پیوند جنبش ضد نژاد پرستی در پیوند با جنبش طبقه ی کارگرد و مزدبگیران
علی برومند
June 15, 2020پیوند جنبش ضد نژاد پرستی در پیوند با جنبش طبقه ی کارگرد و مزدبگیران
بمب نامرعی و پنهان بی حقوقی اجتماعی، بی حقوقی سیاسی، بی حقوقی فرهنگی، نداشتن بیمه ی سلامت، قرارداد کاری موقت، داشتن چند شغل در روز برای رفع هزینه ی زندگی،بیکاری، کار مزدی، دستمزد نابرابر باوجود شغل و کار مساوی تفاوت فاهش بین دستمزد مزدبگیران زن و مرد، با و جود فروش روزانه ی 8 ساعت کار داشتن زندگی زیر خط فقرو.... و رها در آسمان بیکران فروش نیروی کار و رانده و مانده در وضعیتی که به جرقه ای نیاز داشت، واین جرقه با قتل جرج فلوید بمب پنهان شورش و اعتراض را ترکاند و به اعتراض جهانی تبدیل شد.
همکاران و رفقای کارگر و مزد بگیر! اگر خاطرتان باشد من در دومطلب که یکی در ماه مارس 2020 در وب سایت آزادی بیان با سرمقاله ی« تاثیر کرونا برانسان ها، اقتصاد جهان سرمایه داری و وضعیت طبقه ی کارگر و مزدبگیران » ودیگری در ماه آپریل 2020 با سرمقاله ی « آماده باش جنبش انقلابی کارگری جهانی برای اعمال حاکمیت خود برای جهانی بدون استثمار و بدون کار مزدی» با آمار ها و رویدادهایی که در کشور های مختلف از جمله آمریکا در زمینه ی عمیق تر شدن بحران اقتصاد سرمایه داری وبیکار سازی وسیع کارگران و مزدبگیران دامن زده است. بیکاری در جامعه ی آمریکا از مرز 41 میلیون گذشته و اکنون 30 درصد از کارگران و مزدبگیران با آینده ای نا مشخص رورو شده اند. ورشکستگی شرکت ها و کارخانه های کوچک در آمریکا، آلمان و کلن در بخشی دیگراز جهان مثل ایران، ترکیه، سریلانکا، بنگلادش و هندوستان که مجموعن بیش از 180 میلیون کارگر و مزد بگیر در فاصله ی سه ماه بیکارشدند.
من با فاکت ها و آمارهایی که در دومطلب نامبرده ی فوق درج شده، واکنش کارگران و مزدبگیران را به صورت طغیان ها، شورشها و بر آمد اعتراضات این گونه جنبش ها را درمقابل دولت های سرمایه داری کشور های صنعتی و همچنین کشورهایی که سیستم سرمایه بر آنها حاکم است قوین محتمل می دیدم، متاسفانه جریانات مختلف چپ مثل همیشه به این وضعیت بی اعتا بودند و هنوزهم سر در لاک خود و مشغول خود بزرگ بینی، تکرارمکررات و مشغول به کار تئوری هستند. بر گردیم به بحران موجود. به هر رو همانطوری که انتظارش می رفت، این توفان در 25 ماه مه 2020 با قتل جرج فلوید در مهد بزرگترین اقتصاد در جهان مثل دولت سرمایه داری آمریکا و در مهد کشوری های صنعتی، حال جارو کردندن کثافات برداری مدرن یعنی کارمزدی و بقایای نژاد پرستی است. نگهبانان سیستم سرمایه داری در جلد پلیس سفید پوست می خواست نشان دهد که با قتل عمد مزدبگیرانی مثل جرج فلوید سیاه پوست می تواند بعنوان زهر چشم، جلوی طغیان و شورش کارگران بیکار شده باشد (اکنون در عرض 3 ماه بیش از 40 میلیون کارگر و مزد بگیر بیکار شده. 30 درصد) . لازم به اشاره است که بزرگترین اقتصاد جهان با تولید ناخالص داخلی مقام اول و در سال 2018با 20،6 بیلیون دلار اکنون مرکز بحران های سیاسی و اقتصادی است و دولتش مواجه با شکنند گی عمیقی شده است. دولت سرمایه داری آمریکا با قتل جرج فلوید مورد تعرض