ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (٨)

اقبال نظرگاهی
May 18, 2020

ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (٨)

دین و ناسیونالیسم بشر را و جامعه را از هویت انسانی تهی میکنند. اگر دین روح جهان بی روح است - ناسیونالیسم هویت جهان بی هویت است.

بحثهایی میان دوستانی که با این حکم موافق نبودند و من بصورت اظهار نظر و سئوال و جواب صورت گرفت که امیدوارم مفید باشد:

Mansour Eghtedari Namin

لطفا به این سئوال من جواب بدهید . شما ناسیونالیسم را کتمان میکنید ، این به این معنی است که شما ناسیونالیست نیستید . من به ناسیونالیسم عقیده دارم ، یعنی ناسیونالیست هستم . سئوال این است که مزیت و برتری شما نسبت بمن چیست؟

 

اقبال نظرگاهی:با تشکر. اول اینکه هیچ برتری و مزیتی میان من و شما وجود ندارد. ناسیونالیست و مذهبی و بی خدا همه در یک ردیفند. این دین و ناسیونالیسم است که فردی را و گروهی را بر فرد و گروه دیگر مزید و برتر و بهتر در نظر میگیرد. در مکتب انسانیت تمام افراد بشر مساویند. نه کسی از کسی بهتر و برتر است و نه کمتر و نالایق تر. دوم اینکه نقشی که فرد ناسیونالیست در جامعه بازی میکند نقشی خود محورانه و بعد از خودش خانواده و اقوام و دوستان و همشهریان و نهایتن "ملت" محور است. یعنی ابتدا به منافع شخصی خودش و نهایتن و در اوج خدمت کردن به یک ملت خدمت میکند. اما یک انسان دنیا را خانه خودش میداند لذا مواظب است آب را آلوده نکند. خاک را کثیف نکند. هوا را نابود نسازد. حیوانات را نکشد. از تمام بنی بشر دفاع میکند لذا مخالف جنگ و ویرانی است. مخالف فقر و فلاکت است. مخالف سرکوب و ظلم است. خوشبختی و سعادت را برای همه میخواهد. در این دهنیت دینی و مالیخولیایی شریک نیست که سعادت و بهروزی خودش با خوشبختی همگانی در تضاد است. و سوم جنبه سیاسی آن است که ناسیونالیست خودش را - دیگران را - جامعه را و تقریبن همه چیز را وسیله رسیدن به اهداف خیالیش میکند که حتا برایش مقدس هستند مانند دفاع از مرز و وطن. اما انسان سیاسی در تلاش است تا دنیای بهتری برای تمام بشر بسازد یک دنیای انسانی را..

Mansour Eghtedari Namin

بی عدالتی زمانی در کره خاکی گسترش پیدا کرد که انسان چنان پنداشت که خداوند تمام نعمتهای روی زمین را برای او آفریده است * کسانی که از هیچ چیزی و از هیچ کسی بدشان نمی آید ، باید انسانهای خوبی باشند * اگر در این دنیا عشقی نیست که شما را پای بند زندگی کند ، هنوز در مسیر زندگی براه نیفتاده اید ! معشوق فراوان است حتی بیک کرم ابریشم هم میشود عشق ورزید * آینکه میگویند همه انسانها برابر آفریده شده اند را باور ندارم چون فردی نیست که در طول زندگی خود نا برابری را کمتر از برابری تجربه کرده باشد * در سیستم دیکتاتوری مردم از دولت میترسند و در سیستم دموکراسی دولت از مردم * آزادی در بیان مانند عمل خوردن است ، ما مختاریم هر چیزی را بخوریم اما برای سلامتی خود هر چیزی را نمی خوریم * زمانی که گند دموکراسی در بیاید و در آن زیاده روی شود ، بوی دیکتاتوری به مشام خواهد رسید * اگر در گذشت طول زمان در نظر شما خاطرات تلخ شیرین و خاطرات شیرین شیرین تر جلوه کند ، عشق به زندگی در دل شما نهفته است * ادیان و زبانهای مختلف و گوناگون نقص بزرگ اجتماع بشر است ، اتحاد و یگانگی بشر در دین و زبان واحد است . قباد عزیز جمله های بالا چکیده افکار و باورهائی است که در طول زندگی خودم پیوسته با آنها در تلاش و کلنجار بوده ام . بعنوان بک ناسیونالیست شدیدا باورمند این گفتار خودم هستم . حیوان آزاران و طبیعت آزاران و تبعیض قومی و نژادی و فرهنگی ، زندان و شکنجه و آزارو اعدام به هر دلیلی پیوسته مورد اعتراض و انتقاد من بوده است . اگر شما از یک ناسیونالیست مثل من که امثال او کم هم نیستند انتظارات بیشتر از اینها را دارید باید بگویم که آنها ظرفیت بالاتر از آن را دارند 

