کارزار سراسری وهمه جانبه علیه اعدام ضرروتی حیاتی است

باقر ابراهیم زاده
July 27, 2020

کارزار سراسری وهمه جانبه علیه اعدام ضرروتی حیاتی است

امروز در یکی از مهم ترین فرازهای مبارزه ی مردمان ایران ، شاهد بهم پیوستن بیش از یازده میلیون صدا در هشتک نه به  اعدام بوده ایم. این صدا واعتراض علیه اعدام ،  همراه شده است با تظاهرات و اکسیونهای تبعیدیان ایرانی در بسیاری از شهرهای جهان: پاریس، لندن ، برلین ، هانوفر ، ونکوور ، سیدنی ، ملبورن ، فرانکفورت ، کلن و بسیاری شهرهای دیگر  ؛ همراه شده است با تظاهرات واکسیونهایی در بهبهان و کرج ومشهد ؛  همراه شده است با هشتک  »اعدام نکنید» ، » زندانیان سیاسی را آزاد کنید» ، »طناب کم میاورید،مابسیاریم» و بسیار ایده های جالب اعتراضی ؛ همراه شده است با بیش از ۳۸ روز اعتصاب درخشان کارگران هفت تپه وتظاهرات و تحصن کارگران در مقابل فرمانداری شوش، با تظاهرات بازنشستگان ، با اعتراضات کارگران هپکو ، با اعتراضات وفریادهای مردم علیه سرکوب، زندان، شکنجه، گرانی، بیکاری ، فقر ،فلاکت، غارت و تبعیض های آشکار. 

 در کوتاه سخن ،میتوانم به چند ویژگی شرایط کنونی اشاره کنم ، تا بتوانیم در باره چگونگی گسترش و تداوم این اعتراضات وجنبش ها علیه اعدام متمرکز شویم. اول -  بحران اقتصادی واجتماعی در ایران به مرحله ای بازگشت ناپذیر رسیده است. خزانه ی دولتی را غارت کرده اند وخالیست. ارزش پول  تومان چنان ازدست رفته که چاپ اسکناسی آن ،شاید مقرون به صرفه نباشد. دلار۷۶ ریالی سال ۵۷، ۱۲۰ تومانی دوران موسوی ،به ۲۶ هزار تومان رسیده است. یعنی سفره ی نان  اکثریت عظیم مزدبگیران ، مردمان ایران توسط سیاست تبهکارانه اسلامی  نئولیبرال سلاخی شده است. اکثریت کارخانجات  وبنگاههای اقتصادی کشور در حال ورشکستگی وویرانی اند. دهه هاست که سرمایه گذاری جدی وهدفمندی برای مدرنیزه کردن صنایع و روزآمدکردن تولید انجام نگرفته است. ویرانی سازمانیافته اقتصاد صنعتی ، که با روی کار آمدن روحانیت آغاز و با جنگ هشت ساله با عراق و بحران سازیهای حکومتی در عرصه داخلی وبین المللی ادامه یافت، اینک با تحریمهای بین المللی وانزوای حکومت ایران در منطقه و جهان وغارتهای گسترده  تکمیل میشود . این درحالیست که سیاست  غارتگرانه و ویرانگرایانه ، تصرف وتملک کارخانجات و کمپانیهای اقتصادی -ا ز نفت وگاز  ومعادن تا صنایع فولاد وماشین سازیها وقند وشکر و کفش ومنسوجات توسط روحانیت و پاسداران ودستگاههای امنیتی واطلاعاتی، به همراهی بازار ، برهوتی از فقر وفلاکت وبیکاری و تبعیض و ناهنجاریهای بزرگ اجتماعی برای مردمان ایران فراهم کرده است.

بنا به آمارها وگزارشات انتشار یافته ،بیش از ۹۰ در صد جمعیت کشور در فقر و بیش از  ۴۰ درصد در فقر مطلق اند . درجه فلاکت درچند ماهه گذشته بیش از ۴۵ درصد رشد داشته است. گرانی مایحتاج عمومی ، در شرایط کاهش ساعتی وثانیه وار  قیمت تومان ، فلاکت وگرسنگی را به درجه ی اشباع میرساند. بیکاری به مرز رسمی ۴۰ درصد رسیده و بیش از ۶ میلیون نفر بیکارند. خزانه ی دولتی را غارت کرده اند و خالیست . درآمدهای نفتی و گازی به صفر نزدیک میشود.  معاملات خارجی وصدور کالاهای نفتی و غیرنفتی، با مشکل بزرگ تحریمها و عدم دادوستد بخاطر مجازاتهای اقتصادی  مواجه شده، انزوای بین المللی حکومت اسلامی روز به روز بیشتر شده است. شکست سیاست گسترش حلال شیعی در لبنان وسوریه وعراق، با تعرض نظامی وحملات اسرائیلى ها و آمریکایی ها به نیروهای حامی حکومت اسلامی ، موقعیت رژیم را دشوار تر و ودشوارتر میکند.

