مروری بر دو گفتگوی رفیق ابراهیم علیزاده(۱)
عباس منصوران
June 06, 2020«من خواب دیدهام
...
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست
... و مثل آن کسی است که باید باشد...»(۱)
مروری بر دو گفتگوی رفیق ابراهیم علیزاده
(۱)
در ادامهی برنامهی «ما و فعالین» به زبان کردی، زیر نام «آخرین تحولات جهان، ایران و کردستان و هم چنین وظیفهی فعالین کومهله» که به زبان کردی از تلویزیون کومهله پخش شد و مورد نقد قرار گرفت، در گفتگو با رفیق ابراهیم علیزاده، در تاریخ۱۳خرداد ماه، پس از ۸ روز، با همان مجری، اما به زبان فارسی و از تلویزیون حزب کمونیست ایران، گفتگویی زیر نام «ویژه برنامه بررسی اوضاع جهان پس از شیوع ویروس کرونا و همه گیر شدن آن» انجام گرفت. این نوشتار نقدی مرور واره بر بینش حاکم بر این دو برنامه است.
تلاشهای مجری و ر. ابراهیم علیزاده در تلویزیون کومهله و حزب کمونیست ایران، میتوان بر اساس گفتههای خود آنان، اینگونه جمعبندی کرد:
«باید در انتظار روزهای تحول بخش دگرگون کنندهتری روبرو باشیم»
«قبل از شیوع کرونا مسئلهی تندرستی، اپیدمی و بیماری مطرح بود... در این دوره اکثریت بیمارستانها، درمانگاهها و موسسات مربوط به سلامت و بهداشت در اختیار بخش خصوصی قرار داشتند و مسئله این بنگاهها قبل از هر چیز سود بود، نه سلامت جامعه… نه اینکه سلامتِ امروز و آینده مردم را در نظر داشته باشند. اما در دوره کرونا این واقعیت معکوس شد.»
«دومین واقعیتی که با آن روبرو بودند، که آشکار بود که سلامت و تندرستی مردم یک مساله جهانی است.» بنابراین ما با یک دولت-جهانی روبروهستیم که سلامت و تندرستی مردم را هدف قرار میدهد.
«این وضعیت و این شرایط به دنیا نشان میدهد که نئولیبرالیسم و اقتصاد نئولیبرالی قادر به جوابگویی به زندگی به زندگی امروز نیست و شکست خورده است و میتوانم بگویم که کرونا آخرین میخ تابوت این سیستم [نئولیبرالیسم] را کوبیده است.».
«تلاش دولتها... برای خنثی کردن همه نابسامانیها و شکستها و بحرانهایی بود که سیستم نولیبرالی بازار آزاد بر سر بشریت آورده بود و اینها [حکومتها] دست به کار شدند.»
«به شما قول می دهم که در ماهها، و یا یک ـ دو سال آینده به شیوهای اساسی سلامت انسان از حیطه ی نفوذ سرمایه داری خصوصی بیرون میآید و دولت ها ناچار میشوند که خود کنترل این بخش حیاتی زندگی انسان را بعهده بگیرند.» یعنی سرمایهداری دولتی بهعنوان آلترناتیو «نئولیبرالیسم و اقتصاد نئولیبرالی»!
«دولتهای سرمایهداری در برابر این قرارخواهند گرفت با دولتی کردن و کنترل اقتصاد سعی کنند سیاست کینزی و دولتهای رفاه و سوسیال دمکراتیک» یعنی توهم پراکنی و ترویج سیاست کینزی، اقتصاد کلان و دولتگرایی.
«یک راه ممکن است این باشد راه حل منیارد کینز دولتها بیایند خودشان سرمایه گزاری کنند. از بیکاریها جلوگیری کنند.» یعنی نفی کشف مارکس در کاپیتال در باره قانون نیروی ذخیره و ارتش بیکاران که زاییدهی خود مناسبات سرمایهداری است. اما ر. ابرهیم مدعی است که:
دولتهای سرمایه با دولتی کردن و کنترل دولتی بیشتر، سعی خواهند کرد تا جلو بیکاری را بگیرند.
«رئیس قوه قضاییه (رئیسی) تعین کردند در لج بازی به مردم سر کار آورد و خامنهای و سپاه پاسداران ... یک لج بازی بود....»
ر. ابراهیم، دولتها [حکومتها] را تضمین کنندهی سرنوشت و آینده بشر! می داند
«زمینه و مجال برای جریانات رادیکال و چپ باز میشود و فرصت سازماندهی و آگاهی بخشی به تودههای مردم و کسب امتیازات بیشتر و سرانجام فرصت برای تعرضات نهایی برای کل سیستم فراهم تر می شود.»
سخن از «سازماندهی تودههای مردم و کسب امتیازات بیشتر و سر انجام فرصت نهایی برای کل سیستم فراهم تر میشود» است. «فرصت» و «کسب امتیاز» و «تعرضات بعدی»...در اینجا رفرمیسم، پوپولیسم و حل طبقه کارگر در تودههای مردم.
ر. ابرهیم اما، اختلافات درون همهی سازمانهای سیاسی را نفوذ سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت اسلامی دانست:
خوانندهگان البته حق دارند که مصرّانه بخواهند که برهانها و مستندات خود را پیش روی بگذارم. تلاش من در ادامه همین خواهد بود.
