌شوند!

و در ستون نگاه هفته این شماره دو مطلب از میدیای اجتماعی "برای کودکان" در ارتباط با   کودکان کار را منعکس کرده ایم. امیدوارم خوانندگان ستون نگاه هفته این دو نوشته را مطالعه کنند.

 "هویت من هویت انسانی است" نوشته ای از  بهروز بوچانیاو پناهنده سیاسی است که سالها تبعیض و ستم دولت استرالیا علیه پناهندگان را تجربه کرده، و زندگی کرده است. بهروز بوچانی با زبانی گویا شرح حال زندگیش و دریافت جایزه ادبی را توضیح داده است. مهمترین موضع بهروز بوچانی این است که او بجای برجسته کردن قومیت و ملیت بر هویت انسانی تاکید کرده و عملا مشت محکم و ردی به جنبش ناسیونالیستی را زده است.

 

هوزانها به قتل میرسند چون در ایران قانونی در حمایت از زنان وجود ندارد

چون زنان قربانی سنتهای مذهبی  میشوند

هوزان خواهشی نوجوان ١٦ ساله اهل شهرستان دیواندره  که پیشتر در آذرماه  ٩٧ توسط پدرش مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته بود،  وبه سبب شدت جراحات وارده به کما رفته بود،  در تاریخ ١٢ بهمن ماه ٩٧ جان خود را از دست داد هوزان خواهشی برندە چندین جایزە درایران ودر استان كردستان شده بود.  واین واقعیت تلخ  سرنوشت هزاران هوزان دیگری است كه مورد خشونت قرار میگیرند  هوزانها به قتل میرسند چون در ایران قانونی در حمایت از زنان وجود ندارد .  چون زنان قربانی سنتهای مذهبی  میشوند.  كدام قانونی  مانع از،  دست بلند كردن روی كودكان و زنان میشود؟  در كدام دادگاه جمهوری اسلامی ، زن را به عنوان شاهد كامل قبول دارند ؟ تا دختران وزنان بتوانند از خود دفاع كنند  هوزان به قتل رسید.   او قربانی باورهای سنتی ، مذهبی شد .  دختری كه میتوانست فورمول  عشق را هم با افتخار به گردنش بیاویزد .  به دلیل داشتن انتخاب ودادن این حق به خودش مورد نكوهش وضرب و شتم قرار گرفت.   آیا برای كشته شدن  دلیلی بزرگتر از این كه در ایران زن حقی ندارد ؟  حق انتخاب ندارد. حق حضانت ندارد و هزاران حقی كه از یك زن گرفته اند .  آیا به غیر این است كه حق زن در حکومت اسلامی  خشونت و نادیده شدن است.

 

حکومت اسلامی مقصر اصلی است!

هر ٧١ دقیقه یک نفر در جاده‌های ایران کشته می‌شود!

دیمن مولودپور دانشجوی رشتە مامایی دانشگاه آزاد بناب، اهل شهرستان بوکان در حادثە واژگونی مینی بوس حامل دانشجویان پرستاری دانشگاە آزاد واحد بناب در جادە بناب-ملکان در روز دوشنبە ٨ بهمن بر اثر مصدومیت و شدت جراحات در بیمارستان درگذشت.

جاده های نا امن سالانه جان هزاران نقر را میگیرد. در سال ١٣٩٥ چهار میلیون و ٥٩١ هزار و ٣٠٧ نفر بر اثر حوادث رانندگی مجروح، مصدوم و معلول شده اند.» متاسفانه   ١٦هزار نفر جان خود را در این حوادث از دست داده اند.  در سال ٩٦ در تعدادی از استانها تصادف های جاده ای کاهش کمی داشته و در تعدادی از استانها از جمله استان خراسان شمالی و پس از آن کرمان و استان گلستان بیشترین افزایش تلفات حوادث جاده ای وجود داشته است. به نقل از سازمان پزشکی قانونی، در سال ١٣٩٦، ١٦ هزار و ٢٠١ نفر در حوادث رانندگی ترافیكی كشته شده‌اند، این تعداد نسبت به سال قبل از آن ١.٧ درصد افزایش یافته است.

 

کمپین نجات هوشمند علی پور

چهارشنبه تاریخ ١٠ بهمن ١٣٩٧ قرار بازداشت هوشمند علی پور و محمد استاد قادر از طرف بازپرسی اداره اطلاعات شهر سنندج برای یکماه دیگر تمدید شد.

