"سکوت" کومەلە یا خدمت چپ فرقەای بە ناسیونالیسم ، کدامیك؟

جمال بزرگپور
August 11, 2020

"سکوت" کومەلە یا خدمت چپ فرقەای  بە ناسیونالیسم ، کدامیك؟

مصاحبە رفیق ابراهیم علیزادە با رادیو دیالوگ  بهانەای شد تا بار دیگر تعدادی بە رسم همیشگی خود بە کومەلە بتازند و آنچە را سال هاست میگویند و بە جایی هم نرسیدە است، تکرار کنند. در همین رابطە نیز همایون گدازگر نوشتەای با نام " سکوت در مقابل ناسیونالیسم " را انتشاردادە است  کە بە همان سبک و روش تا کنونی ، گویا انتقاد کردە کە چرا در مصاحبە با رادیو دیالوگ رفیق ابراهیم از همە چیز گفتە اما " در مقابل ناسیونالیسم سکوت کردە است!"  این نوشتە قصد دفاع از گفتەهای رفیق ابراهیم علیزادە در این مصاحبە را ندارد، زیرا کە ایشان خود در اینمورد و یا در موارد دیگر اگر لازم بدانند اظهار نظر خواهند کرد. همچنین شخصا قصد وعلاقەای هم بە  مجادلە با نویسندە  و همفکرانش را در خود سراغ نمیبینم، بە این دلیل اساسی کە بحث و مجادلە با این دوستان متأسفانە راە بە جایی نمیبرد ،اما با این وجود  در رابطە با این عبارت  یعنی" سکوت در مقابل ناسیونالیسم در کردستان " از آنجا کە خود را فعال این جریان میدانم لازم دیدم نکاتی را برای قضاوت دقیقتر نسل جوان و پرشور انقلابی در کردستان  اگر احیانا مجال یافتند  و دسترسی بە این نوشتە ها پیدا کردند را یادآور شوم کە کومەلە را درتقابل با گرایشات سیاسی از جملە آنطوری کە پراتیک داشتە بشناسند و ارزیابی کنند. البتە برای اینکار ناچارم کە نگاهی بە نوشتە مورد نظر داشتە باشم کە از "سکوت" کومەلە میگوید،  این "سکوت" کە بعضا تا سطح "مماشات" ویا "ادغام" در ناسیونالیسم ارتقا دادە میشود، هیج کدام عناوین تازە ای نیستند و سال هاست کە  از جانب چپ فرقەای بە مناسبت های گوناگون تکرار میگردد. اگر چە تا کنون در این بارە زیاد گفتە شدە است اما خالی از فایدە نخواهد بە دلیلی کە در بالا آمد بار دیگر البتە از زاویە دیگری مروری بر این " سکوت " داشتە باشیم و ببینیم این ادعا تا چە حد صحت دارد و چپ فرقەای با این روش و متد در برخورد بە گرایشات اجتماعی در اینمورد مشخصا گرایش ناسیونالیستی در کردستان  تا کنون  در تقابل با آن بودە و یا  عملا ناخواستە با روشی کە در فرهنگ سیاسی دنبال میکنند در خدمت بە آن .

 با مراجعە بە ادبیات سیاسی  مدعیان "سکوت یا مماشات  و یا ادغام و ذوب شدن کومەلە در ناسیونالیسم" یا عناوینی از این قبیل،  این ادعا  عمدتا بر چند عرصە از فعالیت کومەلە در کردستان استوار است. مدعیان با تکیە بر این چند عرصە است کە سال ها از "سکوت" کومەلە در مقابل ناسیونالیسم میگویند و مینویسند. این عرصە ها با مراجعە بە ادبیات آنان  عبارت است از:

 یک، ارتباط کومەلە با جریانات سیاسی در کردستان، شرکت در گرد هم آیی های آنان در راستای پروژەهای کە  آنان در کردستان  در  دستور کار خود دارند و مستقیما بە سرنوشت مردم کردستان مربوط میشود .