Mansour Eghtedari Namin

منظور من حقوق برابر و مساوات بین انسانها نبود . آیا دیدگاه و خواست شما برای سعادت و رستگاری انسانها و بطور کلی برای کره زمین غیر از آنست که من ناسیونالیست دارم؟

 

 اقبال نظرگاهی: دوست گرامی بسیاری از مسلمانان یا دینداران و بسیاری از ناسیونالیستها انسانهای شریفی هستند. باور داشتن به هر دین و هر تفکر و هم نمادی حق بی اما و اگر همه افراد است. بحث سر این نیست که یک فرد مذهبی و یک فرد ناسیونالیست چقدر با اخلاق چقدر طبیعت گرا چقدر زندگی دوست و چقدر زحمتکش و آشق است. بحث سیاسی است. بحث اینکه سیاست به معنی مدیریت امورات جامعه باید بدور از دین و ناسیونالیسم باشد. در سیاست دین و ناسیونالیسم مخرب و فاجعه ساز و فلاکت زا هستند. بحث سر اینه که ناسیونالیسم ایدئولوژی طبقه حاکمه هر جامعه است که سوار بر ماشین ملت و پرچم و مرز و تاریخ و فرهنگ بر مردم حکومت میرانند. لب مطلب اینه که بشر باید از دین و ناسیونالیسم نجات یابد تا بتواند در سیاست دخالت مستقیم داشته باشد و خود را لایق یک زندگی انسان بداند و حاکمان را سواری ندهد..

 

 ایضا شما معتقدید که "ادیان و زبانهای مختلف و گوناگون نقص بزرگ اجتماع بشر است ، اتحاد و یگانگی بشر در دین و زبان واحد است". این بعنوان یک دیدگاه شخصی هیچ مشکلی ندارد اما در سیاست باعث فاجعه میگردد. چرا که دین واحد و زبان واحد چیزی جز ممنوع کردن صدها دین و صدها زبان دیگر نیست. تعدد و تنوع زبان و اعتقاد دینی بنظر من نه نقص اجتماع بشر بلکه علامت زنده بودن و پویایی تاریخی جامعه بشری است. در یک جامعه انسانی و سالم همه زبانها و همه ادیان باید شرایط برابر و امکانات لازم برای رشد داشته باشند. اتحاد و یگانگی بشر در مثل هم بودن و مانند هم فکر کردن نیست. بلکه در داشتن حق زندگی شاد و مرفه و آزاد و برابر است. اتحاد بشر برای من یعنی پایان دادن به همه جنگها که در پایه مادی منتج از نظام سرمایه داری است و در سطح اعتقادی نتیجه ادیان و ناسیونالیسم است. برای خلع سلاح کردن ادیان و ملت پرستی لزومی به ممنوع کردن آنها نیست بلکه دور کردن آنها از سیاست و از زندگی اجتماعی بشر است

 

Mansour Eghtedari Namin

ن تغذیه از وجود موجودات زنده دیگر حتی برای حیوانات را یک فاجعه وحشتناک و غیر عادلانه میدانم و پیوسته و شاید به اغراق نگفته باشم بطور روزانه به آن معترضم . ایا فکر میکنید بخاطر این اعتراض انسانی من و میلیونها من دیگر میشود جلوی این کشتار بیرحمانه را یک روزه گرفت ؟ مسلما نه . حل این معضل شاید به هزاران سال زمان احتیاج داشته باشد . زبان و ادیان متنوع و گوناگون نه تنها نشانگر اتحاد و یگانگی بین انسانها نیستند ، بلکه عواملی هستند که مرزها و محدوده ها را میسازند . از هم پاشیده گی کشورهائی مثل اتحاد جماهیر شوروی و بوگوسلاوی مثال روشنی برای این گوناگونی است . اگر در کشوری مانند ایران زبانی مشترک مانند زبان پارسی معمول امروزی نباشد دو هموطن آذری و کرد چطور و به چه طریقی با هم کنار خواهند آمد ؟ بنا بر این تنوع نه تنها برای مردم حسن بشمار نمیرود بلکه مشگل تراش هم هست . حل چنین معضل هم مانند مشگل تغذیه که در اول بحث آوردم به زمانی بسیار طولانی احتیاج دارد. 