دوم :ویروس کرونا، نه فقط بعنوان معضلی جهانی وبین المللی، بلکه بعنوان معضلی داخلی ،بحران اقتصادی و اجتماعی را عمیقتر کرده ، صف بزرگ قربانیان این ویروس، گورستانهای بزرگ دیگری را در کشور آباد کرده است.  موج ویروس ، نه فقط باعث بیکاری میلیونها نفر، خانه خرابی میلیونها نفر از مردم در سراسر کشور شده ، بلکه سیاست نابخردانه وتبهکارانه ی حکومتی در شرایط شیوع ویروس کرونا، برگزاری انتخابات مجلس  اسلامی و برگزاری  دهه فجر  ، توطئه خواندن کرونا و ترویج طب اسلامی ،دخالت آخوند وامام  جمعه و جماعت حوزه های علمیه ، برقراری نماز های جمعه واعیاد  ومراسم مذهبی ، بازشدن حرمهای  امام رضا ومعصومه و امام زاده ها ، همه وهمه  باعث شیوع گسترده این ویروس  و  اکنون دور دوم  گسترش وشیوع این ویروس درکشور شده است. متاسفانه گزارشات حاکیست که همه ی استانهای کشور ما در وضعیت قرمز وبحرانی قرار دارند. این درحالیست که گزارشات روشن وقابل اعتمادی از وضعیت قربانیان این ویروس در دست نیست. کافیست به همین صحبت روحانی اشاره کنیم که گفته ۲۵ میلیون در کشور به کرونا مبتلاء شده اند وسخنگوی وزرارت بهداشت دولتش از  رقم ۲۵۰ هزارنفر مبتلا سخن میگوید . تفاوت آمارها با  آنچه پیداست صف طولانی بیماران وقربانیان این ویروس است که بیمارستانها ومراکز درمانی را اشباع کرده ، و نبود وسایل و امکانات مراقبت ومعالجه ودرمان  وگرانی  وکمبود بسیاری از داروهاست.

سوم :موقعیت زندانهای کشور  وسرنوشت هزاران انسانی که در بازداشت وحبس در سیاهچالهای حکومت اسلامی تحت شکنجه های روحی و جسمی قرار دارند . در چند سال گذشته ، گزارشات از زندانهای ایران، نشانه ی شرایط بشدت  وحشتناکی بود که بخاطر تداخل زندانیان عادی و سیاسی ،نبود امکانات انسانی ورفاهی ، کمبود جا برای خواب و استراحت ، آلودگی وحشتناک و گسترده در زندانها ، کمبود  آب سالم وامکان نظافت در زندانها، تمرکز وشلوغی بیش از حد زندانها و سلولها ، درگیریهای ناخواسته و یا سازمانیافته توسط اوباشان حکومتی علیه زندانیان سیاسی ،  اعتیاد وحشتناک و گسترده گی بیماریهای واگیر ، تبعیض ها وجداسازیهای سازمانیافته در زندانها برای تشدید فشار بر زندانیان سیاسی ودهها و صدها نمونه ی دیگر ،  موقعیت دهشتناک زندانیان را برملا میکند.  

