|
||
نظامیگری زنانه به عنوان سیمای سیاست غربا. م. شیریFebruary 13, 2020 نظامیگری زنانه به عنوان سیمای سیاست غرب راجع به زنانه کردن تهاجمی فرهنگ سیاسی غرب پیروان جناح فمینیستی روابط بینالملل مکتب لیبرالی افسانهای دارند که اغلب نقل میکنند: آنها میگویند، ساختار قدرت توسط مردانی ایجاد شده، که تمایل دارند مانند رزمندگان (یا رقبا) بیاندیشند. جهان به جنگ و درگیری محکوم است. اما زنان فاقد «تفکر فالوسنتریک» هستند، مزید بر این، حس مادری، زنان سیاستمدار را به رفتار دلسوزانه با همنوع ترغیب میکند. پیروان این نظریه عجب تصور میکنند، که زنان بیشتر مستعد همدلی هستند. بر این مبنا، اگر احساسات آنها به برنامه مناسبات بینالمللی تبدیل شود، صلح جهانی برقرار خواهد شد. اما «تئوری» در عمل ثابت نشد. زنانهسازی تهاجمی فرهنگ سیاسی مشهود است. نباید فراموش کرد، که تصدی وزارت دفاع کشورهای آلمان، نروژ، سوئد، هلند، ایتالیا و آلبانی را تقریبا بطور همزمان نمایندگان جنس لطیف بر عهده گرفتند. آیا نبود «تفکر فالوسنتریک» آنها، موجب برقراری صلح در دنباس گردید؟ «و نیز، در کشور پادشاهی اسپانیا، خانم کارمه خاسون (Carme chacón) در دولت دوم خوزه لوئیز ساپاترو در سال ٢٠٠٨، در ماه هفتم حاملگی خود تصدی وزارت دفاع را بر عهده گرفت و دو روز پس از تصدی این پست با شکمی حامله به افغانستان رفت» (از میان بیاد ماندههای مترجم). (عکس کارمه خاسون) مادلن اولبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا، نخستین زن در این پست در تاریخ آمریکا را بخاطر آوریم. اولبرایت در تصمیمگیری برای بمباران یوگسلاوی بلاواسطه شرکت داشت. او اهداف بمباران را شخصا انتخاب کرد و تنفر ذاتی خود نسبت به صربها را آشکارا نشان داد. کاندالیزه رایس نمونه شاخص دیگری از این دسته زنان است. این خانم، در سالهای ٢٠٠١- ٢٠٠۵، در دوره جورج بوش کوچک مشاور امنیت ملی بود. همراه با کولین پائول او به دروغ گفت، که عراق تسلیحات کشتار جمعی دارد و برای حمله به این کشور پافشاری کرد. حمله به افغانستان نیز با پروندهسازی او اتفاق افتاد. در همان سالها یک زن لیبرال مهاجم آمریکایی دیگر بنام هیلاری کلینتون شهرت یافت. او بمحض شنیدن خبر قتل معمر قذافی، رهبر جماهیری لیبی با «وائو» آدمخوارانه خود، جهان را در حیرت فرو برد. ویکتوریا نولاند که با توزیع بیسکویت در کییف، از جفری پایت، سفیر آمریکا در اوکراین خواست تا اروپاییها را به سبب عدم آمادگی کامل اتحادیه اروپا برای دنبالهروی از واشینگتن در حمایت از کودتای نازیها در اوکراین به جهنم بفرستد («Fuck the EU»)، از این جنس زنان بود. این لیست را میتوان با سامانتا پاوئر، مدیر کمیته امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در روابط بینالملل، سفیر این کشور در سازمان ملل متحد از سال ٢٠١٣- ٢٠١٧، «صدای وجدان نخبگان سیاست خارجی آمریکا»، همانطور که مجله «تایمز» نامید، تکمیل نمود. خط او را در سازمان ملل متحد نیکی هیلی، جانشین وی ادامه داد. دونالد ترامپ که علاقمند بود او را یک ماده هوسانگیز اصیل (کلمه اسپانیولی «macho») بنامند، با وضعیتی که او در «تعادل جنسیتی» در کادرهای مجموعه صنایع نظامی آمریکا بوجود آورد، نشانه تغییر شدید به نفع زنانه کردن بود. مدیریت اجرایی چهار واحد از پنج پیمانکار صنایع