استثمارشوندگان سیاه پوست، رنگین پوست لاتینوس وسفید پوستان مزد بگیرقرار گرفته است. این جنگ تنها جنگ نژادی نیست، این یک درگیری است، که جنبش مزدبگیران سیاه پوست، رنگین پوست و سفید پوست خواهان مطالبات خود هستند و این بار مشترکن و در اتحاد باهم به اعتراض و تظاهرات در اکثر کشورهای صنعتی و استثمارگروارد خیابان ها شده اند. واکنش اجتماعی کنونی یک پدیده ایست که فقط می توانست در قرن 21 و امروزه روز اتفاق بیفتد. اعتراضات مزدبگیران و تظاهرات ضد نژاد پرستی در اکثر کشورهای صنعتی گسترش پیدا کرد و کارگران و مزدبگیران جوان رنگین پوست، سفید پوست و سیاه پوست مراکز شهرهای اکثر این کشور ها را در روزهای آخر هفته به اشغال خود در اوردند.
همکاران ورفقای کارگرو مزدبگیر! با بحران کنونی بیش از 200 میلیون نفر به بیکاران جهان اضافه شده است و تا آخر سال 2020 تعداد بیشتری بیکار خواهد شد. جنگ و گریز امروز بین کارگران و مزدبگیران با سیستم سرمایه جهانی همانطوری که زکرش رفت، تنها یک درگیری و جنگ نژادی نیست( البته با قتل فلوید می خواهند جنگ و در گیری کارگران و مزدبگیران با سرمایه داران، فقط یک جنگ نژادی قلمداد کنند) ، بلکه درگیری نژادی با در گیری کاربا سرمایه در هم تنیده شده است. واقعیت این است که پلیس سفید پوست فقط مزدبگیران سیاه پوست را نمی کشند، بلکه نیروی پلیس، ارتش و گارد بعنوان حافظان سرمایه برای دفاع از سیستم سرمایه داری و دولت وقت، نه نژادی می شناسند و نه رنگ پوستی را. دولت های سرمایه داری برای اینکه بتوانند به حکومت خود ادامه دهند، تفرقه، راسیسم و نژادپرستی را دامن می زنن شعار معروف آنها: تفرقه بینداز و حکومت کن» این شعار و کردار همه ی استثمار کنندگان در تاریخ مبارزه ی طبقاتی بوده است و کما کان وجود دارد. بعنوان مثال پلیس های آمریکایی برای حفاظت از نظام سرمایه داری در آمریکا هزاران نفر را در سال می کشد: سفید پوستانی که از سال 2015 در نتیجه ی خشونت پلیس کشته شده اند، یعنی در 5 سال گذشته، 2385 نفر می باشند.
اما این مکوضوع را نباید فراموش کرد، که سرمایه داران در زمان خرید نیروی کاربرای بدست آوردن ارزش اضافی و سود و همچنین استثمار کار، رنگ پوست و نژاد را نمی شناسد آنها فقط بازدهی نیروی کار وانباشت سرمایه را به حساب می آورد و مد نظر دارند، البته نفاق اکنی نژادی، خارجی ستیزی و جنسیتی را در محیط کار برای استثمار بیشتر کارگران و از بین بردن اتحاد آنها دامن می زنند. بنا به آمارها، یک سیاه پوست کارگر با داشتن جایگاه کاری و شغل مثل شغل یک کارگر سفید پوست با وجود داشتن جایگاه کاری مساوی، دستمزد کارگر سیاه پوست 33 در صد کمتر از دستمزد یک کارگر سفید پوست است.البته در این آمار درج نشده، که دستمزد زنان سیاه پوست چند در صد با کارگران مرد سیاه پوست تفافت دارد و تفاوت دست مزرد بین زنان سیاه پوست و زنان سفید پوست چقدر است؟ بنا به آماری که اشتاتیستا در سال 2018 منتشر کرد Statista از جمعیت 327میلیون و 350000 نفرآمریکایی 61.27 درصد سفیدپوست، 17.8 درصد لاتینوس( از کشورهای آمریکای لاتین) ، 13.4 درصد سیاه پوست، آسیایی 5.67 درصد آسیایی، 1.25 درصد سرخ پوست و 0.24 درصد هاوایی.
