من و نگهدار و کودتا و ملکه

عمر مريوانى
June 17, 2020

من و نگهدار و کودتا و ملکه
ديشب بسياري از ايراني ها در انگليس منتظر ديدن يک برنامه « مستند » در کانال چهارتلويزيو ن بودند من که بيشتر به تماشاي فيلم هاي رازبقا يا فيلم هاي بي خاصيت ترقه بازي وسترن بيشتر علاقه دارم تا ديدن اين نوع مستند سازي ها، بالاخره زيرفشار تهديد به طلاق زنم مثل خيلي هاي ديگر ، پاي تلويزيون نشستم. اسم برنامه خيلي هيجان انگيز بود: « ملکه و کودتا ».زنم گفت از طريق عوامل نفوذي خودمان در کانال چهار فهميده ايم که يکي دوتا از شخصيت هاي مهمي که شايد نشناسي در اين برنامه شرکت دارند و بايد خيلي هيجان انگيز باشد. با همه بي اطلاعي خودم ميدانستم ، يا بهتر بگويم که شنيده بودم که ملکه و دم و دستگاه سلطنت بيشتر شبيه يک موزه متحرک و نمايشي مثل والت ديسني است تا عامل فعال سياسي . حالا چرا اسمش را گذاشته بودند « ملکه و کودتا » برايم نامفهوم بود. وقتي « متخصص» ها شروع به توضيحات در کشفيات خود کردند، ديدم ماجرا به نقطه هاي هيجاني خود نرديک مي شود. تمام مطلب روي اين متمرکز بود که از کشتي « ملکه اليزابت » تلگرافي به سفارت آمريکا زده شده است. در آن هنگام سفارت انگليس در تهران بسته بود و سفير آمريکا متن تلگراف را پيش علاء ميبرد که شاه را تشويق به ماندن بکنند که در نرود. تلگرامي که از کشتي « ملکه اليزابت » زده شده بود ، وانمود مي کند که خود ملکه انگليس شخصا به شاه تلگرام زده است و مشعوف و دلگرم از آن فعلا دست از فرار بر ميدارد. ميدانستم که ملکه انگليس مستقيما در هيچ توطئه اي شرکت نمي کند ، يعني اجازه چنين مداخله اي را نمي دهند . بلکه اول توطئه را مي کنند و بعدا از ملکه دعوت مي کنند که به افتخار پيروزي توطئه مهماني بدهد. جا به جا شدن اسم کشتي با نام خود ملکه همه را گيج کرده بود.ولي متخصص ها کم کم پرده از راز ها را کنار زدند. گويا دولت فخيمه انگليس ، که هرگز در امور داخلي هيچ کشوري مداخله نمي کند ، ميخواسته بنام شاه هميشه فقيد ، عليه دولت دکتر مصدق دست به کودتا بزند و شاه دلير ميخواست هرطور شده در برود و راضي کردنش براي ماندن بسيار سخت بود و صبر ايوب را مي طلبيد. . من از اول بازنم شرط کرده بودم که اگر آدم هاي جدي براي چنين موضوعي مثل عباس ميلاني يا اروند ابراهيميان يا نوه دکتر مصدق يعني دکتر متين دفتري و يا محمد اميني را مي آوردند ، فوري تلويزيون را خواهم بست ، چون بعدا آدم شب خوابش نمي برد و تا صبح همه اش شلنگ و تخته مي اندازد. زنم گفت تو چقدر بد بيني . کمي حوصله داشته باش ! خوشبختانه برنامه طبق انتظار زنم ، يعني در همان مسير فيلم هاي مورد علاقه من پيش رفت براي اينکه من ميخواستم برنامه اي براي سرگرمي شبيه کارتون يا وسترن را به بينم ، يا سخنان متخصصاني مثل حجت الاسلام تبريزيان که حرف هاي روز را مي زند بشنوم . به من چه که هفتاد سال قبل کي عليه کي کودتا کرده . برنامه با متخصص هاي انگليسي شروع گرديد که تلفظ « پهلوي» را طوري ادا ميکردند که آدم را دچار بدفهمي ميکرد که در باره کي دارند حرف مي زنند.. ولي جالب ترين بخش برنامه ، ظاهر شدن دو متخصص برجسته دراين فيلم مستند بود که باعث علاقه مندي من به ادامه برنامه شد.. اولين متخصص ظهور آقاي مهرداد خوانساري بر صفحه تلويزيون ، يعني فرزند معاون سابق ارتشبد نصيري در ساواک و سر سفراي بعدي در اروپا بود. ميدانستم که ايشان در گشت و گذار با عيدي امين ، بوکسور و گروهبان رئيس جمهور شده در اوگاندا ، بهنگام گشت وگذار در فروشگاه هاي فردوسي و سپه در تهران تجربه ديپلماتيک زيادي يه دست آورده اند .آقاي خوانساري و بحث د باره کودتاي۲۸ مرداد ؟ اينهم بخش با مزه اي از اين مستند بود. ولي وقتي چشمم به آقاي فرخ نگهدار افتاد ، از شجاعت بي نظير ايشان چشمانم داشت از حدقه در مي آمد. مثل اين بود که يک معلم فقه را براي يک کنفرانس بين المللي در دانشگاه ام.