 دوم ، سکوت در مقابل ناسیونالیسم، سیاست ها و عملکرد این گرایش در کردستان.

سوم  اینکە بی توجهی کومەلە بە امر شکل دادن بە قطب چپ و  عدم تمایل در همکاری با جریانات چپ در کردستان است.

یک و دو با هم  : شاید تکرای باشد کە ما بارها گفتەایم در کردستان ( ایران) بە دلیل طبقاتی بودن جامعە، این تنها گرایش سوسیالیستی در این جنبش نیست کە سرنوشت سیاسی آنرا رقم میزند. در کردستان دیگر افق و گرایشات از جملە همین افق ناسیونالیستی مورد اشارە حضور دارد، احزاب خود را دارد، سنت ها و روش های خود را دارد و مهمتر از همە اینکە متأسفانە توهم شمار زیادی از مردم بویژە مردم محروم و ستمدیدە  کردستان را با خود همراە دارد. گرایش چپ سوسیالیستی  نیز یک واقعیت آشکار و غیر قابل انکار در این جامعە است.هر کدام برای پیشبرد کار وبرنامە خود در این جامعە نمیتواند این واقعیت ها را نادیدە گیرند و تنها بر اصول و مبانی ایدئولوژیک خود آنگاە کە میخواهد تأثیری داشتە باشد تکیە کنند . از توضیح واضحات کە بگذریم، در همین رابطە چپ در کردستان لازم است کە با احزابی از گرایش ناسیونالیستی وارد شکلی از روابط و مناسبات شود. اما چرا لازم است ؟ بە این دلیل سادە اما در موارد زیادی نادیدەگرفتە شدە از سوی چپ فرقەای، در این تماس و ارتباط جدا از مسائل جانبی  تلاش این است کە جدال بین افق گرایشات سیاسی از قالب جدال احزاب بە سطح جدال گرایشات در ابعاد اجتماعی هدایت شود و از آنجا کە مسیرتعین سرنوشت سیاسی جامعە کردستان در  توازن قوای گرایشات اجتماعی تعین خواهد شد ، نە  صرفا  جدال احزاب( اگر چە برای گرایش ناسیونالیستی ، احزاب نقش تعین کنندەای دارند و این احزاب است کە  سرنوشت جامعە و مقدرات آنرا در دیپلماسی پنهان و در جنگ و ایجاد تشنج برای دور نگە داشتن مردم از سیاست تعین میکنند، برای چپ فرقەای  نیز جدال احزاب بدون توجە بە این نکتە مهم یعنی دخالت ندادن مردم ، جدال گرایشات اجتماعی نامیدە و جذابیت دارد )، در مقابل   گرایش سوسیالیستی میکوشد کە این جدال ‌(گرایشات سیاسی) را بە عرصە جامعە کشاندە و با دخالت دادن مردمی کە سرنوشت آنان مورد مناقشە است تعین تکلیف شود. بدون شک در این عرصە یعنی عرصە تقابل اجتماعی اینکە کدام افق منافع مردم کارگر و زحمتکش در کردستان( سرنوشت سیاسی آنان) را تأمین و بە سرانجام میرساند،  گرایش سوسیالیستی است  کە با دخالت همان مردم میتواند دست بالا پیدا کند، نە صرفا در جدال احزاب.

 اما واضح است کە ما با ارادە خود و تنها با دادن حقانیت بە خود نخواهیم توانست سرنوشت این جدال طبقاتی را تعین کنیم  و شعار دادن و تهیج کردن و آژیتاسیون راە انداختن در این زمینە نیز کارساز نیست.  این تعین تکلیف کردن بدون اتکا بە تغیر در توازن نیروها بە نفع افق  و گرایش سوسیالیستی در جامعە ممکن نیست واین تغیر  در جهت برقراری حاکمیت تودەای (شوراها) کە  مردم خود بر سرنوشت خود حاکم گردند ، ممکن نیست غیر از اینکە تلاش گرایش ناسیونالیستی چون یک افق سیاسی  در ابعاد اجتماعی آن بە حاشیە راندە شود. بدون شک این جهت بعضا در مورد آن سیاست ها و جهت گیری های میگذرد کە احزاب ناسیونالیستی در صدد پیشبرد آن هستند. بە چند مورد بطور اختصار  توجە کنید کە بە نوشتە "سکوت کومەلە در قبال  در مقابل ناسیونالیسم"  نیز مربوط است و آنرا  روشنتربە محک میزند .

