پاندمی تغییر
آزاده صمیمی
April 27, 2020
ویروسکرونا وجه مشترک این روزهای مردم جهان است. تقریبا همه جمعیت کره زمین با این ویروس درگیر شدهاست. بعضی جاها بیشتر و بعضی جاها کمتر. نه در همهگیریهای قبلی و نه در دو جنگجهانی، میزان درگیری دنیا با این وسعت نبودهاست. این همهگیری جهانی اگر چه فقیر و غنی و اینقاره و آنقاره برایش فرقی ندارد، ولی بازهم ضعیفترین و تحتستمترین قشرهای جامعه در هرگوشه از دنیا، بیشترین قربانیان اینبیماری هستند. زندانیان، پناهندههای ساکن در کمپها، بیخانمانها، معتادان خیابانی، زنان تنفروش، مردمی که در زاغهها، گرمخانهها، گتوها، کپرها و مشابه اینها زندگی میکنند، به دلیل زندگی جمعی، دردسترس نبودن مواد شوینده، آب کافی، مواد ضدعفونیکننده و وسایل محافظتی، میزبان مناسبی برای این ویروس هستند و در نتیجه میزان ابتلا و مرگ در آنها بالا است. در آمریکا، سرکرده دنیای سرمایهداری که هنوز به مرحله پیک این بیماری نرسیدهاست، سهچهارم قربانیان از میان سیاهپوستان هستند. این درحالیاست که آنها فقط 9 درصد از کل جمعیت امریکا را تشکیل میدهند. مرگومیر مردم فقط ناشی از بیماریزا و مهاجمبودن این ویروس نیست. بلکه به دلیل شرایط ستمگرانهای است که بر عدهای ازمردم بیشتر از بقیه تحمیل شدهاست. به تعبیری مرگ بر اثر کووید 19 هم طبقاتی است.
خواستههای ساده و معمولی مثل سینمارفتن، دیدن یکدوست در کافه، گشتزدن در کتابفروشیها، در آغوشکشیدن آنها که دوستشان داری، تبدیل به یک آرزو شده است. همه میگویند، این روزهای سخت هم میگذرد. بله میگذرد. زمان ایستا نیست. ولی به چه قیمتی از آن گذر خواهیمکرد؟ قربانیشدن چند نفر؟ چه تعداد افسرده؟ چند میلیون ورشکسته؟ چند صدهزار خشونت خانگی و آزار جسمی و روحی و کودکآزاری؟ چه تعداد تجاوز؟ چند میلیون بیکار؟چند خودکشی فردی وخانوادگی؟ با مرگهای ناشی از اثرات این بحران چگونه باید مقابله کرد؟ چقدر این مرگها و دلایل آن اهمیت دارند؟
کرونا و موقعیت زنان
یکی از اثرات مهم قرنطینه اجباری، افزایش خشونتخانگی اعم از فیزیکی، جنسی و روانی است که عمدتا در مورد زنان و سپس کودکان اتفاق افتادهاست. همزیستی اجباری، مشکلات اقتصادی و اضطراب ناشی از اپیدمی از دلایل مهم آناست. ترس از ابتلا به کووید 19 از طریقه سکس، منجر به امتناع از این رابطه بالاخص از سمت زنان شدهاست. این تنش، خشونت فیزیکی، توسل به زور و تجاوز مردان را افزایش دادهاست. این موضوع در کشورهایی مثل ایران، افغانستان و ترکیه که نابرابری جنسیتی در آنها عمیقتر است، جدیتر میباشد. بنا بر گزارشها، در ترکیه حداقل 10 زن در دوران قرنطینه به قتل رسیدهاند. وضعیت نابسامان معیشت در دروان کرونا، یکی دیگر از دلایل شکلگیری خشونت بر زنان شدهاست. کارگران روزمزد، دستفروشان و کارکنان با قراردادهای موقت و کوتاهمدت که هیچ امنیت شغلی ندارند، با ازدستدادن منبع درآمد خود مواجه شدهاند که منجر به عصبیشدن و اختلالات روحی در این افراد و در نتیجه واکنشهای خشن شدهاست." درخانه ماندن" تبدیل به یک خطر جدی و جدید برای زنان شدهاست. واحد زنان سازمانمللمتحد، خانه را خطرناکترین مکان برای زنان اعلام کردهاست.
یکی دیگر از اثرات قرنطینهخانگی، افزایش آمار بارداری، خواسته یا ناخواسته است. در نتیجه، آمارمرگ زنان بهدلیل سقط، زایمان یا عوارض ناشی از بارداری بالا خواهدرفت. همچنین افکار و اقدام به خودکشی هم افزایش داشتهاست که درمورد زنان به دلیل شرایط دشواری است که بر آنها تحمیل میشود و همچنین به دلیل خشونت و بدرفتاری با آنها.
زنانی که بیمار میشوند با خشونتی مضاعف روبرو هستند. انتظار غیرعادلانه اعضای خانواده از کسی که خودش به مراقبت نیازدارد و نگاه تحقیرآمیز به زن بیمار بهعنوان عاملخطر برای بقیه، خشونتی دردناک است. در اکثرجوامع، زنان، هم در مراکز بهداشتی و هم در خانه، بیشتر از مردان مراقب بیماران هستند. درنتیجه بیشتر در معرض بیماریهای عفونی قرار میگیرند.
وضعیت زنان تنفروش هم در دوران قرنطینه، تکاندهنده است. خصوصا آنهایی که درآمد روزانهشان صرف تامین جایخواب و غذا میشود. بخش بزرگی از آنها بیخانمان میشوند. این موضوع آمار خشونت، تجاوز، قتل و مرگ در اثر گرسنگی را در آنها بالا بردهاست.
جمعیت زیادی از زنان که سرپرست خانواده هستند و در کارگاههای کوچک، بخشهای خدماتی، دستفروشی و در اقتصاد غیررسمی کار میکنند و از هیچ بیمه و حمایتی برخوردار نیستند، در این بحران، دستشان به هیچجا بند نیست.
قرنطینه اجباری و خشونتخانگی احتمالا آمار طلاق را در دنیا بالا خواهد برد. "coviddivorce" اصطلاحی است که کارشناسان به این پدیده دادهاند. بخشی از زنانی که طلاق میگیرند، بهدلیل تنها زندگیکردن در معرض انواع خشونت و آزار و اذیت ازطرف همسر سابق خود، اعضای خانواده و اجتماع خواهند بود. از سوی دیگر باید استقلال مالی داشتهباشند. ولی در سیاستهای کاهش درآمد، تعدیلسازی و اخراج ناشی از بحران اقتصادی، این زنان هستند که در نوک پیکان آن قرارخواهند گرفت و به همین دلیل فشار روحی و روانی برآنها بالا خواهد رفت.
موقعیت ستمدیده زنان در دوگانه ستمگر و ستمدیده در جوامع طبقاتی و مالکیت مرد بر زن در یک جامعه مردسالار، آسیبپذیرتربودن آنان در شرایط بحرانی را رقم می زند. در ایران و آمریکا یا ترکیه و چین و اروپا، فرقی نمیکند. اینستم، بخشی از پایههای این جهان طبقاتی است وچنانکه در بالا گفتهشد، هم در اقتصاد و هم در اجتماع و سیاست و افکار هر جامعهای نمود پیدا میکند. اما این شکل از ستم در خود نیست و مبارزه علیه آن، بدون مواجهشدن و شناخت از ریشههای آن و جدا از مبارزات محق دیگرستمدیدگان در ایندنیا ممکن نیست.
دنیای پیش از کرونا
برای اکثریت مردم برگشت به زندگی قبل از کرونا یک آرزو و حسرت شدهاست. ولی واقعیت ایناست بهدلیل تاثیرات و تغییرات بزرگ رخداده در اثر این ویروس، دنیا به شرایط قبل از آن بازنخواهدگشت. این قرنطینهاجباری فرصت مناسبی است که فکرکنیم و تصمیم بگیریم که میخواهیم سختی این اوضاع را کم کنیم یا بهتراست کلا آنرا به شرایطی متفاوت تغییر بدهیم؟ اما قبل از آن بیائید به دنیای قبل از کرونا نگاه کنیم تا ببینیم حسرت چهچیزی را میخوریم؟
در حال حاضرحدود 65 میلیون مهاجر بهدلیل شرایط اقتصادی، آبوهوا، جنگ، شرایط سیاسی، مذهبی و گرایشات جنسی، 150 میلیون بیخانمان و1.6 میلیارد انسان فاقد سرپناه مناسب برای زندگی، در دنیا وجوددارد. نژادپرستی در دنیا همچنان بیداد میکند. جنگ بین قدرتها در نقاطی از دنیا، باعث مرگ و آوارگی مردم بیسلاح و بیدفاع شدهاست. آمریکا و طالبان که سالها علیه مردم افغانستان جنایتکردند و صدها هزارنفر را قربانیکردند، با هم قرارداد صلح امضا کردند. جمعیت زیادی از مردم در آفریقا از دسترسی به آب و موادغذایی کافی محروم هستند و بچههای زیادی به همیندلیل جانشان را از دست میدهند؛ در حالیکه در بخشهایی از اینجهان، سالانه میلیونها تن موادغذایی مصرفنشده و فاسدشده و لباسهای از مدافتاده بهدلیل مازاد تولید، تبدیل به زباله میشوند. بخش بزرگی از مردم دنیا امکان و دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی مناسب را ندارند. زنان زیادی در هرگوشه از این دنیا برای امرارمعاش تنفروشی میکنند. دریاچهها و رودخانهها خشک شدند. یخهای قطب جنوب آب شدند. طبیعت بکر و زیبای بخشهایی از دنیا مثل آمریکای جنوبی، آفریقا و آسیای جنوبشرقی تخریب شدند تا کارخانههای عظیم تولید کفش و لباس و ... برپا شوند. نسل گونههایی از حیوانات در حال انقراض است. کوه و جنگل از بین میرود تا جاده و اتوبان ساخته شود. تحریمهای سیاسی و اقتصادی، سایه جنگ و فروپاشی اقتصادی، زندگی و معیشت میلیونها نفر از مردم را نابود کردهاست. همه این اتفاقات در حالی در جهان رخ میدهد که بودجه نظامی کشورها با فاصله زیاد بالاتر از بودجه مواردی مثل بهداشت، آموزش و درمان است. به همیندلیل در هیچ جنگی، هیچکدام از کشورها با کمبود بمب و موشک و ... مواجه نمیشوند و هیچ سربازی کمبود اسلحه و فشنگ نخواهدداشت؛ آنطور که کارکنان بخش درمان با کمبود ماسک و دستکش روبرو هستند و با کیسه زباله برای خود، گان و کفش محافظتی درست میکنند. تجارت اسلحه، اولین صنعت پر درآمد دنیا و پورنوگرافی دومین محسوب میشود. مردم زیادی در سراسر دنیا، در کارخانههای کوچک و بزرگ، کارگاهها، مشاغل خدماتی، صنعت پورن و .... استثمار میشوند تا چرخ تولید و سرمایه بچرخد و سود تولیدکند. نه راهاندازی مشاغل و فرصتهای کاری و نه سود حاصل از استثمار، براساس نیازهای مردم و برای آنها صرف نمیشود. بلکه در زمینههایی سرمایهگذاری میشود که سودآورتر باشد و همچنین مواردی که باعث تحکیم و تثبیت و برتری موقعیت قدرتهای حاکم بر جهان شود. این برتری جهانی گاهی از راه جنگ و حمله نظامی به دست میآید. به همیندلیل تجارت اسلحه و بودجه نظامی در صدر قراردارد. در همین راستای سودآوری، سیاستهایی از سوی نهادهای اقتصادی و مالی جهانی اتخاذ میشود. مثل ریاضتاقتصادی و یا خصوصیسازی در بخشهای مختلف، از جمله در بخش درمان. کمبود دارو، کافینبودن دستگاههای پزشکی مورد نیاز برای بیماران از جمله ونتیلاتور درمورد کووید 19، مجهزنبودن همه بیمارستانها به تجهیزات لازم، از نتایج این خصوصیسازی است. زیرا بودجه کافی برای اینکار در اختیارشان قرار نمیگیرد. اولین بار اینخبر درباره ایتالیا منتشر شد که به دلیل کمبود دستگاه تنفسی، اولویت استفاده برای جوانان و کودکان است. یعنی بیماران مسنتر محکوم به مرگ و حذفشدن هستند. مطمئنا در همه کشورها از جمله در ایران هم اینموارد اتفاق افتادهاست. این واقعیت دنیای قبل از کرونا بود. دنیایی که نیاز، جان، رفاه و آسایش، رشد و بالندگی فکر و دانش و توانایی مردم ارزشی ندارد. سود تعیین میکند که دنیا به کدامسو برود. سودی که بر اساس منافع یک اقلیت محدود است و نه اکثریت مردم. بیکفایتی و ضدیت همه دولتها برای نجات جان مردم در بحران کووید 19 بیشتر از پیش خود را نشانداد. همانطور که در حوادث طبیعی مثل زلزله، سیل، طوفان و ... بوده است . ویروس کرونا به همه نشانداد که سیاستهای حاکم بر جهان، چقدر کهنه و از کارافتاده است. احتکار وسایل پیشگیری از کووید 19 و چند برابرشدن قیمت آنها و فروش به کشورهای دیگر در حالیکه مردم همان کشور کمبود و نیاز دارند، فقط ناشی از حرص و آز اینفرد و آن شرکت تولیدی نیست. بلکه همان منطق سود است که در هر بخشی از جامعه نفوذ دارد. اگر غیر از این اتفاق بیفتد سرمایهگذاریها و تولیدات محکوم به شکست و حذفشدن از دور رقابت است. گذشته ما تصویر سیاهی است که بازگشت به آن، بدترین اتفاق برای ما خواهدبود.
دنیای پساکرونا
بحران مربوط به کرونا تازه بعد از مهار آن رخ خواهدداد. شرایط خاص این بیماری و لزوم دوربودن انسانها از همدیگر موجب تعطیلی گسترده اکثریت مشاغل، شرکتها و کارخانهها شد. بزرگترین و عظیمترین صنایع تولیدی و خدماتی پر درآمد کرکرهها را پایین کشیدند و قیمت طلایسیاه به پایینترین حد ممکن رسید. به گفته اقتصاددانها، این بزرگترین بحراناقتصادی بعد از رکود بزرگ در سال 1930 است وپیشبینی میشود 500 میلیون نفر را به زیر خطفقر بکشاند. این ضررهای بزرگ و ورشکستگیهای عظیم در سطح قدرتهای سرمایهداری و کارتلها، بعد از بحران کرونا باید جبرانشود. جبران آن منوط به کمکردن هزینهها ، افزایش دیوانهوارتولید، شیفت سرمایهگذاریها به تولیدات سودآور، تدوین و سختکردن سیاستهای ریاضتی و .... است. در نتیجه، اخراجهای گسترده، کمشدن و حتی قطع حقوق و مزایای کارکنان، افزایش غیرقابل کنترل قیمتها و در نتیجه بالارفتن تورم واستثمار شدید کارکنان در همه بخشها و مشاغل در راهاست. برای ایران که در موقعیت تحریم قراردارد و بودجهاش را با نفت 50 دلاری بستهاست، به معنای کامل فروپاشی اقتصادی اتفاق خواهد افتاد. جمهوریاسلامی تلاش میکند تا از شرایط بحرانی پیشآمده و با کمک جامعه جهانی برای فشار بر آمریکا استفادهکند. ترامپ هم به دلیل انتخابات پیشرو به نوعی تحتفشار افکار عمومی جامعه آمریکا قراردارد. اما ساختار سرمایهداری با منطق« گسترش بیاب یا بمیر» جایی برای آوانسدادن باقی نمیگذارد. این بحران اقتصادی حتی ممکناست فشار امریکا را بیشترکند. زیرا چپاول و غارت ثروت و منابع کشورهای دیگر بخشی از همان منطق و ساختار است. سرمایههای مختلف در رقابت با یکدیگر ماشینهای جهنمی خود را بهکار میگیرند تا رقبا را کنارزده و به موقعیت بالاتر از بقیه برسند. احتمالا رشد و قدرتگرفتن فاشیسم در دنیا به دلیل شورشهای اقتصادی مردم گرسنه بیشتر خواهد شد. ایران زودتر از بقیه کشورها، چهره فاشیستیاش را نشانداد. روحانی در جلسه شورای عالی امنیت ملی و در مخالفت با تعطیلی همه اصناف و مشاغل در روز 19 فررودین گفت: "اگر دو تا دو و نیم میلیون نفر جان خود را بهدلیل ابتلا به کرونا از دست بدهند، بهخاطر وضعیت اقتصادی و معیشت مردم نمیتوانیم کشور را تعطیل کنیم. اگر این کار را بکنیم چندوقت دیگر با اعتراضات خیابانی 30 میلیون گرسنه روبرو خواهیمشد". طنز تلخ اینجااست که این سیستم علیرغم این بحرانها، باز هم امکان این را دارد که خود را بازسازی کند و از میان چرک و خون، راه تنفسی برای خود پیداکند. اما از آن سو هم، تاریخ در دو جنگ جهانی ثابت کرده که تلاش برای تغییر با اتکا به آگاهی و نیروی مردم از دل بحرانهای بزرگ امکانپذیر است.
راهحل مقابله با این وضعیت، این نیست که هرکس به فکر این باشد که چگونه میتواند خود و اطرافیانش را نجات بدهد. زیرا این وضعیت گریبان اکثریت به قریب جامعه را خواهدگرفت. حالا که همه انسانها همسرنوشت شدهاند، باید به این فکرکرد که چگونه میتوان این وضعیت را تغییرداد که همه آن اکثریت درگیر نجات پیداکنند. چطور میشود از یک اتفاق دردناک و مرگبار درسهای درست را برای زندگی بیرون کشید؟ چگونه میتوانیم رویای جهانی بدون مرز، فقرو جنگ، رها از ستم جنسیتی و ملی، در دسترسبودن بهداشت و تغذیه و فرهنگی پویا برای همگان و زنده نگهداشتن محیط زیست را به یک پاندمی واقعی تبدیل کنیم؟ جهانی که هیچکس به خاطر نژاد، ملیت و جنسیتش تحقیر نشود. تفکر اولمن و نجات خود، جایی در نگرش هیچ انسانی نداشتهباشد و همه برای منافع کلبشریت تلاش کنند. این بار نه از روی تصادف و آزمون و خطا، بلکه با علم و دانش کافی، با آگاهی و شور زندگی، نه به مقابله، که به خلق این پاندمی برویم. پاندمی نجات بشریت به دست خودش.