رسیدگی به پرونده هوشمند علی پور و محمد استاد قادر و آخرین دفاعیات هوشمند علی پور و محمد استاد قادر در مرحله بازپرسی به دوشنبه ١٥ بهمن ماه موکول شد که این دو زندانی سیاسی یعنی هوشمند علیپور و محمداستاد قادر باید همراه با وکیل انتخابی خود، علی ساکنی در دادگاه حضور پیدا کنند و به احتمال زیاد بعد از این بازپرسی پرونده آنها روانه دادگاه انقلاب شهر سنندج می‌شود.

کمپین نجات هوشمند علی پور  ١١ بهمن ١٣٩٧

 

گزارش جلسه ی هفتگی"برای کودکان"-پیرانشهر-یکشنبه١٣٩٧/١١/٧

خوانش و نقد بررسی داستان نوشته شده برای کودکان، "خورشیدکوچولو"،اثر محمد مردانی افضل(داستان نویس) ارائەی بحثی تحت عنوان " افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان" از سوی شایسته احمدی کیان(کارشناس روانشناسی عمومی) جلسات هفتگی"برای کودکان"روزهای یکشنبه ٤ تا ٥/٣٠ عصر در کافه کتاب اندیشه ی پیرانشهر برگذار خواهد شد. حضور برای همه ی علاقمندان به حوزه ی مسایل کودکان آزاد است.

 

ازدواج دختران"زیر ١٨ سال"،١٧ درصد از کل ازدواج‌های کشور

یک پژوهشگر اجتماعی با استناد بر پژوهش‌های صورت گرفته می‌گوید:«١٧ درصد از ازدواج‌های کشور مربوط به دختران زیر ١٨ سال است و ١٤ هزار کودک جدا شده زیر ١٨ سال در کشور وجود دارد».بر اساس آمار ارائه شده توسط کامیل احمدی، ٣٩ هزار و ٦٠٩ نفر (٤/٥ درصد) از کودکانی که در سال ٩٠ ازدواج کرده‌اند ١٠ تا ١٤ سال سن داشته‌اند.

در سال ٩٤، ٩٧ هزار و ٨٦٢ نوزاد از مادران زیر ١٩ سال متولد شده‌اند که از این میان، ١٥١١ نفر از مادران زیر ١٥ سال سن داشتند. بر اساس آخرین سرشماری‌ها، ٩٥ هزار مورد طلاق زیر ١٩ سال در فاصلە سال‌های ٩٠ تا ٩٤ رخ داده است و فقط در سال ٩٤، ١٢٠٠ کودک زیر ١٤ سال به آمار کودکان مطلقە کشور افزوده شدند و ١٤ هزار کودک جدا شده زیر ١٨ سال در کشور وجود دارد.

 

مسلەی کودکان کار مطالبە طبقەی کارگر است!

حقوق کودکان کار جهان شمول است.

امیرحسین محمدی فرد

مسالە کودکان کار مطالبەی طبقەی کارگر است!

درحاشیە طرح برخورد با کودکان کارو خیابان

امیرحسین محمدی فرد

بخش: ١ از ٣

کودکان کار به عنوان یکی از محروم ترین و بی حقوق ترین بخش های جامعه محسوب می شوند. قربانیان خاموش اجتماع نابرابری که از بچه ها، در سنین خیلی پایین، به هزاران شیوه بهره کشی میکنند. و مورد سوء استفاده قرار می گیرند. واضح است که نظام سرمایه داری و سیستم اقتصادی و اجتماعی بخش وسیعی از دنیا، بر اساس سود جویی اقلیتی کوچک بنا شده است. مطمئنا ریشەی تمام بی حقوقی ها، فقر، بیکاری، جنگ و بی خانمانی و محرومیت های مردم، از جمله "کودکان کار و خیابان"، گاه مستتر و گاه آشکار، در نظام سرمایه داری و ابعادش مثل خرافه، افکار سنتی و باورهای عقب مانده است. در کنار این واقعیت باید در نظر داشت که کودکان بدون دخالت و مراقبت بزرگ سالان، توان ادامەی زندگی را ندارند. کودکان امکان دفاع از خود را ندارند و باید مسالەی کودکان کار و خیابان را نیز مقدم بر منفعت اقتصادی، سیاسی، ملی و جنسیتی در نظر گرفت. دولت ها و نهادهای دولتی برای رشد کودکان، موظفند که شرایط مناسب و مراکز متعدد را با استانداردهای لازم فراهم کنند. اما نه تنها دولت ها و نهادهای بورژوازی در قبال کار کودکان در جامعه مرجعی مسول نیستند، بلکه خود ایجاد کنندەی شرایطی اند که بچەها را به کار مزدی و اجباری وا می دارند. بورژوازی و نظام حاکمش از نیروی کار ارزان و «غیرقانونی» بچه ها سود فراوانی به دست می آورند. بورژوازی ایران و دولت دست راستی فعلی اش، برخوردی مشابه دیگر جوامع سرمایه داری جهان نسبت به مسالەی کار کودک و پدیدەی کودکان کار و خیابان انتخاب کرده است.

