در حاشیه اخبار کارگری

نسان نودينيان
January 16, 2019

ده سال از  حادثه هولناک در آتش‎ سوختن ١٣ دانش آموز و معلم  در مدرسه روستای سفیلان لردگان کذشت!
ساعت ٩:٣٥ صبح روز پنج شنبه ٢٤ دی‎ماه سال ١٣٨٣، کلاس‌های چهارم و پنجم دبستان روستای سفیلان شهرستان لردگان از توابع استان چهارمحال و بختیاری، در آتش سوخت.
آتشی که ١٣ دانش‌آموز مدرسه را به همراه معلمشان، بی‌رحمانه در کام خود کشید و شوق زیستن را از نگاه امیدوار این کودکان  گرفت.
یزدان خسروی معلم جوانی که دوران سربازی خود را به عنوان سرباز معلم در این مدرسه طی می‌کرد، با دیدن بخاری آتش‌گرفته، به سمت آن شتافت تا شعله‌های آتش را خاموش کند، اما مدرسه تازه ساخت، فاقد آب و همچنین برق، محوطه و حصارکشی بود و چاره‌ای نداشت که بخاری را از کلاس خارج کند. بخاری را بغل کرد، ولی آتش شعله ور شد و شعله‌ها به معلم جوان رحم نکرد و او را ناتوان ساخت. آتش بخاری با گالن نفتی مدرسه هم برخورد کرد و نفت و آتش همراه شدند.
 آتش، کلاس را فرا گرفت و بچه‌ها در اسارت شعله‎ها، ضجه زدند. هفت دانش آموز دختر و شش دانش آموز پسر کلاس چهارم و پنجم، در میان فریادهای کادر و پدرانشان در آتش سوختند.  و برگ سیاه دیگری بر جنایت جکومت اسلامی پونز شد. ١٣ دانش آموز سوختند و یزدان خسروی با  حدود ٨٥ درصد سوختگی و جراحت، برای معالجه به آلمان اعزام شد، اما تلاش پزشکان برای مداوای وی بی‌نتیجه ماند و او نیز پس از ١٠ روز درگذشت.
مدارس مخروبه و نداشتن وسائل گرمازا و  با استاندارد بالا در هزاران مدرسه جان دانش آموزان را میگیرد و در معرض خطر آتش سوری و ویران شدن، قرار میدهد.
جنایت حکومت اسلامی یکی دو تا و صدتا نیست. در ٤ دهه درقدرت بودن حکومت اسلامی صدها جنایت و بکام مرگ کشیدن مردم در جریان بوده. زندگی امنیت ندارد. جان آدمها از همه چیز ارزانتر شده. کشتن هزاران کودک و سرباز و بسیجی در جبهه های جنگ، اعدام هزاران نفر از کمونیستها و مردم مبارز، جاده های ناامن(که بیشترین تلفات جانی را به مردم تحمیل کرده است)،  مدارس ناامن و مخروبه، ناامنی محیط کار در کارخانه و مراکز تولیدی و ... از مصائب وجود این حکومت اسلامی سرمایه است.
در چند سال اخیر بخاری‌های نفتی و وسائل گرمازای غیر انستاندارد جان ده ها  دانش آموز را بکام مرک در آتش کشانده است.   مدارس مخروبه، بخاری های نفتی در کنار نیمکت های تخته ای تهدید بمرگ و خاموشی دانش آموزان هستند. و ایمنی در مدارس را در معرض خطر جدی قرار میدهند.  درایران تحت حاکمیت اسلامی سرمایه، حاصل دسترنج مردم و درآمدهای میلیاردی در دست دولت و سرمایه داران است. نظام و سیسنم حاکم اسلامی سرمایه برپایه استثمار و کارمزدی، دزدی و فساد و اختلاس میلیاردی قرار گرفته است. ناعدالتی، تبعیض و ناامنی زندگی سرنوشت میلیون ها نفر از کارگران و مزدبگیران جامعه است. در اثر دزدی، فساد  و اختلاس های مییلیاردی هزاران مدرسه نا امن و مخروبه با پایین ترین سطح استاندارد ایمنی، وجود دارند. که منجر به آتش سوزی و جانباختن دانش آموزان و معلمان میشود.
در آتش سوختن ١٣ دانش آموز و معلم  در مدرسه روستای سفیلان لردگان اولین مورد و آخرین مورد نیست. در چند ساله گذشته چندین مورد از سوختن دانش آموزان را ما شاهد بوده ایم. سوختن دانش آموزان شین آباد پیرانشهر و چندین مورد دیگر از حوادث هولناک آتش سوری در مدارس را ما دیده و تجربه کرده ایم.
با بزیر کشیدن و سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه و تضمین حاکمیت شورایی کارگران و مردم، ما به خوشبختی به  زندگی امن و انسانی دسترسی خواهیم داشت.    