 

Nicu Mitrasen

سرزمینی هم که مردمش حسی به سرزمین خود نداشته باشند و منافع ملی براشون اهمیت نداشته باشه ، همین بر آنها میرود که دزدی و اختلاس و گوربابای کشور ، و فقط منافع خودم میشود هدف ! ناسیونالیسم با نژادپرستی یکی نیست.


اقبال نظرگاهی: این برداشت غلط و یا آموزش عامدانه ناسیونالیستها به مردم است که ناسیونالیسم را "حس" دوستی به سرزمین و تاریخ و فرهنگ و مردم خودمان ترجمه میکند. ناسیونالیسم را شاید برای جوانان میهن دوستی ترجمه کرده باشند اما در حقیقت ناسیونالیسم یعنی به خط کردن و به زنجیر کردن و در اردوگاه کردن جوانان که برای فقط یک عده معدود حاکم کار کنند و بجنگند و پاسداری کنند از قلمرو حاکمان تا پای جان. منافع ملی چیزی جز منافع حاکمان نیست که برای بردگان فکری قربانی ناسیونالیسم بعنوان منافع همگانی ترجمه شده است. دزدی و اختلاس و چسبیدن به منافع شخصی از هویت های پایه ای سرمایه داری است و ناسیونالیسم ایدئولوژی سیاسی سرمایه داری است. و اما در مورد ناسیونالیسم را بهتر از نژاد پرستی دانستن: ناسیونالیسم اتفاقن بسیار کشنده تر و مخرب تر از نژاد پرستی است. در نژاد پرستی تعدادی اندک بر تعداد معدودی ستم و اجحاف و تبعیض روا میدارند حال آنکه ناسیونالیسم ایدئولوژی اسارت میلیاردها نفر و تبعیض و ستم علیه میلیاردها نفر است.

 

Nicu Mitrasen

د منافع ملی حرف پرتی است ، علایق ملی چرند است ، علاقه منطقی به سرزمینی که در آن بدنیا آمده ای حرف مفت است ، چرا بورژوازی و راست ها از همین چپ روی ها نتوانند بر ضد جریانات مترقی استفاده کنند و به مردم و جوانان بگویند بفرما اینها نیروهای چپ هستند ، و دقیقا از همین زاویه حرکت میکنند و قرنی است چپ را آچمز کرده اند ، خصوصا چپ شرقی را ، هر چی فلاسفه غربی گفتند همان میشود آیه های غیر قابل نقد ، چرا چپ بطریق علمی و صحیح از این احساسات استفاده نکند برای ساختن یک جامعه خالی از بی عدالتی ، مدرن و درخور انسان امروزی ، بدبختی ما این است که اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای خود قائل نیستیم و شتلق میخواهیم از پله اول پرواز گونه بمریم به پله آخر و همین است که همیشه زخم میخوریم ! علایق انسانی چیزی نیست که مکانیکی با آن برخورد کرد و به یکباره محوش کرد ، شما اول یک جامعه درخور انسان مدرن و امروزی بساز و بعد بال بگستران ، نمیتوانیم با دوتا کارگر ارتباط بگیریم در جامعه ای که قرن هاست گرفتار استبدا.د شرقی است ، بعد میخواهیم به یکباره تمام علایق مردم را روش خط بطلان بکشیم و در خیال خود مکانیکی به بهشت ببریم شان ! باش تا صبح دولت مان بدمد

 

اقبال نظرگاهی: خیر منافع ملی حرف پرتی نیست جا زدن منافع یک عده معدود 1/2 % بجای منافع مردم 98% است. علایق ملی چرند نیست بلکه ابداع شده تا مردم دلخوش باشند که اگرچه هیچکاره و بی چیزند اما در عوض کشورشان عددی است در سطح بین الملل و ... علاقه به سرزمینی که در آن بدنیا امده ای حرف مفت نیست بلکه واقعی و طبیعی و انسانی است. آنچه اینجا مسئله است نه علاقه به سرزمین بلکه سیاسی کردن این علاقه و تبدیل جوانان به ابزار دفاع از مرز و کشور و کشتار بیگانگان است که نمونه آن 15 روز قبل توسط پاسداران مرز پر گهر اسلامی در بدخشان رخ داد و پاسداران جنایتکار مرز ایران اسلامی 57 نفر جوان و نوجوان را بجرم عبور "غیر قانونی" از مرز بعد از شکنجه فیزیکی و توهین و تحقیر در هریرود انداختن که فقط 12 نفر از آنها جان سالم بدر بردند.