اخیرا رییس سازمان بهزیستی کل کشور از اجرای طرحی با مشارکت دیگر سازمان های دولتی وانتظامی خبر داد که طی اجرای آن، در تهران، همدان و چند استان دیگر، «کودکان کار و خیابان همراه با کارتن خواب ها» و دیگر آسیب دیدگان جدا افتاده از جامعه، در سطح شهر «جمع آوری» و «پاک» خواهند شد! در متن اجرای این طرح در شهر کرمانشاه، برای مقابله با حضور بچه های کار در خیابان ها، موی سر کودکان را تراشیدند!

دولت مسولیت پذیر نیست!

طی سالیان گذشته، دولت های مختلف بورژوازی ایران و نهادهای مربوطە، مدام از عهده دارشدن مسولیت رسیدگی به وضعیت غیر انسانی بچه های کار وخیابان شانه خالی کردند. امروز هم با طرحی «تکراری» و با استفاده از زور می خواهند یکباره کودکان را جمع آوری و در مراکزی نا مشخص نگهداری کنند. محل هایی که معلوم نیست طبق کدام استانداردهای کیفی و کمی دایر شده اند. در ثانی برخی از مقامات دولتی هم اعتراف کردند که چنین طرحی «ناکارآمد» خواهد بود. «جمع آوری کودکان کار وخیابان از سرچهارراەها، سبب حضور آنان در کارگاه های زیرزمینی و فعالیت کودکان در این کارگاهها شدە کە حضور در آنجانیز با آزار و اذیت جنسی همراه است».

١.روشن است که چنین طرحی برای سامان دادن به زندگی طاقت فرسای این کودکان در نظر گرفته نشده است.

امروز کار کودکان را در زمینه های مختلف می توان دید. استثمار این قشر از طبقه کارگر را به مفروضات عادی جامعه امروز ایران تبدیل کردەاند. دولت موظف است که امکانات مالی و رفاهی، بهداشتی و پزشکی، تفریح و خوراک هر بچه ای که در جامعه به دنیا می آید را تامین کند. دولت ها مسول تامین شرایط مناسب زندگی برای کودکان کار، فارغ از اقتصاد و سیاست و به عنوان یک پدیدەی مستقل از فعل و انفعالات جامعه اند.

بخش ٣ از ٣

کار و استثمار طبقەی کارگر مقولەای ویژه برای"ملیت"ایرانی نیست.کار کودک همانند بردگی مزدی کارگر،پدیدەای جهانی است. مسالەی کار کودکان باید مستقل از نژاد،قومیت و تابعیت محل جغرافیای محیط زیست در نظر گرفت.با بیحقوقی کارگرانی که تابعیت افغانی دارند و با اجرای قوانین تبعیض آمیز علیه آنان،نیمی از کودکان کار از توجه قانون ها و نهادهای حمایت گر محروم می شوند.

از طرفی دیگر با اینکه کنوانسیون حقوق کودک با محدودیت های مربوط به کار کودکان،به مراتب حاوی مطالبات کامل تری نسبت به قوانین کار ایران است،اما کافی نیست.تبصرەها و مفاد این قرارداد به روشنی بیان می کند که پیگیری مطالبات مندرج باید تابع اوضاع اقتصادی دولت های امضا کننده باشد و فرهنگ و ملیت غالب،اولویت دارند.تناقض های آشکار قوانین"دموکراتیک"بورژوازی جهانی نمی توانند در برگیرندەی مطالبات تمام کودکان کار و خیابان باشند.حتی تضمینی هم برای اجرایی شدن همین قوانین ناقص و مشکوک وجود ندارد.طبق مادەی ٢٨ این پیمان،کودکان زیر ١٦ سال نباید کار حرفه ای انجام دهند در صورتی که در اکثر جوامع کشورهای متعهد به این قرارداد، پدیدەی کودکان کار،رسمی و علنی است.