اینک که بحران با شیوع ویروس کرونا ، شدت گرفته ودردها و مصائب وخطرها بی شمار شده است. بی توجهی  ونادانی ، حماقت و جهل مذهبی ، وقتی با ناتوانی وبا سیاست تبهکارانه  جنایی همراه گردد ، میتواند به فاجعه ای بزرگ تبدیل شود. در شرایطی که بقول خود مقامات حکومتی ، هزاران نفر از معترضان  جنبش آبانماه ، دستگیر شده و زندانی اند، در شرایطی که دهها نفر از فعالان کانونهای مستقل فرهنگی و اجتماعی وکارگری از قبیل محمد حبیبی، اسماعیل عبدی ، جعفر عظیم زاده، نسرین ستوده، نرگس محمدی، آرش صادقی، احمدرضا جلالی ، مراد طاهباز ،کامران قادری ، مسعود مصاحب،صبا کردافشاری، یاسمن آریانی، منیره عربشاهی، مژگان کشاورز ،سیما انتصاری و دهها نفر دیگر از فعالان مدنی کرد وعرب وبلوچ و آذری وبهایی در زندانند. برخی از آنان سالخورده و یا بسیاری از آنها بخاطر شکنجه وآزارهای جسمی و روحی بیمارند. در این شرایط خطر شیوع کرونا در  زندان ها به معنای آنست  که زندانیان در مقابل خطر مرگ واگیری به این ویروس مرگبار رها شده اند.

در این باره نرگس محمدی ، که از زندان اوین به زندان عادی زنجان تبعید شده ،   در  ۲۱ تیرماه نوشته است   که از ۱۱ روز پیش علائم کرونا در او و یازده زندانی دیگر نمایان شده و آنها "با علایم خستگی مفرط و درد ناحیه شکم، اسهال و استفراغ و از دست دادن حس بویایی بدون دارو و درمان و تغذیه مناسب" در داخل بند قرنطینه شده اند. او نوشته که هفته گذشته ، با وخامت حال او و زندانیان دیگر و پیگیری خانواده ها از آنها آزمایش کرونا گرفته شده اما از نتیجه آزمایش بی خبر هستند. به نوشته نرگس  محمدی یکی از زنان زندانی "روز پنجشنبه گذشته به دلیل وخامت حالش به بیمارستان منتقل شد و با تشخیص قطعی کرونا با وثیقه آزاد شده است .نرگس محمدی درباره نحوه شیوع کرونا در بند زنان زندان زنجان نوشت: "از حدود یک ماه پیش ۳۰ زن زندانی به این بند وارد شدند که بعضی از آنها علائم کرونا داشتند و حتی یکی از آنها با گواهی ابتلا به کرونا به زندان منتقل شده بود که با وخامت حالش به مرخصی رفت.  "نبود امکانات پزشکی، عدم فضای مناسب برای قرنطینه ورودی های جدید و عدم کنترل سلامتی" باعث شیوع کرونا در بخش زنان زندان زنجان شده است .نرکس  محمدی  بوسیله این نامه رسما شکایت خود را از شرایط سخت و طاقت‌فرسای زندان زنجان در ۶ ماه گذشته و عدم رسیدگی پزشکی مطرح می‌کند. این فعال حقوق بشر زندانی با تشریح وضعیت خود در زندان و محروم بودن از حقوق اولیه نوشت: "با دستور وزارت اطلاعات و قوه قضاییه" حتی از خرید گوشت با هزینه خودم مخالفت شده است از ارائه کتاب و امکان تماس تلفنی با فرزندانم ممانعت شده است. قریب یک سال است که صدای فرزندانم را نشنیده‌ام. اکنون نیز با ابتلا به کرونا بدون دارو و خدمات پزشکی به سر می‌برم."همین هفته با تزریق آمپول و دارو او را سرپا نگهمیدارند و پزشکی او را معاینه میکند و با دوربین مخفی از او فیلم برداری و آن فیلم را در رسانه ها منتشر نموده اند که با اعتراض او و خانواده اش مواجه شده است .  