١- آیا جریانات ناسیونالیست در تلاش نبودند کە جنبش کردستان را بە زائدە جنبش اصلاحات در ایران تبدیل کنند؟ این تلاش بە کجا رسید؟ بە جرئت میتوان امروز ارزیابی کرد کە چنین تلاشی نتوانست بە  نتیجە دلبخواە آنان در ابعاد اجتماعی دست یابد و تا حدود زیادی خنثی شد وتقابل چنین نگرشی امروز با خواست و مطالبات مردم کردستان روشنتر از دیروز خود شد. بدون شک جدا از عوامل دیگر،  چپ و در این میان کومەلە نیز بە سهم خود در خنثی کردن چنین افقی نقش داشت.

 ٢- آیا گرە زدن پیروزی جنبش کردستان بە استراتژی امپریالیستی یکی دیگر از سیاست ها و جهت گیری های جریانات ناسیونالیستی در کردستان نبود؟ این سیاست و جهت گیری نیز نتوانست تودەای شود و در ابعاد اجتماعی چون یک افق حداقل بە حاشیە خزید وامروز جریانات ناسیونالیستی کمتر از آن میگویند و در ادبیات آنها  گفتمان"اتکا بە مبارزات مردم جا باز کردە است". این ادبیات چپ است کە خود را تحمیل کرد زیرا در نتیجە تحولات سیاسی بە یک گفتمان سیاسی ارتقاء یافت. در اینمورد نیز جدا از عوامل گوناگون نقش چپ بطور کلی و کومەلە بطور مشخص غیر قابل انکار است.

٣- سیاست مذاکرە با جمهوری اسلامی دور از دخالت مردم کردستان( همان دیپلماسی پنهان) و از این مسیر تلاش برای سهیم شدن در قدرت از جانب این احزاب نیز نمونە بر جستە دیگریست، در اینمورد نیز جدا از عوامل گوناگون ، دخالت کومەلە وتلاش کومەلە برای نشان دادن این واقعیت کە مذاکرە ادامە سیاست توطئە گرانە جمهوری اسلامی علیە مردم کردستان است، مذاکرە یا همان توطئە بە جایی نرسید و احزاب کە برای " مذاکردە"  قند در دلشان آب شدە بود ناچار شدند هر کدام بە شکلی از زیر بار آن شانە خالی کنند و بگوید " مذاکرە نبودە و اگر مذاکرەای صورت گیرد نباید مخفیانە و دور از چشم مردم و دخالت آنان صورت گیرد". واضح است کە این احزاب پای بند بە چنین گفتەهایی نیستند اما  سؤال اینجاست کدام فشار اجتماعی آنان را وادار کرد کە چنین بگویند و چنین گفتەای را برای کاهش این فشار در ادبیات خود بکار گیرند ؟ آیا میتوان از نقش چپ  و کومەلە در این رابطە حرفی نزد؟

 ٤- طرح فدرالیسم بە کجا رسید؟ اگر  چە نمیتوان از کنار زدن آن بطور کلی گفت اما واقعیت این است کە چون طرحی برای آیندە کردستان هنوز فاصلە جدی دارد و مردم با اطمینان بە این طرح برخورد نمیکنند، در اینمورد نیز جدا از همە عوامل دیگر آیا میتوان نقش چپ و کومەلە را نادیدە گرفت؟