نمی توان فریب پرچم"حقوق بشر" و قوانینی را خورد که کل جامعەی کودکان کار و خیابان را در سراسر دنیا نمایندگی نمی کند.جهان سرمایه کشتارگاه کودکان است. دستگاه عظیم از خود بیگانگی انسان از آسیب پذیرترین شهرواندان جامعه بهره کشی می کند. چرا که نظام سرمایه داری بازار مبادلەی خود را در تمام ابعاد زندگی انسان ها گسترش داده است.مبارزه برای رفع تببعیض در متن جامعەی سرمایه داری واصلاح قوانین تبعیض آمیز در ایران،جزء جدا نشدنی تلاش و جدال وسیع برای دگرگونی ریشەای و اجتماعی است.فعالین آگاه طبقەی کارگر و سوسیالیست های دخالتگر و جریان چپ اجتماعی و ماگزیمالیست در ایران،باید در دفاع ار حقوق کودکان کار و خیابان و در مسیر انسان های جامعه برای تغییر اساسی شرایط موجود پیشگام باشند.طبقەی کارگر به دلیل جایگاهش در پروسەی تولید،به عنوان تولید کنندەی واقعی ثروت و خالق امکانات رفاهی و بهداشتی در جامعه،می تواند در برابر استثمار کودکان توسط صاحبان وسایل تولید صف آرایی کنند. بخش آگاه طبقەی کارگر و سوسیالیست های آن باید ممنوعیت کار و تامین امنیت و رفاه و آموزش کودکان را،مقدم بر مطالبات اقتصادی و سیاسی خود قرار دهند.کودکان کار نه قهرمان میخواهند و نه نیازی به فرقه های مصلحین خیال پرداز دارند که حتی از تاثیری ولو کوچک در روند زندگی عاجزند.نظام سرمایه داری مسبب نابرابری،سرکوب،جهل،خرافه وعقب ماندگی فرهنگی است. بنابراین امروز باید خواستار ممنوعیت کار حرفه ای کودکان،ممنوعیت کار خانگی، آموزش رایگان عمومی و اجباری و تامین مسکن مناسب بود.مادامی که نظام سرمایه داری بر زندگی طبقەی کارگر و انسانها تسلط دارد، هیچ قانون کاری به راستی آزاد و برابر نیست.بنابراین حمایتهای مالی و اداری جامعه باید در راستای تامین و تضمین خدمات بهداشتی رایگان، مناسب و دردسترس همه باشد.رفاه،آسایش و آزادی به معنای گستردەی آن،حق تمام شهروندان جامعه است.مهیا کردن استانداردهای بالای زندگی کودکان، پرداخت بیمەی بیکاری به افراد بالای ١٦ سال وظیفەی دولت است.پدیدەی کودکان کارو خیابان حاصل تناقض های نظام سرمایه داری و منطق سودآوری است. حقوق کودک کارو خیابان و مسالەی بچه ها،مقولەای جدا از ملیت و جنسیت است و باید به عنوان فاجعەای جهانی بررسی شود.برخورد و جدال با استثمار کودکان نیازمند مقدم دانستن مسالەی آنان در جدال برای برقراری دنیایی بهتر است و باید به مثابەی صدر مطالبات جامعه قلمداد شود.

منتشر شده در: .شماره دوم نشریه گام

 

"هویت من هویت انسانی است"

زمانی که ٦ سال پیش با یک قایقی فرسوده به جزیره‌ی کریسمس رسیدم، ماموران ادارە‌ی مهاجرت من را به دفتری فراخواندند، یکی از ماموران به گفت که ما شما را به کمپی در جزیره‌ی مانوس در قلب اقیانوس آرام تبعید می‌کنیم. به او گفتم که من یک نویسنده‌ام، اما او تنها پوزخندی زد و بلافاصله به ماموران قوی هیکلی که آن‌جا بودند دستور داد من را ببرند.