آي .تي در آمريکا در باره فيزيک ذره اي دعوت کرده باشند .شجاعت آدم در اين جور جاهاست که خود را نشان مي دهد ! فکر کردم دارم برنامه فارسي بي بي سي را مي بينم .بالاخره بي بي سي فارسي يک کانال تلويزيوني سرگرمي «خودي » است و آقاي نگهدار از هر چند روز يک بار بعنوان يک « استند آپ کمدي » در آن ظاهر مي شوند و سر خر را در آخر بطرف اعلام بيعت با جمهوري اسلامي، کج مي کنند. وقتي تصوير خوش لباس آقاي نگهدار بر روي صفحه ظاهر مي شد ، زير نويسي در معرفي ايشان ديده مي شد : فعال سياسي چپ تا ۱۹۸۵ ، که منظور زمان مهاجرت ايشان از شوروي به انگليس بوده که براي مصرف انگليسي زبانان بوده که مبادا خداي ناکرده برايش پاپوش بدوزند ، ولي از آن پس ديگر « چپه شده » و غائله تمام و جز «خط آمام » که از روز اول مبلغ آن بوده ، به چيز ديگري باور ندارد. عکس يادگاري بابا و مامان و کوچولوئي خود را در زمان کودتا بعنوان سند معتبر ارائه کرده بود و چند جمله را نيز به انگليسي که بنظر مي آمد از روي نوشته ميخواند ، ادا کرد. ولي چشم نوازترين قسمت حضور ايشان ، کت و جليقه و کروات ايشان بود و شلوارش مثل هميشه پنهان بود که بنظرم با ارزش تر از اطلاعات و يا عکس کودکي خود ايشان جلب نظر مي کرد. ديدن عکس کوچولوئي آقاي نگهدار ، مرا هم به خاطرات دور و درازي برد و به خود گفتم من در آن زمان در کجاي تاريخ ايستاده بودم؟ يعني سه روزي که شاه هميشه فقيد ، بي آنکه خطري اورا تهديد کند ، در رفته بود. من عکسي از آن زملن با با ومامانم نداشتم ، يعني در دهات کردستان آن زمان عکاس نبود که بعنوان يک سند تاريخي نشان دهم. ولي آن سه روز يادم هست. ما در ده بوديم و پدرم يک راديوي کهنه خريده بود و مدام گوشش به راديو بود. ما معني خبر ها را نمي فهميديم که کي به کيه . يکي مي گفت زنده باد دکتر محمد مصدق و دسته ديگري نعره مي زدند که زنده باد شاه! پدرمن يک گروهبان و رئيس ژاندارمري در دهات اطراف مريوان بود و فوري آنتنش گرفت که هوا پس است. وقتي اعليحضرت در رفتند ، پدر بنده نيز ژاندارمري را رها کرده و در رفت. در يکي از آن دوسه روز ، حدود چهل پنجاه روستائي دم در اخانه اجاره اي ما جمع شدند و مي پرسيدند « پدرت » کجاست ؟ بعد ازهمهمه اي گذاشتند و رفتند.توي اين سه روز ، ترس دهاتي ها از ژاندارم ها ريخته بود. احتمالا اگر او را گير مي آوردند ، انتقام خود از ملاکين را از او بعنوان حامي و ريزه خور آنها مي گرفتند. سه روز گذشت و ما از خانه در نيامديم. بعد از سه روز که سر و کله شاه هميشه فقيد پيدا شد، سر و کله پدر بنده نيز از وسط رودخانه خشک شده اي پيدا گرديد. پدرم مثل پينوکيو با هيکل مردني و لاغر خود سوار اسب سياه و بلند قامتي به همراه يک گرهبان سوم و چند ژاندارم به رديف مثل فاتج جنگ العلمين وارد ده شدند. دهاتي ها از ترس ميدان را فوري آب و جارو کرده و عکس شاه هميشه فقيد را روي ميزي گذاشته بودند. پدرم پشت ميز رفت و شروع به سخنراني کرد که من نفهميدم در باره چه بود. من در اين خواب و رويا بودم که زنم دوباره نق زد که فهميدي آقاي نگهدار چي گفت ؟گفتم مگر نشنيدي ايشان پاسخ کوبنده اي دادند که انقلاب بهمن پاسخ مستقيمي بود به کودتاي ۲۸ مرداد! فقط تصادفا يادش رفته بود که بگويد همان کساني که در انقلاب بهمن جاي سلطنت نشستند، در ۲۸ مرداد همدست کودتا عليه مصدق بودند و باز همانهائي که کودتاي ۲۸ مرداد را سازمان داده بودند ، همانهائي بودند که در نشاندن خميني بر سرقدرت و فرار شاه نقش داشتند. فقط جاي آيت الله کاشاني و بهبهاني در همراهي با کودتا را اين بار ، مريد وقتشان ، خميني گرفته بود. بعضي از مستند ها ، ارزش چند بار ديدن را دارند و مستند ديشب يکي آنها بود. از همه اينها گذشته ، جليقه و کراوات نگهدار ديدني ترين بخش برنامه بود!
عمر مريوانى
۲۶ خرداد ۱۳۹۹


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com