رويکردِ جمهوري اسلامي در مواجه با همهگيري ويروس کروناي جديد، مصداق جنايت عليه بشريت است!
رويا توانا
March 21, 2020رويکردِ جمهوري اسلامي در مواجه با همهگيري ويروس کروناي جديد، مصداق جنايت عليه بشريت است!
گاهي تنها تفاوت ميان مرگ و زندگي، داشتنِ اطلاعاتِ صحيح است! اين در هر مبارزه يا جنگي مصداق دارد و امروز هم در مواجه با ويروسِ جديدِ کرونا.
آگاهي و دانش علمي کمک ميکند تا بفهميم چه اتفاقي دارد ميافتد و چرا و چهطور ميتوانيم با فجايعي که به ناگهان از راه ميرسند بهطورِ جمعي مقابله کنيم. اما آگاهي و دانش علمي و خدمت به حفظ جان و سلامت تودههاي مردم دو چيزي هستند که جمهوري اسلامي ذاتا ضد آن است.
جمهوري اسلامي با دروغگويي و کتمانِ واقعيت به کمکِ ويروس کروناي جديد (کوويد 19) آمد، موجبِ فجايعي شد که امروز شاهد آن هستيم و دست در دستِ اين ويروس، مسئول جانباختن بيش از هزاران تن از مردم و شمارِ بسياري از کادرِ درماني است.
اين حاکمان فاشيست از اول بهمن ماه ميدانستند که بيماري در شهر قم پيدا شده اما نهتنها هيچ اقدامِ پيشگيرانهاي صورت ندادند که آن را مخفي نگه داشتند. درحاليکه علم ثابت کرده عموما پيشگيري از درمان بهتر جواب ميدهد. از ميانِ کادر پزشکي و متخصصينِ در مورد قابليتِ شديدا مسري و گسترشيابنده ويروس گزارش داده شد، اما خامنهاي آن را «توطئه دشمن» خواند و جانِ مردم را وثيقة اهدافِ سياسي و ايدئولوژي ديني واپسگراي نظامش قرار داد. حتا در 30 بهمن که بالاخره براي بسياري روشن شد که ايران نيز درگير اين ويروس شده، جمهوري اسلامي مثلِ هميشه به خرافه و جهل متوسل شد و شهر قم که مبداء اين بيماري بود را «شفاخانه» و «معصومه» را شفادهنده خواند و عدهاي مردمِ بينوا و خرافهپرست و ناآگاه که اين خزعبلات را باور دارند براي گرفتن «شفا» به اين شهر و مکانِ شديدا آلوده روانه کردند.
مقاماتِ جمهوري اسلامي به دو علت با قرنطينه کردن شهرها و مناطق آلوده مخالفت کردند؟ اول اينکه طبقِ قوانينِ بينالمللي وقتي مکان يا شهري شاملِ قرنطينه ميشود حکومت بايد هزينههاي زندگي مردم در شهر يا مکانِ قرنطينه شده را بپردازد و تامين کند. و مساله دوم، دين و مذهب و حاکميتِ دولتِ ديني است. لشگر تاريکانديشان دستپروردة اين رژيم در مقابل بستن اماکنِ ديني مانندِ «حرمِ رضا در مشهد، معصومه در قم و شاه چراغ در شيراز» مقاومت ميکنند و هزاران «امامزاده» و «قدمگاه» و «زيارتگاه» در چارگوشة کشور که اکثرا توسط جمهوري اسلامي و عمالش اختراع شدهاند به مراکز شيوع بيماري تبديل شدهاند. چهل سال است که اين نمادهاي مذهبي قرار بوده شفابخشِ باشند و مسئولِ رسيدگي به آه و ناله و ضجهخوانيِ بينوايان. حالا چهطور ميتوانند به اين تزوير و فريب خاتمه دهند و به آن دسته اهالي دينزده بگويند از اين مکانهاي «شفابخش» که تبديل به قربانگاه شده دست بکشيد و براي سلامت خود و ديگران خانهنشين شويد؟
جمهوري اسلامي ابتدا به شيوع اين بيماري در کشور بهصورتِ «نعمت الهي» نگاه کرد. فکر کردند اين «نعمت»، «عليالحال» ميتواند به جامعة زخمخورده و عصباني از جنايتهاي اينان سمت و سوي ديگري داده و نجاتشان خواهد داد. به جاي اتکا به توصيههاي پزشکانِ مسئول و دلسوز و دانا، جنايتکاري به نام دکتر ولايتي (مشاورخامنهاي) را به تلويزيون آوردند تا بوالهوسانه و با جهلِ کامل اعلام کند: «کرونا چيز مهمي نيست. ميآيد و ميرود!». در دو هفتة نخستينِ شيوع اين ويروس در ايران (که از طرفِ مقاماتِ جمهوري اسلامي مخفي نگه داشته شد)،55 بار شرکتِ هواپيمايي ماهان ميان ايران و چين مسافر و اقلام تجاري رد و بدل کرد. اين تازه بخشي از انتقالاتي است که افشا شده است. اين نقل و انتقالاتِ مبتني بر سود و سرمايه، ويروس را مانند بمبِ ساعتي به اينجا منتقل کرد چون براي نظامِ جمهوري اسلامي مانند همة نظامهاي سرمايهدارانة ضد بشري نه جانِ انسانها که قانونِ کسبِ سود در اولويت قرار دارد.