من این تصویر را سال‌هاست که در ذهنم نگاه داشته‌ام، حتی زمانی که این رمان را می‌نوشتم و حتی همین الان که دارم این سخنرانی را می‌نویسم.

رفتار آن‌ها آشکارا تحقیرآمیز بود!

اما زمانی که به مانوس رسیدم تصویری دیگر در ذهنم خلق کردم، تصویر رمان نویسی جوان در زندانی دوردست. بعضی وقت‌ها نیمه برهنه در داخل زندان و در کنار حصارها قدم می‌زدم و نویسنده‌ای را تصور می‌کردم که اسیر شده است. این تصویرسازی‌ها برای من جهت غلبه بر بیم‌ها و سختی‌ها الهام‌بخش بودند.

سال‌هاست این تصاویر را در ذهنم نگاه داشته‌ام، حتی زمانی که مجبور می‌شدم برای دریافت غذا در صف‌های طولانی بایستم و یا دیگر حقارت‌ها را تحمل کنم، بهتر است بگویم این‌ها تصاویری هستند که برای سال‌ها با خود حمل کرده‌ام.

این تصاویر همیشه به من کمک کرده‌اند تا از شان و منزلت انسانی‌ام پاسداری کنم. تصاویری الهام‌بخش تا هویت خودم را به عنوان یک انسان حفظ کنم. در واقع، من این تصاویر را برای مقابله با تصویری که سیستم سعی می‌کرد بر ما تحمیل کند خلق کردم.

بعد از سال‌ها مبارزه با سیستمی که به طور کامل هویت انسانی و فردیت ما را نادیده می‌گرفت، خوشحالم که به اینجا رسیده‌ایم. بودن من در اینجا و در برابر شما ثابت می‌کند که همچنان کلمات قدرت این را دارند که روش‌های ضدانسانی سیستم‌ها و ساختارهای قدرت را به چالش اساسی بکشند.

من همیشه گفته‌ام که به قدرت کلمات و ادبیات باور دارم. من باور دارم که ادبیات توانایی تغییر را دارد و می تواند سیستم و قدرت را به چالش بکشد. ادبیات قدرت این را دارد که به ما آزادی بدهد. بلی این واقعیت دارد.

من سال‌ها در قفس بوده‌ام، اما ذهن من همیشه واژه‌ها را خلق می‌کردند و همین واژه‌ها من را از مرزهای این زندان و این جزیره عبور داده‌اند. این واژه ها من را به دنیای بیرون از زندان و به مکان های ناشناخته رسانده‌اند.

به طور واقعی باور دارم که کلمات بسیار قوی تر از نرده‌ها و سیم‌های خاردار زندان هستند. این‌ها تنها شعار نیستند، من یک ایده آلیست نیستم و این‌جا خیال‌پردازی نمی‌کنم، بلکه این کلمات را به عنوان انسانی واقعی می‌گویم که این‌جا، در این جزیره، به مدت ٦ سال به زور به گروگان گرفته شده است. کسی که شاهد شگفت آورترین تراژدی‌های انسانی در این مکان بوده است.

این واژه‌ها به من اجازه می‌دهد تا امشب در حضور شما ظاهر شوم. با فروتنی هر چه تمام‌تر، می‌خواهم بگویم که این جایزه یک پیروزی است. این نه تنها یک پیروزی برای ماست بلکه یک پیروزی برای ادبیات و هنر و فراتر از همه ی این‌ها یک پیروزی برای انسانیت است، پیروزی برای انسان بودن و شان و منزلت انسانی اوست.

این پیروزی بر سیستمی بود که هیچ‌گاه هویت انسانی ما را به رسمیت نشناخت* . این پیروزی علیه سیستمی بود که ما را به اعدادی ریاضی و هویت‌هایی ماشینی و مکانیکی تقلیل داده بود.

عمیقا خوشحالم که می‌بینم این سیستم بسیار پیچیده‌ی مدرن که همیشه شبیه یک هیولا بر ما ظاهر شده است در برابر قدرت کلمات و ادبیات با خفت زانو زده است. این لحظه‌ای زیبا و شگفت آوراست. بگذارید همگی ما امشب برای قدرت ادبیات جشن بگیریم!

بهروز بوچانی/ جزیره ی مانوس/ ژانویه ٢٠١٩

 

ایسکرا ۹۷۴

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com