فتیشیسم یا بت شده گی پرچم !؟
آرش کمانگر
December 03, 2019 فتیشیسم یا بت شده گی پرچم !؟
تکه پارچه ای برای یکپارچه گی یا پوششی بر مونارشی
ضمیمه: تاریخچه پرچم ها در ایران از سه هزار سال پیش
اگر از اقليت كوچكى از سلطنت طلبان دو آتشه بگذريم، غالب افراد و نيروهاى اين طيف، مدتيست با حذف علامت تاج ، پرچم سه رنگ شير و خورشيد نشان را سمبل ابراز وجود خود قرار دادهاند. از اين لحاظ پرچم مورد علاقه آنها كاملا شبيه پرچمى شده است كه مجاهدين خلق و شوراى ملى مقاومت سه دهه است به آن اعتقاد دارند. منتهى اكنون اين نوع پرچم به دليل وضعيت مجاهدين و عدم حضور انها در رسانه های کلان فارسی زبان خارج ( بی بی سی – من و تو – ایران اینترنیشنال – صدای امریکا و ...) عملا به سمبل و نقاب سلطنتطلبان تبديل شده است. بعلاوه در ميان ساير طيفهاى سياسى نيز در مورد پرچم ايران حساسيتهايى وجود دارد. مثلا بخشهایی از جمهوريخواهان، با حذف هر نوع علايمى از درون پرچم، يك پرچم سه رنگ خالى را در برخى آکسیونها و مراسمهاى خود حمل مىكنند. از اينرو بغير از بخشی از اپوزيسيون ( چپ کمونیست و برخی دیگر از نیروهای سیاسی بویژه اتنیکی) كه با هر نوع پرچم و یا اینوع پرچم، تاكنون به مخالفت برخاسته اند، بقيه نيروها و احتمالا اكثريت مردم مشكلى - لااقل با پرچم سه رنگ خالى- ندارند. لذا برخورد سيخكى ما با اين مساله ( و سلطنتطلب و ساواكى پنداشتن هر حامل پرچم) نه تنها سبب انزواى طيف سلطنت نشده، بلكه نيروهاى بيشترى از مردم را به سوى آنها سوق خواهد داد. براى نقد سلطنتطلبان در اين عرصه مشخص بايد چند دليل را پيش روى مردم گذاشت:
نخست اينكه بايد پرسيد منظور از برافراشتن پرچم در مراسم ها و آکسیونهای خارج از كشور چيست ؟ در پاسخ معمولا گفته مىشود كه " خارجىها " بايد بدانند كه ما مال كدام كشوريم كه اينجا جمع شدهايم،. مىپرسيم اگر ما در يك مراسم يا تظاهرات، روى پرده يا پلاكارد يا اعلاميههاى خود ننويسيم كه در مورد ايران صحبت مىكنيم و يا از پشت بلندگو و در شعارهاى خود به ايران اشاره نكنيم، آيا كسى مىتواند از ميان عابرين سواره و پياده، صرفا با رويت پرچم، پى به ايرانى بودن ما ببرد؟ براستى چند درصد از خارجی ها ( غير از پرچم خودشان و امریکا و چند کشور دیگر ) قادر به تشخيص و تفكيك پرچم ديگر كشورها هستند؟ مثلا اگر گواتمالايىها يا اندونزىها در وسط شهر جمع شوند و پلاكارد يا شعارى مبنى بر مليتشان نداشته باشند، مىتوانيم صرفا با رويت پرچم آنها پى به ماجرا و هويت ملى آنها ببريم؟ از ميان دویست كشور جهان، هريك از ما پرچم چند كشور را مىشناسيم؟ بنابراين آوردن پرچم به اين بهانه كه مىخواهيم " ديگران " بدانند ما از كجا هستيم، حرف كاملا بيهودهاى است.
دوم اينكه جهانيان اگر هم به فرض محال، با پرچم ايران آشنا باشند، قادر به تشخيص اين پرچمى كه با آرم شير و خورشيد و شمشير به آكسيونها آورده مىشود نيستند، يعنى نمىتوانند رسمیت اين نوع پرچم را تشخیص دهند. چون از يك طرف پرچمى كه هم اكنون در مقر سازمان ملل و ساير مجامع بينالمللى، در مسابقات ورزشى، بر سردر سفارتخانهها و دفاتر ديپلماتيك ايران برافراشته مىشود، همين پرچم جمهورى اسلامى است كه آرم الله و ديگر علايم اسلامى در آن موجود است. از طرفى ديگر حتى اگر بگوييم كه ما پرچم جمهورى اسلامى را برسميت نمىشناسيم، آنگاه مىماند پرچم رژيم قبلى ( رژيم محمدرضا پهلوى ) كه در وسط آن علامت تاج نقش بسته بود. بدين ترتيب « خارجى » محترم ما گيج مىشود و نمىتواند به طور مستند، اين پرچم را به نام يك كشور معين ثبت كند.