قطعا همگان  بیاد دارند که  با شیوع ویروس کرونا ، عده ای از زندانیان سراسر کشور  و خانواده های آنان به زندانبانان و مقامات قضایی نامه نوشتند و خطر ویروس کرونا وسلامتی زندانیان را یاداور شده وخواهان آزادی مشروط زندانیان شده بودند.  همزمان  برخی سازمانهای بین المللی ومشخصا کمیسیون بین المللی حقوق بشر ، از مقامات حکومت اسلامی خواسته بودند  که زندانیان را آزاد کنند. در آن شرایط برخی از زندانیان عادی  که محکومیت های زیر پنج سال داشتند آزاد شدند؛ اما حکومت درخواست آزادی زندانیان سیاسی را نپذیرفت وبسیاری در همان شرایط وحشتناک در زندان ماندند.  با گسترده شدن خطر شیوع ویروس درزندانها  ، زندانیان در زندان های شیبان و سپیدار در اهواز  ، همدان، خرم آباد و تبریز، قرچک، مهاباد ، سقز، اردبیل و چندین زندان دیگر دست به شورش و اعتراض زدند. اما این شورش واعتراض ، توسط زندانبانان و پاسداران   سرکوب شد و عده ای از زندانیان کشته شدند.  زندانیان سیاسی که با خطر مرگ خاموش با ویروس کرونا و آزار و ازیت مداوم  روبرو بودند، چاره ای جز اعتصاب غذا نیافتند.  برخی از آنها اقدام به اعتصاب غذا کردند. اعتصاب غذای زندانیان در شرایطی انجام میشود که حکومت اسلامی میخواهد همه مخالفینش را نابود کند، از شر اعتراض و نیروی آگاه این کشور خلاص شود. به این لحاظ توجه به شرایط زندانیان ، خصوصا زندانیان سیاسی اهمیت بسیار زیادی دارد که باید همواره به آن توجهی جدی داشت.  نیروی ازادیخواه و بشردوست  هرگز نباید خواست آزادی بی قید وشرط وفوری همه ی زندانیان سیاسی را لحظه ای از نظر دور بدارد. این خواست فوری ،همیشگی ،سراسری وهمگانی هر مبارزه ی آزادیخواهانه و عدالت خواهانه ایست.

چهار: من با کانون نویسندگان ایران همراهم که نوشته اند : ٬٬حکم اعدام سه جوان، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، به سبب شرکت در اعتراضات آبان‌ماه ۹۸ در دیوان عالی کشور تأیید شد. رئیس کل دادگستری استان اصفهان روز جمعه، ششم تیرماه، از انتساب اتهام «فساد فی‌الارض» به هشت نفر از شرکت‌کنندگان در اعتراضات گذشته در این استان خبر داد. اگرچه درباره تایید حکم سه جوان معترض تکذیبیه‌ای نیز منتشر شده؛ مسلم است که شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران حکم اعدام این جوانان ۲۵ و ۲۷ ساله را صادر کرده است. همچنین اتهام «فساد فی‌الارض» در مورد هشت معترض می‌تواند مقدمه‌ی صدور حکم اعدام آنها باشد. چه تیراندازی به سوی معترضان آبان و کشتن صدها تن از آنها (در آماری بیش از هزار تن) و چه انشای حکم اعدام در باره برخی معترضان بازداشت شده، هر دو از یک نیاز حکومتی نشات می‌گیرد: سرکوب اعتراضات بالفعل و پیشگیری از اعتراضات بالقوه. اگر مشاهده می‌کنیم که دادگاه‌ها فعال‌تر از پیش به صدور حکم‌های سنگین پرداخته‌اند از آن رو است که با توجه به شرایط حاکم بر جامعه حتی برخی مقامات حکومتی نیز بروز اعتراضات مردمی را پیش‌بینی، و اینجا و آنجا، مستقیم و به اشاره، بیان کرده‌اند. حال قرار است این رژه‌ی حکم‌ها و این مارش قضایی با پراکندن آهنگ هراس در جامعه جلوی بروز آن پیش‌بینی را بگیرد. نکته‌ی مورد نظر این نوشته اما درست وغلطِ آن پیش‌بینی نیست بلکه تاکید بر حق آزادی بیان است. اعتراض شکلی از آزادی بیان و حق همگان است. هر کنشی  واکنشی، “سخت” یا “نرم” که منجر به سرکوب یا بازداشتن مردم از بهره‌مندی از این حق شود ضدیت تام با آزادی بیان است. حکم‌های اعدام که به منظور ایجاد رعب و وحشت در جامعه برای پرهیز مردم از اعتراض ، انشا و اجرا می‌شود فقط تباهی مهم‌ترین حق؛ یعنی حق حیات انسان نیست بلکه حق آزادی بیان او را نیز سرکوب می‌کند. بنابر این مخالفت با حکم اعدام اگر در هر جای جهان نگرش و رفتاری انسانی است در ایران آزادی‌خواهانه نیز هست. مردم ایران دلایل بیشتری برای مخالفت با حکم اعدام دارند به ویژه نویسندگان و هنرمندانی که آزادی بیان را، همچون هوا برای موجود زنده، لازمه‌ی کار خلاقه‌ی خود می‌دانند. برداشته شدن سایه‌ی شوم حکم اعدام از سر جامعه گامی مهم در دفاع از آزادی بیان است.٬٬

در این باره چند نکته را باید تاکید کنم:

اول -  این مبارزه  و کارزار در آغاز راه است و تداوم و گسترده شدن آن برای شکستن بازوی سرکوب واعدام اهمیت زیادی دارد.