با گذشتِ زماني کوتاه که بيماري گسترش پيدا ميکرد و نهادهاي بينالمللي و کادر پزشکي و درماني ايران مرتب هشدار و اخطار ميدادند، اين حاکمين آدمکش مساله را «سياسي/امنيتي» کردند و به دستگيري انسانهايي دست زدند که در مورد سرعتِ رشد و همهگيري ويروس از طريق شبکههاي مجازي اطلاعرساني ميکردند. کاري که هنوز ميکنند و افراد را با مزخرفاتي مانند «قم هراسي» بازداشت ميکنند.
رسانة اصلي جمهوري اسلامي (صدا و سيما) از هيچ دانشمندي که بتواند بهطور علمي توضيح بدهد چه اتفاقي افتاده و چرا اين اتفاق افتاده و چه بايد کرد دعوت نکرد و نهادهاي امنيتي پخش هر خبري از هر مرجعي به جز وزارت بهداشت و ديگر نهادهاي حکومتي را شامل «برخوردِ قضايي» کردهاند. پزشکاني که بخواهند حقايق را بگويند تهديد و يا بازداشت ميشوند. آن هم در شرايطي که هزاران نفر پرسنل بيمارستاني (پزشک و پرستار و بهيار و مستخدم و همة کارکنان امر بهداشت) فداکارانه زندگي خود را به مخاطره انداخته و بيوقفه و به قيمت جانشان مشغول مراقبت و مداواي مبتلايان هستند.
وقتي بالاخره اين ويروس، دامن خوديهاي حکومتي را هم گرفت و ديگر مثلِ روز روشن بود چه اتفاقاتي دارد ميافتد، خامنهاي با سردي، انجماد و بيمسئوليتي يک فاشيستِ تمامعيار گفت: «بايد مراقب بود. اما مساله آنچنان هم بزرگ نيست» و توصيه کرد مردم براي «رفع بلا»، «دعاي هفتم صحيفه سجاديه» بخوانند. همزمان با اين اراجيف، بيچاره مردماني ناآگاه ترغيب شدند که براي استغاثه و دعا در مسجد جمکران جمع شده و از «امام زمان» درخواست شفا کنند. آن هم درست در زماني که مردم نبايد يک جا اجتماع کنند.
ما نميگوئيم اين ويروس به اينجا نفوذ نميکرد. اين اتفاق دير يا زود ميافتاد. ويروس کروناي جديد را جمهوري اسلامي اختراع نکرده است. اين ويروس برعکسِ هذيانهاي اخيرِ خامنهاي يک «حملهاي بيولوژيکي عليه جمهوري اسلامي» و مزخرفاتي مانند «رزمايش دفاع بيولوژيک» نيست. اين ادعاهاي ضد علمي، روشي ورشکسته و شناخته شده براي پنهان کردنِ بيمسئوليتِي اين حکومت و شخصِ خامنهاي در کشتار مردم است.
اما اصل مساله اينجاست: اينکه يک دولت متعلق به کدام طبقه است، اينکه چه نوع روابطِ اقتصادي سياسي و اجتماعي بر يک جامعه حاکم است، تاثيراتِ تعيينکننده بر چگونگي درکِ اينگونه رخدادهاي برخاسته از طبيعت، مقابله با آن با هدف خدمت به مردم و سلامت آنها و يافتن راه حل دارد. اگر دولتي داشتيم مسئول در برابر جانِ مردم - نه فقط مسئول جان مردم در ايران که همة مردم جهان – دولتي داشتيم که به جاي «توکل» به «خداي» ناموجود، به علم و دانش و به همياري و همبستگي مردم در ايران و جهان متکي ميشد، دولتي داشتيم آماده براي پذيرشِ تحقيقات و توصيههاي دانشمندانِ جهان و مبادلة دانش و توصيههاي علمي را «توطئة دشمن» نميخواند و کادرهاي پزشکي خودش را براي بازگو کردنِ حقيقت مجازات نميکرد، دولتي داشتيم که جهتگيرياش بيش از هر چيز حفاظت از جان کلِ بشريت و طبيعت بود، و اگر دولتي با چنين خصلتي در ديگر نقاط جهان هم ساخته شده بود، آنگاه توانِ جامعة بشري براي مقابله با بيماريهايي از اين نوع (و يا هر حادثة طبيعي ديگر) و يافتنِ راه حل، هزاران بار بالاتر ميبود.