سوم اينكه آيا سلطنتطلبان مدافع بازگشت رژيم پهلوى و ديگرانى كه اين پرچم شير و خورشيد و شمشير را قبول دارند ( يعنى تاج را از وسط آن برداشتهاند ) مىدانند كه با اين كار پرچم آخرين پادشاهان سلسله قاجار را برافراشتهاند؟ چون رژيم پهلوى نبود كه اين پرچم سه رنگ و علايم سهگانه آن را اختراع كرد، بلكه آن را پس از كودتا عليه سلسله قاجار به ارث برد و بعدها براى اينكه مهر و نشان خاص خود را بر اين پرچم بكوبند، نشان تاج را به آن افزودند. درست است كه حكومتهاى خاندان قاجار هم پادشاهى بودند، اما تا آنجا كه من مىدانم همه سلطنتطلبان خواستار تداوم نظام پادشاهى در ايران از طريق خاندان پهلوىها هستند و نه خاندانهاى سلطنتى ماقبل آن، بنابراين بايد به ايشان گفت نمىشود دل در گرو "شاهزاده رضا پهلوى" داشته باشيد، اما پرچم " دوران قاجار" را بلند كنيد. بعلاوه اگر سلطنت و حكومت موروثى را بهترين جايگزين براى جمهورى اسلامى مىدانيد، آن وقت ديگر چرا از علامت تاج شرمنده هستيد و آن را از وسط پرچم خود برداشتهايد؟
چهارم اينكه از ميان علايم سهگانه موجود در پرچم مورد بحث، دو علامت داراى اشكال بنيادى است. منظور نشان شير و شمشير است. در رابطه با حيوان درنده شير بايد پرسيد كه چرا شير پرچم ما " نر" است؟ اگر كسى عاشق حيوان درنده شده است، نمىشود نوعى از آن را انتخاب مىكرد كه در ظاهر، نتوان نر يا ماده آن را تشيخص داد؟
موضوع جنبه شوخى ندارد. تاريخ چند هزارساله همه ممالك، تاريخ مردسالارى و كهترى زن بوده است. شير نر در پرچم اين نيروها، يك كد، يك آيكون مردسالارانه است كه عملا به نيمى از جمعيت كشور يعنى زنان، پيام مىدهد كه شما در شناسنامه و سمبل رسمى كشورتان ( پرچم ) جايى نداريد. اما در رابطه با شمشير بايد گفت كه اين سلاح سرد، نمادى از دوران بربريت، خونخواهى و قصاص است. بگذاريد رژيمهاى عقب ماندهاى چون رژيم سعودى ( كه در وسط شهرها ، مراسم گردن زنى برپا مىكنند ) اين نماد توحش را سمبل خود قرار دهند نه مردمى كه مىخواهند با سرنگونى حكومت دينى و قرون وسطايى جمهورى اسلامى، جامعهاى آزاد، مدرن، متمدن و سكولار پديد آورند. ثانيا سالهاست كه از شمشير بعنوان يك سلاح جنگى استفاده نمىشود و جاى آن را تفنگ، توپ، موشك و ... گرفته است، كه اين نيز لازم نيست چرا كه كشور ما پس از رهايى از چنگال جمهورى اسلامى، بايد حافظ صلح و پیشتاز مقابله با جنگ و آواره گی باشد، لذا به علايم صلح آميز و مبتنى بر انسانيت و يا عشق به طبيعت نياز داريم.