 ٥ -  دفاع از آنچە کە بە "جنبش روژئاوا"  نام گرفت، تظاهرات وسیعی کە بە پشتیبانی از این جنبش بویژە دفاع قهرمانانە  از کوبانی و سر دادن شعار " کوبانی تەنیا نیە ، سنە پشتیبانیە" در حالیکە احزاب ناسیونالیستی سکوت کردە و یا دفاع شرمگینانەای از آن داشتند ، باز هم جدا از عوامل  دیگر آیا میتوان نقش  چپ وکومەلە را نادیدە گرفت؟

٦-  اعتصابات سرتاسری در کردستان  کە هر کدام نقش بزرگی در ایجاد روحیە اتحاد و همبستگی در میان مردم داشت و آنها را برای برداشتن گام های بعدی با اعتمادبنفس تر کرد، در حالیکە جریانات ناسیونالیستی در ابتدا خود را از آن  کنار میکشیدند و بعدا بە ناچار و برای عقب نماندن از قافلە بە ان پیوستند را  با چە معیاری میتوان " سکوت" کومەلە در مقابل ناسیونالیسم نام گذاشت ؟

 ٧- سر نگرفتن تشکیل جبهە کردستانی" بەرێ کوردستانی" و پیش کشیدن طرح کاریکاتور شدەای از آن بنام " مرکز همکاری احزاب کردستان" چە دلیلی داشت؟ واضح است کە  تمام دلایل آن مربوط بە عدم شرکت کومەلە در این مرکز نبود اما بە اقرار این مرکز عدم شرکت کومەلە در شکل گیری این روند آنچە کە تشکیل دهندگانش از ابتدا مد نظر داشتند بی تأثیر نبود. هر جا میرفتند حتی در "مذاکرە"  از سوی نمایندە جمهوری اسلامی با این مسئلە روبرو میشوند کە این احزاب همە مردم کردستان را نمایندگی نمیکنند. عدم شرکت نکردن کومەلە در این مرکز آنهم با صراحت و روشنی اعلام کردن اینکە استراتژی ما با استراتژی این احزاب برای رسیدن بە خواست و مطالبات مردم کردستان همخوانی ندارد را میتوان سکوت کومەلە نام گذاشت؟

٨-  جایگاە و موقعیت مبارزە مسلحانە  در کردستان و سنت های جا افتادە در آن را در تقابل با تلاش سنت جریانات ناسیونالیستی برای بە معاملە انداختن این عرصە و از اینطریق ضرباتی کە بە جنبش تودەای در کردستان میزد ، کدام جریان پیشقراول آن بود؟ واضح است کە محدودیت های فعالیت در این عرصەو عقب نشینی کە بە آن تحمیل شد  در این رابطە مؤثر بود اما در همین دورە بە دلایلی کە شرح آن در این مختصر نمی گنجد، احزاب ناسیونالیستی کم تلاش نکردند تا در راستای اهداف محدود نگرانە و بە منظور کسب امتیازات محدود حزبی از آن بهرە برداری کنند، اما عدم استقبال تودەای از چنین تحرکاتی و نقش کومەلە در این رابطە را چگونە میتوان  با " سکوت" کومەلە توضیح داد؟

٩- برگزاری مراسمات روز جهانی کارگر و روز جهانی زن و حرکت های تودەای برای حمایت از سیل زدگان و زلزلە زدگان و قربانیان فعالین محیط زیست و.... سنت کدام گرایش اجتماعی در کردستان است؟ آیا میتوان غیر از گرایش چپ و کومەلە بە عنوان بستر این چپ در کردستان ادرس دیگری داد؟  در همین رابطە باید اشارە کرد کە راە یافتن گرامیداشت روز کارگر و روز جهانی زن و دفاع از فعالین محیط زیست در کردستان در ادبیات ناسیونالیست ها حاصل پراتیک کدام گرایش سیاسی  در کردستان است؟ آیا با "سکوت" کردن میتوان سنت های خود را بە یک گفتمان سیاسی تبدیل کرد؟