دوم-  توقف اجرای حکم ، به معنای پایان کار نیست و تا آزادی همه ی زندانیان سیاسی باید ادامه یابد.   اعدام » یاکو رسول زاده و صابر شیخ عبدالله » در ارومیه  و  »موسوی مجد » د ر تهران ، نشانه ی  دهن کجی حکومت به هشتک ۱۱ میلیون فریاد  ٬اعدام نکنید٬  هست. این واقعیت تلخ جامعه ایران است که با حکومتی مواجه است که کوچکترین ارزشی برای افکارعمومی و شهروندانش قائل نیست. با حکومتی طرف هستیم که ابزار بقائش فقط تکیه به خشونت و هراس افکنی است. تاریخ چهار دهه حکومت اسلامی این را  نشان داده است  که حکومت تنها مترصد زمان است تا از مردم ونیروی آگاه ومعترض و مخالف انتقام بگیرد .در مورد سه جوان محکوم به اعدام خیزش آبانماه هم فعلا این دست و آندست می کند تا بخیال خود آب ها از آسیاب بیفتند. چنان که رئیسی قاتل هزاران زندانی سیاسی دهه شصت در واکنشی به اعتراضات گفته است که اغتشاشات و ناآرامی خط قرمزماست.  او  این اعتراضات را به ربات ها و ضد انقلاب نسبت داد و دو فرقه مجاهدین و سلطنت ، این موهبت حکومتی را سریعا بعنوان » موهبتی الهی » و سرمایه ای برای خود اعلام کردند تا اربابان جهان سرمایه ، آنان را بعنوان آلترناتیو حکومت بپذیرند!

سوم - واقعیت اما این بود وهست که این اعتراضات واین کارزارها بزرگتر وعظیمتر از آن هست که خودرا زندانی گذشته وجریانی  کند که هیچ قرابتی با آزادی خواهی و برابرطلبی و حق شهروندی برابر مردمانش ندارد. همین خصوصیت کارزار که  با شعار » شکستن چرخه ی خشونت دولتی و اعدام»، دایره سنت ومذهب را می شکند . با  استفاده از اهرمهای نوین و راهکارهای جهانی، مشارکت جمعی وهمگانی  وبرابر شهروندان را موجب میشود ، رهبران وژنهای آقازاده گی  را به ریشخند میگیرد . خشمگین از نقش آنان در غارت و چپاولٍ نه فقظ ثروتهای عمومی ، بلکه حق رای ومشارکت مردم در تعیین سرنوشتشان است ؛این جنبش ها  برای فرارفتن از ناکامی ها وشکستهای جنبش های پیشین    نمیتواند جز دوری وجدایی از دوجریان تمامیت خواه وارتجاعی را در مضمون حرکت خویش به نمایش گذارد. واقعیت آنست  که این کارزارهای انسانی، این تظاهرات واعتراضات خیابانی ، این اعتصابات کارگری ،این اعتراضات وتلاشهای کارگران ، معلمان ،بازنشستگان و... هیچ ربطی به سلطنت و فرقه های اسلامی ومجاهدینی ندارد؛نه فقط در ابراز خواستها و مطالبات و شعارها، بلکه در اشکال اعتراض وهمبستگی ،هم میتوان بیگانگی این مبارزات را با این دو جریان وابسته دریافت.  از طرف دیگر تلاشهای تبلیغانی این دوجریان ، برای اعلام وابستگی این کارزارها به فرقه ی رجوی ویا شاه اللهی نه فقط به گسترده شدن این کارزارهای اعتراضی یاری نمیرساند بلکه بشدت بازدارنده ومحدود کننده این اعتراضات  ومشارکتهای عمومی است. آنان ، همراه با دستگاه سرکوب  هزینه های مشارکت در اعتراضات مردمی ومستقل  را بالامیبرند و دست رژیم ونیروی سرکوبگر  علیه فعالان اجتماعی و مدنی را باز میکنند تا اهرم های بین المللی تجاوز ومداخله را مشروعیت بخشند.