دوم اینکه در هیچ کجای دنیا چپ ها ناسیونالیسم را رسوا و افشا نکردند بلکه برعکس تمام تاریخ صد ساله اخیر دنیا و ایران شاهد است که چپ ها خودشان ناسیونالیست بودند. افشای ناسیونالیسم تنها توسط لنین صورت گرفت و با مرگ لنین بلعکس ناسیونالیسم به ایدئولوژی استالین و سپس مائو و تمام چپ جهان تبدیل شد. تنها منصور حکمت بود که 40 سال پیش شروع به افشای ناسیونالیسم کرد و جنبش کمونیستی را از آلوده شدن به ناسیونالیسم نجات داد. امروز هنوز تمام چپ های ایران و جهان ناسیونالیستند و این تنها جنبش کمونیسم کارگری است که با ناسیونالیسم درافتاده است.

سوم برای ساختن یک جامعه خالی از بی عدالتی و مدرن و درخور انسان صد البته اول باید ناسیونالیسم را افشا و منزوی کرد. ناسیونالیسم ایدئولوژی طبقه حاکمه است و نه ایدئولوژی به میدان آوردن مردمان جامعه برای ساختن جامعه ای بهتر. و دقیقن برای ساختن "یک جامعه درخور انسان مدرن و امروزی" است که لازم است هم علیه دخالت ادیان در سیاست بود و هم سیاست که چیزی جز مدیریت جامعه توسط شوراهای مردم نیست را از دست درازی ناسیونالیسم و پاسداری از مرز و کشور و منافع یک اقلیت حاکم نجات داد و آن را به علم میدیرت جامعه تبدیل کرد. در نظام سرمایه داری سیاست نه علم اداره جامعه بلکه روش و متد و ابزار دزدی و اختلاس و قدرت طلبی و جنگ و غارت و بحران سازی و حکومت یک اقلیت 2/3 درصدی است. در پایان آنچه که ما کمونیستها بعنوان علایق مردم میشناسیم عبارتند از آزادی و برابری و رفاه و خوشبختی همگانی و صلح و شادی.

 

Mansour Eghtedari Namin

ن آنچه که شما بحق از آن گله و شکایت دارید مرتبط به ناسیونالیسم و یا افراد آن نیست ، سیاست غلط و مزورانه سیاستمداران و گرداننده گان است . بنظر من سیاست یک قماشی است و ناسیونالیسم یک قماش دیگر ! این واقعیت را هم نباید فراموش کرد که در کشورهای عقب مانده همیشه از احساسات ناسیونالیستی سوء استفاده شده و بد نامی را نباید به ناسیونالیسم چسباند 

 

اقبال نظرگاهی: تمام تاریخ 250 ساله ناسیونالیسم که بتدریج و نهایتن در 1950 تمام جهان را تسخیر کرد نشان میدهد که این ایدئولوژی ناسیونالیسم است که سیاست را کثیف و سیاستمداران را آلوده میسازد و نه بلعکس. این حکم دقیقن در مورد حکومتهای اسلامی نیز صادق است. این خامنه ای و ملا عمر و طالبان و حزب الله و البغدادی و حسن نصرالله نیستند که اسلام را به گند کشیده اند بلکه برعکس این ایدئولوژی ضد انسانی و ضد زن و دیکتاتور و خونریز و تروریست پرور خود الله خود قرآن و خود محمد است که باعث و بانی بوجود آمدن احزاب و سازمانها و دولتها جنایتکار و وحشی و تروریست اسلامی شده است. این نه اسلام و ناسیونالیسمند که قربانی پیروان بدشان هستند بلکه برعکس این دین و ناسیونالیسم هستند که پیروانشان را چنان مریض و جنایتکار تربیت میکنند که امروز جهان در آتش و خون است. "سیاست غلط و مزورانه سیاستمداران" که شما اشاره کردید همان هدف وسیله را توجیه میکند است که توسط تمام پیروان سیاسی ادیان و ناسیونالیسم پیروی و اجرا میشود. لذا بدنامی چیزی نیست که کسی بخواهد به ناسیونالیسم بپسباند تاریخ دو قرنی و بخصوص قرن بیستمی ناسیونالیسم صدها بار این واقعیت را در عمل تایید و تاکید و اثبات کرده است.