میتوان موارد دیگری را بە این لیست افزود، واضح است کە من قصد ورق زدن فعالیت کومەلە را ندارم و یا نمیخواهم هر آنچە کە بە اختصار آمد در کارنامە فعالیت کومەلە ثبت کنم. اما بە جرعت میتوان  آنرا در کارنامە سنت و گرایش چپ در کردستان نوشت . اما اگر این  چپ در ابعاد اجتماعی کە هنوز ارتباط ارگانیکی با کومەلە ندارند ستون اصلی چنین حرکاتی بودە و هستند، بدون شک نمیتوان نقش کومەلە بە عنوان بستر اصلی این چپ در تقابل با گرایش ناسیونالیستی، سیاست ها و عملکرد آنها را  نادیدە گرفت و با رفع کمبودها و نارسائیها در جهت تقویت این بستر گام برنداشت . بنابراین  اگر میخواهیم " سکوتی " را ثابت کنیم ، بسیار محدود نگرانە خواهد بود کە  سکوت را با بکاربردن تعداد کلمات بسنجیم و از ابعاد اجتماعی این "سکوت"  چیزی نگوییم .

اینکە مرکز همکاری ، این یا آن حزب ناسیونالیست هر روز و هر بار تحلیل و ارزیابی از روند اوضاع  ارائە میدهند کە حتی مورد قبول خودشان هم نیست و اینکە هر روز در معادلات ومحاسبات خود طرح و برنامەای از جملە "تشکیل سپاە ملی"  را عرضە میکنند کە حتی در درون خودشان نیز با استقبال روبرو نمیشود ،  آیا کومەلە باید در هر مورد و هر اقدام و هر حرکتی بە آژیتاسیون بپردازد و ظاهرا بە "افشاگری"  رو آورد و خود را راضی نگە دارد کە علیە ناسیونالیسم سکوت نکردە است؟ آیا کومەلە باید با دخالت خود در هر مورد پیش پا افتادە از این دست کە چند روزی بیشتر دوام نمی آورد و صرفا برای امتیاز گرفتن از همدیگر  وتبلیغ فردی و حزبی بیان میگردد،  آنرا بە مشغلە خود و بە مشغلە جامعە تبدیل کند ؟ سیاست و جهت گیری هایی کە شانس مقبولیت اجتماعی ندارند چرا باید خود را بە آن مشغول کرد؟ البتە من میفهمم متد های متفاوتی در چپ عمل میکند، متدی کە نویسندە " سکوت.." دنبال میکند  منتظر است تا این احزاب کاری کنند و چیزی بگویند و او نیز دست بە "افشاگری" بزند و آژیتاسون راە بیاندازد و اسمش را هم تقابل با ناسیونالیسم بگذارد ، متدی کە این بزرگ نمایی کردن از ناسیونالیسم  ناخواستە عملا در خدمت آنان قرار میگیرد! اما  متدی کە کومەلە در پیش گرفتە است از این واقعیت مایە میگیرد کە بر خلاف رفقای همفکر نویسندە "سکوت...."  ، کومەلە در کردستان خود را اپوزسیون مرکز همکاری نمیداند، کومەلە خود را صاحب جنبش کردستان میداند و بە این دلیل اساسی متد و روش دیگری را دنبال میکند کە بزعم دیگردوستان "سکوت"  نامیدە میشود. اگر در هر مصاحبە و نوشتە چند تیکە ابدار نثار ناسیونالیسم نشود، حتما طرف کە کومەلە باشد ریگی در کفش دارد! و حتما با جریانات ناسیونالیسم سر و سری دارد!

اما اگر کومەلە مثلا در این زمینە "سکوت!!" میکند ، در مقابل با اتکا بە همە شواهد موجود در تلاش است کە افق ناسیونالستی را در ابعاد اجتماعی ، بدور از جنجال سازی و آژیتاسیون راە انداختن و بد و بیراە گفتن های متداول در چپ فرقەای و بدون اثبات کردن خود بە این و آن، اثباتا تقابل خود را بە پیش برد. بویژە آنچە در اینمورد باید مورد توجە قرار گیرد کە بە نظر میرسد در ادبیات چپ فرقەای کە نویسند " سکوت کومەلە....."  از آن متأثر است نادیدە گرفتە میشود این نکتە است کە  کار کومەلە پشیمان کردن احزاب از سیاست و جهتی کە در پیش گرفتەاند نیست و یا اینکار  شدنی نیست،  بلکە موضوع کار تبلیغی ما تودە کارگر و زحمتکشی است کە بە این جریانات و راە آنان توهم دارند و این توهم زدایی را با این شیوە کە نویسندە " سکوت کومەلە..."  از کومەلە انتظار دارد ممکن نیست و بە جایی هم  نمیرسد و اتفاقا  این شکل از آژیتاسیون کردن بە نفع آن جریانات خواهد بود.