دفاعی برتر آمریکا به عهده زنان سپرده شد. مرلین هویسون (Marilyn Hewson) مدیریت کمپانی لاکهید مارتین را بر عهده گرفت. فبی نواکوویچ (Phoebe Novakovich) به ریاست و مدیر اجرایی جنرال دینامیکس گمارده شد. کیتی واردون (Katie Wardon) بعنوان رئیس نورثروپ گرومن معرفی گردید. ریاست واحد بوئینک، تولیدکننده تجهیزات جنگی به لیان کارت (Lianne Caret) سپرده شد. علاوه بر نامبردگان، آندره تامپسون (Andrea Thompson) به مقام معاونت وزیر خارجه در امور نظارت بر تسلیحات و مسائل امنیت بینالمللی منصوب گردید (این خانم از ارتش به وزارت خارجه منتقل شد). چهار نفر زن دیگر بعنوان معاونان رئیس کمپانی رایتون (Raytheon)، یکی دیگر از مجتمعهای صنایع نظامی ایالات متحده آمریکا خدمت میکنند. مدیریت امنیت سایبری آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا نیز به آننا نوربرگر (Anna Neuberger)، عضو فرقه حسیدیزم بروکلی (فرقه عرفانی یهودیان اشکنازی- م.) سپرده شد. تولسی گابارد (Tulsi Gabbard)، نامزد ریاست جمهوری آمریکا یک اعجوبه بسیار جالب توجه است. این خانم بموازات کار در کنگره آمریکا، دو بار با درجه سرگردی گارد ملی به خدمت نظامی در خاورمیانه اعزام گردید. جا دارد، یادی هم از مارگارت تاچر (Margaret Thatcher) بکنیم، که خود را نه تنها در سیاست خارجی (جنگ با افغانستان، حمایت از رژیمهای دیکتاتوری در آمریکای لاتین)، حتی در رابطه با هموطنانش «بانوی آهنین» مینامید. به ابتکار او کاتولیکهای ایرلند شمالی بشدت سرکوب شدند. او، جنبش اتحادیهای بریتانیا را عملا نابود کرد. تاچر با اظهار این که «جامعه وجود ندارد»، در یادها ماند. البته، از خانمها، آنگلا مرگل (Angela Merkel) و اورسولو فون در لاین (Ursulu von der Layen)، رئیس کمیسیون اروپا نیز نمیتوان نام نبرد. اما اینها، علاوه بر این تصور بزرگ هستند. این پدیده را چگونه میتوان توضیح داد؟ در کل، اگر ضرورت رقابت و درگیریهای ناشی از آن بالاترین معیار سنجش قرار داده شود، این مهم نیست که جنگها را مردان شروع میکنند یا زنان. تفکیک زنان «مطرح» از مردان «مطرح» در این فضای اجتماعی بسیار دشوار است. اما هدف از خواسته غرب مبنی بر اعطای حقوق بیشتر به زنان از حاکمیت کشورهایی که در آنها سنتها بیشتر از آمریکا مورد احترام هستند، تضعیف فرهنگ سازمانیافته آن کشورها میباشد. مصداق بارز آن صربستان است، که آن را کشور ارتدوکس تعریف میکنند، اما نخست وزیر فعلی آن یک لزبین آشکار است. نه اقتصاد صربستان و نه کیفیت زندگی صربها موجب سعادت در زندگی جنسی غیرطبیعی آنا برنابیچ (Ana Brnabich) نگردید. و این مسئله که این اعجوبه در مقام نخست وزیری دولت صربستان چه تأثیری بر شعور ملی و فرهنگ صرب گذاشته است، هنوز باید مطالعه کنیم. زنانهسازی تهاجمی فرهنگ سیاسی غرب اساسا با سنن بنیادین، خصومت ذاتی و الگوهای سنتی اجتماعی ارتباط دارد؛ با چیزی که دنیا را اسیر میکند و هنوز نام دقیقی برای آن پیدا نکردهایم. لئونید ساوین (LEONID SAVIN) دانشمند علوم سیاسی، کارشناس مسائل بینالمللی، سردبیر نشریه خبری- تحلیلی «ژئوپلیتیک» مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی ا. م. شیری در این نشانی ٢٣ بهمن- دلو ١٣٩٨
|
||
مطالب مرتبط |
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |