همه ما درحد میزان فکرومسئولیت شاهکار یا تقصیر کاریم
توفيق پيرخضرى
October 25, 2020همه ما در حد و میزان فکر ومسئولیت شاهکار یا تقصیر کاریم .
قبل از پرداختن به اصل موضوع مقدمه ای بر سرحق آزادی بیان با رعایت حفظ حرمت یکدیگردر نظر دارم به این ترتیب .
یک! آیا هر کسی حق دارد همانگونه که جشن تولد خود یا عزیزی را ، گرامیداشت خاطره خوبی از سابقه مبارزات بر حق خود یا فرد دیگری را ، و یا تشکیلات خاصی را گرامی بدارد؟
وبه همین ترتیب در نقد یک حرکت خاص خود و دیگران یا حزب وسازمان خاصی که مرتکب یک یا چند اشتباه ،فاجعه ،تجاوز ،قتل و هر جرم دیگری شده باشد حتی مربوط به پنجاه سال پیش باشد بگوید و بنویسد و دادخواهی کند ؟
جواب از نظر من بطور یقین مثبت است همانگونه که در هر گوشه از جهان همچنین اتفاقهای بطور روزمره انجام می گیرد برای ما هم به همین روال حق برسی و داد خواهی محفوظ است .
برسی پرونده جنایات جنگی گذشته ها ،فساد،تجاوز،در اغلب کشورهای جهان روز مره اتفاق می افتد.عاملین جرم و جنایت دادگاهی و مجازات حبس وخسارات وارده به قربانیان در نظر گرفته شده است .
شرط برسی و دادخواهی بر چند اصل اساسی و انسانی استوار است ،حفظ حرمت ،عدم تعمیم دادن یک یا چند جرم از جانب یک یا چند فرد و یا حزب و سازمان به کلیه وجوه آنها . این خیلی مهم است.
اگرجرم در حد جنایت باشد که منجر به خسارت جانی و مالی ،روحی روانی افراد صورت گرفته با شد و اثبات آن کاملا روشن باشد نام بردن مجرمان در موارد مشخص حق طبیعی بستگان قربانی می باشد .
با این مقدمه کوتاه امیدوارم مخاطبین این مطلب توجه لازم را داشته باشند که اولا امیدوارم هیچوقت جرم و جنایتی اتفاق نیفتاد و اگر اتفاق افتاد هر وقت که موضوع از جانب بستگان یا دوستان یا دیگران مطرح گردید باید حق برسی و دادخواهی برسمیت شناخته شود . به اصل مطلب می پردازدم
چند روزپیش رفیق جمیله میرکی بهر دلیل که حق طبیعی خودش است از یک حادثه دلخراش مربوط به اخراج رفیق جانباخته نسرین طا در دوران زندگی سیاسی ما در کومله و حزب کمونیست ایران در فضای مجازی نوشته و درج کرده بود .
متاسفانه رفیق نسرین بعد از اخراج مدتی در کردستان عراق نزد برادرش ماندگار شد اما بعدا برای ملحق شدن به تنها فرزندشان که نتیجه زندگی مشترک وی با رفیق جانباخته فایق هرسین می باشد به ایران برگشت ،بنا به خبر هم زندانیهایش نسرین خودش تحویل مقامات جمهوری اسلامی نداده بود بلکه اطلاعات سپاه جنایت کاران وی را شناسایی کرده و مدتی در زندان و بعدا اعدامش کردند .
رفیق جمیله در نوشته اش از کسی به جز خود نسرین اسم نبرده بود این کار کاملا درست و اصولی است چونکه چند و چون اتفاق مشخص نیست.
سر این موضوع بحث و گفتوگوهای مفید و غیر مفید صورت گرفت. مفید بود چون حادثه ای دلخراش بود و بحق باید مورد برسی قرار گیرد .غیر مفید بود که نوشته جمیله را به ضدیت با کومله و همفکر با منصور حکمت و جریان کمونیسم کارگری ربط دادند ، باز غیر مفید است که دوستان دیگری نیزحادثه را به کل وجوه کومله ربط می دهند .