در نوشتار پیشین، در نقد بینش رفیق ابراهیم اشاره کردیم: «کاش این سخنان به طور کامل به فارسی ... نیز ترجمه میشد تا طیف وسیعتری میتوانستند، موضع گیری یا جانبداری کنند و یا به داوری بپردازند.» اینک، با استقبال از تلاش مجری (ر. فرهاد شعبانی) و ر. ابراهیم، گفتگوی اخیر اما به هیچیک از نکات مورد نقد سخنی برای گفتن نداشت و جای هرگونه استدلال و پاسخ شفاف و ابراز قاطعانه دیدگاهها، خالی است. این یک برنامهی شتابزده و فرمالیستی بود تا هم تکرار همان بینش باشد و هم رفع و رفوهی سطحی و رنگی بر بینشی باشد که به عنوان یک موضع سیاسی، مورد نقد رفقایی از جمله نگارنده قرار گرفته و بدون پاسخگویی به نقد طبقاتی ما تولید شده بود. هرخواننده و شنوندهی غیرجانبداری، میتواند دریابد که تلاش مجری و گوینده، کوششی نافرجام برای بازگرداندن آب به غربال بودهاست. این کوشش نه تنها رفوگر نبود، بلکه بیش از پیش، کار را خرابتر کرد و بسیار مبهم و نادقیق بود. این اقدام، بیشتر به کلی گوییهایی پرداخته شده بود که از سوی ما با دیالوگ و نقدی سازنده به چالش گرفته شده بود. اما مجری و ر. ابراهیم نه تنها چنین روشی را به کار نبردند، بلکه به گونهای غیرمعمول در اختلافات سیاسی، حتا هولناک و تهدید آمیز، پرداختن به اختلافها را نفوذ وزارت اطلاعات و امنیت رژیم قلمداد کرده بودند. آنان این بار البته با کمی رنگ آمیزی، کوشیده بودند تا از استثمار و طبقه کارگر و یکی دوباراز سوسیالیسم نیز نام ببرند. بدون اینکه یکبار هم که شده در درازای نزدیک به یکساعت گفتگو، از انقلاب کارگری، ضرورت پیشتازی طبقه کارگر، سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی، یا سرمایه داری در جهان، کوچکترین اشارهای بکنند. نیازی به یادآوری نیست که نام بردن از انقلاب، کارگر، چپ، کمونیسم و استثمار و حتا درخواست برای پایانیابی استثمار، نشاندهندهی وفاداری و باور به فلسفه رهایی طبقه کارگر، به کمونیسم و انقلاب کارگری و حتا کارگرگرایی نیست. اگر چنین بود، تمام احزاب برادر توده ای و اکثریتی و سوسیال دمکرات و حتا حزب دمکرات و محفلهایی که زیر نام «کومهله»های جدا از تاریخ و استراتژی حزب کمونیست ایران و کومه له فعالیت میکنند و علیه استثمار، از رفع ستم، از برابری، از عدالت اجتماعی ووو نام میبرند را باید «کارگری» نامید.
بینش ر. ابراهیم یک تحلیل است، تحلیلی که دیگر سانتریستی نیست، بلکه در این دو گفتگو، به سوی دیگری راستا گرفته است - به سوی راست سوسیال دمکراتیک- راستدولتگرا، آنهم سرمایهداری دولتی، و شگفت آورتر،به سوی کینزیسم. اما آنچه که عیان است، این بار، همان نگرش تجدیدنظر طلبانه در گفتگوی اخیر نیز به روشنی خودنمایی میکند. ر. ابراهیم ترویج و تبلیغ بینش خود به زبان کردی را نه یک تحلیل فردی، بلکه زیر عنوان «وظیفهی فعالین کومهله» عنوان میکند
با تأسفی ژرف، باید گفت کرد که ر. ابراهیم مدتهاست که این گرایش جدید را رهبری کرده، وفاداری نشان داده و در هر فرصتی از ابراز آن درنگ نکرده است. این خط و مشی، در چند سالهی اخیر که همواره شدت بیشتری یافته است، به برداشت من، در کنشها و واکنشها و روند و مبارزات جاری جامعه طبقاتی، غیرکارگری است.
تحلیل و ترویج و تبلیغ دو برنامه تلویزیونی و بیشترین موارد گفتگوهای ر. ابراهیم رخدادهای مشخص سیاسی و آن هم روزمره و جاری و در این روزها بحران سرمایهداری و بحران کرونا، طبقه سرمایهدار و خردهبورژوازی و حکومتهایشان را در تمام جلوههای زندگی فکری، اخلاقی و سیاسیشان نمیبیند و شاید که نمیخواهد ببیند. این یک چشم فروبستنی است که تجزیه و تحلیل ماتریالیستی و ارزیابی ماتریالیستی را در عمل و در تمام جوانب فعالیتها و عرصهها و زندگی تمام طبقات و لایهها در جامعه را نمیخواهد ببیند. این دیدگاه، به جای رادیکال یعنی ریشههای و دست بردن به حل ریشهای فلاکتها و بحرانهای مناسبات حاکم، یعنی رادیکالیسم، به ارزیابیهای غیرطبقاتی و نازل، متوسل میشود که خواهی نخواهی به سوی کژراهه روی مبارزه طبقاتی کارگران و استثمار شوندگان ره میجوید. و با چنین رویکردیاست که شناخت طبقهکارگر، شناختی طبقاتی در قامت یک طبقه انقلابی که برای خودرهایی جامعه برآید، شناختی غیرطبقاتی و ضدخود تبدیل میشود.... ادامه دارد.
عباس منصوران
۵ ژوئیه ۲۰۲۰/۱۷ خرداد ۱۳۹۹