|
||
مروری بر دو گفتگوی رفیق ابراهیم علیزاده(۲)عباس منصورانJune 08, 2020 مروری بر دو گفتگوی رفیق ابراهیم علیزاده(۲) در گفتارهای اخیر و در ادامه دیدگاهی که در سالهی سالهای اخیر بر بینش ر ابراهیم حاکم شد، به ویژه در گفتارهای ایشان به آشکارا نمایان گردید، از ضرورت درهم شکستن قهری روبنای سیاسی و بدون درنگ مناسبات اقتصادی کهنهای که بحرانزاست، که ضد انسانی است، که ویرانی زمین و زیست و بوم انسان و گیاه و جانداران زمین را قربانی سود میکند و هیچ به آن نمیاندیشد که فردای آدمی و زمین چه جهنمی میشود! و بیماری کرونا، زلزله و هر شوکی را نیز فرصتی برای سود میجوید، کوچکترین اشارهای ندارد. تحلیل ر .ابراهیم، تحلیلی در مدح دولتهاست. به بینش ر. ابراهیم، با شوک کرونا «دولت» به خود آمده و بلای نئولیبرالیسم را علت بحرانها و سیه روزیها میداند و «دولتهای کشورهای» به ویژه «پیشرفته» منجی «زمین» و زمان و «مردم» و «تندرستی مردم» شمرده میشود. در گفتار نخست به زبان کردی، ر. ابراهیم بدون هیچ پردهپوشی اعلام شد: «قبل از شیوع کرونا مسئلهی تندرستی، اپیدمی و بیماری مطرح بود، طبعا همزمان مسئله ی سود، تجارت و بازرگانی و استثمار هم مطرح بود… در این دوره اکثریت بیمارستانها، درمانگاهها و موسسات مربوط به سلامت و بهداشت در اختیار بخش خصوصی قرار داشتند و مسئله این بنگاهها قبل از هر چیز سود بود، نه سلامت جامعه… نه اینکه سلامت امروز و آینده مردم را در نظر داشته باشند. اما در دوره کرونا این واقعیت معکوس شد.» این برداشت، خواهی نخواهی ماهیت سرمایهداری را نادیده میگیرد و تمام اصول کمونیسم و اصول و بنیادهای نقد اقتصاد سیاسی مارکس را فراموش میکند. این بینش، گلوبالیزاسیون، یعنی جهانی شدن سرمایه و امپریالیسم یک سده و نیم حاکم بر جهان راکه دوران جبری و ویرانگر سرمایهداری است را قابل استحاله میشمارد و میگوید تنها برههی نئولیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد است که از سالهای ۱۹۸۰ به بعد (پایان جنگ سرد بین دو بلکوک روس و آمریکا) و فروپاشی سرمایهداری دولتی در روسیه و پایان یافتن «دولتهای رفاه» یعنی سوسیال دمکرات، بحران آفرین شد. رفیق ما اما، مفهوم نئولیبرالیسم را که در کتابها و نوشتارهای بسیار در باره آن نوشته شده و نوشتهایم و در ارگانها و تریبونهای حزبی از جمله تلویزیون حزب، جهان امروز، بسوی سوسیالیسم ووو منتشر شدهاند را نادیده میگیرد یا زا آنها بی خبر و برایشان بیاهمیت شاید که مورد تحریم. وی، بدون اینکه تعریفی از این مفهوم به دست دهد، با اصرار شگفتی از تضاد بین حکومت یعنی با ابزار فرمانروایی خودِ مناسبات سرمایهداری با نئولیبرالیسم، سخن میگوید. از این دیدگاه، به گونهای شگفتآور راست و سطحی، چنین برداشت میشود که نقش و روابط حکومت- طبقه، حکومت، پدیدهای جدا از طبقه حاکم و مناسبات حاکم است! حکومت در واقع، نقش نیروی انتظامی بورژوازی را دارد. به ویژه آنکه با حاکمیت سرمایه جهانی(گلوبلیزاسیون) و نئولیبرالیسم و تصمیم به برقرار دولت ها کم هزنیه، خود سرمایهداران نقشهای کلیدی ریاست جمهوری، نخست وزیری و برخی وزارتخانههای مهم را خود به دست گرفتند. دیدگاه