میگویند کسانی که آنموقع حکم اخراج نسرین را صادر کردند امروز در حزب کمونیست کارگری و عضورهبری آن حزب می باشند ،این تز بسیار غیر منطقی وغیر عقلانی است چونکه در آن زمان کمونیسم کارگری نقشی در آن ماجرا نداشته است و نبود .آن فرد یا افراد دست اندر کار عضو کمیته تشکیلات ناحیه سنندج کومله بودند .نمی دانم رهبری وقت کومله در جریان آن حکم بوده یا نه؟
تازه مگر فقط نسرین بود که حکم اخراج گرفت ؟ مگر در دوران بعد از جدایی کمونسیم کارگری بخشی از اعضای رهبری و کادرهای کومله ( روت سوسیالستی کومله ) از جانب رهبری کومله اخراج نشدند؟
نسرین هم بنوعی دیگر نه بخاطر مسائل سیاسی نمی خواست از کومله اخراج شود. برای دومین بار بود که اخراج شد ، بار اول سال ۱۳۶۲ بود که من بطور اتفاقی همراه دو رفیق دیگر در جریان ماموریت تشکیلاتی در روستای نرگسله منطقه سارال متوجه شدیم نسرین به مقر حزب دموکرات پناه برده بود .
مردم روستا دوستداران کومله با احساس مسئولیت ما را در جریان قرار دادند و به درخواست ما نسرین را به ما ملحق کردند و سر انجام مجددا به فعالیتهایش در کومله ادامه داد .
اما از حکم اخراج بعدی وی من هیچ خبری نداشته ام بعدا شیندم که همچنین اتفاقی پیش آمده است و بسیار متاسف شدم ولی هیچ گونه تلاشی برای برسی وضعیت انجام ندادم .
تعدادی از رفقای خوب ما که نمی خواهم نام ببرم مگر اینکه خودشان در ادامه مطلب یاد آور شوند ! از جانب رهبری کومله حکم خراج گرفتند و در شهر های عراق ماندگار شدند.
متاسفانه احکام اخراج و بی تفاوتی در تشکیلات ما قبل از بحثهای کمونیسم کارگری زیاد بود .در جریان بحثهای کمونیسم کارگری نیز تعدادی از رفقای مخالف نیز از مسئولیت سلب و اخراج شدند اما کماکان در مقرارت کومله و حزب ازامکانات تشکیلاتی و امنیتی برخوردار بودند.
من شخصا موافق اخراج هیچکسی به خاطر اختلاف نظر نبودم اگر چه عضو فعال جنبش کمونیسم کارگری بودم اما روابط و رفاقت با هیچکدامشان نه تنها قطع نکردم بلکه به خاطر روابط دوستی ام با تعدادی از ان رفقا از جمله رفیق بهمن علیار که ازمخالفین جدی فکری ما بود از جانب دو رفیق از اعضای کمونیسم کارگری آندوران که یکی از آنها بعدا با جریان عبدلله مهتدی رفتند مورد باز خواست قرار گرفتم .
منظورم اینست که ما در جریان بحث و گفتگو بسیار ناپخته و احساسی بودیم و هستیم . هنوز یاد نگرفته ایم که چگونه وارد گفتگوی متفاوت شویم ،پرخاش می کنیم ، تا یکی مشکلی از دوران را با ز تعریف می کند به دشمن سرسخت کومله یا حزب کمونیسم کارگری و غیره نسبت می دهیم .
بر این باور هستم تک تک ما نیاز داریم بیشتر بخوانیم مطالعه کنیم یاد بگیریم چگونه می توانیم در جریان بحث و گفتگو مفید باشیم نه مضر.
ادعای خاصی ندارم فکر می کنم کتابهای فراوانی در باره نحوه گفتگو به زبانهای رایج در دست رس می باشند ،
شخصا از کتابی به اسم ( såra samtal ) که به زبان سوئدی ترجمه شده است درآخر مطلب عکس کتاب را در صفحه اصلی فیسبوک می گذارم .کتاب چهار پروفسور امریکایی در طی چند سال در مورد دو میلیون معضل و مشکل انسانی تحقیق کرده و بصورت کتابی بسیار با ارزش درآورده اند خیلی استفاده کردم .
با توجه به اینکه علاقه به بحث و گفتگو داریم و گاه گاهی به یکدیگر پیله می کنیم اما ناجور، توصیه می کنم کتاب را مطالعه نمائید . کتاب در کتابخانه های امریکا و کانادا به زبان انگلیسی که اصل آن همان زبان است و در سوئد به زبان سوئدی موجود است . کتابها ومطالب در باره گفتگو مفید و موئثر فراونند.
برایتان آروزی بهترین ها را دارم . شب و روزگارتان خوش . یار دیرینتان توفیق پیرخضری . ۲۴ اکتبر ۲۰۲۰