نمیتوان با این روش بە مردم نشان داد کە مسیر سرنوشت سیاسی آنان از طریق برنامە و جهتی کە جریانات ناسیونالیستی طرح کردەاند بە جایی نمیرسد و این ممکن نیست مگر با متانت و روشی  مستدل این کلمە ناسیونالیسم از یک عبارت کە مرتب تکرار میشود، عملکرد آن در زندگی واقعی معنا گردد و ثابت کرد کە چنین افقی نمیتواند کارساز باشد و زندگی دور از محرومیت و بی حقوقی و ستم را برای آنان بە ارمغان بیاورد. اگر حرکت  کومەلە در این مسیر کافی نبودە است و اگر هنوز بە تمامی  نتوانستە است افق ناسیونالیستی را بە حاشیە تحولات براند( راستش فکر میکنم این احزاب حتی ناسیونالیست هم نیستند ،اگر دفاع از "خاک و نیشتمان" از اصول ناسیونالیسم کرد بە حساب آید ، در مقابل  چشم این احزاب   همان "خاک و نیشتمان"  از سوی دولت فاشیست ترکیە لگد مال میشود اما این احزاب  و کلا این گرایش کجا هستند  کە از "خاک و نیشتمانشان" بە دفاع بپردازند، اما فعلااز این بگذریم )  ، بهرحام خواستم بگویم اگر چنانچە حضور دارد و و هنوا میدانداری هم میکند، این تنها کوتاهی کومەلە نیست، اولین نتیجەای کە از این وضعیت گرفتە میشود  این خواهد بود کە  ما ( چپ) هنوز مسیر درازی در پیش داریم و بە این بیاندیشیم کە  با در پیش گرفتن کدام سیاست میتوان در این زمینە قدم بیشتری بر داشت؟

 این گرایش نیز برای فردای جامعە کردستان و تأثیر بر تحولات بعدی ، برنامە و پروژە  خود را دارد و بسیار طبیعی است کە آنان در قالب احزاب  تلاش داشتە باشند این برنامە را در اشکال مختلف با بر پایی کنگرەها، سمینارها و کنفرانس ها  برای تبدیل کردنش بە شعور عمومی یا تودەای کردنش بە پیش برند.  کومەلە میتواند دو موضع داشتە باشد ، یکی همان موضع  نویسندە " سکوت کومەلە ...." است ، کە خود را کنار بکشد، با این توجیە کە چون آنان قصد دارند خاک در چشم مردم بپاشند ،نباید شریک آنان بود و.... یا بر عکس ، در پارەای از این فعالیت ها کە مستقیما بە سرنوشت جامعە مربوط است، حضور یابد و چون نیرویی کە بە گرایش معینی در جامعە تکیە دارد،  اولا ، با حضور خود اثبات کند کە در فرادی تحولات سیاسی نادیدە گرفتن این گرایش ( سوسیالیستی)  ممکن نیست و دیگران نمیتوانند در اتاقهای دربستە بنشینند و در مورد سرنوشت مردم تصمیم بگیرند.  ثانیا ،  بگوید کە راە این نیست کە انان در پیش گرفتەاند و چنین سیاستی و چنین برنامەهایی جنبش کردستان را در مسیر رسیدن بە خواست ها و مطالباتش راهنمایی نمیکند ، بلکە راە این است کە او ( گرایش چپ) میگوید و ممکن تر عملی تر و قطعی تر در رسیدن خواست ومطالبات مردم محروم و ستمدیدە کردستان است.   بویژە این نکتە از آنجا اهمیت مییابد کە بپذیریم کە در کردستان هیچ اتفاقی بدون حضور و دخالت کومەلە چون بستر چپ بە جایی نمیرسد یا نباید برسد ، اگرامروز چنین نیست و با آن فاصلە هست باید برای آن کار کرد و آنرا جا انداخت ، کومەلە نە بمثابە انسان های معین و مشخصی ، کومەلە بەمثابە یک جریان چپ و سوسیالیست در کردستان. حضور کومەلە در مواردی از این اجلاس و گردهم آیی ها  اگر هم نتوانستە است تغیری در پروژە و برنامە احزاب ناسیونالیست را شکل دهد، اما حداقل صدای دیگری یا  حرکتی خلاف جریان بودە است و این صدا را مردم شنیدەاند و تا حدودی توجە جلب کردە است.

