تبلیغات خزنده
رامین کامران
September 26, 2020
یکی از نکات جالبی که این اواخر شاهدش بوده ام، کم شدن تدریجی کسانی است که در رسانه های اجتماعی فعالند و تا دیروز بسیار از رضا پهلوی انتقاد میکردند ولی به ناگاه از این کار دست برداشته اند. پدیده عجیب است، چون اگر موضعگیری قبلی این افراد بر اساس عقیده شان بوده که اینطور به نظر میاید، تغییر عقیده چیزی نیست که یکشبه انجام بپذیرد. معمولاً تدریجی است و به هر صورت اینگونه خود را نشان نمیدهد.
وقتی فرض تغییر عقیده بر اساس تجربه یا تحلیل را کنار بگذاریم که به مرور انجام میپذیرد، راههای دیگری برای توضیح باز میشود: تهدید، تطمیع، تشویق. اینکه کدامیک، چندان مهم نیست، مهم این است که به نظر میاید که کار به طور سیستماتیک برای پالودن فضای مجازی از منتقدان پهلوی انجام میپذیرد. مقصود، پس زدن هر نوع اظهار نظر خلاف گفتار تبلیغاتی است که نومحافظه کاران بافته اند. گفتاری که هدفش به خطا کشاندن مردم ایران در باب منافع ملی آنهاست و رام کردنشان برای قبول راه حل عرضه شده و حتی تأیید فعال آن.
موفقیت در از راه به در بردن مردم در هر حد و اندازه که باشد، مشکلات کسانی را که نامزدی جز رضا پهلوی برای رهبری انقلاب آیندۀ ایرانیان ندارند، حل نخواهد کرد، چه ایرانی باشند، چه آمریکایی، چه مال هر جای دیگر. دوتای این مشکلات از باقی مهمتر است.
اولین آنها عدم تمایل خود نامزد برای اشغال این مقام است. صرفنظر از توانایی، وقتی کسی خود مایل به قبول کاری نیست، نمیتوان به زور نامزدش کرد ـ حتی با اصرار مادرش. بخش عمدۀ سخنانی که برای تبلیغ بی رهبری یا عدم احتیاج به رهبری زده میشود، برای این زده میشود که فضا خالی بماند تا اگر نامزد مورد نظر نمیتواند پرش کند، کس دیگری فضا را اشغال نکند. جا گرم بماند تا بلکه بعد فرصتی حاصل گردد.
مشکل دوم نداشتن گفتار سیاسی معقول و قابل پذیرش است. نمیتوان بدون حرف، حرفی که قابل قبول و جذاب به نظر بیاید، مردم را دور کسی جمع کرد. برای اینکه مردم همیشه و در درجۀ اول دور حرف جمع میشوند، نه دور فرد. حتی در مورد خمینی هم که قرار بود کاریزماتیک باشد، همین بود. برای تأسیس جنبش نمیتوان فقط به نمایش خویش بسنده کرد. فیلم صامت داریم ولی سیاست صامت نداریم. هدف نهایی طرفداران بازگشت سلطنت روشن است: احیای دیکتاتوری پهلوی. این حرف هم مطلقاً قابل عرضه نیست. برای همین است که جایش را داده به پخش تصاویر من و تویی از گذشته ای که قرار است درخشان بوده باشد. روشی مناسب جذب خردسالان و خردعقلان و نه بیش.
در اینجا هم کوششهایی که برای پایین کشیدن سطح بحث به فحاشی و اصولاً نگاه داشتنش در سطح شعار انجام میگیرد، به قصد خالی نگه داشتن میدان است از حرف متفاوت و بخصوص حرف حساب ـ با راندن بقیه. چون خودشان حرف قابل عرضه ندارند، سعی در ساکت کردن بقیه میکنند.
خلاصه اینکه برنامۀ به رهبری رساندن پهلوی مبتنی است بر استراتژی ایجاد خلاء. فضا باید خالی بماند. به این دلیل که طرفداران پهلوی چیزی برای پر کردن آن ندارند. امیدوارند که هر وقت بحرانی پدید آمد، خلاء رهبری را، به ناگاه، با هوچیگری و با به میدان فرستادن چهرۀ محبوبشان پر کنند که برای عرضه، هیچ ندارد جز همان چهره اش و حداکثر چند شعار آبکی برای لب زدن.
چهرۀ وارث سلطنت نقاب بازگشت آمریکا به ایران است. کسی را که در پسش پنهان است، خوب میشناسیم.