١)) جواب  حمعی از کارگران هفت تپه به لاریجانی
پاسخ جمعی از کارگران هفت تپه به رئیس قوه قضاییه تداوم کیفرخواست اسماعیل بخشی علیه شکنجه و ادامه پیگیرانه  و دفاع از نقش و تاثیرات اسماعیل بخشی بعنوان لیدر اعتراضات نیشکر هفت تپه است. کارگران نیشکر هفت تپه، به رئیس قوه کذایی قضائیه   جواب دندانشکنی با بکارگری "لودگی"  به او  داده اند. صادق لاریجانی در ارتباط با کیفرخواست اسماعیل بخشی علیه شکنه در زندان کفته است که(( «زندانی تصور می کند محیط زندان باید برایش مانند هتل باشد))  صادق لاریجانی شغلش تاتر و مسخره گی، نیست. او نمیخواهد با مسخرگی و حرکات کومیک زندگی کند. او جلاد زندان ها است. و با شغل جلادی ثروتهای میلیاردی را بهم زده است. جمعی از کارگران تیشکر هفت تپه علیه لاریجانی موضع گرفته اند،  کارگران با عکس العمل جمعی مانیفست اعتراض کارگر به حاکمان سرمایه را جلو لاریجانی گذاشته اند.  و میگویند؛ ((لطفا لودگی نکتید! صحبت از هتل نیست. صحبت از شکنجه تا سر حد مرگ است. ضربات زیاد بر سر و گردن و پهلو و بیضه تا جایی که اسماعیل در خون خود بر زمین میافتاده. صحبت از شکستن دنده ی اسماعیل بخشی است. صحبت از داروهای روانگردان است تا جایی که اسماعیل سر خود را به دیوار سلول میکوبیده. صحبت از تخلف "یک" بازجو نیست. در این مورد به جز دو تن از روسای اطلاعاتی میتوان دست کم هشت نفر دیگر را ذکر کرد که در این وقایع دست داشته اند. و اینها هم تنها نیستند؛ کل سیستم امنیتی و قضائی دست اندرکار است)).
کپی نامه: لطفا  لودگی نکنید!
پاسخ جمعی از کارگران هفت تپه به رئیس قوه قضائیه
به دنبال سخنان امروز رئیس قوه قضائیه در مورد نامه ی اسماعیل بخشی که با وعده های همیشگی و تهدیدهای آشکار همراه بود، جمعی از کارگران هفت تپه نامه ای نوشته اند. در این نامه گفته شده که دست کم ده مامور اطلاعاتی از جمله دو تن از روسای آنان در شکنجه ی اسماعیل بخشی دست داشته اند:
رئیس قوه قضائیه، لاریجانی در واکنش به اخبار منتشره در مورد شکنجه اسماعیل بخشی اعلام کرد که برخی تصور میکنند محیط زندان، هتل است! او همچنین افزود اشتباه احتمالی یک بازجو را نباید به حساب کل مجموعه گذاشت! وی گفته یک تیم قضائی به منطقه میفرستد تا موضوع شکنجه اسماعیل بخشی بررسی شود.
جواب ما: لطفا لودگی نکتید! صحبت از هتل نیست. صحبت از شکنجه تا سر حد مرگ است. ضربات زیاد بر سر و گردن و پهلو و بیضه تا جایی که اسماعیل در خون خود بر زمین میافتاده. صحبت از شکستن دنده ی اسماعیل بخشی است. صحبت از داروهای روانگردان است تا جایی که اسماعیل سر خود را به دیوار سلول میکوبیده. صحبت از تخلف "یک" بازجو نیست. در این مورد به جز دو تن از روسای اطلاعاتی میتوان دست کم هشت نفر دیگر را ذکر کرد که در این وقایع دست داشته اند. و اینها هم تنها نیستند؛ کل سیستم امنیتی و قضائی دست اندرکار است.