به ویژه حاکم در دو برنامه تلویزیونی با ر. ابرهیم،، چنین وانمود و تبلیغ میکند، که خود دولت در برابر طبقهی خود میابستد، از سرمایه جهانی در بخش خصوصی (گلوبالیزاسیون) و نئولیرالیسم خلع ید میکند و سرمایههایش را مصادره و ملغا و همه را دولتی میسازد و سپس «به سود جامعه، دولت رفاه، تندرستی،سلامتی، کار، بهداشت ووو برای همهگان ایجاد میکنند. این انقلاب را کرونا سبب شد. آیا تا کنون در تاریخ به گرایش های رفرمیسیت، رویزیونیستی، از زمان کائوتسکی (سالهای ۱۹۰۰) تودهایسم و نوهو نتیجههای آن، تا کنون کسی چنین تحلیل از جکومت و سرمایه به دست داده شده است!؟ فراموش کردن و یا ندیدن ماهیت جکومت و مناسبات و تنها به فرماسیون نئولیبرالی سرمایه پرداختن، افتادن به وادی خطرناکی است که با اعتبار و تاریخچه و مبارزات یک جنبش لطمهای غیرقابل جبران میزند. تمامی جنایتهای سرمایهداری و مناسبات سرمایه داری و حکومتهایش را ندیدن، و به روبنا متمرکز شدن، خواهی نخواهی، تبرئهی عامل اصلی فلاکت و استثمار را در پی دارد. نئولیبرالیسم، ایدئولوژی سرمایهداری جهانی است، یعنی اعتقاد و مذهب سرمایهی گلوبالیزه است. جهانبینی و مانیفست سرمایه در فاز گلوبالیزاسیون و امپریالیستی آن را نئولیرالیسم میگویند. پندار بازگشت به دوران سپری شدهی سرمایهی دولتی و اقتصاد کینزی، بازگشت به پندارهای هیلفردینگ و برنشتین هم حتا نیست، آرمانگرایی کینزیستی است. هیلفردینگ در سالهای ۱۹۰۰ در رهبری حزب سوسیالست آلمان، در کنار برنشتین (پدر تجدید نطر طلبی در جهان) امپریالیسم را پدیدهای مثبت ارزیابی میکردند که رقابت بین بخش خصوصی را از بین برده و تمرکز پول و تولید و صنعت دردست انحصارات و دولتها، پروسه رسیدن به سوسیالیسم را آسانتر و بدون خونریزی و جنگ، امکان پذیر میسازد. در آغاز بوخارین و سپس لنین در سال ۱۹۱۵ به نقد انقلابی این دیدگاه ضد انقلابی پرداختند. کتاب «امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحلهی سرمایهداری» از لنین، پاسخی انقلابی به رویزویونیستها بود. توهم به استحالهی سرمایه گلوبالیزه و سرمایه مالی و سوداگر، توهم بازگشت به سرمایهداری دولتی و امید به بازگشت سوسیالیسم دولتی، برخلاف هر سوء نیت و یا حسن نیتی، نمیتواند این روند و سلطه را به تاریخ سالهای۱۹۵۰بازگرداند و باز نمیگردد. بازار جهانی را فرا گرفته و اشغال کرده و نزدیک به ۲ میلیارد انسان را در سرزمین چین به بردگی کشانیده و چین نیز، در اشغال سرمایه جهانی است و حکومت آن و حزب «کمونیست» آن، ابزار «سوسیالسم بازار»است. مگر آنکه در آرزوی کره شمالی و کیم ایل سونگ باشیم. کرونا که سهل است، جنگ جهانی سوم نیز قادر به بازگشت چنین پنداری نخواهد شد. چین با رهبری حزب ضد کارگری و مستبدش، نقش ایجاد نظم برای استثمار با دستگاه سرکوب سرمایهجهانی را دارد. گیریم به فرض محال، حکومتهایی، مانند دوران بیسمارک صدراعظم آلمان و قصاب کمون پاریس ۱۸۷۱ که رشتههای عظیم و اصلی از تولید و خدمات را در دست دولت متمرکز کرد، آیا از ماهیت استثمارگرانه مناسبات سرمایهداری چیزی کاسته شد؟ ر. ابراهیم با پیش بینیها خویش، که تا کنون توسط هیچک ازکارشناسان خود دولتها و بخش خصوصی شنیده نشده است، را تضمین میکند و پاسخ میدهد: ««به شما قول میدهم ...» ایشان، بهاینگونه حاکمیت جهانگستر سرمایه را با خیال و توهم، به گذشتهی در گذشته و برهه و ماهعسل دولتهای رفاه باز میگرداند. امروزه حتا آخرین بقایای بخش دولتی، در آمریکا یعنی بردن بشر به فضا را به شرکتهای خصوصی سپرده شده است. و شرکتهای فضایی خصوصی در سالهای اخیر بخش مهمی از فعالیتهای فضایی را انجام میدهند. صدها سفینه برای وصل شبکههای اینترنتی، تلویزیونی، مخابرات، جاسوسی، اکتشافی، زمینشناسی، تمامی شرکتهای هواپیمایی، راه اهن، کشتیرانیها و نفت . گاز از استرخراج تا حمل و فروش، بازارهای بورس جهانی، بانکها، شرکتهای بیمه، فروشگاهها اینترنتی مانند علی بابا از چین گرفته تا آمازون، دست بیمارستانها، بهداشت و درمان و دارو، همه و همه در دست بخش خصوصی و با سلطهی نئولیبرالیسم، سرمایهی مالی، سوداگر ووو فرمانروایی میشوند. دولتها (حکومتها* که دولت تنها بخشی زا آ» سات کارگزار و ابزرا این ماکیت هستند شرکت آمریکایی اسپیس ایکس (SpaceX) شناخته شدهترین شرکت فضایی خصوصیاست که با «ناسا» همکاری میکند و در همین روزهای کرونا در ماه می ۲۰۲۰ برای نخسیتن بار در خود آمریکا، دو فضانورد را به ایستگاه فضایی رسانید و پس از بازگشت میتوانند در خاک آمریکا فرود آیند. به یاد داشته باشیم که این عملیات، پیشتر در خاک روسیه و به کمک سازمان فضایی روسیه (میر) انجام میگرفت و حتا در اروپا و آسیا نیزشرکتهای دیگری نیز وارد این عرصه شدهاند. و شرکت لاکهید، بزرگترین شرکت تولیدد بمبافکنها و سلاحهایی که دولت امریکا از بزرگترین مشتریهای آن، در دست بخش خصوصی است. لاکهید مارتین، شرکت هوافضا، تجهیزات نظامی و امنیت اطلاعات آمریکایی که در سال ۱۹۹۵ از بههم پیوستنِ شرکتهای «لاکهید و مارتین مریتا»، برپا شد، یکی از بزرگترین پیمانکاران صنایع جنگافزاری جهان به شمار میآید و شمار کارگران و کارکنان آن، بیش از ۱۰۰ هزار نفر گزارش شده است. بیلگیت (صاحب میکروسافت) و سرمایهداران که بر جهان حکومت میکنند هستند که بانک جهانی و صندوق جهانی پول و بازار بورس را در سراسر جهان فرماندهی میکنند. تمامی ایالات متحده آمریکا در گرو اوراق قرضهی چین و انگلستان و ژاپن ووو است و بازار سهام در جهان در دست بانکهای خصوصی است. و ارتش و سازمانهای امنیتی نیز به بخش خصوصی سپرده شده و دولتها خود (نمونه ترامپ و باندهای حاکم در ایران ووو) از سرمایهداران بخش خصوصی ساختار یافتهاند. درآستانهی دههی۱۹۷۰ جهانی بیمه، بانکهای اعتباری «هدج فوندها» که به خرید و فروش سهام میپردازند و از معافیتهای کلان برخوردارند و غیره، سونامیوار به گردش میافتند و اوراق سهام و قرضه، و دیگر اوراق بهادار و اعتبارت بهسان سرمایه جهان را فراگرفتهاند و دلار، از نیمه نخست ۱۹۷۰، دیگر معیار ارزهای جهانی جهانی نیست و برابری با طلای هم ارز را از دست داده است. سرمایههای مالی و سوداگر به صورت سرمایههای مجازی در بناگاههایی که در خط اول قرار دارند، نئولیبرالیسم را بهعنوان سیاست بازار آزادی تقسیم و اشغال جهان بر سراسر دنیا حاکم گردانیدند. دولتها از سوی این حاکمان