اما اين کار نه از رژيم فاشيستي ديني سرمايهدارانه جمهوري اسلامي برميآيد و نه از رژيمِ فاشيستي ترامپ/پنس در آمريکا که در کاخِ سفيد مراسمِ «دعاي رفعِ بلا» برگزار ميکند و نه از هيچ نظام سرمايهداري امپرياليستي ديگر. اين کار فقط از عهدة يک نظام سوسياليستي انقلابي برميآيد. براي اينکه بتوانيم طبيعيترين امر (نفس کشيدن) را ادامه دهيم اين نظام ارتجاعي بايد در ايران و در همة جهان که چون بختکي حتا مانع تنفس شده، واژگون شود و به جايش نظامهاي سوسياليستي انقلابي برقرار شود که نه سود و سرمايه و ايدئولوژيهاي ارتجاعي خودپرستانه بلکه رهايي کل بشر از هر شکلي از ستم و استثمار قصد و جهتگيرياش است.
بيانية «حزب کمونيست ايران – ملم» نکتهاي مهم را گوشزد ميکند:
«شيوع کرونا بار ديگر ثابت کرد بقاي نوع انسان پديدهاي جمعي و کلکتيو است و چهقدر ايدئولوژي و اخلاقيات بورژوايي مبني بر "اول من"، "فقط من"، "منافع من" و سيستم خدمات پزشکي و درماني مبتني بر سود و منفعت سرمايهداري و مالکيت خصوصي، ارتجاعي و پوسيده هستند. فرهنگ و اخلاقيات تهوعآور اولويت دادن به خود و "خانواده خود" محصول همين نظام مالکيت خصوصي و رقابت حيواني براي بقا است. ما انسان هستيم. "من" و "ديگري" در هيئتِ "ما" زاده شده و بقا پيدا ميکنيم. راهِ حل نه محکم کردن درزهاي در و پنجرة "خانة خود" بلکه يک عزم آگاهانة همگاني و همراه با از خود گذشتگي و همکاري براي ريشهکن کردن يا مقابله کردن در برابر اين پديده است.».
زيرساختهاي پزشکي و درماني اين کشور پيشاپيش ضعيف بود اما تحريمهاي ضد بشري امپرياليستي آن را ضعيفتر کرد بهطوريکه توانايي پاسخگويي به تعدادِ فزاينده مبتلايان را ندارد. اين مرتبط است با موقعيتِ يک کشور سرمايهداري تحتِ سلطة امپرياليسم که اولويت و منطق و کارکردش را به قولِ مارکس، «جهانِ بيروحِ» سرمايه تعيين ميکند و براساسِ قوانينِ اين «جهانِ بيروح» سازمان مييابد. مسئوليتِ اين کشور تحتِ سلطة امپرياليسم در تقسيم کارِ جهاني، توليد و صادرات نفت است و نه اولويت دادن به بهداشت و سلامتِ مردم و يا هر عاملي که به بهبودِ زندگيِ تودههاي مردم مرتبط است. اما رژيم جمهوري اسلامي ويژگياي دارد. يک نظامِ سرمايهداري تحتِ سلطة امپرياليسم و ديني. بيجهت نيست که ظريف وزير خارجه ايران هم از بانک جهاني (يکي از بيرحمترين و انگليترين نهادهاي جهاني که با سياستهايش مسئولِ جنايتهاي بزرگي عليه مردم در هند و فيليپين و کشورهاي آفريقايي و بسياري کشور هاي ديگر است) در خواستِ کمکِ پنج ميلياردي ميکند و هم مردم را به استغاثه و دعا براي «رفعِ بلا» فرا ميخواند!
بودجة اختصاصيافته به نهادهاي ديني و ترويجِ جهل و خرافه و حوزهها و آخوندهاي مفتخور و انگل، سيزده برابر بيشتر از بودجه براي حفاظت از محيط زيست و سه برابر بيشتر از بودجه براي امر بهداشت عمومي و يا آموزش و پرورش است. همين مساله نظامِ پزشکي پيشاپيش فرسوده و تبعيضآميز را امروز درگيرِ يک بحرانِ جديتر کرده است.