 

Mansour Eghtedari Namin

ن دین و ناسیونالیسم را نمیشود با یک دید قضاوت کرد . اکثر کشورهائی که گرفتار دین هستند عقب مانده اند و آن ایدوئولوژیهای دینی که بر این کشورها تسلط دارند در دنیای خرد و تفکر یک خریدار هم ندارد . اکثر کشورهای پیشرفته حد اقل ۷۵ درصد مردم آتئیست و بی دین و مذهب هستند اما حس ناسیونالیستی را شدیدا در این کشورها می بینیم مانند آلمان ، ژاپن ، فرانسه ، ایتالیا ،آمریکا ، روسیه و کشورهای اسکاندیناوی. 

 

اقبال نظرگاهی: شما اشاره دارید که دین و ناسیونالیسم را نمیشود با یک دید قضاوت کرد" و منظورتان این است که دین بدتر و معضل سازتر و عقب گراست چرا که بدور از خرد و تفکر هستند. تا اینجا که دین ضد دانش و خرد بشر امروز است و جامعه را به عقب سوق میدهد کاملن حق با شماست. متعسفانه ناسیونالیسم نه فقط بهتر از دین نیست بلکه حتا بدتر هم هست. تا اینجا که ناسیونالیسم با خود درجه ای از منطق و دانش و امروزی بودن را حمل میکند قطعن همینطور است. اما ناسیونالیسم در سیاست مخربتر و فلاکت بارتر و اساس نابرابری و ضدیت با آزادی انسان و اجتماع است. همین وجه پنهانی ناسیونالیسم که وقتی بیرون سیاست است به معنای عشق به میهن و سرزمین مادری است و علاقه به تاریخ و فرهنگ و افتخارات است و وقتی به سیاست میرود به دستگاه سرکوب طبقه حاکمه خودی علیه اکثریت جامعه خودی با شعار بیگانه ستیزی و دشمن تراشی از خارجیان و متقابل قرار دادن منافع ملی با منافع دیگر ملتها و جا زدن منافع طبقه حاکمه بجای کل جامعه خود نشان میدهد که خطر ناسیونالیسم بسی فراتر از خطر دین است. اگر خطر دخالت دین در سیاست یک تا دو ملیارد نفر را می آزارد در مقابل دخالت ناسیونالیسم در سیاست و اساسن شکل دادن به سیاست در دو قرن گذشته و دقیقن همین امروز ناسیونالیسم 6 تا 7 میلیارد نفر را می آزارد. ناسیونالیسم در کشورهایی که شما اسم بردید کاملن در خدمت طبقه حاکمه است و نه در خدمت جامعه است.

Mansour Eghtedari Namin

در اعماق جنگلهای آمازون قبایل مختلفی وجود دارند که تا امروز خودرا از دنیای متمدن خارج از محیط زندگی خود دور نگهداشته اند . افراد فعال این قبایل برای امرار معاش روزانه کیلومترها پیاده روی میکنند . سالم ترین تغذیه را دارند که در نتیجه بدن های سالم و نیرومندی دارند به ندرت مریض میشوند دزدی در محیطشان معنی ندارد و برای دوری از آلوده گیهای دنیای متمدن کمکهای دولت را نمی پذیرند . قوم گرائی در بینشان رواج دارد اما قوم های مختلف موردی برای در گیری و کشت و کشتار ندارند چون با تشکیلاتی بنام سیاست آشنائی ندارند.

 

اقبال نظرگاهی: بله قبایل ساکن جنگلهای آمازن چنینند و حتا شاید هیچ مدیریتی برای نظم اجتماعیشان ندارند و احتمالن هم لازم ندارند. اما کمونیسم علم است. کمونیسم تصور و آرزو و خیال داشتن یک جامعه بدوی بدون مالکیت که در آن دزدی بی معنی است نیست. کمونیسم علم رهایی تمام جامعه و کل بشریت با پلاتفرم طبقه کارگر یعنی لغو کار مزدی و مدیریت جامعه جهانی به وسیله علوم و دانش بشری است. جامعه انسانی فقط آرزو نیست بلکه هم ممکن و هم ضروری است و بن بستهای جهان امروز تحت مدیریت نظام سرمایه داری آن را بار دیگر برای نسل ما اثبات کرده است.