چهارم- این کارزار ونتایج تاکنونی آن، نشانه آنست که  تنها راه رهائی تشدید فشارها تا عقب نشینی رژیم و بهم خوردن توازن قوا و نهایتا رهائی از وجود حکومت اسلامی است. د رعین حال این کارزار نشان داد که پتانسیل مشارکت عمومی علیه خشونت واعدام وبرای رهایی زندانیان سیاسی بشدت بالاست.  باید از این فرصتها بهره گرفت و هزینه های اعدام وسرکوب توسط حکومت را چنان بالا برد که رژیم برای هر اقدامی ،وزنه ی سنگین اعتراضات مردمی را در معادلاتش بحساب آورد.

اینک ۱۱ میلیون فریاد علیه حکم اعدام این سه جوان به میدان آمده است، این فریاد رسا، در دفاع از حق زندگی ، حق بیان آزاد وآزادی در اعتراض، را باید مغتنم شمرد وهمراه آن شد. باید این هشتک » نه به اعدام» این اعتراض و اکسیونهای کوچک وپراکنده در شهرهای جهان ، به موج اعتراض علیه حکومت اسلامی در کلیت خودش تبدیل شود. باید این هشتک اعتراض میلیونی را در سراسر جهان با قدرت و صلابت ادامه داد و آنرا با شیوه های دیگر اعتراضات همراه ساخت. نامه وطومار نوشتن به سازمانهای بین المللی برای تحت فشار گذاردن حکومت اسلامی، برای به محاکمه کشاندن رهبران و عاملان و آمران کشتارها وجنایات چهار دهه حکومت اسلامی، ممنوع کردن اعدام بعنوان جنایت سازمانیافته دولتی ، ممنوع کردن قصاص وقوانین جنایتکارانه شرع علیه مردم، دفاع از آزادی بی حد وحصر  بیان وقلم واعتراض ، خواست آزادی بی قید وشرط وفوری همه ی زندانیان سیاسی ، خواست آزادی تشکل مستقل کارگران ومردمان ایران در همه ی اشکال مدنی آن، دفاع و همراهی وهمبستگی با کارگران هفت تپه و فولاد و هپکو و آذرآب و بازنشستگان و معلمان و پرستاران و کولبران وفعالان جنبشهای برابری طلب زنان و مردان  و ملیتهای ساکن ایران و فعالان   زیست محیطی، همه وهمه میتواند و باید در یک چتر بزرگ مبارزاتی برای رهایی مردم از چنگال استبداد مذهبی و سرمایه داری غارتگر وویرانگر معنا یابد. 

در این شرایط سخت وتاریک وتراژدیک که جهان ما و مردمانش گرفتار بحران های سخت ومرگباری  نظیر شیوع ویروس کرونا ومرگ بیش از ۶۰۰ هزار نفر از مردم جهان خصوصا محرومترین مردمان بسیاری از کشورها ، بیکاری وخانه خرابی میلیونها نفر در سراسر جهان، جنگ وویرانی در خاورمیانه وکشورهای همسایه ما افغانستان ، عراق ، سوریه ، یمن ، لیبی و... مهاجرتهای بزرگ وویرانیهای بزرگ زیست محیطی و غارتگرانه استعماری و سرمایه داریانه هستند.  در شرایطی که کشورما در بدترین وبحرانی ترین شرایط تاریخی حیات خود بسر میبرد و حکومتی جنایتکارِ ، غارتگر ، ویرانگر ، ارتجاعی ومذهبی برآن حکم میراند واین حکومت در انزوایی داخلی وبین المللی است و همه ی پیش بینی ها ، از  طغیانها و شورشهای بزرگتری از شورش دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ حکایت دارد، باید همواره آماده دفاع از این شورشها  واعتراضات مردمی باشیم که با شمشیرسرکوب اسلامی روبرو خواهند بود. اگر دو جوان کرد در سکوت بدار آویخته میشوند،تنها صدای اعتراضات است که میتواند داس مرگ حکومت اسلامی را از کار بیندازد و به زندگی ونیروی زندگی ، آری بگوید. بگذار با همبستگی و همدلی، با انواع ابتکارات وکارزارهای مبارزاتی به زندگی، به آینده ای بدور از داس مرگ حاکمان خوش آمد بگوییم. همه ی انسانهای شریف وآزادیخواه وبرابری طلب رابرای این مبارزه شرافتمند دعوت کنیم.

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com