پنجم اينكه موضوع پرچم، در حال حاضر محل افتراق است نه اشتراك و بعلاوه دست به نقد، دردى از رنجهاى بيكران اكثريت ستمكش جامعه دوا نمىكند. چرا خود اين سمبل ( و نيز سرود ملى ) را به انتخاب مردم در جامعهاى رها شده از استبداد جمهورى اسلامى، واگذار نمىكنيم تا همچون مواردى نظير انتخاب شكل حكومت، ماهيت طبقاتى و جهتگيرى اجتماعى_اقتصادى آن، قانون اساسى و... در مورد پرچم ( رنگهاى آن و علايم درون آن ) تصميم نهايى را بگيرند؟ رژيم اسلامى را اكثریت قریب به اتفاق مردم قبول ندارند، رژيم سلطنتى هم كه چهار دهه پيش باز با اراده همين اكثريت مردم به زير كشيده شد، بنابراين تا زمانى كه شرايطى براى برگزارى يك انتخابات يا رفراندوم واقعى و آزاد، بوجود نيامده، راى و تصميم مردم در مورد اين دو رژيم ( حكومتهاى شيخ و شاه ) به قوت خود باقىست. از اين رو سلطنتطلبان بجاى آنكه پشت يك تكه پارچه مخفى شوند، بهتر است اهداف واقعى خود را با جسارت با مردم در ميان گذارند و ضمن دفاع از نيم قرن حكومت خاندان پهلوى مردم را قانع كنند كه در سال 57 اشتباه بزرگى مرتكب گشتهاند، نه اينكه پرچمى را بلند كنند كه از كل تاريخ سه هزار ساله تمدن ايرانى، فقط در يك صد سال اخير موضوعيت داشته، آن هم با تغييراتى مداوم توسط هر رژيم استبدادى نوپا.
بايد ضمن دفاع از سمبلهاى انسانى يا طبيعى، مروج عشق، صلح، همبستگى ملل، برابرى و ... باشيم. ضمن اينكه بايد با بتپرستى سلطنتطلبان و كلا فتيشيزم ( بتواره شدن ) پرچم نزد آنها مرزبندى نمود و گفت كه پرچم، همچون اسم كشور، نام افراد و اسامى خيابانها، صرفا جنبه شناسايى دارد يعنى ارزشى بيشتر از شناسنامه و اسم آدمها ندارد كه مىتوان بى هيچ تعصبى در آن دست برد و تغيير داد. بنابراين كسى برای پرچم جان خود را هدر نمىدهد. براى آزادى و برابرى انسانها، اگر لازم شد مىتوان در پيكار با طبقات حاكم، از جان خود گذشت، اما براى تكه پارچه ای، هيچ كس خود را
اين را البته بايد در ميان مردن انجام داد، نه در غارهاى كوچك جدا از جامعه.
تاريخ پرچم ايران ، به روايت برخى پژوهشها !
مقدمه
اصولا براى اينكه با پديدهاى مخالفت يا موافقت كنيم، بايد قبل از هر چيز شناخت درستى از آن داشته باشيم. پرچم ايران يكى از اين پديدههاست كه در صحنه فعاليتهاى اپوزيسيون در خارج از كشور موضوع مورد مجادله و معضل اختلاف برانگيز بوده است. اطلاعاتى را كه مربوط به تاريخچه و پروسه شكل گيرى پرچم ايران است و تغييرات مداوم آن را با خوانندگان عزيزى كه احتمالا وقت و فرصت دسترسى به اين منابع را نداشتهاند در ميان مىگذارم. براى تهيه و تنظيم اين مجموعه اطلاعات تاريخى، وب سایتهای مختلف، نظیر ویکی پدیا، ایسنا، نوروز و ... و نیز كتاب آقاى ناصر انقطاع تحت عنوان " شير و خورشيد ، نشان سه هزار ساله " بهره گرفته شده است.
**************************
آئین ميترا و تاثير آن بر پرچم ايران
بر مبناى دادههاى تاريخى و از جمله آثار و سنگ نبشتههاى بجاى مانده از دوران باستان، آئين مهر ( يا ميترائيسم ) نخستين دين بزرگ ايرانيان در حدود سه هزار سال پيش بود. در اين آئین، خورشيد منبع و مركز انرژى جهان تلقى مىشد از اينرو سجده و ستايش آن واجب بود. در برخى روايات، ميترا همپاى خورشيد و يا خداى روشنايى و در برخى ديگر از روايات، پسر خورشيد خوانده مىشد كه وظيفه داشت بر زمين فرود آيد و فراوانى و خوشبختى را كه در چنگ يك گاو پنهان شده در غار بود، به ارمغان آورد. مثلا نقشى كه در پلههاى كاخ آپادانا ( تخت جمشيد) مىبينيم نشان مىدهد كه يك شير نر مشغول دريدن گاوى است. در برخى نشانهها، ميتراى ( آدمى روى ) بر گرده شير نشسته است. شير نر هم در آن دوران ( كه برخلاف سدههاى اخير هنوز نسلش از ايران كنده نشده بود ) نشانه قدرت، سرورى و " مردانگى " !؟ بود.
بنابراين از حدود سه هزار سال پيش نشانههاى سه گانه: شير، خورشيد و تنديس ميترا برعلايم و نقش و نگارهاى آن زمان خودنمايى مىكرده است. اما منبع تاريخى كه ثابت كند ايرانيان در آن زمان داراى يك پرچم ملى با رنگها و علايم ويژهاى بودند، وجود ندارد.
دوره هخامنشيان
در دوره شكل گيرى اولين امپراتورى ايرانى توسط كوروش هخامنش هم اثرى از يك پرچم ملى و سراسرى نبود. به جاى آن پرچمهاى متعدد وجود داشت كه اساسا نماد تفكيك لشگرها و نيز فرماندهان سپاه در جنگها بود، به طورى كه حتى سپاه جنگى يك امپراتورى نيز فقط يك پرچم نداشت. مثلا سپاه كوروش در لشگركشىها داراى آرايشى بدين شكل بود: نخست سواران، سپس ارابههاى آذوقه و سلاح و آنگاه پيادگان.
علامتى كه كوروش در صف جلوى سواركاران با خود حمل مىكرد به " شهباز " معروف بود كه عبارت از عقابى بود با بالهاى باز كه به روى نيزهاى بلند نصب شده بود. عقاب نشانه بلندپروازى و تيزبينى بود. بنابراين مىبينيم كه موسس سلسله هخامنشى، به جاى شير يا خورشيد، عقاب را سمبل خود قرار داده بود.
سلسله ساسانيان
در اين دوره آرام آرام دين جديد زرتشت كه مبتنى بر يكتاپرستى ( توحيد ) و كتاب مبتنى بر " وحى " ( اوستا ) بود جايگزين آيين خورشيد و ميتراييسم مىشود. اما زرتشتيان نشان خورشيد را در كنار سمبل آتش و رنگ سپيد حفظ مىكنند و آن را مظهرى از قدرت و روشنايى آفرينى " اهورا مزدا " معرفى مىنمايند. ساسانيان پرچم خود را " درفش كاويانى " مىگفتند كه بر گرفته از نام " كاوه آهنگر " بود كه برعليه " ضحاك " و براى به تخت نشستن " فريدون " دست به عصيان زده بود. درفش كاويانى تكهاى چرم بود كه بر روى آن گوهركارى شده بود و رنگهاى بنفش، سرخ و زرد در آن به چشم مىخورد. در ميان اين درفش، يك ستاره چهارپر هم ديده مىشد كه فردوسى در شاهنامه، به آن " اختر كاويانى " خطاب مىكرد. اين درفش يا تكه چرم، چهار گوش بود و آن را بر بالاى نيزهاى قرار مىدادند كه نوك نيزه از پشت آن پيدا بود.
بنابراين بر روى خود درفش، اثرى از نشان شير و خورشيد و رنگهاى موازى سه گانه امروزى نبود، هرچند علايم خورشيد و شير بر برخى آثار هنرى و معمارى به چشم مىخورد كه معمولا در آنها يك تنديس مردانه بر گرده شير نشسته بود كه برخى او را سمبل شاه و برخى همان ميتراى معروف مىدانستند. ساسانيان چند قرن بر ايران حكم راندند و موبدان ( آيت اللههاى زرتشتى ) در كنار شاهان و دربار قدرت زيادى داشتند.
هجوم اعراب مسلمان
در دوره پادشاهى بحران زده آخرين امير ساسانيان ( يزدگرد سوم) در جريان هجوم سپاهيان مسلمان تحت امر « خليفه عمر » به ايران، طى جنگ مهمى كه رخ داد، سپاهيان ساسانى در اوج انزواى خود در ميان مردم ايران به راحتى شكست خوردند و خود يزدگرد سوم نيز مدتى بعد در يك " آسياب " به قتل رسيد. از جمله غنايمى كه به دست سپاهيان " عمر " افتاد، يكى درفش كاويان و ديگرى فرش معروف بهارستان بود. گويا از اين زمان، در همه جا نقش يا تنديس ميترا را حذف مىكنند چرا كه مسلمانان نماد سازى براى " خدا " را قبول ندارند، اما ظاهرا با نمادهاى خورشيد و شير كنار مىآيند. با اين همه تا دوره صفويه، مدرك معتبرى در مورد شكل و شمايل پرچم يا پرچمهاى ايران ( از سقوط ساسانيان تا عروج صفويان) وجود ندارد، بالعكس مدارك متعددى اين مساله را به اثبات مىرساند كه اثرى از درفش يا پرچم سراسرى و ملى نبوده است. يك دليل اين مساله، تقسيم شدن امپراتورى ايران به امير نشينها و مناطق جداگانهاى بود كه تحت نظارت فرستادگان مسلمان، و زير نگين خليفه مسلمين ( مستقر در بين النهرين ) باج و خراج مىپرداختند.