اقبال نظرگاهی: اینجا پرسیدید که "مردم ، رودخانه و جویبار و تپه و خانه های شهر زادگاه خودرا دوست دارد . با بالا رفتن سن و کسب تجربه بیشتر قومهای مختلف و زبان و اداب و رسوم آنها را دوست دارد و به آنها ارج و احترام قائل میشود . به همین منوال با ملیت ها و زبان و آداب و رسوم آنها هم آشنائی پیدا میکند و آنها را هم نوع خود می یابد و دوست میدارد . این کجایش هویت جهان بی هویت است ؟! اگر شما چنگیز ها و تیمور ها و هیتلر ها و موسولینی ها و ... را حاصل مدرسه ناسیونالیسم میدانید ، سخت در اشتباهید". پاسخ: چنگیزها و تیمورها حاصل ناسیونالیسم نبودند بلکه محصول جامعه شبانی و گله چرانی اقوام بدوی و بیابان نشین آسیای مرکزی بودند که در طمع غارت ثروت مردمان کشاورز و پیشه ور و شهر نشین خونها ریختند. آنها هیچ ربطی به ناسیونالیسم ندارند. اما هیتلر ها و موسولینی ها و ترومن ها و آیزنهاورها و استالین ها و مائو ها و نیکسون ها و ریگانها و تاچرها همگی محصول ناسیونالیسم بودند.

اما در مورد دوست داشتن وطن و فرهنگ و اینکه چرا این به معنی هویت جهان بی هویت است. اولن علاقه و عشق به میهن و سرزمین و تاریخ و فرهنگ بخودی خود بی هویتی نیستند بلکه ارزشمند و در حیطه دانش و هنر و فرهنگ مهم و جالب هم هستند. بی هویتی بشر وقتی شروع میشود که گذشته (تاریخ) جای امروز را میگیرد. افتخارات تاریخی جای انقلابیگری امروز را میگیرد. فرهنگ کهنه و سنتی و مرد سالار جای فرهنگ امروزی و برابری زن و مرد و دیگر گروه ها و اقلیتهای جنسی را میگیرد. قوانین عهد عتیق جای قوانین علمی و جهانشمول امروز را میگیرد و زبان تحمیلی جای آموزش و یادگیری چندین زبان بین المللی را میگیرد و به این ترتیب همه این پوسیده گیها تبدیل به هویت میگردند و هویت واقعی و عینی و اساس و ارزشی که همانا هویت انسانی باشد را مخفی کرده. و از سر بلند کردنش با زور و خون ریزی و اعدام و ترور ممانعت میکنند. هویت انسانی یعنی آزادی بی قید و شرط در انتخاب و در فرصت های اجتماعی. هویت انسانی یعنی جهانشمولی ارزشهای انسانی و علمی. هویت انسانی یعنی شادی و رفاه و خوشبختی حق تمام آحاد مردم در همه کشورباشد. هویت انسانی یعنی انسان پایه و معیار اقتصاد و سیاست باشد و نه پول و دین و منافع شخصی.

Mansour Eghtedari Namin

اداره جامعه بشر بصورت انترناسیونالی یکی از آرزوهای من است که امید وارم روزی بوقوع بپیوندد . فراموش نکنیم همانطور که جامعه جهانی پایه اش بر اساس همین کوچکترین واحد یعنی خانواده و بعد به ترتیب بر جوامعی بزرگتر و وسیعتر مانند محله و شهر و استان و کشور استوار است ، انتر ناسیونالیسم هم بر پایه همان واحد های ناسیونالیستی قرار دارد. 

اقبال نظرگاهی: منصور عزیز نفی حکومتهای ناسیونالیستی به معنی "اداره جامعه بشر بصورت انترناسیونالیستی" نیست. همچنین کوچکترین واحد سیاسی جامعه جهانی و انترناسیونالیسم کشور نیست بلکه حکومت شورایی هر شهر است. هر شهر دارای یک شورای مرکزی حکومتی است که مرکب خواهد بود از نمایندگان شوراهای محلات و بخشها و اصناف و کارخانه جات و غیره. اداره جامعه به عهده شوراهای هر شهر خواهد بود که میشود آن را کمون نامید. آنچه که وجه جهانی حکومتهای غیر ملی را مشخص و تعیین میکند اول برقراری اقتصادی مبتنی بر رفع نیازهای مردم و جامعه و نه منافع یک اقلیت یک درصدی زیر ماسک منافع ملی و دوم پایبندی به ارزشهای انسانی و علمی و جهانشمول و نه تکیه بر فرهنگ و ارزشهای سنتی و سوم ارتباط -مراوده و تبادل خدمات و کالا و نظر با تمام جوامع بشر است.

 

اقبال نظرگاهی 17 مه 2020


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com