به هر رو به اعتراضات برگردیم. اما ترکیب معترضین و تظاهر کنندگان، شعارها، مطالبات نوشته شده ی روی پلا کارد ها حاکی از آن است که این شورش و طغیان تنها به برای تبعیض نژادی یا نژاد پرستی نبوده است. ما در شعار ها وپلاکاردهایی که تظاهر کنندگان حمل می کردند می خوانیم: " ما نمی توانیم نفس بکشیم"، " ما خواهان حقوق برابر هستیم" ، " کار، مسکن و تحصیل برای همه" ، " ما خواهان انقلابیم" ، و ... لازم به اشاره است که در روز خاکسپاری جرج فلوید کارگران بندر در نیویورک و کارگران مترو سانفرانسیسکو به عنوان اعتراض به نژاد پرستی و قتل فلود دست به اعتصاب زدند. روند اعتراضات برای ما روشن می کند، که مشکل جامعه سرمایه داری آمریکا، تنها نژادپرستی نیست بلکه همچنین مطالبات کارگران و مزد بگیران، آتش زیر خاکستری بوده که سالها ست باسیاست نئولیبرالی و با بیکارسازی و فقر، بدون بیمه ی سلامت وتاثیر بحران کرونا ست، که تا به امروز مثل تپه ی باروتی بوده که با قتل جرج فلوید منفجر شد و بخش وسعیی از جهان سرمایه داری را در برگرفت.
گسترش تظاهرات و اعتراضات در 75 شهر آمریکا بوده که تا کنون 9000 نفر بازداشت شده اند. بنا به خبر واشنگتون پست در سال 1000 توسط پلیس آمریکا به قتل می رسد.
سالهاست که از سوی احزب جمهوری خواه ودموکرات ها پلیس را برای حفاظت از نظام سرمایه داری آمریکا تا دندان مسلح کرده اند، که ازهر گونه اعتراض، نارضایتی و شورش جلوگیری کرده و با رعب وحشت و دستگیری هر اعتراضی را در نطفه خفه کنند. بربستر این سیاست نیروی انتظامی و پلیس در محله های فقیر نشین با به زندان انداختن نیروهای جوان سیاه پوست و رنگین پوست زمینه ی کار ارزان در زندان ها را برای استثمارگران آماده می کنند. بررفتار این سیاست، جوانان دستگیرشده و زندانی به کار اجباری ساعتی حدودن 22 سنت برای تولید کالای شرکتهای بزرگ و رستورات ها مثل مک دونالد و... وشرکتهای نساجی اجیر می شوند.
همانطوری که در دومطب منتشر شده ی قبلی اشاره کردم ما با جنبش های رادیکال تری در کشورهای صنعتی و در کل کشورهای سرمایه داری مواجه خواهیم شد و هوشیاری و آمادگی ما را می طلبد. به با ور من جنبش های اعتراضی گسترش بیشتری خواهد یافت، زیرا بحران سرمایه داری با تاثیر ویروس کرونا عمیق و عمیق تر می شود. این وضعیت را حتی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی اعتراف کرده است.