ما میجنگیم!
درحاشیه شعارهای دانشجویان
جنگ و رو در رویی اجتماعی پا رو زمین در جریان است. مبارزه ای جدی علیه فقر، فساد و بیکاری، علیه کل سیستم و نظام سرمایه حکومت اسلامی و علیه سرکوب و شکنحه و اعدام  به وسعت سراسری درایران و  به وسعت حضور و فعالیت مخالفین حکومت اسلامی در سطح بین المللی در جریان است. بعد از سالها صف بندی بالایی ها و پایینی ها شکل گرفته. از روز اول و با اعمال حاکمیت خود گمارده حکومت سرمایه اسلامی مردم از این نظام متنفر و ناراضی بودند، اما اینبار تضاد طبفاتی و کشمکش سیاسی حادتر و سازش ناپذیرتر شده.   بالایی ها نقشه سرکوب را در دست دارند، تجربه دهه ٦٠ و ٧٠  در اشکال اعدام های دسته جمعی و قتل عام ها را دارند. اما دست آنها برای اعمال سیاستهای دهه ٦٠ و ٧٠ و قتل عام کوتاه شده، ناقوس سرنگونی و بزیر کشیدن را شنیده اند،  با این وجود دست تو انبار کثیف و خونینشان میکنند، نفشه های خونین را بیرون میکشند و میخواهند بجان مردم بیفتند. اما اینبار با ضعف و دهانهای لرزان
کارگر و معلم و دانشجو هر روز در اعتراضند.  این نارضایتی ها  در کارخانه و کارگاه و شهری، دانشگاه  و خیابانی و زندانی و اسارتگاهی و پادگانی فوران میکند.
مجلس اسلامی و اداره های کذایی امنیت و اطلاعاتشان در ده روز گذشته با کیفر خواست اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، لرزید، افشاگری و گاز گرفتن  همدیگر رونمایی  شد. از مجلس اسلامی ها تا بیت رفسنجانی "فایزه" و "زیبا کلام" و نوه خمینی گفتند "ما رفتنی" هستیم.
در این وسط بر متن شرایط سیاسی  اتفاق جدی افتاد،  ادبیات اسلامی ــ فاشیستی آنها  "گروهک های ضد انقلاب" به نوشتن نام کامل بزرگترین حزب کمونیستی در ایران، " «حزب کمونیست کارگری» تغییر کرد.     بالایی ها پریشان حالند، آخرینشان تا امروز روضه خوان بیت رهبری حسن شریعتمداری است. خط و نشان کشیدنشان هم  به یکدیگر است. تا جایی که همدیگر را هم باور ندارند، سربازان گمنام را جلو میندازند.
کارگر و دانشجو و معلم ناراضی اما در کف خیابان در مقابلشان ایستاده اند. آخرین مورد دانشجویان میگویند؛    فرزند کارگرانیم، کنار "اسماعیل بخشی" می مانیم. ــ   هر کجا مشتی گره شد، مشتِ من.  زخمی هر تازیانه، پشتِ من.  هر کجا فریاد آزادی، منم.  من در این فریادها دم می‏زنم(تیتر بیانیه  شوراهای صنفی دانشجویان کشور)
١٥ ژانویه ٢٠١٩
 


 
 

        Del.icio.us Technorati Furl Digg Google Netvouz Add to Balatarin Send to Frinds by Y! Messenger Share/Save/Bookmark

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com