بعدها كه شاهد شورش و قيامهاى محلى در مناطق مختلف ايران بوديم، مىبينيم كه هر منطقه و يا رهبر شورشى، پرچم ويژه خود را داشته است. مثلا بابك و جنبش خرم دينان داراى پرچمى تماما قرمز، ابومسلم و سپاهش معروف به سياه جامگان و ابن مقفع و طرفدارانش معروف به سفيد جامگان بودند. بنابراين در آن قرنهاى پرالتهاب، كه دين رسمى نيز از آيين زرتشت به آيين اسلام تغيير يافت، چيزى به نام پرچم سه رنگ شير و خورشيد و شمشير نشان وجود نداشت.
دوره صفويه
در اين دوره پادشاهان صفوى رسما روايت شيعى از دين اسلام را به عنوان مذهب كشور تثبيت كردند و در اين مسير، سنى مذهبىها مورد تبعيض، آزار و سركوب قرار گرفتند. در همين دوره شمشير معروف "على ابن ابی طالب " ( ذوالفقار) بر برخى پرچمها ظاهر شد اما به صورت جداگانه و نه در دست " شير نر ". به علاوه به غير از دو استثنا، نشان شير و خورشيد در تمام پرچمها مشاهده مىشد. مورخان اما در مورد رنگ يا رنگهاى پرچم پادشاهان صفويه به ويژه " شاه عباس " كمتر سخن گفتهاند ضمن اينكه براى نخستين بار كلمات عربى از قرآن بروى پرچمها ظاهر شد. از ميان شاهان صفويه، گويا تنها پرچم شاه اسماعيل و شاه طهماسب نشان شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يكسره سبز و بر بالاى آن علامت ماه بود. شاه طهماسب هم به جاى شير و خورشيد، نقش گوسفند ( پرجمعيتترين حيوان چهارپاى ايران ) را در پرچم خود داشت. گويا او در ماه حمل ( گوسفند ) به دنيا آمده بود.
افشاريان
در دوره پادشاهى و كشور گشايى نادر شاه ، براى نخستين بار پرچم مستطيل شكلى با سه رنگ سرخ و سپيد و سبز پديد مىآيد . تا آن زمان پرچمها، اكثرا نوك تيز بودند و هر پادشاهى بسته به سليقه خود، از رنگ يا رنگهاى متنوعى استفاده مىكرد. به علاوه شير پرچم نادرشاه، فاقد شمشير بود.
قاجاريان
به دنبال از هم پاشيدن مجدد سلسله پادشاهى در ايران، آقا محمد خان قاجار توانست طى جنگهايى، قدرت را بدست گيرد و يكى از طولانىترين و در عين حال بى عرضهترين و فاسدترين سلسلسههاى پادشاهى در ايران را بنيان گذارد. آقا محمدخان از پرچم نادرشاه، رنگ قرمز را تماما حذف كرد و پرچمى سبز كه در وسط آن يك دايره سپيد قرار داشت را پرچم رسمى خود قرار داد كه نشان شير و خورشيد هم در آن وجود داشت. وى همچنين اين ابتكار را به خرج داد كه براى نخستين بار شمشيرى به دست شير پرچم ايران داد. بنابراين آقا محمدخان بعد از نادرشاه دومين فردى است كه نشانى از خود بر پرچم ايران بجاى گذاشت. اما پرچم آقا محمدخان توسط برخى از پادشاهان قاجار دچار تغييراتى شد. مثلا در زمان فتحلى شاه، رسما دو نوع پرچم وجود داشت: يكى پرچم زمان جنگ و يكى پرچم زمان صلح. رنگ پرچم جنگ تماما سرخ بود كه در آن شيرى بدون شمشير و به حالت نشسته قرار داشت كه در پشت آن خورشيد مىدرخشيد. اما رنگ پرچم صلح، يكسره سبز بود با همان علامت خورشيد و شير، با اين تفاوت كه اين بار شير، شمشير نيز به دست داشت. در هر دو پرچم، پرتوهاى نور خورشيد سراسر آنرا پوشانده بود. در زمان صدارت اميركبير در دورهاى از پادشاهى ناصرالدين شاه، پرچم سه رنگ نادرى احيا شد به علاوه نشان شير و خورشيد به عنوان سمبل تاريخ كهن ايران، به روى دگمه لباس نظاميان، حك شد كه اين سنت تا انقلاب 1357 خورشيدى پابرجا بود. بعدها در جريان بحث پيرامون قانون اساسى مشروطه در اولين دوره مجلس شوراى ملى ( سالهاى پس از 1284 شمسى ) نمايندگان مجلس، موقع تصويب متممى در مورد مختصات پرچم رسمى كشور، با طرح دلايل زير، پرچم سه رنگ شير و خورشيد و شمشير نشان را به تصويب رساندند:
" همه مىدانيم كه نود درصد ايرانيان مسلمانند و رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ دين است، پس بر بالاى پرچم جاى گيرد. زرتشتيان، هزاران سال پشت اندرپشت در اين سرزمين زاده و زندگى كردهاند و در قرآن نيز به اين دين اشاره شده است. رنگ سپيد كه رنگ ويژه كيش زرتشتى است و همچنين رنگ آشتى و پاكدلى است در زير رنگ سبز قرار داده شود. به پاس خون شهيدان راه باور و عقيده _به ويژه حسين فرزند على و انقلاب مشروطه_ رنگ سرخ را در پايين پرچم قرار دهيم. "
در مورد نشانهاى سه گانه شير، خورشيد و شمشير هم اين دلايل ذكر شد:
" چون انقلاب مشروطه در ماه مرداد به پيروزى رسيد و اين ماه در برج اسد ( شير ) جاى دارد، از سوى ديگر چون بيشتر مسلمانان ايرانى، شيعه و پيرو على هستند و شير يكى از القاب على ( اسداله ) است، پس اين نشان را به يادگار بر پرچم نقش كنيم و باز چون مشروطه در 14 مرداد به پيروزى رسيد و خورشيد در اين روز در اوج نيرومندى و گرما بخشى خود است و از نشانههاى كهن ايرانيان نيز هست، آن را بر پشت شير، در پرچم قرار دهيم. در مورد ضرورت علامت شمشير نيز بايد بگوييم كه وقتى شير را نشانه على بدانيم، لازم است « ذوالفقار» را هم به دست شير بدهيم. »
سلسله پهلوى
در اين دوره، براى نخستين بار علامت " تاج " بر پرچم ايران ظاهر مىگردد. اما ساير مشخصات پرچم آخرين شاهان قاجار حفظ مىشود.
ولايت فقيه
بعد از ناكام ماندن انقلاب 1357 و شكست مجدد مردم ايران در رسيدن به خواست آزادى و عدالت اجتماعى، گرچه طومار 25 قرن نظام پادشاهى در هم پيچيده مىشود، اما نوعى خلافت اسلامى تحت عنوان " جمهورى اسلامى " بر قدرت تكيه مىزند كه اكنون چهار دهه از موجوديت آن مىگذرد. در دوره خمينى، علايم چهارگانه تاج ، خورشيد، شير نر و شمشير حذف مىشوند و به جاى آنها علامت "الله" ( که شبیه سمبل سیک ها در شبه قاره هند است) و كلمات اسلامى افزوده مىشود، اما سه رنگ پرچم به قوت خود باقى مىماند. در دوره ولايت خامنهاى ( دوره كنونى ) همچنان پرچم خمينى حفظ شده و بدون تغيير مانده است.
نتيجه گيری
از حدود سه هزار سال تمدن ايرانى، پرچمى كه اكنون توسط بخشى از اپوزيسيون ( سلطنت طلبان و مجاهدين خلق ) برافراشته مىشود يعنى پرچم مستطيل شكل، سه رنگ : سبز و سفيد و قرمز، شير و شمشير و خورشيد نشان، تنها یک قرن پيش در دوره حكومت آخرين شاهان سلسله قاجارى رسميت داشته است، نه قبل از آنها و نه بعد از آنها، چنين پرچمى با اين شكل و شمايل موضوعيت نداشته است!
آرش کمنگر
توجه: بخشهایی از این نوشته، فصولی از کتاب من است که شلزده سال پیش با عنوان: حکومت موروٍثی یا حکومت مردم بر مردم؟ توسط چاپخانه پرینت دیپو در ونکوور کانادا منتشر شده است