آقای مالپس رئیس بانک جهانی در گفتگویی با بی بی سی 7 ژوئن 2020 برابر با 18 خرداد 1399: اعلام می کند که همه گیری ویروس کرونا ضربه ای مخرب بر اقتصاد جهانی است. او هشدار می دهد که زندگی میلیارد ها نفر در جهان تحت تاثیر شیوع کرونا قرار گرفته و احتمال یک دهه ی رکود اقتصادی ادامه خواهد داشت. همچنین بانک جهانی پیش بینی کرده است که ااقتصاد جهان 5.2 درصد کوچک می شود و اقتصاد کشورهای یورو بیش از 9 درصد کوچک می شود و اقتصاد آمریکا بیش از 6 درصد کوچک خواهد شد. همچنین پیش بینی شده که اکثر کشور های جهان کاهش درآمد سرانه ای مثل سال 1870 را تجربه خواهند کرد. اعلام این خبر بربریت نظام سرمایه داری را می رساند.
و سوال این است؟
راستی نباید ما در برابر بربریت موجود مقاومت کنیم ؟ آیا ما طبقه کارگر و مزدبگیران جهانی آنچه را که در مبارزات تاریخی خود بدست آورده ایم را بدون مقاومت از دست باید بدهد؟ آیا انباشت سرمایه بدون اجیرکردن کارگران و مزدبگیران ممکن است؟ مگر این نیست که سرمایه برای تامین و حفظ اضافه ارزش جهانی، نیروی کار را به هر شکلی که شده، سالم نگه دارد و برای ادامه استثمار اجبارن می باید تامینش کند؟ نیروی کار را راضی نگهدارد و حفظ کند برای بدست آوردن ارزش اضافی مجدد؟ آیا بحران سرمایه ی جهانی غیر قابل کنترل شده است؟
بعد از جنگ دوم جهانی برخی از کشورهای سرمایه داری شکست خوردند و میدان تقسیم جهان برای برخی دیگر از سرمایه داری جهانی خالی شد. بر این بسترمیدان سرمایه گذاری ها عظیم برای بورژوا امپریالیست ها ی آمریکا و دیگر سرمایهداران باز و گستردگی بیشتی یافت. در اروپا و بخصوص آلمان، آمریکا توانست چگونگی و طرح تامین ارزش اضافی و سود سرمایه ی جهانی را دیکته کند، بعد این سرمایه ی جهانی به رهبری آمریکا مشغول تغییر دادن زیر ساخت های کشورهایی شدند که مانع از حرکت سرمایه گذاری و مانع ازبردن سود سرمایه می شد. و اما در این شرایط که اکثر رقبای کارتل ها و تراست ها یا در جنگ شکست خورده بودن و یا در رقابت نابود شده بودند. در واقع میدان برای سرمایه ی جهانی تقریبن خالی بود و نیروی کار ارزان در جهان برای تامین اضافه ارزش آماده فروش بود و آنجایی که سرمایه با مقاومت روبرو می شد، به با جنگ و یا کودتا ی نظامی به نابودی زیر ساخت های قدیمی می پرداخت. سرمایه داری برای رسیدن به این مقصد، جنگهای مختلفی را در آسیا و شرق آسیا دامن زد، کودتاهای نظامی مختلفی را مثل ایران، شیلی و... را برنامه ریزی کرد وپیش برد و.... .
و اما از سوی دیگر طبقه کارگرهم بیکار ننشسته بود و در این درگیر شرکت کرد، اما این در گیری مقصدش نابودی سیستم نبود بلکه در حد رفرمیستی و در تعادل بخشیدن به سیستم سرمایه داری بود. جهان سرمایه داری بخش وسیعی از جان را به زیر سیطره ی خود در آورد و کارگران و کلن کار را در تصاحب خود در آورد و مجبور به فروش نیروی کار کرد. ماهم بع از جنگ جهانی اول فکر کردیم که بخشی ازحاکمیت سیاسی و اقتصادی خود را با انقلاب روسیه به دست آوردیم اما همانطوری همه می دانیم تیرمان به سنگ خورد.