امروز جامعه در يک حالت انقباضي است. بسياري کسب و کارهاي کوچک خوابيده و يا از ميان رفته. بسياري پيشاپيش ورشکست شده و همة دار و ندار محقرشان را از دست دادهاند. خودکشي که (اعلام آمارِ آن نيز موضوعِ «امنيت ملي» شده) افزايش يافته. ميليونها کارگر روزمزد که پيشاپيش گرفتارِ تهية نانِ شب بودند، امروز در بدترين شرايط معيشتي بهسر ميبرند. بسياري فعاليتها متوقف شده به جز يک مورد: دستگاه سرکوب و«دادگاههاي» جمهوري اسلامي که بيوقفه در حال صادر کردن احکام عليه فعالينِ سياسي و اجتماعي و مدني است و فعاليتِ نيروهاي اطلاعاتي/امنيتي که مشغول بازداشت و زنداني کردن اين فعالين هستند - که به آنان افرادي ديگر که خبر رساني در موردِ بيکفايتي رژيم براي کنترل ويروس دست زدهاند و يا کادر پزشکي که حقايق را به مردم بگويند - اضافه شده است.
اعمالِ جمهوري اسلامي انسان را به يادِ صحنههايي از فيلمها در مورد جنايتهاي آلمان نازي مياندازد. آن فاشيستها درست زماني که فروپاشي و شکستشان قطعي شده بود، در روزهاي آخرِ عمرشان به سرعتِ فعاليتِ کورههاي آدمسوزي و تيرباران کردنها افزودند. فيلم معنادارِ «زندگي زيباست» به نوعي بازنمايي شرايطِ امروزِ جمهوري اسلامي است و کاري که اين رژيم با فعالينِ سياسي و اجتماعي ميکند. اما اگر آن فاشيستها توانستند از جنايتهايي که عليه بشريت مرتکب شدند قِسِر در بروند، اينها هم ميتوانند!
ماسک، ژلِ ضد عفونيکننده، اتاق و سرويس بهداشتي جداگانه؛ و در خانه بمانيد!
ويروس کروناي جديد، فلان آخوند يا نماينده مجلس را هم گير مياندازد. اما اساسا آنهايي را هدفگيري ميکند که کمترين دسترسي به امکاناتِ اوليه بهداشتي و تغذيه سالم و مکفي و امکان «ماندن در خانه» را ندارند. بههمينجهت، توصيههاي وزارت بهداشتِ با پيامکهاي «در خانه بمانيد...» مصداقِ يک شوخي زشت و نفرتانگيز است. به آمارِ کشتهها نگاه کنيم. چند تن از ميان آخوندها و بالاييها و منتسبين به حکومت و اقشار مرفه در نتيجة ابتلا به اين ويروس جان دادند و چند تن از ميانِ مردمِ عادي و يا کادرِ پزشکي؟ بيش از 20 ميليون حاشيهنشين داريم که يکي در ميان از آب و برق محروم هستند و نه تنها «سرويس بهداشتي» جداگانه و امکان دريافتِ ويتامين ندارند بلکه ده نفر ده نفر در يک اتاق بهسر ميبرند و از کمترين امکاناتِ بهداشتي محروماند. جمهوري اسلامي ميليونها انسانِ ساکن در حاشية شهرها و در کنارِ مراکزِ دفنِ زباله را به حالِ خود رها کرده است. محلة فقيرنشينِ «يافتآباد» در تهران بهعنوانِ يکي از آلودهترين محلهها شناسايي شد اما ماشينهاي «سرکوب کرونا» تازه پس از ضد عفوني کردنِ محلههاي ثروتمندنشين که علايمي از ابتلا نداشتند، براي ضد عفوني به يافتآباد رفتند. درواقع، نظام طبقاتيِ سرمايهداري که جمهوري اسلامي نماينده و مجري آن در ايران است، به مجريانش ديکته ميکند که چه کساني بايد زنده و سالم بمانند و مرگ و زندگي چه کساني ذرهاي اهميت ندارد. هزاران جوانِ افغانستاني و ايراني در اين شرايط هنوز تا کمر در سطلهاي زباله خم ميشوند و زبالهها و دستکشها و ماسکهاي طبقاتِ مرفه را جمع ميکنند، «بيخيال» از هر مرضي که ميتواند به آنان منتقل شود؛ و اين «بيخيالي» را نيز همين نظام طبقاتي سرمايهداري که حق شکم سير و تنفس را براي اين بچهها و جوانان قائل نيست به آنها ديکته ميکند. بله در محلههايي که تبديل به «شهرِ ارواح» شدهاند، همان جنب و جوش و فعاليت زبالهگرديِ سابق برقرار است. اين فقط يک تصوير از جامعهاي است با حاکميتي عميقا طبقاتي، ستمگرانه، سرشار از تبعيض و تماما ضد انساني. اين نظامِ ارتجاعي در کنارِ ويروسِ کرونا در حال قتلِ عام يا کشتارِ جمعي مردم ما است. فاجعة کوويد19 يک رخداد ديگر شد براي صدور حکم سرنگوني اين رژيم و کليت نظام سرمايهداري حاکم در ايران. رهبران جنايتکار اين رژيم اگر در جريانِ جنگ انقلابي براي سرنگوني اين نظام حسابرسي نشده باشند، يقينا و بايد در يک دولت سوسياليستي آينده و در دادگاههاي مردمي که چند و چونِ و چگونگي اجراي آن در طرحِ پيشنهادي سندِ «قانون اساسي جمهوري سوسياليستي نوين ايران» (انتشاراتِ «حزب کمونيست ايران – ملم») مشخص شده، حسابرسي شوند.