و اما نکتە سوم در مورد همکاری با نیروهای چپ در کردستان، قصد ندارم ادعا کنم کە در این زمینە کومەلە سنگ تمام گذاشتە است، بدون شک میتوان بر اشکالات و کمبودهایی انگشت گذاشت اما واقعیت این است وقتی کە از همکاری نیروهای چپ در کردستان حرف میزنیم اشکالات و کمبودها در این زمینە  یک سویە نیست. فردی منصف لازم است کە بدون تعصب بە ادبیات چند سال اخیر این چپ (فرقەای) نگاهی بیاندازد. حجم زیاد  انرژی این چپ بە کومەلە و "افشاگری" علیە کومەلە اختصاص داشتە است. صرف انرژی  زیاد با زبانی کە نە گویی با جریانی چپ روبروست بلکە با زبانی بسیار پرخاشگرانە وزبر کە حتی اگر حرفی هم برای گفتن داشتە باشد آنرا میپوشاند.  وقتی این چپ از فعالین سیاسی و دیگر جنبش های اعتراضی در کردستان میخواهد کە "مبارزەای بدون گذشت را با کومەلە در پیش گیرند"  ، وقتی کە "شرط فعالیت هر کمونیستی در کردستان را تقابل جدی با کومەلە تعریف میکند"  و یا وقتی در نوشتە مورد بحث ادعا میشود کە " اولین کار صف چپ و آزادیخواه در شرایط انقلابی عبور از جریاناتی است که به اسم چپ در مقابل پیشروی آن ایستادە است" چرا باید از کومەلە گلە مند بود کە از همکاری با این چپ رویگردان است؟  وقتی چپ کومەلە را خارج از دایرە گرایش سوسیالیستی در جنبش کردستان ارزیابی میکند ، وقتی این چپ با نشانەهایی از بروز اختلاف در درون کومەلە فورا آنرا بە چپ و راست تقسیم میکند و برای ایجاد تفرقە در صفوف آن روزشماری میکند، وقتی کە این چپ از هر طریق ممکن دست بە "افشاگری" علیەکومەلە میپردازد و حتی در مواردی از درز اطلاعات مربوط بە فعالیت کومەلە کە میتواند مورد بهرەبرداری دشمنان ما قرار گیرد ابایی ندارد ، چرا فقط باید از کومەلە گلە مند بود؟