بهر حال در عرصه دیگر و یا در پهنه ای دیگر از مبارزه ما رفرم هایی را مثل 8 ساعت کار، شروط و ایمنی کار تعرفه های مختلف کارگری، 30 روزمرخصی در سال، پرداخت دستمزد در حین مرضی، حق اولا، حق مسمکن و تا اواخر دهه ی 70 توانستیم قرارداد دائم کاری را دفاع کنیم و ....
اما ما کارگران و مزدبگیران یا نتوانستیم و یا نخواستیم فراتراز رفرم های نام برده پیش رویم ومبارزه کنیم، ما نوانستیم و یا نخواستیم به درستی رابطه ی مان را با سرمایه دقیق تر درک کنیم، مانتوانستیم از تجربه شوراهای انقلابی کمون پاریس در درگیری با سرمایه استفاده کنیم، این سهل انگاری ها اشتباهاتی تاریخی است که متوجه ی خود ما کارگران ومزد بگیران است. از جریانات چپ که نمی شود انتظار داشت، آنها مثل همیشه در لاک خود اند و درروئیای این هستند، که چگونگی و به شیوه ای ما را رهبری کنند و کما کان جدل بین خودشان ادامه دارد. اما ما به این کردار و روئیا اندیشی ها بی اعتنا نخواهیم ماند و در ایجاد سازمان های سیاسی اقتصادی خود یعنی شوراهای انقلابی کارگران و مزدبگیران ضد سرمایه می کوشیم واز این رفقا دعوت می کنیم که در این شوراهای انقلابی در کنار ما باشند.« کس نخارد پشت ما، جز ناخن انگشت ما». «رهایی ما کارگران فقط به دست خودمان ممکن است، رهایی ما زمانی امکان پذیر است که کار مزدی از بین برود».
علی خامنه ای و دولتش در مخمصه ی سکوت کشتارکارگران و مزد بگیران دی ماه 1397 و آبان ماه 1398
علی خامنه ای در راس دولت ارتجاعی ایران در تظاهرات و اعتراضات کارگران و مزدبگیران دی ماه 1397 و 28 آبان 1398 بیش از هزار نفر را به گلوله بست و هزاران نفر را دست گیر و زندانی نمود. اما علی خامنه ای چگونه به خود اجازه می دهد از قتل جرج فلود بدست پلیس آمریکایی که هیچ فرقی با کشتارسپاه جمهوری اسلامی ندارد شاکی باشد!؟ دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی در4 دهه ی حکومت خود هزار انسان را شکنجه اعدام و تیر باران کرده است وهر اعتراضی را به خاک و خون کشیده است. آقای خامنه ای شما ودولت تان و ترامپ و دولتش دو درنده ای هستید که بهتر است هم دیگر را بدرید تا اینکه مردم آمریکا و مردم ایران از زیر ستم درنده خویی سیستم سرمایه داری رها شوند.
لازم است به این موضوع توجه شود، که هم اکنون سیستم سرمایه داری ایران دچار یک بحران عمیقی است که جدا از بحران موجود سرمایه داری جهانی نیست. طبق برآورد بانک جهانی اقتصاد ایران 5.3 درصد کوچکتر می شود. همین تخمین از سوی بانک جهانی رشد اقتصاد ایران را در سال 1398 منفی 8.2- درصد بوده .
همکاران وضعیت اقتصادی و سیاسی نظام سرمایه داری در ایران بسیار شکننده و در حال فروپاشی است، درنگ در ایجاد شوراهای کارگران و مزدبگیران انقلابی ضد سرمایه داری نکنیم، ما تجربه ی کافی برای ایجاد شوراها انقلابی کارگران و مزدبگیران را داریم. در سال 1357 کم تجربه بودیم و شکست خوردیم، اما امروز ما توان این را داریم که همه ی کارخانه ها، مؤسسات و ادارات جامعه را با ایجاد شوراها ی انقلابی ضد سرمایه دار تسخیر کرده و حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران و مزدبگیران را بر دولت سرمایه داری و حکومت اسلامی موجود تحمیل کنیم.
علی برومند 13.06.2020