اين جهان سرمايهداري امپرياليستي پس از گذر از بحران کنوني شکل سابق را نخواهد داشت. شوکهاي اقتصادي و تاثيرات و تخريب «بحران کرونا»، بسياري از مردم فقير و ستمديده در جهان و ايران که شانسِ زنده ماندن از کرونا را داشتهاند، از گرسنگي خواهد کشت و شاهد تلاطماتِ بزرگ اجتماعي در سطح جهاني خواهيم بود. دولتهاي امپرياليستيِ آمريکا و فرانسه و آلمان و چين و... با اختصاصِ بودجههاي چند صد ميليارد دلاري و باج دادن به مردم ميخواهند از اين بحران گذر کنند. اما اين امر در مورد جمهوري اسلامي صدق نميکند. اينها نه توانِ مالياش را دارند و نه ميتوانند اعتماد عميقا ضربه خورده (که پس از دي ماه 96) و جنايتهاي متعاقب آن سيري صعودي طي کرد و با رويکرد کنونيشان به «بحران کرونا» به نقطة اوج رسيده را به جامعه بازگردانند. اگر اينها بتوانند از درونِ بحران کنوني بدونِ فروپاشي کامل هم جانِ سالم به در برند، با جامعهاي بهمراتب خشمگينتر و رژيمي بهمراتب درماندهتر، ورشکستهتر و با نقاطِ ضعفِ بيشتر از قبل مواجه خواهيم بود.
بنابراين حتا به بحرانِ کنوني بايد بهصورتِ يک فرصت نگاه کنيم. با وجود دشواريها و محدوديتهايي که اين حادثة مشخص (بروز کرونا و شيوع آن) بهوجود آورده، به هر طريقي تلاش کنيم به خشم عميقا برافروخته شده و عادلانة تودههاي مردم، آگاهي و شناخت از ماهيتِ اين نظام بدهيم که چرا تا اين درجه ستمگر و ناعادلانه است و چگونه و از چه راهي ميتوان آن را درهم شکست و جهان و نظامي نوين را برپا ساخت. در جريان مبارزة جمعي و عملي عليه کرونا «فعالين کمونيست به حداکثر ممکن بايد عليه عملکرد رژيم فاسد جمهوري اسلامي، تبهکار بودن نظام درماني مبتني بر سود و سرمايه، بطالت و بيهودگي خرافات و باورهاي مذهبي، زشتي و کراهت ايدئولوژي و فرهنگ و اخلاقيات خودمحورانه و فرصتطلبانة بورژوايي و ناکارامدي رفرم و اصلاح نظامسرمايهداري و ضرورت انقلاب کمونيستي تبليغ و ترويج کنند. کار کمونيستها، علاوه بر همکاري با تودههاي مردم و هدايت و سازماندهيشان در مبارزة آگاهانه، علمي و متحدانه با کرونا، تشريح و تبيين صحنة واقعي جهان و جامعه و نشان دادن ماهيت تبهکارانة جامعه و شيوة توليدي سرمايهداري است که چنين زشت و تبعيضآميز با مقولة جان انسانها و نجاتشان برخورد ميکند.»1
پانوشت:
برگرفته از «اطلاعيه روابط عمومي حزب کمونيست ايران (ملم) در مورد شيوع بيماري ويروس کرونا» سايت: www.cpimlm.org
به نقل از نشريه آتش101 – فروردین 99
n-atash.blogspot.com
atash1917@gmail.com