با نگاهی  دور از تعصب وقتی بە جامعە امروز کردستان نگاە میکنیم ، واقعیت این است کە کومەلە جدا از اشکالات و کمبودها و جدا از ضرباتی کە تا کنون عمدتا در نتیجە همین نوع نگرش ، متحمل شدە است ،  همانطور کە گفتە شد هنوز بستر واقعی چپ در کردستان است و از نظر جامعە چون جریانی چپ و کمونیست شناختە شدە است. جهت اطلاع برای فرق گذاشتن بین جریاناتی کە متأسفانە با نام کومەلە فعالیت میکنند ، در کردستان عراق در مورد کومەلە مادر، در کوچە و بازار از عبارت " کومەلەی کمونیست" استفادە میکنند ، بدون اینکە چنین نامی بە تصویب مرجع حزبی رسیدە باشد. این ارزیابی دیگران و مردم از ما است و یا تصویری کە از کومەلە دارند، اما این چپ (فرقەای)  کومەلە را دو دستی و خیلی آسان تقدیم گرایش ناسیونالیستی میکند، و بعد نام آنرا تقابل با این گرایش میگذارد، آیا خدمتی بهتر از این بە هیولایی کە از  ناسیونالیسم در کردستان ساختە شدە است میتوان در نظر داشت . البتە  ناگفتە پیداست کە کومەلە هیچگاە تأییدیە فعالیت بر بسترآرمان و عقاید خود را از کسی انتظار نداشتە و نخواهد داشت.

 با این گفتە ها  نمیخواهم نقد سیاسی و مستدل از سیاست ها و جهت گیری های کومەلە را ممنوعە اعلام کنم و اتفاقا بر عکس میخواهم بگویم این نقد لازم است و بدون شک ما را در پیشبرد وظایف خود در جهت تقویت گرایش سوسیالیستی در کردستان کمک میکند،  اگر نقدی راه گشا باشد و اگر نقدی بە متن واقعیات امروز باشد و اگر بە ویژگی ها کردستان و کومەلە توجە داشتە باشد، مشکل اینجاست کە این بخش از چپ از خود و موقعیت خود سراغ مسئلە میرود و بە این ویژگی ها توجهی ندارد، از اینرو با هر اقدامی کە در کلیشەهای جا گرفتە در ذهن خود انطباق پیدا نکرد کومەلە را چون در چند جلسە شرکت کردە، چون با چند حزب نشست برخاست دارد ، چون با زبان آنان  "افشاگری" نمیکند و...کنار میگذارد و سپس آنرا نقد میکند  کە چرا با جریانات چپ همکاری مؤثر ندارد و بیشتر با جریانات ناسیونالیستی خوش و بش دارد؟ اما این دوستان یا نمیدانند یا نمیخواهند بدانند کە کومەلە در قبال یک جامعە و سرنوشت سیاسی آن مسۆل است نمیتواند روش آنان را بە روش فعالیت خود تبدیل کند زیرا روش آنان تا کنون نتیجە ندادە است اتخاذ چنین روشی جزء بە حاشیە  تحولات پرتاب شدن حاصلی نداشتە است. جدا از این، دوستان ما نمیدانند یا نمیخواهند بدانند کە با توجە بە همین مسئلە کومەلە نمیتواند الگوی فعالیت آنان را در پیش گیرد. آنچە کە از چنین الگوی بدست آمدە است غیر از بی تأثیری در تحولات سیاسی نیست، نگاهی بە کردستان عراق و جایگاە و موقعیت چپ در این جامعە ملتهب البتە با تأسف فراوان  کافیست کە اگر دید واقع بینانەای وجود داشتە باشد حاصل الگویی کە نویسند " سکوت کومەلە .." و دیگر رفقای همفکرش برای کومەلە تجویز میکنند و یا انتظار  آنرا دارند ، ببینند. این الگو برای کومەلە پذیرفتنی نیست.

با همە این اوصاف ، تلاش برای نیرو گرفتن چپ و تلاش برای ایجاد هماهنگی و همکاری نیروی های چپ جدا از میزان نفوذ اجتماعی امروز آنان در کردستان در دستور کار کومەلە است و اگر در این زمینە کمبودی وجود دارد باید با تلاش همگی رفع گردد، من بر این باورم کە اگر ارادەای جدی در کار باشد میتوان با استفادە از تجارب تاکنونی پروژە همکاری گرایش چپ را البتە در ابعاد وسیعتر احیا کرد. بە این امید.

جمال بزرگپور

هشتم اگوست

توضیح: این نوشتە قبلا در شبکە اجتماعی فیس بوک توزیع گردیدە بود و با تغیرات جزئی در نگارش آن بار دیگر در دسترس قرار میگیرد.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com