سرمایه، منصوب میشوند. و خود در این دولتها نقش کلیدی دارند. بوش پدر و پسر و ترامپ نمونهای از اینها بودند. توهم بازگشت دولتهای برهم زننده نئولیبرالیسم، خواب و خیالی بیش نیست. بینش ر. ابراهیم با معرفی واژگونهی نقش حکومتها، خواه ینخواهی، تقدیس گرای ابزار حاکمیت و سرکوب، فرمانروایی سرمایه می شود. تبرئه و تقدیس دولتها میانجامد. در دور دوم این سلسه گفتارها ی تلیزوینی ر ابرهیم، به کمک مجری، که بنا بود ترمیمی برای گسلهای بسیار هولناک برنامههای گذشته باشد، همانگویی یک بینش ایدهالیستی را به بار آورد و اینگونه نگرش گسسته از سوسیالیسم، تکرار شد: «به همین دلیل همه شون در کشورهای مختلف دراین دوره به سرعت در سراسر جهان دست به کار شدند که آنچه را به آن عمل کردند برای خنثی کردن همه نابسامانیها و شکستها و بحرانهایی بود که سیستم نولیبرالی بازار آزاد بر سر بشریت آورده بود و اینها دست به کار شدند.» (یعنی که دولتها دست به کار شدند تا برعلیه نئولیبرلیسم و به سوی «مردم» آغوش بگشایند. و «دومین واقعیتی که با آن روبرو بودند، که آشکار بود که سلامت و تندرستی مردم یک مساله جهانی است.» (گفتگوی دوم،فارسی،ر. ابرهیم علیزاده ، به زبان فارسی...) ر. ابراهیم، بحران سرمایه داری سال ۱۹۲۹ را با کرونای سال ۲۰۲۰ یعنی نزدیک به ۱۰۰ سال بعد را یکسان میبیند و به امید کینزیسم چشم به راه، تا از اعماق تاریخ به درآید و ندا سر دهد که اینک رستاخیز، اینک منجی! غافل از اینکه اگر به فرض محال، کینز و نئوکینزیسم هم از گور به درآیند، آنان، دجال اند نه مسیح. شعار آزادی، عدالت و همبستگی اجتماعی برپایه سوسیال دمکراسی، همان سازش طبقاتی است که در برنامههای «گوتا» و سپس «ارفورت» به شدت به وسیلهی مارکس و انگلس مورد نقد قرار گرفتند. شعارها، همان بنمایههای اقتصاد سوسیالیسم بازار و دولت رفاه، لاسالیسم و کائوتسکیم و رویزیونیسم برنشتینی را دنبال میکنند و جامعهی باز و حقوق مدنی و سیاسی و در پایه، خواهان پیشبرد سیاست کینزیستی (Keynesianism) است. این نظریهی «اقتصاد کلان» برمبنای ایدههای اقتصاددان سرمایهداری ( جان مینارد کینز) بود که در سال ۱۹۳۰ و در پی بحران تاریخ ۱۹۲۹ که در آمریکا آغاز شد و جهان را درنوردید، برای مهار بحرانهای اقتصادی سرمایهداری، تئوری عمومی اشتغال، بهره و پول را پیشنهاد کرد. سیاست کینزیسم که ر. ابراهیم امروزه به آن امید بسته است در سال ۱۹۳۲ از سوی آمریکای شمالی و سپس برخی کشورهای اروپایی در پیش گرفته شد، تا سال ۱۹۷۰ منجی حاکمیت مناسبات سرمایهداری گردید. با چنین بینشی است که بینش حاکم بر گفتگوی تلویزیونی پخش شده در تلویزیون کومهله و حزب کمونیست ایران، سوسیال دمکراتیک راست ارزیابی میشوند. بر اساس همین فاکتهاست است که با استراتژی و موازین کمونیسم در تخالف میبینیم و بنا به وفاداری به طبقه کارگر و دفاع از اصول کمونیسم و انقلاب کارگری، وظیفهی خود میدانیم میدانیم که در دفاع از استراتژی کارگری و انقلابی حزب کمونیست آنرا به نقد بگیریم.... ادامه دارد عباس منصوران- ۵ ژوئیه ۲۰۲۰/۱۷ خرداد ۱۳۹۹
|
||
مطالب مرتبط |
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |